ریشه تسع

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۹ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ ریشه تسع‌ را به ریشه تسع منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تکرار در قرآن: ۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

و تسعه: نه [اسراء:101] ،به موسى نه معجزه آشكار داديم. [ص:23] اين برادر من است كه نود و نه ميش دارد و من فقط يك ميش دارم در اينجا دو مطلب را بررسى مى‏كنيم. 1- آيات نه گانه حضرت موسى كه معجزه او بود. در دو مورد آمده است يكى سوره [اسراء: ‏101-102]. و ديگرى در [نمل:12-13]. از اين چهار آيه روشن مى‏شود كه تمام آيات نه گانه را فرعون و قوم او در مدّت دعوت موسى از وى ديده و قبول نكرده‏اند. لذا در شمردن اين معجزات سراغ معجزه‏هائى از قبيل شكافتن دريا، شكافتن سنگ و غيره كه در صحراى سينا بعد از خروج از مصر اتفاق افتاده، نبايد رفت، زيرا آنها را فرعون و فرعونيان نديدند ولى در اينجا بعد از اشاره به آيات نه گانه، موسى به فرعون مى‏گويد: مى‏دانى كه اين آيات را پروردگار آسمانها و زمين فرستاده است. در سوره نمل پس از اشاره به آيات فرموده: چون آيات روشن ما آمر، گفتند: سحرى است آشكار. پس بايد آيات نه گانه را قبل از خروج از مصر جستجو كرد. دو تا از اين آيات، عصا و يد بيضاء است كه قبلاً بودند و در سوره [اعراف:130-133] آمده. در این آیات نیز هفت معجزه ذکر شده است خشکسالى، کمبود حاصل، طوفان، ملخ، قمّل، وزغها و خون. این هفت آیه با عصا و ید بیضاءِ، مجموعاً 9 آیه است که در طول دعوت موسی در مصر واقع شده‏اند. و امّا معجزات دیگر که بعد از خروج از مصر اتفاق افتاد از آیات نه‏گانه ما نحن فیه خارج‏اند. در تورات سِفر خروج این آیات با تفاوت نقل شده است و هاکس در قاموس کتاب مقدّس آنها را ده تا شمرده است. ولى اعتماد بر قرآن مجید است که 9 تا بیان میفرماید و هاکس امریکائى ده تا را از تورات جمع کرده وگرنه اشاره به ده یا نُه بودن در تورات نیست بلکه هر یک از آنها در بابى ذکر شده است و از جمله «آتَینا موسى تِسعَ آیاتٍ... فَاسئَل بَنى اِسرائیلَ» روشن میشود که یهود آن آیات را 9 میدانستند وگرنه نمى‏فرمود: از بنى‏اسرائیل بپرس و شاید انشاء اللّه در «قُمَّل» این آیات را روشن و مفّصل نقل کنیم. 2- [كهف:25] در غارشان سیصد سال بسر بردند و نه سال بر آن افزودند. این آیه مدت خواب اصحاب کهف را بیان مى‏کند و ظاهرش آنست که مدّت خوابشان سیصد و نه سال بوده است. بعضى‏ها فاعل «ازدادوا» را اهل کتاب گرفته و گفته‏اند: مراد آنست که اصحاب کهف در آنجا سیصد سال ماندند ولی اهل کتاب 9 سال بر آن افزوده‏اند. در مجمع‏البیان فرموده: نقل است که یک نفر یهودى از على «علیه السلام» از مدت توّقف آنها سئوال کرد حضرت آنچه در قران است فرمود، یهودى گفت: ما در کتاب خود مییابیم که مدّتشان سیصد سال بوده امام «علیه السلام» فرمود: آن به سالهاى شمسى است و آنچه من گفتم به سال قمرى است. تفسیر المیزان سیصد سال را با قرنیه اضافه شدن نه سال، شمسى گرفته و فرماید: سیصد سال را اگر یک دفعه شمسى و یک دفعه قمرى بگیریم تفاوت تقریباً 9 سال مى‏شود و فخر رازى را که این سخن را باور ندارد، رد کرده و گفته تفاوت از سه ماه کمتر است و در ذکر تعداد، اینگونه نسبتها بلاکلام شایع است. ناگفته نماند اگر تفاوت سال شمسی و قمری را در حدود 10 روز بدانیم، 9 سال قمرى در حدود سه هزار و صد و هشتاد و شش روز خواهد بود (3186=9×354) و این صد و هشتاد و شش روز که 9 سال با آن تمام مى‏شود در تفاوت سیصد سال شمسى و قمرى نیست زیرا تفاوت آن دو فقط سه هزار روز است (3000=10×300) و آن از 9 سال در حدود شش ماه کمتر است و آن وقت «وازداد واتسعاً» درست نخواهد بود وانگهى این حساب تقریبى است والاّ سال شمسى 365 روز و 6 ساعت و سال قمرى 354 روز و کسرى است و تفاوت آن دو در حدود 11 روز است و آن وقت تفاوت سیصد سال تقریباً سه هزار و سیصد روز خواهد بود و آن در حدود چهار ماه از 9 سال زیادتر است. عقیده ما این است که آیه، مدّت توّقف آنها را سیصد و نه سال قمرى که معمول بود، معیّن مى‏کند و این نوع سخن گفتن تفنّن در عبارت است و روایتى که از امام «علیه السلام» نقل شده اوّلاً سندی ندارد و ثانیاً قضیّه اصحاب کهف بعد از حضرت موسى است و ربطى به یهود ندارد که در مکالمه با امام «علیه السلام» بگوید: ما در کتاب خود سیصد سال مییابیم و ایضاً باید تحقیق کرد که در آن روز حساب شمسى در عربستان معمول بوده یا نه؟ و آیه ما بعد که مى‏گوید «قُلِ اللهُ اَعلَمُ بِما لِبثوا لَهُ غَیبُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ» مى‏فهماند که در مدّت آنها اختلاف وجود داشته است و قرآن به آن حضرت دستور مى‏دهد بگو: مدّت آنها سیصد و نه سال است و خدا داناتر است و مدّت آنها را چنین بیان مى‏کند. گذشته از اینها اگر بگوئیم حساب شمسى و قمرى در آیه به کار است باید تقدیر آیه چنین باشد «ولبثوا فى کهفهم ثلث مائة سنین بحساب الشمسى و از دادوا تسعاً بسنین القمرى» و دلیلی بر این تقدیر نداریم و اگر حساب شمسى را به میان نیاوریم چه اشکالى خواهد داشت؟.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تِسْعَ‌ ۱
تِسْعاً ۱
تِسْعِ‌ ۱
تِسْعَةُ ۱
تِسْعٌ‌ ۱
تِسْعُونَ‌ ۱
تِسْعَةَ ۱

ریشه‌های مرتبط