يونس ٩٥
ترجمه
يونس ٩٤ | آیه ٩٥ | يونس ٩٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَکُونَنَّ»: حتماً مباش. مراد پیروان پیغمبر است.
تفسیر
- آيات ۱۰۳ - ۹۴، سوره يونس
- استشهاد از اهل كتاب براى اثبات حقانيت معارف قرآن مجيد
- مراد از حتمى شدن كلمه پروردگار، كه در بيان علت زيانكارى مكذبين آمده است ، حتمىشدن عذاب آتش است بر آنها
- سه نكته كه از آيات گذشته روشن گرديد
- معناى استثناء ((الا قوم يونس )) در آيه : ((فلو لا كانت قرية آمنت ...))و اشاره به بعضوجوهى كه در معناى اين استثناء گفته شده است
- معناى اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى آورد
- در آيه شريفه : ((و ما كان لنفس ...)) از شك و ترديد (درمقابل ايمان ) به رجس و پليدى تعبير شده است
- وعده خداوند به نجات دادن مؤ منين از امت اسلام ، همانطور كه پيامبران و مؤ منين از اممگذشته را نجات داد
- بحث روايتى
- (رواياتى در ذيل آيه : ((و ان كنت فى شك ...))، قوم يونس و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ «95»
وهرگز از كسانى كه آيات الهى را تكذيب كردند، مباش كه از زيانكاران خواهى بود.
نکته ها
در آيهى قبل، از شك در قرآن نهى كرد، در اينجا از تكذيب آيات. چه بسا اگر شك برطرف نشود، سرانجام به تكذيب بيانجامد.
همهى تحليلها و پاسخهايى كه در آيهى قبل دربارهى «شك» مطرح شد، اينجا هم مطرح است، چون تكذيب، بدتر از شكّ است. آيات و احاديث بسيارى از يقين پيامبر خبر مىدهد. پس مقصود و مخاطب اين نهىها مردمند، نه شخص پيامبر. كسى كه از يقين او انسانهايى به يقين رسيدهاند، چگونه ممكن است خودش دچار شك يا تكذيب گردد؟!
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با آنكه معصوم است، امّا بارها در قرآن مورد خطاب و هشدار قرار گرفته است تا بدين وسيله به مردم هشدار داده شود و آنان حساب كار خود را بكنند. از جمله:
«لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» «1»، «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ» «2» و «لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ» «3»
پیام ها
1- خداوند به پيامبرش نيز هشدار داده است. «لا تَكُونَنَّ»
«1». انعام، 14.
«2». قصص، 86.
«3». قصص، 87.
جلد 3 - صفحه 622
2- از دست دادن سرمايهى ايمان و رهبرى پيامبران، خسارت است. «الْخاسِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ (95)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ: و مباش البته البته از كسانى كه، كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ: تكذيب كردند و دروغ پنداشتند آيات الهى را و تصديق ننمودند بينات قرآنى را، و انكار كردند حجج سبحانى را، كه اگر تكذيب يا انكار نمودى يكى از آيات الهى را، فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ: پس مىباشى از زيانكاران كه سرمايه از دست رفته باشد.
تنبيه- تعبير به خاسرين، و نفرمود از كافرين، و حال آنكه مكذب آيات الهيه، كافر خواهد بود؛ براى آگاهى است كه وقتى انسان شدت تحسر و تأسفش بر خسران مالش باشد، پس چگونه است حال او و زمانى كه خسران دين و نفس او را حاصل آيد. ايضا حال كافر تشبيه شده به حال بازرگان كه سرمايهاى براى تجارت در كار و زحمت و سختى را بر خود هموار به اميد ربح و فايده بىشمار، ناگهان پيش آمد روزگار، نهال آرزو را بدرايد، و خسران سرمايه او را وارد گردد؛ همچنين مكذب آيات الهيه و فرامين سبحانيه، عمر خود را كه سرمايه تجارت اخروى است براى حصول مراتب ايمانى و درك سعادت ابدى، به سبب تكذيب و كفر تلف نموده، به مشاهده مرگ، حسرت و ندامت و زيانكارى او را حاصل، و عقوبت و عذاب دائمى او را شامل گردد.
قيامت كه بازار مينو نهند
منازل به اعمال نيكو دهند
بضاعت به چندان كه آرى برى
و گر مفلسى شرمسارى برى
ز پنجاه سالت برون شد ز دست
غنيمت شمر پنج روزى كه هست
تبصره- آيه شريفه ايضا مورد موعظه امت كه در مقام ظهور آيات الهيه و حجج ربانيه هر آينه شك و ترديد ننموده و به سبب عناد و لجاج پا به روى حق
ج5، ص 396
نگذاشته، بينات سبحانيه را تكذيب ننمايند، زيرا عاقبتش وخيم، و جزايش عذاب اليم خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ (94) وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ (95) إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ (96) وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ (97)
ترجمه
پس اگر باشى در شكى از آنچه نازل نموديم بتو پس بپرس از آنها كه ميخوانند كتاب را پيش از تو بتحقيق آمد تو را حق از پروردگارت
پس مباش البتّه از شك كنندگان و مباش البتّه از آنانكه تكذيب كردند آيتهاى خدا را پس بوده باشى از زيانكاران
همانا آنانكه ثابت شد بر ايشان حكم پروردگار تو ايمان نميآورند
اگر چه بيايد ايشانرا هر حجّتى تا به بينند عذاب دردناك را
تفسير
خطاب در ظاهر به پيغمبر اكرم است ولى مقصود جهّالند چنانچه مكرّر اشاره شده كه اين رويّه در كلام الهى جارى است و در فارسى هم ميگويند در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن و البتّه اين طرز كلام نكته و مناسبتى لازم دارد كه در اين آيه مدارا و مماشاة و انصاف با جهّال است كه نسبت شك را كه ملازم با جهل است صريحا بآنها نداده چنانچه در علل و عيّاشى از حضرت هادى عليه السّلام نقل نموده كه در
جلد 3 صفحه 45
جواب برادر خود موسى از اين اشكال كه چگونه خداوند در اين آيه خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده با آنكه آنحضرت شك در آنچه خداوند بر او نازل فرموده نداشت فرمود كه جهّال گفتند چرا خداوند پيغمبرى از جنس ملائكه نفرستاد تا ممتاز شود از غير به نخوردن و نياشاميدن و راه نرفتن در بازارها پس خدا وحى فرمود به پيغمبر خود كه سؤال فرمايد از علماء اهل كتاب كه آيا انبياء سابق نميخوردند و نمىآشاميدند و در بازارها راه نميرفتند در حضور آن جهّال تا آنها جواب علماء خودشان را بشنوند و قانع شوند و بدانند كه تو هم مانند انبياء سابقى و اينكه خطاب به آنحضرت فرمود باين لفظ با آنكه او شك نداشت براى آن بود كه داخل در عنوان آنها شود چنانچه در روز مباهله فرمود بگو بيائيد مباهله كنيم و بخواهيم لعنت خدا را بر دروغ گويان و اگر فرموده بود بيائيد مباهله كنيم و بخواهيم لعنت خدا را بر شما آنها حاضر براى مباهله نميشدند و خدا پيغمبر خود را شناخته بود بآنكه اداء رسالت خود را نموده و از دروغ گويان نيست و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم ميدانست كه از راستگويان است ولى دوست داشت كه انصاف بدهد و نيز در علل از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه فرمود من نه شك ميكنم نه سؤال و قمّى ره از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه در شب معراج چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بآسمان بردند و وحى شد از خداوند باو آنچه وحى شد در حقّ على عليه السّلام از شرف و عظمت او نزد خدا و برگرداندند آنحضرت را به بيت المعمور و در آنجا تمام انبياء حاضر شده باو اقتداء نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از عظمت مقام امير المؤمنين چيزى بخاطرش گذشت پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه اگر چيزى بخاطرت خطور نمود در آنچه نازل نموديم ما در كتاب تو از فضل على عليه السّلام از انبياء سؤال نما چون ما فضل او را در تمام كتب سماوى بهمين منوال ذكر نموديم ولى قسم بخدا او نه شك كرد نه سؤال و عيّاشى نيز قريب باين مضمون را نقل نموده و اخبار ديگرى هم باين معنى وارد شده است و بنابراين آنچه را بعضى از مفسّرين در بيان ما انزلنا اليك و الذّين يقرؤن الكتاب ذكر نمودهاند كه مراد قضاياى سابقه و علماء يهودند بنظر حقير مردود است و شايد مراد از شك بنابر روايت اخيره حيرت و تعجّب باشد و در هر حال معلوم است كه مقصود بخطاب مردمند نه پيغمبر اكرم چون او از هر كس بهتر امير المؤمنين عليه السّلام را ميشناخت چنانچه معلوم است كه مقصود به نهى در ذيل آيه اوّل و صدر
جلد 3 صفحه 46
آيه دوّم كسانى هستند كه احتمال حدوث شك و تكذيب آيات الهى در وجود آنها راه دارد نه كسانيكه از اين امور منزّه و مبرّى و معصومند و نميشود از زيانكاران باشند چون توجيه نهى به اين قبيل اشخاص مستهجن است و در آيه سوّم خداوند از حال كسانيكه در علم الهى گذشته است كه بحال كفر از دنيا بروند و محقّق و ثابت شده است بر آنها حكم و قضاء خدا بسوء اختيار خودشان پيغمبر خود را خبر داده است بآنكه اينها هر قدر معجزات به بينند و ادلّه و براهين براى آنها اقامه شود ايمان نميآورند مانند فرعون تا وقتى كه عذاب را مشاهده نمايند با آنكه ايمان در آنحال فائده ندارد چون اختيار از دست آنها رفته است تا آنحضرت ملول از اصرار آنها بر كفر نباشد و بداند بقضاى الهى است و دعوت و معجزه و دليل و برهان براى اتمام حجّت است و قمّى ره فرموده اينها كسانى هستند كه قبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را ننمودند با آنكه خداوند بر آنها واجب فرموده است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ فَتَكُونَ مِنَ الخاسِرِينَ (95)
البته نبايد بوده باشي از كساني که تكذيب كردند بآيات الهي پس ميباشي از زيانكارها.
اينکه آيه شريفه در مقام تهديد است که حتي مثل پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که اشرف مخلوقات است اگر تكذيب آيات الهي كند از خاسرين ميشود مثل آيه شريفه که ميفرمايد وَ لَو تَقَوَّلَ عَلَينا بَعضَ الأَقاوِيلِ لَأَخَذنا مِنهُ بِاليَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتِينَ حاقه آيه 44، و بسياري از آيات ديگر و اينکه براي قطع طمع مشركين است که متوقع بودند و تقاضا ميكردند که حضرت دست از دعوت بردارد و با آنها موافقت كند در عبادت اصنام ميفرمايد تو جزو آنها نباش وَ لا تَكُونَنَّ لاء ناهيه و نون تأكيد يعني البته و صد البته مباش مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ گذشت که آيات الهي اعمّ است از انبياء و اوصياء و معجزات آنها و آيات شريفه قرآن که تكذيب يكي از آنها موجب كفر و خسران ميشود فَتَكُونَ مِنَ الخاسِرِينَ خسران زيانكاري است و سرمايه از دست دادن لذا مؤمن بايد معتقد بجميع عقائد حقه و جميع انبياء و جميع ضروريات دين و مذهب باشد که انكار يكي از آنها
جلد 10 - صفحه 457
موجب زوال دين ميشود، بعبارت ديگر آنكه اسلام و دين مركب ارتباطي است اگر يك جزئش يا شروطش از بين برود تمامش از بين رفته وَ المُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ بقره آيه آخر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 95)- در این آیه اضافه میکند: اکنون که آیات پروردگار و حقانیت این دعوت بر تو آشکار شده است «در صف کسانی که آیات الهی را تکذیب کردهاند مباش که از زیانکاران خواهی شد» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخاسِرِینَ).
در واقع، در آیه قبل میگوید اگر تردید داری، از آنها که آگاهی دارند بپرس، و در این آیه میگوید اکنون که عوامل تردید برطرف شد باید در برابر این آیات تسلیم باشی، و گر نه مخالفت با حق، نتیجهای جز خسران و زیان در بر نخواهد داشت.
نکات آیه
۱ - اقوام پیامبران پیشین، آیات و نشانه هاى الهى را تکذیب کردند. (و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه) با توجّه به ارتباط این آیه با آیه هاى قبل مى توان گفت که مراد از « الذین کذبوا بأیت اللّه» اقوام پیامبران گذشته است.
۲ - قرآن، آیت و نشانه الهى است. (فإن کنت فى شک مما أنزلنا إلیک ... و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه)
۳ - اقوام پیامبران گذشته، با تکذیب آیات و نشانه هاى الهى، سرمایه سعادت خویش را از کف دادند. (و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه فتکون من الخسرین)
۴ - شک و تردید در آیات الهى، زمینه ساز تکذیب آنهاست. (فلاتکونن من الممترین. و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه)
۵ - تکذیب آیات الهى، در پى دارنده خسران و بر باد رفتن سرمایه سعادت انسان است. (و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه فتکون من الخسرین)
۶ - تکذیب قرآن، مایه خسران و از دست دادن سرمایه سعادت است. (و لاتکونن من الذین کذبوا بأیت اللّه فتکون من الخسرین)
۷ - نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش (و لاتکونن من الذین کذبوا ... فتکون من الخسرین)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۳، ۵; آثار شک به آیات خدا ۴; زمینه تکذیب آیات خدا ۴; مکذبان آیات خدا ۱
- انبیا: اقوام انبیا و آیات خدا ۱، ۳
- انسان: نقش انسان ۷
- زیان: عوامل زیان ۵، ۶
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۷
- سعادت: عوامل محرومیت از سعادت ۳، ۵، ۶; محرومان از سعادت ۳
- قرآن: آثار تکذیب قرآن ۶; قرآن از آیات خدا ۲