الأنبياء ٧
ترجمه
الأنبياء ٦ | آیه ٧ | الأنبياء ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رِجَالاً»: مردان. مراد این است که پیغمبران همه انسان بوده و از میان مردان برگزیده شدهاند؛ نه زنان. «الذِّکْرِ»: مراد کتابهای آسمانی پیشین است (نگا: أنبیاء / . دانش و آگاهی. «أَهْلَ الذِّکْرِ»: آشنایان به کتابهای آسمانی پیشین. آگاهان و فرزانگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء
- معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )
- وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است
- گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((
- تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست
- آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟
- اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند
- بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است
- نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )
- ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )
- پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )
- انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى
- مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)
- بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا
- مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است
نکات آیه
۱- تمامى رسولان الهى، از نوع بشر و جنس مرد بودند. (و ما أرسلنا قبلک إلاّ رجالاً )
۲- منافات داشتن پیامبرى با بشر بودن، پندار باطل مشرکان (هل هذا إلاّبشر مثلکم ... ما أرسلنا قبلک إلاّرجالاً )
۳- مقام پیامبرى با بشر بودن ناسازگار نیست; بلکه بشر بودن پیامبران، سنت الهى است. (هل هذا إلاّبشر مثلکم ... ما أرسلنا قبلک إلاّ رجالاً )
۴- خداوند، مبدأ وحى و ارسال پیامبران (و ما أرسلنا قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم )
۵- بهره مندى پیامبران از وحى، وجه امتیاز و تفاوت آنان با سایر بشر (و ما أرسلنا قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم )
۶- دریافت وحى الهى، لازمه منصب رسالت (و ما أرسلنا ... نوحى إلیهم )
۷- دعوت پیامبران، تنها مبتنى بر وحى الهى بود. (بل قالوا أضغث ... بل هو شاعر ... و ما أرسلنا قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم)
۸- دعوت خداوند از مشرکان مکه، مبنى بر پرسش از آگاهان در زمینه بشر بودن پیامبران پیشین (فسلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون )
۹- بشر بودن پیامبران، امرى مسلّم نزد عالمان دینى و آگاهان تاریخ انبیا در عصر بعثت (و ما أرسلنا ... فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ) مقصود از «أهل الذکر» عالمان دینى است; زیرا اولاً عموم مردم از تاریخ پیامبران بى خبر بودند و این نوع اطلاعات در اختیار عالمان دینى بود و ثانیاً واژه «ذکر» در قرآن، بر کتاب هاى آسمانى و از جمله خودِ قرآن اطلاق گردیده است.
۱۰- وجود افرادى مطلع و آگاه به تاریخ انبیا در محیط جاهلى مشرکان عصر بعثت (فسئلوا أهل الذکر )
۱۱ - لزوم کاوش و تفحص، در مسائل اعتقادى و دینى تا مرز علم و آگاهى (فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ) «إسألوا...» جواب شرط مقدر است و جمله «إن کنتم لاتعلمون» آن را تفسیر مى کند و تقدیر آن چنین است: «إن کنتم لاتعلمون فاسألوا...» (اگر نمى دانید پس بپرسید). لازمه این سخن آن است که اگر انسان چیزى را نمى داند، باید تا مرز دانستن کاوش و پرسش کند.
۱۲- تجاهل مشرکان مکه، نسبت به بشر بودن پیامبران گذشته (فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ) قید «إن کنتم لاتعلمون» اشاره به علم و آگاهى مشرکان دارد; زیرا اگر آنان واقعاً نمى دانستند، قید یاد شده (اگر نمى دانید) لغو و زاید مى شد.
۱۳- عالمان دینى و آگاهان به کتاب هاى آسمانى، داراى منزلت و جایگاه اجتماعى نزد مشرکان مکه (فسئلوا أهل الذکر ) ارجاع مشرکان به عالمان دینى و آگاهان به تاریخ انبیا، بیانگر این نکته است که این عالمان، از جایگاهى خاص در میان مشرکان برخوردار بودند و سخنان این قشر نزد آنان مورد پذیرش بود.
۱۴- لزوم پاسخ عالم، به پرسش هاى جاهل در مورد مسائل دینى (فسئلوا أهل الذکر ) گفتنى است که اگر سؤال واجب باشد، جواب نیز الزامى خواهد بود وگرنه وجوب سؤال لغو مى شود; زیرا ممکن است براثر واجب نبودن پاسخ، سؤال ها بى جواب بماند. در این صورت، موجب نقض غرض خواهد شد و این از خداوند حکیم به دور است.
۱۵- اعتبار و حجیت سخن اهل خبره و اظهار نظر عالمان دینى (فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ) برداشت یاد شده از لازمه فرمان خداوند مبنى بر رجوع به عالمان در مسائلى که شناخته شده نیست، استفاده مى شود; زیرا الزام رجوع به دانشمندان بدون حجت و معتبر بودن اظهار نظر آنان، لغو خواهد بود و این از ساحت مقدس خداى حکیم به دور است.
روایات و احادیث
۱۶- «عن رسول اللّه(ص): لاینبغى للعالم أن یسکت على علمه و لاینبغى للجاهل أن یسکت على جهله و قد قال اللّه «فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون»; از رسول خدا(ص) روایت شده است: براى عالم سزاوار نیست که با داشتن علم سکوت کند [و آن را کتمان نماید] و براى جاهل سزاوار نیست که با وجود جهل، سکوت کند [و مجهول خود را نپرسد]; در حالى که خدا فرموده است: «فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون»».[۱]
موضوعات مرتبط
- انبیا: بشر بودن انبیا ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۲; جنسیت انبیا ۱; مرد بودن انبیا ۱; مقامات انبیا ۵; منشأ بعثت انبیا ۴; منشأ دعوت انبیا۷; وحى به انبیا ۵
- اهل خبره: حجیت سخن اهل خبره ۱۵
- پرسشهاى دینى: پاسخ به پرسشهاى دینى ۱۴
- پندار: پندار باطل ۲
- جاهلان: مسؤولیت جاهلان ۱۶
- خدا: سنتهاى خدا ۳
- عقیده: علم در عقیده ۱۱
- علما: پرسش از علما ۸; علماى مقارن بعثت ۱۰; مسؤولیت علما ۱۴
- علماى دینى: احترام علماى دینى ۱۳; بینش علماى دینى مقارن بعثت ۹; حجیت سخن علماى دینى ۵ ۱; علماى دینى صدراسلام ۱۳; موقعیت اجتماعى علماى دینى ۱۳
- مسائل عقیدتى: تفحص در مسائل عقیدتى ۱۱
- مشرکان: پندار مشرکان ۲
- مشرکان مکه: بینش مشرکان مکه ۱۳; تجاهل مشرکان مکه ۱۲; دعوت از مشرکان مکه ۸
- مورخان: بینش مورخان مقارن بعثت ۹; مورخان مقارن بعثت ۱۰
- نبوت: شرایط نبوت ۶; مکذبان نبوت بشر ۲
- وحى: منشأ وحى ۴; نقش وحى ۷; وحى و نبوت ۶
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۱۳۳.