البقرة ١٦٥
ترجمه
البقرة ١٦٤ | آیه ١٦٥ | البقرة ١٦٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن دُونِ اللهِ»: غیر از خدا. به جای خدا. «أَندَاداً»: جمع نِدّ، همتاها. همگونها. انبازها. «یُحِبُّونَهُمْ»: دوستشان میدارند. جمله حالیّه است برای ضمیر مستتر در فعل (یَتَّخِذُ) که به لفظ (مَنْ) برمیگردد. فعل (یَتَّخِذُ) با توجّه به لفظ (مَنْ) مفرد ذکر گشته است، و فعل (یُحِبُّونَهُمْ) با توجّه به معنی (مَنْ) جمع آورده شده است. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا»: اگر کسانی که بر خویشتن ستم روا دیدهاند میدیدند. اگر کسانی که بر خویشتن ستم روا دیدهاند میدانستند. جواب (لَوْ) محذوف است که چنین است: لَوَقَعُوا مِنَ الْحَسْرَةِ وَ النَّدَامَةِ فِیمَا لا یَکَادُ یُوصَفُ. «أَنَّ الْقُوَّةَ ِللهِ جَمِیعاً»: قدرت جملگی از آن خدا است. این جمله جانشین دو مفعول (یَری) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶۳ ۱۶۷ بقره
- معنى ((واحد)) در ((اله واحد))
- بيان فرق اجمالى بين دو كلمه ((احد)) و ((واحد))
- اقسام وحدت و نكته اى كه در جمله ((الهكم اله واحد)) هست
- ((الا)) در ((لا اله الّا هو)) براى استثنا نيست
- سه برهان ، كه آيه شريفه براى اثبات وجود خدا و توحيد اقامه كرده است
- برهانى ديگر بر رحمن و رحيم بودن خدا
- علل پيدايش شب و روز
- اختيار انسان او را سبب تام و مستقل از اراده خداوند نمى كند
- گفتارى در اينكه مصنوعات انسانها هم مصنوع خداست
- پندار باطل ماديون درباره علت و ريشه خداشناسى و اعتقاد به ماوراى طبيعت
- تناقض گويى هاى عجيب اين آقايان
- قرآن كريم قانون عليت عمومى را پذيرفته وافعال و پديده ها را هم به علل طبيعى و هم به خدا نسبت مى دهد
- شايد عدم دسترسى اين آقايان به منابع صحيح معارف اسلامى علت اشتباه آنان بوده
- اهميت آب و چگونگى پيدايش باران و بارش آن
- تشريح جريان باد و فوائد و آثار آن
- سخن در آيت بودن ابرها
- اطاعت از غير خدا شرك است
- استعمال محبت در خداى تعالى استعمال حقيقى است
- ملاك مدح ذم ((محبت )) اطاعت از محبوب است
- حب كسى كه حبش حب خداست ، تقرب به خداوند است
- اى كاش مشركين در همين دنيا روز عذاب خود را مى ديدند
- بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- بحث فلسفى (درباره حب و دوستى و محبت خدا)
- حب تعلقى است خاص بين انسان و كمال او
- محبت داراى مراتب مختلفى است و فقط به امور مادى تعلق نمى گيرد
- خداى سبحان از هر جهت اهليت محبوب شدن را دارد
- خداوند خلق خود را دوست مى دارد
- شعور و علم لازمه حب نيست
- بحث فلسفى ديگر (درباره خلود و جاودانگى عذاب قيامت )
- اشكالهايى كه به خلود در عذاب شده است و پاسخ آنها
- جواب از اشكال اول
- جواب از اشكال دوم
- جواب از اشكال سوم
- جواب به اشكال چهارم
- بحث قرآنى در تكميل بحث سابق (بيان اين كه عذاب خدا نيز از رحمت اوست )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«165» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ
و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهايى غير از خداوند براى خود برمىگزينند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شديدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نيروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شديد است.
نکته ها
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: مراد از «دون اللَّه» و «انداد» در اين آيه، بتها نيستند، بلكه مراد پيشوايان ستمكار و گمراهند كه مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «1» از جهت ادبى نيز كلمه «هم» در «يحبّونهم»، براى انسان بكار مىرود، نه اشياء.
ريشهى محبّت، كمال دوستى وجمال دوستى است. مؤمنان تمام كمالات و جمالها را در خداوند مىبينند، لذا بيشترين عشق را به او ابراز مىدارند. عشق و محبّت مؤمنان، بر اساس شايستگى ولياقت معشوق است وهرگز به سردى و خاموشى نمىگرايد. امّا عشق مشركان، براساس خيال وجهل وتقليد وهوسهاى بيهوده است.
پیام ها
1- پرستش و محبّت غير خدا در برابر خداوند، ممنوع است. «يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ»
2- احساسات بايد در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»
«1». كافى، ج 1، ص 374.
جلد 1 - صفحه 253
3- برخى از مردم تا وقتى پردهها كنار نرود و قيامت را مشاهده نكنند، به پوچى و بيهودگى راه و فكر خويش پى نمىبرند. «وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ»
4- قدرت در جذب نيرو مؤثر است. «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» پس جذب غير او نشويد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ (165)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 307
وَ مِنَ النَّاسِ: و بعضى از مردمان، مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً:
كسانى هستند كه فرا مىگيرند غير از خدا را كه خالق آيات مذكوره است همتا و شريكان، يعنى بتان كه به زعم باطل آنها شريكان خدايند با آنكه در كمال عجز و به هيچ چيز قادر نيستند، بلكه از خود ايشان پستترند، زيرا جماد درك هيچ چيز نكند. و نزد بعضى مراد رؤساى كفار مىباشند كه اطاعت آنها را نمايند. يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ: دوست مىدارند آنها را مانند دوست داشتن خدا، يعنى تعظيم و اطاعت آنها كنند مانند تعظيم و اطاعت خدا. ابن عباس گفته محبت آنها به بتان مانند محبت مؤمنان است نسبت به خداى تعالى. وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و آنانكه ايمان آوردهاند، أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ: شديدتر و قوىترند از حيث دوستى مر خدا را، يعنى محبت مؤمنين نسبت به خدا به درجات قوى و اعظم است از محبت مشركان نسبت به بتان، زيرا محبت ايشان نسبت به خدا به حقيقت و ثابت و منقطع نشود به خلاف مشركان كه هر چندى تبدل يابند به سبب اغراض فاسده.
تنبيه: مقايسه و نسبت اين دو محبت تباين كلّى باشد به وجوهى: 1- محبت مؤمنين مطابق با واقع، و لكن محبت مشركان خلاف واقع است.
2- محبت مؤمنان از روى علم باشد، زيرا دانند كه حق تعالى منعم حقيقى و شكر منعم واجب است عقلا، لكن مشركان فقط تقليد است. 3- مؤمنان از خدا نسبت به محبت خود لطف و مرحمت خاصه مشاهده كنند به خلاف مشركان كه از بتان هيچ اثرى نيابند. 4- محبت مؤمنان به خدا روز قيامت سبب نجات و رستگارى و ثواب است، لكن دوستى بتان در آخرت موجب هلاكت و نكال و عذاب خواهد بود براى مشركان.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 308
وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا: و اگر بدانند آنها كه ظلم كردند بر خود و از حق درگذشتند و دوستى غير خدا اختيار نمودند، إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ: زمانى كه معاينه ببينند عذاب جهنم را، أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً: بدرستى كه همه قوه و قوت و غلبه بر هر شيء مختص به خداى تعالى و تمام قواى عالم وجود مقهور قدرت سبحانى است. وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ: و بدرستى كه خدا سخت عذاب است برايشان در آن روز و آگاه شوند كه ظلم به خود نموده و نهايت حسرت و ندامت براى آنها حاصل آيد.
تنبيه: آيه شريفه توبيخ شديدى است به جماعتى كه هدايت نشوند به عقول خود، و آيات داله بر يگانگى خداى تعالى در الهيت و لزوم اطاعت اوامر و نواهى ذات سبحانى و مهتدى نشوند به آنچه وعيد فرموده از عذاب، و آنكه ولى و ناصر غير از خدا روز قيامت نخواهد بود: با همه اين تذكرات متعقّل نگردند بلكه مانند بهائم هيچ درنيابند. پس اگر اين جماعت ظالمان به خود به سبب كفر و فسق مشاهده كنند به حسّ عذاب خدا را و اهوال آن را و انحصار قوّه و قدرت و نصرت به حق تعالى، هر آينه منخلع شوند از كفر و شرك و طغيان، باز گردند به توحيد و توبه نمايند از معاصى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ (165)
ترجمه
و بعضى از مردم كسانى هستند كه ميگيرند از غير خدا همتايان دوست ميدارند آنها را مانند دوست داشتن خدا و آنانكه ايمان آوردند افزونترند از جهت دوستى مر خدا را و اگر بهبينند آنانكه ستم نمودند هنگاميكه مىبينند عذاب را آنكه قوت مر خدا را است تمامى و آنكه خداوند سخت عقوبت است..
تفسير
انداد از قبيل بتها و رؤسائى هستند كه مردم اطاعت آنها را مىنمايند و در كافى از حضرت باقر (ع) و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نمودهاند كه آن مردم قسم بخدا دوستان فلان و فلانند كه گرفتند آنها را براى خودشان امام غير از امامى كه خداوند او را براى مردم امام قرار داده و براى اين خداوند فرموده و لو يرى الذين ظلموا تا آخر آيه پس از آن فرمود و اللّه آنها ائمه ظلم و اتباع آنها هستند و
جلد 1 صفحه 208
گفته شده است مراد از محبت كفار به معبودهاى خودشان آنستكه به ميل آنها را تعظيم مينمايند و اطاعت مىكنند مانند تعظيم و اطاعت مردم از خدا ولى محبت اهل ايمان بخدا زيادتر است چون ايشان سلطنت و قدرت را منحصر بخدا ميدانند و شريك براى او قرار نميدهند پس دوستى آنها خالص است و دوستى اهل شرك و نفاق مشترك و مشوب و دوستى اهل ايمان ثابت و دائم است و دوستى آنها ناقص و زائل و عياشى از حضرت باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل نموده كه مراد از اهل ايمان كه محبتشان بخدا زياد است آل محمدند (ص) و اگر به بينند آنانكه ظلم نمودند بر خودشان براى بت پرستى بجاى خداپرستى و محبت و اطاعت از امام فاجر كافر بجاى محبت و اطاعت از محمد (ص) و على (ع) زمانى كه مىبينند عذاب نازل بر خودشان را بسبب كفر و عنادشان آنكه تمام قوت و قدرت از آن خدا است عذاب ميكند هر كس را بخواهد و گرامى ميدارد هر كس را بخواهد و آنها توانائى ندارند كه خود را از عذاب ايمن دارند و مييابند كه خدا شديد العذاب است و گفته شده است جواب لو محذوف است يعنى هر آينه پشيمان ميشوند نهايت پشيمانى و بنظر حقير حذف جواب براى عظمت امر است و اشاره است بآنكه قابل بيان نيست مانند آنكه ميگويند اگر بدانى چه روزى در پيش دارى يا چه قدر خوش ميگذرد يعنى نميشود گفت و اللّه اعلم و ترى به صيغه خطاب و يرون بضم يا نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنَ النّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَنداداً يُحِبُّونَهُم كَحُبِّ اللّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ وَ لَو يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذ يَرَونَ العَذابَ أَنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ العَذابِ (165)
(و بعضي از مردم كساني هستند که امثال و اضدادي از غير خدا اتخاذ نموده و آنان را مانند دوست داشتن خدا دوست ميدارند و كساني که ايمان آوردند دوستي آنان نسبت بخدا شديدتر است و اگر به بينند كساني که ستم نمودند هنگامي که عذاب را ميبينند، اينكه همه قوت و توانايي از آن خداوند است و اينكه خدا سخت عذاب كننده است) اينکه آيه درباره كساني است که بوجود حق و بخدايان ديگري که بزعم خود مثل او ميدانند معتقد ميباشند (مانند نصاري که عيسي و روح القدس را در خدايي خدا شريك ميدانند) زيرا ندّ بمعني مثل است تا ممثل نباشد مثل معني ندارد بنا بر اينکه شامل منكرين خدا نيست و همچنين مشركيني را که ميگويند.
ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي شامل نميشود زيرا اينان بتها را مخلوق خدا ميدانند و تنها براي تقرب بخدا عبادت آنها را مينمايند و همچنين شامل عبده
جلد 2 - صفحه 281
شمس و كواكب و نحو اينها نيز نميشود براي اينكه آنان نيز اينها را مخلوق خدا ولي مؤثر در عالم ميدانند، بنا بر اينکه تنها شامل كساني ميشود که در عرض خدا خداياني قائل هستند و عبادت آنها را در عرض عبادت خدا ميدانند و از اينجهت به «من» تبعيضيه تعبير فرمود، و محبت آنها را هم در عرض محبت خدا ميپندارند يُحِبُّونَهُم كَحُبِّ اللّهِ و معلوم است كسي که مثل براي خدا فرض كند خدا را نشناخته و محبت او نسبت بخدا محبّت ناقصي است و امّا مؤمن بخدا که ذات مقدس حق را از همه عيوب و نواقص منزه و او را واجب الوجود و مستجمع جميع كمالات و صفاتش را عين ذات ميداند و شريك و عديل و مثل و مانندي براي او نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و عبادت قائل نيست محبتش نسبت بحق بيشتر و شديدتر است بلكه هر چه را دوست دارد براي دوستي خدا و اطاعت اوامر اوست حتي پيغمبران و اوصياء و اولياء و مؤمنين و پدر و مادر و اقارب را براي خدا دوست ميدارد، از اينجهت ميفرمايد وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ وَ لَو يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذ يَرَونَ العَذابَ جواب لو در آيه محذوف است و (ان القوة للّه) مفعول يري است و أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ العَذابِ عطف به مفعول است و معني اينست که اگر ستمكاران يعني كساني که شريك و ندّ براي خدا قائل شدند بمفاد إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ يا مطلق ستمكاران از ظالمين بنفس و غيره.
موقعي که عذاب الهي را مشاهده ميكنند به بينند که همه قوّة و قدرت و نيرو براي خداست و كساني را که شريك خدا قرار داده ضعيف و عاجز و ذليل حق هستند و به بينند که خدا سخت عذاب كننده است هر آينه از گمراهي و اشتباه خود دست برميدارند و براي خدا شريك قائل نميشوند.
و شديد صفت خداست يعني سخت شكنجه دهنده چنانچه ميفرمايد:
جلد 2 - صفحه 282
اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقابِ وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ«1» و در دعاي افتتاح است «
انك انت ارحم الراحمين في موضع العفو و الرحمة و اشدّ المعاقبين في موضع النكال و النقمة
» و صفت عذاب هم واقع ميشود چنانچه ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَدِيدٌ وَ اللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ«2» و مرحوم مجلسي در حق اليقين از امير المؤمنين (ع) روايت كرده که فرمود «براي اهل جهنم نقبها در ميانه آتش زده و پاهاي ايشان را زنجير و دستها در گردن غل، و بر بدنها پيراهنها از مس گداخته و حبهها از آتش پوشانيده و درهاي جهنم بر روي آنها بسته و هرگز نسيمي بر آنها داخل نشود و غمّ از آنها برطرف نگردد و پيوسته عذابشان شديد و عقابشان تازه و جديد است نه خانه خراب ميشود و نه عمر بسر ميآيد از مالك درخواست كنند که از خدا بخواهد عمر آنان پايان يابد جواب گويد شما هميشه اينجا هستيد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 165)- بیزاری پیشوایان کفر از پیروان خود! در این آیه روی سخن متوجه کسانی است که از دلایل وجود خدا چشم پوشیده و در راه شرک و بتپرستی و تعدد خدایان گام نهادهاند، سخن از کسانی است که در مقابل این معبودان پوشالی سر تعظیم فرود آورده و به آنها عشق میورزند، عشقی که تنها شایسته خداوند است که منبع همه کمالات و بخشنده همه نعمتها است.
نخست میگوید: «بعضی از مردم معبودهایی غیر خدا برای خود انتخاب میکنند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً).
نه فقط بتها را معبود خود انتخاب کردهاند بلکه «آنچنان به آنها عشق میورزند که گویی به خدا عشق میورزند» (یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ).
«اما کسانی که ایمان به خدا آوردهاند عشق و علاقه بیشتری به او دارند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ).
عشق مؤمنان از عقل و علم معرفت سر چشمه میگیرد. اما عشق کافران از جهل و خرافه و خیال! به همین دلیل ثبات و دوامی ندارد.
لذا در ادامه آیه میفرماید: «این ظالمان هنگامی که عذاب الهی را
ج1، ص149
مشاهده میکنند و میدانند که تمام قدرتها به دست خدا است و او دارای مجازات شدید است» (وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ).
نکات آیه
۱ - گروهى از مردم (مشرکان) با وجود نشانه هاى فراوان بر توحید، غیر خدا را همتا و همانند او مى پندارند. (لأیت لقوم یعقلون. و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً) «ندّ» (مفرد أنداد) به معناى همانند است.
۲ - غیر خدا را همتا و شریک خدا پنداشتن، نشانه اندیشه نکردن در آیات الهى است. (لأیت لقوم یعقلون. و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً)
۳ - خداوند حقیقتى است بى همتا و بى مانند (و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً)
۴ - مشرکان به خدایان دروغین محبّت داشته و به آنها علاقه مند هستند. (یحبونهم)
۵ - مشرکان، علاوه بر محبّت به معبودان پندارى، به خداوند نیز علاقه مند هستند. (یحبونهم کحب اللّه) برداشت فوق بر این اساس است که «حب» به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمیر محذوفى باشد که به «من الناس» برگردد; یعنى: کحبهم اللّه.
۶ - محبّت مشرکان به معبودان پندارى، همطراز محبّتشان به خداوند است. (یحبونهم کحب اللّه)
۷ - خداوند محبوبترین حقیقت هستى، در نزد مؤمنان موحد است. (و الذین ءامنوا أشد حباً للّه) مقصود از «الذین ءامنوا» - به قرینه فراز قبل و نیز آیات گذشته - موحدانى هستند که تنها خداوند را عبادت مى کنند و هیچ کس و هیچ چیز را همانند او نمى دانند. «أشد» افعل تفضیل است و مفضل علیه آن ذکر نشده تا شامل هر چیز و هر کس بشود.
۸ - خداوند، شایسته ترین حقیقت براى بالاترین مرحله محبّت و دوست داشتن است. (و الذین ءامنوا أشد حباً للّه)
۹ - محبّت و دوست داشتن غیر خدا همطراز محبّت خدا، نشانه بى ایمانى است. (و الذین ءامنوا أشد حباً للّه)
۱۰ - رابطه احساسات و عواطف با اعتقادات و باورها (و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً یحبونهم ... و الذین ءامنوا أشد حباً للّه)
۱۱ - تمام قدرتها از آن خداوند است و هیچ کس و هیچ چیز غیر از او قدرتى ندارد. (أن القوة للّه جمیعاً)
۱۲ - عذاب خدا در قیامت عذابى شدید است. (و أن اللّه شدید العذاب)
۱۳ - مشرکان در قیامت به عذاب الهى گرفتار خواهند شد و آن را عذابى شدید خواهند یافت. (الذین ظلموا إذ یرون العذاب ... و أن اللّه شدید العذاب)
۱۴ - ظالمان از قدرت خداوند غافلند. (و لو یرى الذین ظلموا ... أن القوة للّه جمیعاً)
۱۵ - ستمگران در قیامت به عذابى شدید گرفتار خواهند شد. (و لو یرى الذین ظلموا ... و أن اللّه شدید العذاب)
۱۶ - مشرکان به هنگام مواجه شدن با عذاب الهى، به انحصار قدرت به خدا، پى خواهند برد. (و لو یرى الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوة للّه جمیعاً) «إذ یرون» مفعول براى «یرى» است و «أن القوة ...» با فعل مقدرى جواب شرط مى باشد; یعنى: «لو یرى ... لعلموا أن القوة للّه جمیعاً; اگر مشرکان امروز مى دیدند آن روزى را که با عذاب قیامت مواجه خواهند شد، همانا مى فهمیدند که تمام قدرتها از آن خداوند است.»
۱۷ - کسانى که براى خداوند مثل و مانندى بپندارند، از ظالمانند. (و لو یرى الذین ظلموا) مقصود از «الذین ظلموا» مشرکان مى باشد. تعبیر کردن از مشرکان به «الذین ظلموا» براى رساندن این حقیقت است که شرک ورزى، ظلم و تعدّى به حق خداوند، (ضرورت یکتا دانستن او) مى باشد.
۱۸ - مشرکان، خدایان دروغین را داراى قدرت مى پندارند. (و لو یرى الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوة للّه جمیعاً) طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او براى کسانى که غیر خدا را همتاى خدا مى پندارند، بیانگر این است که: مشرکان به توهّم برخوردارى معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ایشان محبّت مىورزند.
۱۹ - پنداشتن قدرت در معبودان دروغین، عامل محبّت مشرکان به آنهاست. (یحبونهم کحب اللّه ... و لو یرى الذین ظلموا ... أن القوة للّه جمیعاً)
۲۰ - تأثیر جاذبه قدرت در جلب محبّت (یحبونهم کحب اللّه ... و لو یرى الذین ظلموا ... أن القوة للّه جمیعاً)
۲۱ - باور به قدرت خدا، ایجاد کننده محبّت او در دلهاست. (والذین ءامنوا أشد حباً للّه ... أن القوة للّه جمیعاً)
۲۲ - نشناختن قدرت خدا و پندار قدرت براى غیر او، از عوامل شرک است. (و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً ... أن القوة للّه جمیعاً)
۲۳ - گروهى از انسانها (مشرکان) سران و بزرگان خویش را در قدرت، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند. (و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً یحبونهم کحب اللّه) با توجّه به آیه بعد - که مشرکان را به سران شرک و پیروان آنان تقسیم مى کند - مى توان گفت: مراد از «من الناس» مشرکان پیرو مقصود از «أنداد» سران آنهاست. ارجاع ضمیر «هم» به «أنداد» این احتمال را تأیید مى کند; زیرا کاربرد این ضمیر براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.
۲۴ - قیامت، روز ظهور و بروز قدرت مطلق خدا و آگاهى همگان به نبود قدرت براى غیر اوست. (إذ یرون العذاب أن القوة للّه جمیعاً)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جمال ۳
- ایمان: آثار ایمان به قدرت خدا ۲۱; نشانه هاى بى ایمانى۹
- تعقل: نشانه هاى عدم تعقل ۲
- توحید: توحید ذاتى ۳
- جهل: آثار جهل ۲۲; جهل به قدرت خدا ۲۲
- خدا: اختصاصات خدا ۳، ۸، ۱۱، ۱۶; بى نظیرى خدا ۳; عذابهاى اخروى خدا ۱۲; قدرت اخروى خدا ۲۴; قدرت خدا ۱۱، ۱۶
- دوستداران خدا: ۷
- شرک: آثار شرک ۲; ظلم شرک ۱۷; عوامل شرک ۲۲
- ظالمان: ۱۷ ظالمان و قدرت خدا ۱۴; عذاب اخروى ظالمان ۱۵; غفلت ظالمان ۱۴
- عذاب: عذاب شدید ۱۲، ۱۳، ۱۵; مراتب عذاب ۱۲، ۱۳، ۱۵
- عقیده: عقیده باطل ۱۸
- علایق: علاقه به خدا ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۲۳; علاقه به رهبران قدرتمند ۲۳; علاقه به غیر خدا ۹، ۲۳; علاقه به معبودان باطل ۴، ۵، ۶; عوامل علاقه به خدا ۲۱; عوامل علاقه به معبودان باطل ۱۹
- عواطف: عواطف و عقیده ۱۰
- غفلت: غفلت از قدرت خدا ۱۴
- قدرت: آثار قدرت ۱۹، ۲۰; قدرت غیر خدا ۲۴; منشأ قدرت ۱۱
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۲۴
- مؤمنان: علایق مؤمنان ۷; محبوب مؤمنان ۷
- محبّت: عوامل محبّت ۲۰; مراتب محبّت ۸
- مردم: مردم مشرک ۱، ۲۳
- مشرکان: عذاب اخروى مشرکان ۱۳; عقیده مشرکان ۱، ۱۸، ۱۹، ۲۳; علایق مشرکان ۴، ۵، ۶; مشرکان و قدرت خدا ۱۶; مشرکان و معبودان باطل ۱۸، ۱۹; مواجهه مشرکان با عذاب ۱۶
- معبودان باطل: قدرت معبودان باطل ۱۸