هود ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، می‌گوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می‌شود...

|و اگر پس از محنتى كه به او رسيده نعمتى به او بچشانيم، حتما خواهد گفت: گرفتارى ها از من دور شد [و ديگر بر نمى‌گردد] به راستى او سرمست و فخر فروش است
و اگر -پس از محنتى كه به او رسيده- نعمتى به او بچشانيم حتماً خواهد گفت: «گرفتاريها از من دور شد!» بى‌گمان، او شادمان و فخرفروش است.
و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی که به او رسیده باشد رسانیم (مغرور و غافل شود و) گوید که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد.
و اگر پس از گزند و آسیبی که به او رسیده خوشی و رفاهی به او بچشانیم، قطعاً خواهد گفت: همه [گزندها و] آسیب ها از فضای زندگی ام رفت [و دیگر آسیبی نمی بینم و] مسلماً در آن حال [که غافل از حوادث آینده است] بسیار شادمان و خودستا خواهد بود.
و اگر پس از سختى و رنج، نعمت و آسايشى به او بچشانيم، مى‌گويد: ناگواريها از من دور شده است. و در اين حال، شادمان است و فخر مى‌فروشد،
و اگر پس از رنجی که به او رسیده آسایشی بچشانیم، خواهد گفت رنج و بلا از من دور شد و شادمان و نازان گردد
و اگر او را پس از گزندى كه به وى رسيده باشد نعمت و را حتى بچشانيم خواهد گفت: بديها و ناگواريها از من برفت همانا او شادمان و خودستاى است
و اگر بعد از ناخوشی و زیان و ضرری که به انسان رسیده است، خوشی و نعمت و منفعتی بدو برسانیم، می‌گوید: بدیها و سختیها از من به دور شده‌اند (و مشکلات و ناراحتیها دیگر هرگز برنمی‌گردند. دوباره دچار سُرور و غرور بیجا می‌گردد و) بسی شادان (از متاع دنیا) و نازان (بر دیگران) می‌شود.
و همانا اگر - پس از زیانی که به او رسیده - نعمتی به او بچشانیم، بی‌چون همی خواهد گفت: «گرفتاری‌ها از من دور شد!» بی‌گمان او بسی شادمان و فخرکننده است.
و اگر چشانیمش نعمتی بعد از رنجی که بدو رسیده است هر آینه گوید رفت بدیها از من همانا او است شادمان خودستای‌


هود ٩ آیه ١٠ هود ١١
سوره : سوره هود
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَعْمَآءَ»: نعمت. «ضَرَّآءَ»: شدّت. ناخوشی. «مَسَّتْهُ»: بدو رسیده است. دامنگیرش شده است. «السَّیِّئَات»: بدیها. مصائب و بلایا. «فَرِحٌ»: شادمان. «فَخُورٌ»: بسیار فخرفروش (نگا: نساء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند ، بخشنده نعمتها و موهبتهاى دنیوى به انسانهاست. (و لئن أذقنه نعماء) «نعماء» به معناى نعمت است. انتخاب این کلمه به خاطر هم وزن بودنش با کلمه «ضراء» است.

۲- احساس مصونیت از ابتلا به سختیها ومحنتها ، از حالتهاى انسان به هنگام رفاه و آسایش (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته لیقولنّ ذهب السیئات عنّى) «لئن أذقناه ...» دلالت بر برطرف شدن سختیها دارد. از این رو جمله «ذهب السیئات عنّى» (رنجها از من دور شد) - که انسان به خاطر گفتن و اعتقاد به آن مذمت شده است - مفهومى دیگر دارد و آن پندار عدم ابتلاى دوباره به رنجها و ناملایمات است.

۳- انسان ، پس از گذر از محنتها و دستیابى به موهبتهاى دنیوى ، به شادمانى بسیار ، تکبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد. (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ... إنّه لفرح فخور) جمله «إنه لفرح فخور» جمله مستأنفه است و بیانگر بازتاب معنایى است که از «لیقولنّ ...» استفاده مى شود; یعنى ، انسان مى پندارد که مشکلات بر او روى نخواهد آورد; در نتیجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى کند.

۴- تکبر ، فخرفروشى و شادمانى مفرط بر اثر رسیدن به رفاه و آسایش ، رذایلى ناپسند و نکوهیده (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ... إنّه لفرح فخور) آیه بعد (إلاّ الذین ...) گویاى این است که هدف قرآن از بیان خصلتهاى یاد شده براى انسان (یؤوس ،کفور و ...) مجرد اخبار از چنین صفاتى براى او نیست; بلکه در مقام مذمت و نکوهش از انسانى است که چنین حالاتى را داراست.

۵- ناپایدارى مشکلات و ناملایمات و نیز رفاهها و آسایشها در زندگى آدمیان (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته) «ضراء» به معناى سختى و رنج است. به کارگیرى واژه «مسّ» (لمس کردن و تماس گرفتن) براى گرفتار شدن به سختیها اشاره به این نکته دارد که: رنجها و سختیها معمولاً دایمى و پایدار نیستند و تعبیر «چشاندن» در مورد اعطاى نعمتها، حاکى از زودگذرى آنهاست.

۶- حالات روحىو روانى انسان (ناامیدى، شادمانى مفرط،تکبر و...) حتى باکمترین سختىو رفاه تغییرپذیر است. (و لئن أذقنا الإنسن ... إنّه لیئوس کفور. و لئن أذقنه نعماء ... إنّه لفرح فخور)

موضوعات مرتبط

  • آسایش: ناپایدارى آسایش ۵
  • اخلاق: رذایل اخلاقى ۴
  • امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۱
  • انسان: انسان هنگام آسایش ۲; انسان هنگام رفاه ۲; تأثیرپذیرى انسان ۶; تکبر انسان ۶; حالات انسان ۲، ۳، ۶; یأس انسان ۶
  • تفاخر: سرزنش تفاخر ۴; عوامل تفاخر ۳
  • تکبر: سرزنش تکبر ۴; عوامل تکبر ۳
  • خدا: عطایاى خدا ۱; نعمتهاى خدا ۱
  • رفاه: آثار رفاه ۳; ناپایدارى رفاه ۵
  • سختى: آثار رفع سختى ۳; احساس مصونیت از سختى ۲; ناپایدارى سختى ها ۵
  • سرور: افراط در سرور ۶; سرزنش افراط در سرور ۴; عوامل سرور ۳
  • نعمت: منشأ نعمت ۱

منابع