النحل ٧١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از نظر روزی برتری داد (چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است)! اما آنها که برتری داده شده‌اند، حاضر نیستند از روزی خود به بردگانشان بدهند و همگی در آن مساوی گردند؛ آیا آنان نعمت خدا را انکار می‌نمایند (که شکر او را ادا نمی‌کنند)؟!

|و خدا بعضى از شما را [به خاطر تفاوت تلاش‌ها و امتحان‌] در روزى بر بعضى ديگر فزونى داده است، ولى كسانى كه فزونى داده شده‌اند حاضر نيستند روزى خود را به بردگان خود بازدهند تا در آن با هم مساوى باشند. آيا نعمت خدا را انكار مى‌كنند [و شرك مى‌ورزند]
و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است. و[لى‌] كسانى كه فزونى يافته‌اند، روزىِ خود را به بندگان خود نمى‌دهند تا در آن با هم مساوى باشند. آيا باز نعمت خدا را انكار مى‌كنند؟
و خدا رزق بعضی از شما را بر بعضی دیگر فزونی داده، آنان که رزقشان افزون شده (زیادی) رزقشان را به زیردستان و غلامان نمی‌دهند تا باهم مساوی شوند (لیکن مقام خدایی را به بتی یا بشری می‌دهند تا با خدا شریک و مساوی دانند، زهی جهل و ناسپاسی!) آیا نعمت ایمان به خدا را (به عصیان و شرک) باید انکار کنند؟!
خدا برخی از شما را در رزق و روزی بر برخی فزونی داده است؛ پس آنانکه فزونی یافته اند، حاضر نیستند از روزی خود [به صورتی قابل توجه و به اندازه لازم] به بردگان خود بپردازند که در بهرهوری از رزق و روزی باهم برابر باشند؛ پس آیا [با این تبعیض ظالمانه ای که به بردگان و زیردستان خود روا می دارند] نعمت خدا را [که عطای اوست و خود اختیار و استقلالی در تأمینش ندارند] منکرند؟!
خدا روزى بعضى از شما را از بعضى ديگر افزون كرده است. پس آنان كه فزونى يافته‌اند از روزى خود به بندگان خويش نمى‌دهند تا همه در روزى يكسان شوند. آيا نعمت خدا را انكار مى‌كنيد؟
و خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر در روزی برتری داده است، و برتری یافتگان بازگرداننده روزیشان به ملک یمینهایشان نیستند، تا در آن برابر شوند پس آیا به نعمت خداوند انکار می‌ورزند؟
و خداوند برخى از شما را در روزى بر برخى فزونى داد پس كسانى كه فزونى داده شده‌اند بر آن نيستند كه روزى خويش به زيردستان و بردگان خود باز دهند تا همه در روزى برابر و يكسان گردند- پس چرا بندگان و آفريدگان خدا را با او انباز مى‌گيرند و در عبادت به آنها روى مى‌آورند؟! زهى نادانى و ناسپاسى!- پس آيا نعمت خداى را انكار مى‌كنند؟!
خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر از نظر روزی برتری داده است (چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است). آنان که روزی فراوانی بدیشان داده شده است (و ثروت زیادی در اختیارشان قرار گرفته است) حاضر نیستند که روزی (و ثروت) خود را به بردگان خود بدهند و ایشان را با خود در دارائی (شریک و) مساوی گردانند؛ (پس چرا شما کافران، بندگان خدا را شریک خدا در الوهیّت می‌گردانید و متصرّف در امور می‌دانید؟ مگر ثروتمندان فقیران را، و آقایان نوکران را، و سروران بردگان را شریک در قدرت و ثروت خود می‌سازند؟ پس آنچه را که برای خود نمی‌پسندند، چرا برای خدا می‌پسندند؟!). آیا نعمت خدا را انکار می‌کنند (و آفریده‌هائی از آفریدگان خدا را شریک آفریدگار می‌سازند؟!).
و خدا بعضی از شما را در روزی بر بعضی دیگر فزونی داد. پس کسانی که (در روزیشان) فزونی یافته‌اند، روزی خود را به زرخریدان خود نمی‌دهند تا در آن با هم برابر باشند. پس آیا با نعمت خدا (او را) انکار (و اِنگار) می‌کنند؟
و خدا برتری داد گروهی از شما را بر گروهی در روزی پس نیستند آنان که برتر شدند برگرداننده روزی خویش بر آنچه دارا است یمینهای ایشان (بندگانشان) که باشند ایشان در آن یکسان پس آیا نعمت خدا را نادیده گیرند


النحل ٧٠ آیه ٧١ النحل ٧٢
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَآدِّی»: اصل آن (رَآدِّینَ) است که نون در حالت اضافه حذف شده است و به معنی ردّکنندگان و برگشت دهندگان است. «ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ»: بردگان ایشان (نگا: نساء / و و و ...). «فَهُمْ فِیهِ سَوَآءٌ»: تا در آن برابر و یکسان گردند. «یَجْحَدُونَ»: انکار می‌کنند. نادیده می‌گیرند (نگا: أنعام / ، أعراف / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ «71»

و خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر در روزى برترى داده است، پس كسانى كه برترى داده شده‌اند، رزق خود را بر زيردستان خود ردّ نمى‌كنند تا همه با هم برابر شوند. پس آيا نعمت خدا را انكار مى‌كنند؟

نکته ها

بعضى از رفتارها در موارد مختلف آثار گوناگونى دارد؛ مثلًا ترحّم نسبت به ديگران كارى پسنديده است، ولى گاهى به قول شاعر: ترحّم بر پلنگ تيز دندان، ستمكارى بود بر گوسفندان. و يا آموزش كار پسنديده‌اى است، ليكن آموزش دادن به بعضى مثل دادنِ تيغ‌


«1». در آيه پنجم سوره حج نيز راجع به دوران كهولت، مشابه اين آيه تكرار شده است.

جلد 4 - صفحه 550

به‌دست زنگى مست است. ليكن رفتار عادلانه همه جا ونسبت به همه يك ارزش است ورعايت عدالت هيچگاه ناپسند نمى‌شود. ليكن معناى عدالت، آن نيست كه خداوند همه مردم را در يك درجه از استعداد و شرايط قرار دهد، زيرا اگر همه مردم در برخوردارى از نعمت‌ها مساوى باشند، استخدام و تعاون و همكارى كه براى زندگى اجتماعى يك ضرورت است از بين مى‌رود. قرآن در آيه 32 سوره زخرف مى‌فرمايد: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا» يعنى ما بعضى انسان‌ها را بر بعضى ديگر برترى داديم تا بدين وسيله، استخدام پيش آيد. ( «سُخْرِيًّا» به معناى تسخير و استخدام و «سُخْرِيًّا» به معناى استهزا است)

تفاوت مردم در رزق، يكى از برنامه‌هاى حكيمانه الهى است، زيرا اگر همه مردم يكسان و يكنواخت بهره مى‌بردند، كمالات معنوى آنان ظاهر نمى‌شد. مثلًا سخاوت، صبر، ايثار، حمايت، شفقت، تواضع و امثال آن، زمانى معنى پيدا مى‌كند كه تفاوت‌هايى در ميان انسان‌ها باشد.

ممكن است معناى آيه اين باشد كه خداوند از بخل مردم انتقاد مى‌كند كه چرا افراد كامياب، زيردستان خود را در امكانات خود شريك نمى‌سازند و ممكن است معناى آيه چنين باشد كه امكان انتقال بعضى نعمت‌ها به ديگران نيست، مثلًا چگونه مى‌توان زيبايى چهره يا صوت يا عقل يا نبوغ يا محبوبيّت يا نفوذ كلام را به ديگران منتقل كرد. اين تفاوت‌ها رمز تكامل و يكى از نعمت‌هاى الهى است. چرا آن را انكار مى‌كنيد؟

گاهى كاميابى‌ها در اثر ظلم، حق‌كشى واستثمار به دست مى‌آيد كه اسلام اين‌گونه درآمدها را حرام شمرده است، ليكن گاهى توسعه رزق صددرصد خدادادى و از طريق حلال وبصورت طبيعى است. مثل دو نفر كه مشغول ماهيگيرى مى‌شوند، يكى صدها ماهى در تورى كه او افكنده مى‌رود، ولى ديگرى چند ماهى به تور مى‌اندازد. در اينجا غنى و فقر، الهى است كه براى آزمايش غنى و فقير و بروز استعدادهاى آنهاست و هيچ جنبه‌ى منفى ندارد. اين آيه نظر به اين‌گونه موارد دارد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»

ابوذر از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه حضرت فرمودند، نسبت به بردگان خود مساوات‌

جلد 4 - صفحه 551

داشته باشيد، آنان برادر شما هستند، از لباسى كه خود مى‌پوشيد به آنان بپوشانيد و از غذايى كه خود مى‌خوريد به آنان بخورانيد. «انما هم اخوانكم فاكسوهم مما تكسون و اطعموهم مما تطعمون» «1»

در روايات مى‌خوانيم: افرادى جز با غنا وافرادى جز با فقر و تهيدستى، اصلاح نمى‌شوند، بنابراين به خواست خداوند حكيم راضى باشيد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»

پیام ها

1- رزق انسان، هميشه با زرنگى نيست. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ» چنانكه در جاى ديگر آمده: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ» «2»

2- انسان حاضر نيست با تقسيم امكانات زيردست خودش را شريك خود قرار دهد. پس چگونه سنگ و چوب را شريك خداوند قرار مى‌دهد؟ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا ... فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ

3- بى‌تفاوتى وترك كمك به ديگران، كفران نعمت است. «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (71)

بعد از آن نعمتهاى ديگر را بيان مى‌فرمايد:

وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌: و خداى تعالى برترى داد بعضى را بر بعضى. فِي الرِّزْقِ‌: در روزى دادن بر وفق حكمت و مصلحت، يكى را فراخى‌

جلد 7 - صفحه 241

دهد، و ديگرى را تنگى، هر يك را همان صلاح او باشد كه مرحمت شده، لذا در آيه ديگر مى‌فرمايد (وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ «1» يعنى اگر فراخ گرداند خداى تعالى روزى براى تمام بندگان، هرآينه سركشى كنند در زمين و موجب فساد شوند، و لكن نازل مى‌فرمايد به اندازه كه خواهد بر وفق حكمت و مصلحت.

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه مى‌فرمايد: و قدّر الارزاق فكثّرها و قللّها، و قسمها على الضّيق و السّعة فعدل فيها ليبتلى من اراد بميسورها و معسورها ليختبر بذلك الشكر و الصّبر من غنيها و فقيرها «2».

يعنى: مقدر فرمود خداى تعالى روزى‌ها را، پس زياد و كم نموده آن را و تقسيم كرده آن را بر تنگى و فراخى. پس عدالت فرموده در آن، يعنى هر يك را به محل قرار داده تا امتحان فرمايد به آسايش و سختى آن هر كه را خواهد، و آزمايش نمايد به آن شكر غنى و صبر فقير را.

بعد از آن بخل مردمان را وصف فرمايد كه: فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا: پس نيستند آنان كه افزونى يافتند در اموال، يعنى آنها كه به سبب مال، مهتر و مالك رقاب جمعى شده‌اند نيستند. بِرَادِّي رِزْقِهِمْ‌: به ردكننده و بازگرداننده روزى خود را. عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ‌: بر غلامان و كنيزان خود. حاصل آنكه گمان نكنند موالى كه آنها رد نمايند بر غلامان از نزد خود چيزى را، بلكه من جارى ساختم روزى آنان را به دست ايشان، و رازق همه منم. فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ: پس مملو كان در روزى با مالكان يكسانند و متكفل روزى مولى و عبد، من هستم.

يا نيستند مال داران رد نماينده از روزى خود به غلامان كه سهيم خود گردانند و مواسات نمايند، بلكه بخل ورزند و به ايشان چيزى ندهند.

در تيسير گويد «3»: خطاب به مشركان عرب است بر وجه رد و انكار كه در


«1» شورى آيه 27.

«2» نهج البلاغه، خطبه 91 (معروف به خطبه اشباح)

«3» منهج الصادقين، جلد 5، صفحه 209.

جلد 7 - صفحه 242

تلبيه مى‌گفتند (لبيك لا شريك لك الا شريك هو لك) حق تعالى فرمايد:

شما تجويز نمى‌كنيد كه غلامان شريك شما باشند در مالى كه خداوند به شما مرحمت فرموده، پس چگونه روا داريد بتان و بندگان من مانند عيسى شريك من باشند در الوهيت كه اعتقاد نصاراى نجران باشد.

أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ‌: آيا پس به نعمت خداوندى انكار مى‌كنند قرائت ديگر به خطاب، يعنى آيا به نعمت حق تعالى انكار مى‌كنيد. على بن ابراهيم فرمايد: جايز نيست براى مرد اينكه تخصيص دهد نفس خود را به چيزى از مأكول بدون عيالش.

در جوامع‌ «1»- نقل شده از ابى ذر رحمه الله كه شنيدم از پيغمبر در باره غلام فرمود: بتحقيق آنها هم برادران شمايند، پس جامه دهيد ايشان را از آنچه مى‌پوشيد، و اطعام نمائيد به آنها از آنچه خود خوريد، پس ديده نشد بعد از اين غلام پيغمبر را مگر آنكه عباى او عباى آن حضرت، و پيراهن او پيراهن آن حضرت بدون تفاوت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (71) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (72) وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (73) فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (74)

ترجمه‌

و خداوند فزونى داد بعضى از شما را بر بعضى در روزى پس نيستند آنانكه فزونى داده شدند بر گردانندگان روزى خودشان را بر آنچه مالك شدند بدستهاشان پس ايشان در آن يكسانند آيا پس نعمت خدا را انكار ميكنند

و خدا قرار داد براى شما از جنس خودتان جفتهائى و قرار داد براى شما از جفتهاتان پسران و خدمت گذاران و روزى داد شما را از پاكيزه‌ها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا آنها كفران ميورزند

و ميپرستند غير از خدا آنچه را كه قادر نميباشند براى آنها روزى دادن را از آسمانها و زمين بهيچ چيز و توانائى ندارند

پس نزنيد براى خدا مثلها را همانا خدا ميداند و شما نميدانيد.

تفسير

خداوند متعال بر حسب حكمت و مصلحت برخى از بندگانرا فضيلت و برترى داده بر برخى در روزى يعنى رزق بعضى را فراخ و وسيع و روزى بعضى را تنگ و ضيق فرموده و كسانيكه خداوند بآنها وسعت رزق عنايت فرموده نميتوانند روزى خود را بدهند بمماليك و خدم و اهل و عيال خود چه رسد بمردم اجنبى و بندگان در رزق مقدّر بر وفق حكمت و مصلحت در علم الهى يكسانند يعنى خداوند نظر خصوصى در اين باب اعمال نفرموده بلكه بر همه بنظر لطف و عنايت يكسان نظر فرموده و بهر كس هر چه صلاح حالش بوده داده و اين نعمت بزرگى است از خداوند بر بندگان كه بقدر قابليّت و ظرفيّت آنها عطاء فرموده و كم و زياد نفرموده تا قابل محروم و ناقابل مغرور شود و جاى تعجّب است اگر بندگان منكر اين نعمت شوند و بگويند العياذ باللّه خداوند بدون حكمت و مصلحت بعضى از بندگان را در وسعت و نعمت قرار داده و بعضى را در مضيقه و سختى افكنده آنچه ذكر شد بنظر حقير رسيد از ظاهر آيه در بدو امر ولى بعضى از مفسّرين فرموده‌اند مراد آنست كه كسانيكه خداوند بايشان روزى فراوان داده روزى مماليك خودشان را نميدهند بلكه آنها با بندگان خودشان مساويند در اينكه همه روزى خدا را ميخورند و


جلد 3 صفحه 301

بعضى فرموده‌اند اين كلام بر سبيل توبيخ و ملامت آنها است يعنى چرا نبايد از روزى وسيع خودشان بمماليك و خدم خود بدهند تا در خوراك و پوشاك مساوى شوند و با آنكه راضى نميشوند آنها با خودشان شريك باشند در نعمت خدا چرا در عبادت خود بندگان خدا را از قبيل حضرت عيسى عليه السّلام شريك قرار دادند براى خدا و از ابن عباس روايت نموده‌اند كه در باره نصاراى نجران نازل شده و بنابراين دو معنى مراد از انكار نعمت انكار رازقيّت و منعميّت خداوند است كه موالى براى خود و كفّار براى معبودهاى باطل اثبات نموده‌اند و قمّى ره فرموده جائز نيست براى مرد كه مخصوص نمايد خود را بطعامى كه از آن بعيال خود نخوراند و در جوامع از أبو ذر رحمه اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بندگان شما برادران شمايند از لباس و خوراك خودتان بآنها بپوشانيد و بخورانيد و بعد از اين فرمايش ديده نشد بنده‌اى مگر آنكه لباسش مانند مولايش بود بدون تفاوت و خداوند از جنس مردم براى آنها جفت و همسر قرار داد تا موجب انس و آرامش خاطر آنها باشد و از نوع خودشان اولاد داشته باشند و قمّى ره فرموده مراد خلق حوّاء از آدم است و نيز قرار داد براى مردم از همسرهاشان پسران و نوادگان دخترى چنانچه عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه حفده پسران دخترند و ما حفده رسول خدائيم و در روايتى بمطلق معاون و كمك تفسير شده و در روايتى بدامادها و حفيد در لغت بمعناى سريع در خدمت است و بيشتر دختران و دختر زادگان در خدمت آباء و اجداد سرعت مينمايند و ظاهر از عطف تغاير است و اختلاف تفاسير مبنى بر مراعات معناى لغوى و مناسبت مقام است و حفده بر اعوان اطلاق ميشود و در فارسى هم اولاد و احفاد ميگويند و نواده و بستگان اراده ميكنند و نيز روزى داد خداوند بمردم از اطعمه پاكيزه آنچه را مقدّر فرموده بود در ازل براى آنها و جاى تعجّب است كه با اين همه آيات دالّه بر حقّ باز مردم بالطبع بباطل ميگروند و از حق و حقيقت دور ميشوند و بمنفعت بت پرستى و شفاعت بتها معتقد ميگردند و نعمت خدا را كه مشاهد و محسوس است كفران مينمايند و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و اسلام كه اعظم نعمتهاى خدايند كفر ميورزند و پرستش ميكنند غير خدا را از جماداتى كه نميتوانند روزى بدهند آنها را از آسمان چنانچه خدا ميدهد كه‌


جلد 3 صفحه 302

باران رحمت است و از زمين از قبيل نباتات و فوا كه بهيچ قدر نه كم و نه زياد و استطاعت ندارند كه مالك شوند آنها را و محتمل است ضمير در لا يستطيعون راجع بكفّار باشد كه با وجوديكه جماد نيستند و حيات دارند استطاعت روزى دادن را از آسمان و زمين ندارند بلكه استطاعت هيچ امرى را ندارند و كلمه شيئا يا مفعول رزقا است باعتبار دلالتش برأن يرزق يا بدل از آن و گفته‌اند كفّار بتعليم شيطان ميگفتند ما مخلوقات خدا را عبادت ميكنيم براى آنكه عبادت بندگان پادشاه بيشتر موجب عظمت و بزرگى پادشاه است و آنچه ما عبادت ميكنيم اشباه و امثال خدايند در عبادت لذا خداوند نهى فرموده است آنها را از مثل زدن و شبه و مثل قائل شدن براى او چون مثل زدن تشبيه حالى بحالى و شخصى بشخصى است و خداوند مثل و مانندى ندارد و كسى عالم بكنه ذات و صفات او نيست و او است عالم بكنه ذات و صفات خود و مخلوقاتش و ميتواند براى هر چيز مثل اعلى و احسن بزند و مردم نميتوانند و عالم نيستند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه خدا عالم است بآنكه شريك ندارد و در عبادت غير خدا مفسده است و شما نميدانيد و اگر فكر كنيد ميدانيد و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اللّه‌ُ فَضَّل‌َ بَعضَكُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ فِي‌ الرِّزق‌ِ فَمَا الَّذِين‌َ فُضِّلُوا بِرَادِّي‌ رِزقِهِم‌ عَلي‌ ما مَلَكَت‌ أَيمانُهُم‌ فَهُم‌ فِيه‌ِ سَواءٌ أَ فَبِنِعمَةِ اللّه‌ِ يَجحَدُون‌َ (71)

و خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌بر‌ حسب‌ حكمت‌ و مصلحت‌ تفضيل‌ داده‌ بعض‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌بر‌ بعضي‌ ‌در‌ رزق‌ ‌که‌ بعضي‌ ‌در‌ توسعه‌ و بعضي‌ ‌در‌ مضيقه‌ ‌پس‌ نيستند كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ توسعه‌ هستند ‌به‌ اينكه‌ رد كنند رزق‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ مضيقه‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ تحت‌ عبوديت‌ و سلطه‌ ‌آنها‌ هستند ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌در‌ رزق‌ مساوي‌ باشند آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ بزرگ‌ انكار ميكنند نعمت‌ الهي‌ ‌را‌ وَ اللّه‌ُ فَضَّل‌َ بَعضَكُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ فِي‌ الرِّزق‌ِ يكي‌ ‌را‌ غني‌ و ثروتمند ميكند يكي‌ ‌را‌ فقير و تهي‌ دست‌ ميفرمايد و تمام‌ موافق‌ حكمت‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌

‌ان‌ ‌من‌ عبادي‌ ‌من‌ ‌لا‌ يصلحه‌ الا الغني‌ فان‌ افقرته‌ لافسده‌ ‌ذلک‌ و ‌ان‌ ‌من‌ عبادي‌ ‌من‌ ‌لا‌ يصلحه‌ الا الفقر فان‌ اغنيته‌ لافسده‌ ‌ذلک‌ فمن‌ ‌لم‌ يرض‌ بقضايي‌ و ‌لم‌ يصبر ‌علي‌ بلائي‌ فليطلب‌ ربا سواي‌ و ليخرج‌ ‌من‌ ارضي‌ و سمائي‌

فَمَا الَّذِين‌َ فُضِّلُوا بِرَادِّي‌ رِزقِهِم‌ عَلي‌ ما مَلَكَت‌ أَيمانُهُم‌ فَهُم‌ فِيه‌ِ سَواءٌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ دو نحوه‌ ميتوان‌ تفسير كرد.

1‌-‌ اينكه‌ اغنياء حاضر نيستند يك‌ قسمت‌ ‌از‌ رزق‌ ‌خود‌ ‌را‌ بعبيد وزير دستهاي‌ ‌خود‌ بدهند ‌تا‌ ‌با‌ ‌هم‌ برابر شوند.

2‌-‌ توهم‌ نكنند ‌که‌ ‌آنها‌ روزي‌ ميدهند بزير دستان‌ و عبيد ‌خود‌ خداوند روزي‌ دهنده‌ ‌است‌ إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الرَّزّاق‌ُ ذُو القُوَّةِ المَتِين‌ُ ذاريات‌ ‌آيه‌ 58.

أَ فَبِنِعمَةِ اللّه‌ِ يَجحَدُون‌َ مثل‌ قارون‌ ‌که‌ ‌گفت‌ قال‌َ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ قصص‌ ‌آيه‌ 78 گمان‌ ميكنند بكوشش‌ ‌خود‌ بدست‌ آورده‌اند و شكر گذار نعمت‌ الهي‌ نيستند و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ آنكه‌ داده‌ ميتواند ‌پس‌ بگيرد.

155

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- در این آیه نیز ادامه می‌دهد که حتی روزیهای شما به دست شما نیست، «این خداوند است که بعضی از شما را بر بعض دیگری از نظر روزی برتری می‌دهد» (وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ).

«اما آنها که برتری یافته‌اند (به خاطر تنگ نظری) حاضر نیستند از آنچه در اختیار دارند به بندگان مملوک خود بدهند (و آنها را در اموال خویش شریک سازند) تا آنها نیز با ایشان مساوی گردند» (فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلی ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ).

از این آیه استفاده می‌شود که مسلمانان در محیط خانواده و در برابر زیر دستان نباید برای خود هیچ گونه فضیلت و امتیازی قائل شوند.

این تفاوت درآمدها از تفاوت استعدادهایی سر چشمه می‌گیرد که آن هم از

ج2، ص583

مواهب الهی است، ممکن است در پاره‌ای از موارد اکتسابی باشد ولی در پاره‌ای از موارد نیز قطعا غیر اکتسابی است، بنابراین حتی در یک جامعه سالم از نظر اقتصادی نیز تفاوت درآمدها غیر قابل انکار است، ولی با این حال آنچه پایه اصلی پیروزیها را تشکیل می‌دهد تلاش و سعی و کوشش آدمی است.

اما نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتی گردد.

و به همین دلیل در پایان آیه می‌فرماید: «آیا آنها نعمت خدا را انکار می‌کنند» (أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ).

اشاره به این که این تفاوتها در صورت طبیعیش (نه صورت مصنوعی و ظالمانه) از نعمتهای خداست که برای حفظ نظام مجتمع بشری و پرورش استعدادهای مختلف ایجاد شده است.

نکات آیه

۱- فزونى روزى برخى از انسانها بر بعضى دیگر، به دست خداوند و به تقدیر اوست. (و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق)

۲- انسانها، در بهره مندى از رزق و روزى الهى، متفاوتند. (و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق)

۳- اراده خداوند به تفاوت روزى انسانها، نشأت یافته از علم او به نیازها و مصالح واقعى آنهاست. * (إن الله علیم قدیر . و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق) تصریح به اینکه خدا باعث برترى یافتن برخى بر برخى دیگر در روزى است - پس از تذکر به اینکه خدا عالم و قادر است - مى تواند گویاى این حقیقت باشد که این برترى دادنها عالمانه و نشأت یافته از آگاهى خداوند به مصالح و نیازهاى واقعى انسانهاست.

۴- تساوى کامل میان انسانها در بهره ورى از امکانات مادى و اقتصادى، ممکن نیست. (و الله فضّل بعضکم على بعض) برداشت فوق به خاطر این است که خداوند تفاوت انسانها را به صورت یک سنت بیان کرده و سنتهاى الهى نیز تغییرناپذیر است.

۵- برده داران، هیچ گاه برده هاى خود را در امکانات فراوان اقتصادى و معیشتى خویش، شریک نمى سازند و خود را با آنان مساوى و برابر نمى دانند. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که آیه در صدد بیان یک حکم اقتصادى درباره بردگان نباشد; بلکه براى بیان یک واقعیت خارجى و ارتباط آن با مسأله شرک باشد. بر این اساس پیام آیه چنین مى شود: شما که بردگان را با خود برابر نمى دانید، پس چطور برخى از بندگان خدا را با خدا برابر مى دانید و آنها را شریک او مى پندارید؟

۶- برده داران، خود را با برده ها برابر نمى دانند و هرگز از برده دارى دست برنمى دارند. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء)

۷- سنت الهى در تفاوت روزى انسانها، به معناى عدم لزوم رعایت مساوات و عدالت اجتماعى، از سوى آنان نیست.* (و الله فضّل ... فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء) برداشت فوق بر اساس این نکته است که جمله «فما الذین فضلوا ...» در مقام توبیخ از کسانى باشد که مساوات را میان خود مراعات نمى کنند و با توجه به صدر آیه، مى توان چنین برداشت کرد: خداوند گرچه انسانها را در روزى متفاوت قرار داده است; ولى این بدان معنا نیست که مردم مساوات را میان خود رعایت نکنند.

۸- آزادى و استقلال در تمامى شؤون زندگى، رزق و روزى خدادادى و از نعمتهاى روشن و برجسته الهى است. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء أفبنعمة الله یجحدون)

۹- برخوردارى از امکانات و دریغ داشتن آن از زیردستان، در حقیقت انکار نعمت خداوندى است. (فما الذین فضّلوا ... أفبنعمة الله یجحدون)

۱۰- شرک به خدا، کفران نعمتهاى اوست. (أفبنعمة الله یجحدون) برداشت فوق با توجه به این نکته است که مخاطبان آیه مشرکان مکه مى باشند.

موضوعات مرتبط

  • آزادى: منشأ آزادی ۸
  • امور: امور ناممکن ۴
  • انسان: تساوى انسان ها ۵، ۷; تفاوت اقتصادى انسان ها ۲، ۴; تفاوت روزى انسان ها ۲، ۷; مصالح انسان ۳; منشأ تفاوت روزى انسان ها ۳; نیازهاى مادى انسان ۳
  • انفاق: حقیقت ترک انفاق ۹; ترک انفاق به زیردستان ۹
  • برده: محرومیت اقتصادى برده ۵
  • برده داران: بینش برده داران ۵، ۶; روش برخورد برده داران ۵; لجاجت برده داران ۶
  • خدا: آثار علم خدا ۳; اراده خدا ۳; تکذیب نعمتهاى خدا ۹; روزیهاى خدا ۱، ۲، ۸; سنتهاى خدا ۷; مقدرات خدا ۱; نعمتهاى خدا ۸
  • روزى: منشأ ازدیاد روزى ۱
  • شرک: حقیقت شرک ۱۰
  • عدالت: اهمیت عدالت اجتماعى ۷
  • کفران: کفران نعمت ۱۰
  • نعمت: نعمت آزادى ۸; نعمت استقلال ۸

منابع