البقرة ١٧١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

مَثَل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر،) صدا می‌زند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی‌شنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمی‌کنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمی‌فهمند!

و مثل [تو در دعوت‌] كافران مثل كسى است كه بر حيوان زبان بسته‌اى كه جز صدا و ندايى نشنود بانگ زند. [اينها نيز چنين‌اند] كرانند و گنگانند و كورانند، پس نمى‌انديشند
و مَثَل [دعوت‌كننده‌] كافران چون مَثَل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم، چيزى‌] نمى‌شنود بانگ مى‌زند. [آرى،] كرند، لالند، كورند. [و] درنمى‌يابند.
و مثل کافران (در شنیدن سخن انبیاء و درک نکردن معنای آن) چون حیوانی است که آوازش کنند و او از آن آواز (معنایی درک نکرده و) جز صدایی نشنود، کفّار هم (از شنیدن و دیدن حق) کر و گنگ و کورند، زیرا تعقل نمی‌کنند.
داستان [دعوت کننده] کافران [به ایمان]، مانند کسی است که به حیوانی [برای رهاندنش از خطر] بانگ می زند، ولی آن حیوان جز آوا و صدا [آن هم آوا و صدایی که مفهومش را درک نمی کند] نمی شنود. [کافران، در حقیقت] کر و لال و کورند، به همین سبب [درباره حقایق] اندیشه نمی کنند.
مَثَل كافران، مثَل حيوانى است كه كسى در گوش او آواز كند، و او جز بانگى و آوازى نشنود. اينان كرانند، لالانند، كورانند و هيچ درنمى يابند.
داستان کافران همانند داستان کسی است که جانوری را که جز بانگ و ندایی نمی‌شنود، آواز می‌دهد، کر و گنگ و نابینا هستند و از این روی نمی‌اندیشند
داستان [خواننده‌] كسانى كه كافر شدند چون داستان كسى است كه به چيزى بانگ مى‌زند كه نمى‌شنود مگر خواندنى و آوايى كرانند، گنگانند، كورانند پس هيچ درنمى‌يابند.
مثل (دعوت‌کننده‌ی) کسانی که کفر ورزیده‌اند (و راه حقیقت و هدایت را ترک گفته‌اند و کورکورانه به دنبال آباء و اجدادشان افتاده‌اند) همچون مثل کسی است که (چوپان گوسفندانی باشد و) آنها را صدا بزند، ولی آنها چیزی جز سر و صدا نشنوند (و بدون این که حقیقت و مفهوم گفتار او را درک کنند، با اشاره‌ی او بی‌اراده سر به زیر اندازند و به این طرف و آن طرف بروند. کافران نیز) کران و لالان و کورانند و لذا ایشان از روی خرد عمل نمی‌کنند و نمی‌فهمند.
و مَثَل کسانی که کافر شدند، همچون مَثَل کسی است که حیوانی را -که جز صدا و ندایی (مبهم، چیزی) نمی‌شنود- بانگ می‌زند. (آری) کرانند، لالانند، کورانند. پس هم‌آنان خردورزی نمی‌کنند.
و مثَل آنان که کفر ورزیدند مثَل آن کس است که بانگ زند بر حیوانی که نمی‌شنود جز فراخواندن و بانگ‌زدن را کرانند گنگانند کورانند که تعقل نمی‌کنند


البقرة ١٧٠ آیه ١٧١ البقرة ١٧٢
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَثَلُ الَّذِینَ»: مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: مَثَلُ دَاعِی الَّذِینَ. مَثَلُ دُعَآءِ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ دُعَآءِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاّ دُعَآءً وَ نِدَآءً. «یَنْعِقُ»: فریاد می‌زند. نهیب می‌زند. «مَا» آنچه. مراد چهارپایان، یا صدا و فریاد است. «یَنْعِقُ بِمَا»: بر چهارپایان نهیب می‌زند. «دُعَآءً»: بانگ‌زدن. فراخواندن. «نِدَآءً»: بانگ‌زدن. فراخواندن. مصدر باب مفاعله است. «صُمٌّ»: جمع أَصمّ، کران. «بُکْمٌ»: جمع أَبْکَم، لالان. «عُمْیٌ»: جمع أَعْمی، کوران.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - مَثَل کفرپیشگان، مَثَل حیوانى است که از درک شنیده ها ناتوان است. (و مثل الذین کفروا کمثل الذى ینعق بما لایسمع) «نعق» (مصدر ینعق) به معناى: نهیب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از «ما لایسمع» گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسّران در آیه شریفه، کافران لجوج به گوسفندان و دعوت کنندگان به معارف دین به چوپان تشبیه شده اند. بر این مبنا بخشى از مشبه ذکر نشده و تقدیر کلام چنین است: مثل الذین کفروا و الذى یدعوهم الى الأیمان کمثل الذى ... .

۲ - کفرپیشگان از دعوت پیامبران جز فریاد و سر و صدا، چیز دیگرى در نمى یابند. (و مثل الذین کفروا کمثل الذى ینعق بما لایسمع إلا دعاءً و نداءً) بر اساس توضیح برداشت قبل، معناى جمله «مثل الذین کفروا ... إلا دعاءً و نداءً» چنین مى شود: مَثَل کافران در ارتباط با دعوت کنندگان به ایمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه که گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چیزى جز فریاد نمى فهمند، کافران نیز از دعوت پیامبران حقیقتى را درک نمى کنند.

۳ - کافران به قرآن از حق شنوى، حق گویى و حق بینى، ناتوانند. (و مثل الذین کفروا ... صم بکم عمى) «صم» و «بکم» و «عمى» به ترتیب: جمع أصم (کر) و أبکم (لال) و أعمى (کور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق «کفروا» به قرینه آیه قبل «ما أنزل اللّه» باشد، یعنى: مثل الذین کفروا بما أنزل اللّه.

۴ - ناتوانى کفرپیشگان از دیدن و شنیدن حقایق دینى و بازگویى آنها، ایشان را از درک معارف دین و حقایق قرآن، محروم کرده است. (صم بکم عمى فهم لایعقلون) مفعول «لایعقلون» معارف الهى و حقایق قرآن (ما أنزل اللّه) است.

۵ - حواس آدمى (شنوایى، بینایى و ...) از ابزار درک و شناخت اوست. (صم بکم عمى فهم لایعقلون)

۶ - کفرپیشگان بر اثر ترک پرسش و جستجو از حقایق و معارف دین، از درک آنها ناتوان و محرومند. (بکم ... فهم لایعقلون) تفریع جمله «فهم لایعقلون» بر لال بودن کفرپیشگان مى تواند اشاره به این باشد که: از ابزار شناخت حقیقت، جستجوى آن با پرسش و تحقیق است و کفرپیشگان از این ابزار محرومند; یعنى، در پى یافتن حقیقت نیستند.

۷ - پرسش و جستجو از حقیقت، راهى براى درک آن است. (بکم ... فهم لایعقلون)

۸ - درک حقایق و معارف دین و پذیرش آنها، تعیین کننده میزان ارزش قواى ادراکى است. (صم بکم عمى فهم لایعقلون) کر، لال و کور خواندن کفرپیشگان على رغم اینکه آنان از ابزار شنوایى و ... برخوردار هستند، مى تواند اشاره به این حقیقت باشد که: اگر ابزار و قواى ادراکى وسیله فهم معارف دین قرار نگیرند، در حقیقت با نبودشان یکسانند و ارزشى ندارند.

روایات و احادیث

۹ - از امام باقر(ع) درباره آیه فوق روایت شده: «مثل الذین کفروا فى دعائک إیاهم أى مثل الداعى لهم إلى الإیمان کمثل الناعق فى دعائه المنعوق به من البهائم التى لاتفهم و إنما تسمع الصوت فکما ان الأنعام لایحصل لها من دعاء الراعى إلا السماع دون تفهم المعنى فکذلک الکفار لایحصل لهم من دعائک إیاهم إلى الإیمان إلا السماع دون تفهم المعنى;[۱] مثل تو اى رسول ما در دعوت این کافران، به سان چوپانى است که گوسفندان را فرا مى خواند و آن گوسفندان نمى فهمند او چه مى گوید و تنها صدایى مى شنوند. پس همان طور که گوسفندان از فریاد چوپان غیر از صدا، معنایى نمى فهمند، کافران نیز از دعوت تو آنها را به ایمان غیر از شنیدن صدا هیچ معنایى نمى فهمند».

موضوعات مرتبط

  • ادراک: ارزش قواى ادراکى ۸
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۸
  • انسان: بینایى انسان ۵; حواس انسان ۵; شنوایى انسان ۵
  • پرسش: آثار پرسش ۷
  • تشبیهات: تشبیه به حیوان ۱; تشبیه به گوسفند ۹
  • تعقل: آثار عدم تعقل ۶
  • حقایق: روش فهم حقایق ۷
  • دین: اهمیّت دین شناسى ۸; قبول دین ۸; محرومان از فهم دین ۶
  • روان شناسى: روان شناسى تربیتى ۷
  • شناخت: ابزار شناخت ۵
  • قرآن: مثالهاى قرآن ۱
  • کافران: تشبیه کافران ۱; عجز کافران ۳، ۴، ۶; کافران و حق بینى ۳; کافران و حق شنوى ۳; کافران و حق گویى ۳; کافران و دعوت انبیا ۲; کافران و دعوت محمّد(ص) ۹; کافران و فهم دین ۴، ۶; کرى کافران ۴; کورى کافران ۱، ۲، ۴; لالى کافران ۴; نافهمى کافران ۹; ویژگیهاى کافران ۱، ۲، ۳، ۴، ۶
  • کفر: کفر به قرآن ۳
  • مثالها: تمثیل به حیوان ۱

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۶۳; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۵۲، ح ۴۹۵.