البقرة ٢٣٠
ترجمه
البقرة ٢٢٩ | آیه ٢٣٠ | البقرة ٢٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَتَّی تَنکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ»: تا آن گاه که با شوهری جز او به طور دائم و به روال عادی ازدواج میکند، و ... «فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا»: بر شوهر نخست و همسر نخست گناهی نیست.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - زندگى مرد با همسر خویش پس از طلاقِ سوم، جز با فاصله شدن ازدواج با مرد دیگر (مُحَلِّل)، جایز نیست. (الطّلاق مرّتان ... فان طلقها فلا تحلّ له من بعد حتى تنکح زوجاً غیره)
۲ - ازدواج شوهر اوّل با زن سه طلاقه خود مشروط به نکاح دائمى با مرد دیگر و پیش آمدن طلاق است. (فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا) مطرح کردن طلاق از سوى شوهر دوّم حاکى است که باید ازدواج با او دائمى باشد و نه موقّت. چون در ازدواج موقّت، طلاق نیست.
۳ - اختیار طلاق با مرد است. (فان طلّقها)
۴ - اختیار ازدواج زن ثیّبه (زنى که قبلاً شوهر داشته)، به دست خود اوست. (حتى تنکح زوجاً غیره) در جمله «حتى تنکح» (تا آنگاه که آن زن با دیگرى ازدواج کند)، استناد نکاح به خود زن داده شده و نفرموده است «حتّى ینکحها» تا آنگاه که ولىّ، او را به ازدواج دیگرى درآورد.
۵ - جواز ازدواج مرد با زن سه طلاقه خود، مشروط به آمیزش محلِّل با آن زن است. (حتى تنکح زوجاً غیره) انتخاب کلمه «زوجاً» به جاى «رجلاً»، دلالت بر عقد ازدواج دارد; بنابراین کلمه «تنکح»، باید بر معنایى زیادتر از عقد دلالت کند و آن معنا، همان آمیزش خواهد بود.
۶ - ازدواج زن با شوهر سابق، پس از طلاق شوهر دوّم (مُحلِّل)، منوط به رضایت طرفین و عقد جدید است. (فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا) اِسناد رجوع به طرفین (ان یتراجعا)، پس از طلاق مُحلِّل، به خلاف رجوع در عدّه که تنها به شوهر مستند بود، دلالت بر مشروطیّت رضایت طرفین دارد و لازمه آن اجراى عقد جدید است.
۷ - شرط طلاق در ازدواج زن سه طلاقه با محلّل، بى اثر و فاقد اعتبار است.* (حتى تنکح زوجاً غیره فان طلّقها) استناد طلاق به مُحلّل (فان طلّقها) و بیان آن با «اِن» شرطیّه، که توقع حصول در آن لحاظ نمى شود، دلالت بر اختیار کامل محلّل در طلاق دارد و لازمه آن، بى اعتبارى شرط طلاق، بر فرض وجود است.
۸ - پس از طلاق شوهر دوّم، زن و شوهر سابق، در صورت گمان به مراعات حدود الهى در خانواده، مى توانند به زندگى بازگردند. (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یُقیما حدود اللّه)
۹ - احکام طلاق، از حدود الهى است. (و تلک حدود اللّه)
۱۰ - لزوم و اهمیّت حفظ حدود الهى در روابط زناشویى (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه)
۱۱ - حفظ حدود الهى، شرط اساسى تشکیل کانون خانواده (فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه)
۱۲ - خداوند، بیانگر حدود و احکام خویش، براى مردم آگاه و داناست. (و تلک حدود اللّه یبیّنها لقوم یعلمون)
۱۳ - بهره بردارى از حدود و احکام الهى، مخصوص عالمان است. (و تلک حدود اللّه یبیّنها لقوم یعلمون) ظاهر این است که تبیین احکام، براى همه مردم است. (دانایان و غیر آنان) بنابراین اختصاص تبیین آیات به دانایان، به معناى اختصاص بهره گیرى عالمان از تبیین احکام و حدود الهى خواهد بود.
۱۴ - مُحلِّل، عامل بازدانده مرد از طلاقهاى مکرر* (فان طلقها فلا تحل له من بعد حتى تنکح زوجاً غیره) اشتراط مُحلِّل براى بازگشت به زندگى پس از طلاق سوّم، به منزله مانع تراشى براى طلاقهاى مکرر و بى مورد است; خصوصاً با توجّه به حساسیّت مردان در این مورد.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ تشریع احکام ۱۲ ; فلسفه احکام ۱۴
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ ; شرایط ازدواج ۱۱
- خانواده: روابط در خانواده ۱۰، ۱۱
- خدا: احکام خدا ۱۲، ۱۳ ; حدود خدا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳
- طلاق: احکام طلاق ۱، ۲، ۳، ۸، ۹ ; شرایط طلاق ۷ ; طلاق باین ۱، ۲، ۵ ; موانع طلاق ۱۴
- علما: فضایل علما ۱۳
- مُحَلِّل: احکام مُحَلِّل ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، ۸ ; فلسفه مُحَلِّل ۱۴
- مرد: حقوق مرد ۳