طه ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعله‌ای از آن برای شما بیاورم؛ یا بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!»

|آن‌گاه كه آتشى ديد، پس به خانواده‌ى خود گفت: درنگ كنيد كه من آتشى ديده‌ام، شايد شعله‌اى از آن برايتان بياورم يا در [روشنايى‌] آتش راهى بيابم
هنگامى كه آتشى ديد، پس به خانواده خود گفت: «درنگ كنيد، زيرا من آتشى ديدم، اميد كه پاره‌اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه [خود را باز] يابم.
آن‌گاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پاره‌ای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.
هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم.
آنگاه كه آتشى ديد و به خانواده خود گفت: درنگ كنيد، كه من از دور آتشى مى‌بينم، شايد برايتان قبسى بياورم يا در روشنايى آن راهى بيابم.
چنین بود که [از دور] آتشی دید و به خانواده‌اش گفت بایستید که من آتشی می‌بینم، باشد که اخگری از آن برای شما بیاورم، یا در پرتو آن راه را باز یابم‌
آنگاه كه آتشى ديد، پس به خانواده خويش گفت: درنگ كنيد كه من آتشى ديدم، شايد پاره‌اى برگرفته از آن براى شما بيارم يا بر آن آتش رهنمونى بيابم.
وقتی (در دل شب تاریک سردی، به هنگام مراجعت از مَدْیَن به مصر، از دور) آتشی را دید و به خانواده‌ی خود گفت: اندکی توقّف کنید که آتشی دیده‌ام. امیدوارم از آن آتش، شعله‌ای برایتان بیاورم، یا این که در دور و بر آتش راهنمائی را بیابم (و راه را از او بپرسم).
چون آتشی دید، پس به خانواده‌ی خود گفت: «درنگ کنید، همانا من با آتشی مأنوس شدم. امید که شعله‌ای از آن برایتان بیاورم یا در پرتو آتش راهی بیابم.»
هنگامی که دید آتشی پس گفت به خاندان خویش درنگ کنید که من یافتم آتشی را شاید بیارم شما را از آن اخگری (گیرانه‌ای) یا بیابم بر آتش راهنمائی را


طه ٩ آیه ١٠ طه ١١
سوره : سوره طه
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُمْکُثُوا»: توقّف کنید. اندکی بایستید. «آنَسْتُ»: دیده‌ام. از مصدر (إیناس) که به معنی احساس کردن چیزی است که موجب خوشحالی و آرامش باشد، برعکس «توجّس» که به معنی احساس کردن چیزی است که موجب خوف و هراس است. «قَبَسٍ»: شعله برگرفته از آتش بر نوک چند چوب. «هُدیً»: راهنما. راهنمائی (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - موسى(ع) و خانواده اش در سیرى شبانه و در بیابان، دچار سرگردانى شده و راه را گم کردند. (إذ رءا نارًا ... بقبس أو أجد على النار هدًى) جمله «أجد على النار هدًى» دلالت مى کند که موسى(ع) و همراهیانش راه را گم کرده بودند و از نبود آتش فهمیده مى شود که آنها در بیابانى سرگردان بودند. دیدن آتش از فاصله اى نسبتاً دور که حتى با احتمال وجود آتش، تصمیم به حرکت جمعى به سوى آن نگرفتند، حاکى از شب بودن و تاریکى منطقه است.

۲ - موسى(ع) در مسیر حرکت خویش، علاوه بر همسر خود، افرادى دیگر ازاعضاى خانواده اش را به همراه داشت. (فقال لأهله امکثوا ) فعل «امکثوا» که به صورت جمع آمده است، بر نکته یاد شده دلالت دارد.

۳ - حضرت موسى(ع) هنگام سرگردانى در بیابان، آتشى را دید و به خانواده اش بشارت داد. (إذ رءا نارًا فقال ... إنّى ءانست نارًا ) «ایناس» (مصدر «ءانست») در معانى «احساس کردن»، «دیدن»، «دانستن» و «شنیدن» استعمال مى شود(لسان العرب). به مناسبت مورد آیه، مراد «دیدن» است.

۴ - خانواده و همراهان موسى(ع) در بیابان، آتشى را که موسى(ع) مشاهده کرد، ندیدند. * (فقال لأهله امکثوا أنّى ءانست نارًا ) از گفته موسى(ع) که فرمود: «من آتشى را دیدم» مى توان احتمال داد که دیگر همراهان موسى(ع) آن آتش را ندیده بودند. و گرنه دیدن را به خود اختصاص نمى داد.

۵ - موسى(ع) تصمیم گرفت براى آوردن پاره آتشى جهت روشن کردن آتش و یا پیدا کردن راهنما، خود را به محل آتش برساند. (لعلّى ءاتیکم منه بقبس أو أجد على النار هدًى ) «قبس»، یعنى اخگر و آن، چوب آتش گرفته اى است که براى برافروختن آتش دیگر، از آتش آماده اقتباس کرده باشند (لسان العرب). «هدىً» مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. حرف «أو» در آیه براى تعیین یکى از دو کار است، یعنى موسى(ع) در نظر داشت اگر با راهنمایى برخورد کرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم کردن آتش، خود را گرم نگه دارند.

۶ - موسى(ع) از خانواده اش خواست که در جاى خود منتظر وى بمانند و با او به مکان آتش نیایند. (فقال لأهله امکثوا إنّى ءانست نارًا ) «مکث» به معناى درنگ کردن و انتظار کشیدن است (قاموس).

۷ - خدمت به همسر و خانواده و تلاش براى رفع نیازمندى هاى آنان، رفتارى پسندیده است. (فقال لأهله امکثوا ... لعلّى ءاتیکم منها بقبس )

۸ - نمایان شدن آتش و فراهم آمدن خلوت گاهى براى اعطاى رسالت به موسى(ع)، حادثه اى با اهمیت و درخور توجه براى پیامبر(ص) بود. (هل اتیک حدیث موسى . إذ رءا نارًا ) کلمه «إذ» ظرف است براى «حدیث» (در آیه قبل) و استفهام در آن آیه براى ترغیب پیامبر(ص) به توجه به آن ماجرا است.

۹ - امور طبیعى، مجراى عملى شدن اراده خداوند در باره اعطاى رسالت به پیامبران است. (إذ رءا نارًا ... لعلّى ءاتیکم منها بقبس) کشاندن موسى(ع) به کوه طور - که از آیات بعد استفاده مى شود - با فراهم آوردن مقدماتى طبیعى (از قبیل گم کردن راه، احساس نیاز به آتش و...)، گویاى نکته مذکور است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: منشأ نبوت انبیا ۹
  • خانواده: تأمین نیازهاى خانواده ۷
  • خدا: مجارى اراده خدا ۹
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۹
  • عمل: عمل پسندیده ۷
  • کوه طور: آتش کوه طور ۳، ۴، ۵، ۶; اهمیت آتش کوه طور ۸
  • محمد(ص): محمد(ص) و قصه موسى(ع) ۸
  • موسى(ع): اهمیت قصه موسى(ع) ۸; بشارتهاى موسى(ع) ۳; خانواده موسى(ع) ۴، ۶; سرگردانى خانواده موسى(ع) ۱; سرگردانى موسى(ع) ۱، ۳; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵; مسافرت شبانه خانواده موسى(ع) ۱; مسافرت شبانه موسى(ع) ۱; موسى(ع) در سرزمین طوى ۳، ۴; موسى(ع) در کوه طور ۵; همسفران موسى(ع) ۲، ۴

منابع