البقرة ٢٤٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‌های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‌کند؛ ولی بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمی‌آورند.

آيا كسانى را كه هزاران تن بودند نديدى آن‌گاه كه از بيم مرگ [و فرار از جهاد] از ديار خود بيرون شدند، پس خدا به آنها گفت: بميريد [و آنها مردند] سپس زنده‌شان كرد؟ به راستى خدا نسبت به مردم، صاحب كرم است ولى بيشتر مردم سپاس نمى‌گزارند
آيا از [حال‌] كسانى كه از بيم مرگ از خانه‌هاى خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نيافتى؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپاريد» آنگاه آنان را زنده ساخت. آرى، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى‌كنند.
آیا ندیدید آنهایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند.
آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانه های خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمی گزارند.
آيا آن هزاران تن را نديده‌اى كه از بيم مرگ، از خانه‌هاى خويش بيرون رفتند؟ سپس خدا به آنها گفت: بميريد. آنگاه همه را زنده ساخت. خدا به مردم نعمت مى‌دهد ولى بيشتر مردم شكر نعمت به جاى نمى‌آورند.
آیا [داستان‌] کسانی را که هزاران هزار بودند و از بیم مرگ از خانه و کاشانه خویش به در رفتند، ندانسته‌ای؟ که خداوند به آنان گفت بمیرند [و مردند] سپس زنده‌شان کرد، چرا که خداوند بر مردم بخشش و بخشایش دارد، ولی اکثر مردم سپاس نمی‌گزارند
آيا ننگريستى به آن هزاران تن كه از بيم مرگ از خانه‌هاى خود بيرون رفتند؟ پس خدا آنان را گفت: بميريد سپس زنده‌شان كرد. هر آينه خدا خداوند نيكويى و افزون‌دهى [نعمت‌] بر مردم است ولى بيشتر مردم سپاس نمى‌گزارند.
آیا آگاهی (از داستان شگفت) کسانی که از خانه‌های خویش، در حالی که هزاران نفر بودند، از ترس مرگ بیرون رفتند (و سستی نمودند و از جهاد با دشمن سر باز زدند؟) پس خداوند بدیشان گفت: بمیرید. (یعنی خداوند عوامل مرگ آنان را فراهم ساخت و با چیره‌شدن دشمن بر ایشان، گرفتار کشتن و ذلّت و خواری شدند) سپس خداوند آنان را (با آگاهی و بیداری و پیکار قهرمانانه‌ی افرادی از ایشان) زنده کرد. (مگر نه این است که پذیرش ظلم و جور، مرگ ملّتها است؟! و هرگاه گروهی از ایشان از غفلت خویش بیدار شدند و بپاخاستند، خود و دیگران را با جبران مافات از نو زندگی و حیات می‌بخشند؟! و چنین زندگی بزرگوارانه‌ای پس از زندگی ذلّت‌بار، نعمت سترگی است و از فضل خدا است و) بیگمان خداوند فضل خویش را شامل مردم می‌سازد (فضلی که موجب شکر و سپاس است) ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند.
آیا سوی کسانی که ترسان از خانه‌هاشان برون رفتند، حال آنکه هزاران تن بودند ننگریستی‌؟ پس خدا به آنان گفت: «بمیرید.» سپس آنان را زنده کرد. بی‌گمان خدا نسبت به مردم به‌راستی صاحبِ فضیلت است، ولی بیشتر مردمان سپاس نمی‌گزارند.
آیا ندیدی آنان را که برون شدند از کشور خود حالی که هزاران بودند از ترس مرگ پس بدیشان گفت خدا بمیرید سپس زنده کردشان همانا خدا است خداوند افزایش و بخشایش بر مردم و لیکن بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند


البقرة ٢٤٢ آیه ٢٤٣ البقرة ٢٤٤
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلَمْ تَرَإِلی؟»: آیا آگاهی از؟ مگر نمی‌دانی که؟. مخاطب پیغمبر است و مراد ملّت او، و هدفِ پرسش تحریک آنان برای آگاهی از این چنین کسانی و پندگیری از کار ایشان است. «الَّذِینَ خَرَجُوا»: کسانی که بیرون رفتند. خداوند نژاد و شماره و سرزمین چنین کسانی را روشن نفرموده است، و چه بسا تنها جنبه ضرب‌المثل داشته باشد و برای پند و اندرز بوده و اصلاً داستانی در میان نباشد. «أُلُوفٌ»: جمع أَلْف، هزاران. «حَذَرَ»: از ترس. مفعولٌ‌له است. «مُوتُوا ... أَحْیَاهُمْ»: مراد از موت و حیات، نابودی دسته‌ای و ماندگاری دسته‌ای است، و این که زندگی شجاعانه و بزرگوارانه حیات است، و زندگی ترسویانه و پستانه، مرگ بشمار است. پس در اینجا سخن از موت و حیات معنوی است (نگا: بقره / ، أنعام / انفال / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - فرار هزاران تن از اقوام گذشته از دیار خویش به خاطر ترس از مرگ، و میرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتى از سوى خداوند (الم تر الى الّذین ... ثمّ احیاهم)

۲ - واقعه تاریخى آن قومى که از دیارشان خارج شدند و به امر خداوند مردند و سپس زنده شدند، آیات الهى است. (یبین اللّه لکم ایاته ... الم تر الى الّذین خرجوا)

۳ - شناخت حوادث تاریخى و عبرت گرفتن از آنها، وظیفه مؤمنان (الم تر الى الذّین) رؤیت در آیه شریفه به معناى دیدن با چشم نیست; چون آن واقعه، گذشته است و قابل دیدن براى مخاطب نیست. بنابراین «الم تر ... » تحریک است براى شناخت و درک سرگذشت پیشینیان تا درس و عبرتى باشد براى اندیشه کنندگان.

۴ - امکان زنده شدن مردگان در دنیا (رجعت) (فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم)

۵ - مرگ و حیات، در قدرت خداوند (فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم)

۶ - مرگ، نابودى نیست. (فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم) اگر مرگ، نابودى و نیستى باشد، صحیح نبود که بفرماید همان مردگان را زنده کردیم.

۷ - از مرگ نمى توان گریخت. (الم تر الى الّذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا)

۸ - دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى که مُردند و دوباره زنده شدند. (حوادث تاریخى) (الم تر الى الّذین خرجوا من دیارهم و هم اُلوف حذر الموت)

۹ - مرگ زودرس، جزا و فرجام گُریزندگان از پیکار در راه خداوند (الم تر الى الّذین ... فقال لهم اللّه موتوا ... و قاتلوا فى سبیل اللّه) با توجّه به ارتباط این آیه و آیه بعد مى توان گفت، ترک شهر و دیار از سوى یادشدگان، به خاطر گریز از میدان نبرد بوده است و خداوند با یادآورى آن واقعه، به مسلمانان هشدار مى دهد که مبادا همانند آن فراریان، نبرد را ترک کنند و به مرگ زودرس «موتوا» گرفتار شوند.

۱۰ - فرار از جنگ، مانع از مرگِ مقدّر شده الهى، نیست. (فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم ... قاتلوا فى سبیل اللّه) بنابراینکه داستان یادشده در این آیه، مقدمه اى براى آیه بعد باشد.

۱۱ - خداوند، داراى «فضل» بر همه آدمیان است. (انّ اللّه لذوفضل على النّاس)

۱۲ - آگاه ساختن انسانها از تاریخ گذشتگان، تفضّل خداوند بر آنان (الم تر الى الّذین ... ان اللّه لذوفضل على النّاس) «انّ اللّه» مى تواند تعلیل براى نقل داستان و تاریخ باشد که در آیه بیان شده است.

۱۳ - حیات انسانها، تفضّل الهى بر آنان (ثمّ احیاهم انّ اللّه لذوفضل على النّاس) «انّ اللّه» همان گونه که مى تواند تعلیل نقل داستان باشد، مى تواند تعلیل جمله «ثمّ احیاهم» نیز باشد.

۱۴ - ناسپاسى بیشتر مردم در برابر تفضّلات الهى (لذو فضل ... و لکنّ اکثر النّاس لا یشکرون)

۱۵ - شکر و سپاسگزارى، وظیفه انسانها در برابر تفضّلات الهى (انّ اللّه لذو فضل على النّاس و لکنّ اکثر النّاس لا یشکرون)

۱۶ - گرایش اکثریّت مردم، ملاک ارزش نیست. (و لکنّ اکثر النّاس لا یشکرون)

۱۷ - مُردگانى که به فرمان الهى زنده شدند، در بُرهه اى دیگر از زمان به زندگى خویش ادامه دادند. (ثمّ احیاهم انّ اللّه لذو فضل على النّاس) آنگاه زنده شدن فضل الهى است که زنده شده براى مدّتى به حیات خویش ادامه دهد; بنابراین اگر بلافاصله پس از زنده شدن مى مُردند، بعید به نظر مى رسد که زنده شدن نشان تفضّلى بر آنان باشد.

روایات و احادیث

۱۸ - خداوند به درخواست حضرتِ حِزقیل، چندین هزار نفر از مُردگان را زنده ساخت. (و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم) امام باقر (ع): ... فمربهم نبىّ ... یقال له حزقیل ... قال ربّ لو شئت لاحییتهم ... فاوحى اللّه تعالى الیه افتحبّ ذلک قال نعم یا ربّ ... فعادوا احیاء ...[۱].

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: ۲
  • ارزش: ملاک ارزش ۱۶
  • ارزیابى: ملاک ارزیابى ۱۶
  • اکثریّت: ارزیابى با اکثریّت ۱۶ ; ناسپاسى اکثریّت ۱۴
  • انبیا: دعاى انبیا ۱۸
  • انسان: حیات انسان ۱۳ ; مسؤولیّت انسان ۱۵
  • تاریخ: ذکر حوادث تاریخ ۱، ۲، ۸، ۱۲، ۱۷ ; عبرت از تاریخ ۳ ; فلسفه تاریخ ۳، ۸
  • ترس: ترس از مرگ ۱
  • تعقّل: تشویق به تعقّل ۸
  • جامعه: گروههاى جامعه ۱۴
  • جهاد: ترک جهاد ۱۰ ; کیفر ترک جهاد ۹
  • حزقیل (ع): دعاى حزقیل (ع) ۱۸
  • حیات: منشأ حیات ۵
  • خدا: اوامر خدا ۱۷ ; فضل خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵ ; قدرت خدا ۵
  • دعا: اجابت دعا ۱۸
  • رجعت: رجعت دنیوى ۱، ۴، ۱۸
  • شکر: شکر خدا ۱۵
  • شناخت: منابع شناخت ۱۲
  • قضا و قدر: ۱۰
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۳
  • مردگان: احیاى مردگان ۱، ۲، ۴، ۸، ۱۷، ۱۸
  • مرگ: تقدیر مرگ ۱۰ ; حقیقت مرگ ۶ ; فرار از مرگ ۷ ; مرگ زودرس ۹ ; منشأ مرگ ۵

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۱۹۸، ح ۲۳۷ ; عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۱۶۰، ح ۱.