الأنفال ٢٢
کپی متن آیه |
---|
إِنَ شَرَّ الدَّوَابِ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُ الْبُکْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ |
ترجمه
الأنفال ٢١ | آیه ٢٢ | الأنفال ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الدَّوَابِ»: جمع دَابَّة، جنبندگان (نگا: نور / ). در اینجا مراد انسانها است. «الصُّمُّ»: جمع اصمّ، اشخاص کر. مراد کسانی است که برای شناخت حق و پندگرفتن از مواعظ حسنه گوش فرا نمیدهند. «الْبُکْمُ»: جمع ابکم، اشخاص لال. مراد کسانی است که حق و حقیقت را نمیگویند. «لا یَعْقِلُونَ»: مراد کسانی است که از عقل برای تشخیص حق از باطل، و خیر از شر، سود نمیجویند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسی» گویند: امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام فرماید: این آیه درباره بنى عبدالدار نازل گردیده زیرا از میان آنها غیرمصعب بن عمیر و نیز سویبط كه همسوگند آنها بوده، دیگران ایمان نیاوردند و نیز گویند: درباره نضر بن حرث بن كلده از طائفه بنى عبدالدار نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۲۹ - ۱۵، سوره انفال
- بيان آيات شريفه متضمن دستوراتى راجع به جهاد اسلامى و نهى از فرار از جنگ
- پيروزى مسلمين در جنگ بدر مرهون عنايت الهى و امدادهاى غيبى بوده است (...و ما رميت اذا رمين...)
- معناى (( الذين قالوا سمعنا و هم لا يسمعون )) و اينكه مراد از آن در آيه شريفه چه كسانى است
- بدترين جنبندگان ، كر و لالهايى هستند كه تعقل نمى كنند
- شرحى در مورد (( حيات )) و اقسام آن از نظر قرآن ، در ذيل آيه شريفه : (( استجيبوا لله وللرسول اذا دعاكم و لما يحييكم ))
- آيه شريفه ناظر به زندگى حقيقى انسان است كه اشرف واكمل از حيات دنيوى است و با علم و عمل درك مى شود
- وجوهى كه درباره مراد از آنچه رسول الله (ص ) بدان دعوت مى كند و موجب احياء است گفته شده است
- معناى (( قلب )) در قرآن كريم و توضيح درباره جمله : (( ان اللهيحول بين المرء و قبله ))
- از آنجا كه خدا مالك حقيقى تمام موجودات است و انسان به تمليك او مالك مى شود، پس خداوند ميان انسان و متعلقات او حائل و رابط است
- براى ترك اجابت دعوت پيامبر (ص ) هيچ عذرى مقبولنيست
- از آنجا كه دلها مسخر خداوند است ، غرور به خاطر تمايل قلب به صلاح و تقوا، و ياءس و نوميدى از عدم اقبال قلب به خيرات و صالحات بى مورد است
- اشاره به اينكه آيه شريفه : (( ان الله يحول بين المرء و قبله )) از جامع ترين آيات قرآنى است
- فتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين وفتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين و غير ظالمين )فرا مى گيرد و از آن زنهار داده شده است عبارتست از اختلاف داخلى بين امت
- معناى آيه شريفه : (( واتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصه )) بنابر قرائت مشهورو بنابر قرائت (( لتصيبن ))
- روزگار استضعاف و نگرانى خود و تاءييد و يارى خدا را بياد آوريد
- معناى : (( و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون )) در آيه شريفه كه از خيانت به خدا و رسول (ص ) نهى مى كند
- نهى از خيانت به خدا و رسول (ص ) ناظر به عمل بعضى از مسلمين بوده است كه تصميمات سرى را به دشمن اطلاع مى داده اند
- (در ذيل آيات مربوط به جنگ بدر)
- عدم اختصاص نهى از فرار از جنگ به جنگ بدر و سخن صاحب المنار در اين باره
- اشكال سخن صاحب المنار
- رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( و ما رميت اذ رميت و لكن اله رمى ))
- چند روايت در معناى : (( واعملوا ان الله يحول بين المرء و قبله ))
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه ))
- چند روايت در مورد شاءن نزول آيه : (( يا ايها الذين آمنوا لاتخوفوا اللهوالرسول ... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22»
همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنيدن حقّ) كران (و نسبتبه گفتن حقّ) لالهايند، آنها كه تعقّل نمىكنند.
نکته ها
«صُمٌّ» جمع «أصم»، به معناى كر و «بُكْمٌ» جمع «أبكم»، به معناى لال است و در اينجا، كنايه از كسانى است كه گوش به شنيدن حقّ نمىدهند واز بيان حقّ لب فروبستهاند.
در تعبيرات قرآن، افرادى كه تربيت الهى انبيا را نمىپذيرند و دل را تسليم حقّ نمىكنند، گاهى به مرده تشبيه شدهاند: «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى» «1»
گاهى به چهارپايان: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» «2»، «يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» «3»
«1». روم، 52.
«2». اعراف، 179.
«3». محمّد، 12.
جلد 3 - صفحه 292
گاهى به بدتر از چهارپايان: «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «1»
و گاهى به بدترين جنبنده: «شَرَّ الدَّوَابِّ»
حضرت على عليه السلام فرمود: «بدترين جنبندهها كسانى هستند كه حقّ را مىفهمند، ولى لجاجت كرده و كفر مىورزند». «2»
گروهى در قيامت اقرار خواهند كرد كه به سخن حقّ گوش فرا نمىدادند ويا در آن تعقّل نمىكردند و اين سبب دوزخى شدن آنان شده است. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «3» اگر گوش شنوا داشتيم، يا تعقّل مىكرديم، از دوزخيان نبوديم.
پیام ها
1- مدّعيان ايمان و كسانى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نباشند، «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»، بدترين جنبندگانند. «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ»
2- ارزش انسان به خردورزى اوست، اگر تعقّل نكند، بدترين جنبندگان مىشود.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ ... الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ (آرى، داشتن گوش، زبان و عقل زمانى ارزشمند است كه بهرهگيرى صحيح از آنها شود. كسى كه مثلًا با زبانش امر به معروف و نهى از منكر نمىكند، همچون آدم لال است.)
3- كسانى كه از تعاليم دين روى مىگردانند، بىخردند. وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ ... لا يَعْقِلُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22»
«1» سوره انفال، آيه 23.
«2» سوره انفال، آيه 2.
جلد 4 صفحه 315
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ: بتحقيق بدترين جنبندگان روى زمين نزد حكم الهى، الصُّمُ: كرانند از شنواى حق، الْبُكْمُ: گنگانند از گفتن حق، الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ: آنانكه در نمىيابند حق را، يعنى خود را نمىدارند تا تدبر كرده مهتدى شوند. اين جماعت بدترين حيواناتند كه از عقل و مقتضيات آن روى بر تافته و به جانب قواى بهيمى و شهوات نفسانى شتافته، به سوء اختيار خود را از ملكات فاضله ناطقه انسانى باز داشته، به صورت انسانى، ولى به سيرت حيوانى است. به شكل انسان، بلكه از بهيمه هم پست تر و بدتر، زيرا واجد گوهر نفيسه موهوبه بود، و از دست داد.
تحقيق: حيات عالم صغير انسانيت منوط به قلب، و آن بر دو معنى اطلاق شود:
اول- جسم صنوبرى الشكل در طرف چپ سينه و قطعه گوشت مخصوصى است مجوف در آن خون سياه، و او منبع روح حيوانى است (حرارت غريزيه) و اين معنى قلب موجود در بهايم، بلكه براى ميت هم مىباشد و مقصود اين نيست.
دوم- لطيفه ربّانيه روحانيه و ناطقه قدسيه كه تعبير شود به قلب و نفس و روح و عقل انسان كه او است مدرك عالم عارف، و او است مخاطب و معاتب، و علاقهاى به قلب جسمانى دارد كه اكثر خلق متحيّرند در ادراك وجه علاقه آن كه آيا مانند تعلق اعراض به اجسام و اوصاف به موصوف است يا تعلق مستعمل آلت به آلت و متمكن به مكان.
خلاصه اين قلب مدار شعور و ادراك، و به منزله آئينه است كه حقايق در آن منعكس شود، صفات خبيثه از مخالفت و معصيت و غيره مانند دخان مظلمى است متصاعد به آئينه قلب كه بمرور تراكم كدورات محجوب و مستور، تعقل و صفاى قلب را برده، عاقبت ظلمت مدهشه كفر او را فرا گيرد و به آيات الهى اصلا متّعظ نشود؛ اينست كه رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: قلب
جلد 4 صفحه 316
المؤمن اجرد صاف فيه سراج يزهر و قلب الكافر اسود منكوس. «1» به انتفاء تدبرات قلبيه، مقام شخص از ساير دواب بدتر خواهد بود، زيرا حق تعالى تمام ماسوى را براى آدمى، و او را براى امر عظيمى خلق فرموده، و چنين كسى در حقيقت، خيانت به كليّه جامعه خلقت نموده، لكن ساير جنبندگان هر يك فايده شخصيه را ظاهر سازند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22» وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «23»
جلد 2 صفحه 521
ترجمه
همانا بدترين جنبندگان نزد خدا كران گنگانند آنانكه تعقّل نمىكنند
و اگر ميدانست خداوند در آنها خيرى را هر آينه شنوانده بود آنها را و اگر شنوانده بودشان هر آينه روى ميگرداندند و آنها بودند اعراض كنندگان.
تفسير
در مجمع از امام باقر (ع) روايت نموده كه نازل شده است در باره بنى عبد الدّار كه دو نفر از آن طائفه بيشتر مسلمان نشده بودند و مراد كران و گنگان معنوى هستند كه تفكر و تدبّر در معارف حقّه نمىنمايند و اگر قابل هدايت بدين اسلام بودند خداوند ديده بصيرت آنها را باز ميفرمود و مىفهماند حق بودن دين اسلام را بآنها ولى چون عنود و لجوج بودند اگر هم خداوند اين لطف را در باره آنها مىفرمود قبول اسلام و عمل باحكام آن نمىنمودند و اعراض مىكردند و كفر جحودى را شعار خود مىنمودند و حالشان بدتر ميشد و عقابشان اشدّ بود و در آيه دلالت است بر آنكه خداوند هيچ مرتبه از لطف را در باره هيچ طبقه از خلق دريغ نمىفرمايد مگر براى عدم قابليت آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ البُكمُ الَّذِينَ لا يَعقِلُونَ «22»
محققا بدترين جنبندهها نزد خدا كساني هستند که گوش دل آنها كر است مواعظ در آنها تأثير نميكند و زبان دل آنها لال است اقرار و اعتراف نميكنند و آنها كساني هستند که تعقل نميكنند و عقل ندارند.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ در ميان دوابّ بدتر از سگ و خوك که نجس العين هستند نداريم و البته بمراتب كفار و منافقين و غلات و خوارج و نصاب و مرتدين انجس از كلب و خوك و اخبث از آنها هستند.
عند اللّه اينکه هايي که بدترين جنبندهها هستند نزد خدا چنين هستند و اما نزد مردم بسا از اشراف و اعيان و بزرگان محسوب ميشوند و آنها كيانند الصُّمُّ البُكمُ مكرر گفتهايم همين نحو که خداوند از براي اينکه بدن عنصري چشم قرار داده که محسوسات را مشاهده كند از براي روح انساني هم چشم قرار داده که عقل باشد که حقايق و معارف الهيه را درك كند و اينکه مشركين اينکه چشم را ندارند و درك معارف و حقايق را نميكنند و همين نحو که از براي اينکه بدن زبان قرار داده که اظهار ما في الضمير كند از براي روح هم زبان قرار داده که اقرار قلبي بعقائد و معارف الهيه داشته باشند و اينها اينکه زبان را ندارند و ايمان و اعتراف بتوحيد و ساير حقائق ديني نميكنند الَّذِينَ لا يَعقِلُونَ اينها كساني هستند که فاقد عقل سليم هستند زيرا که عقل سالم عبارت از قوّهاي است که خداوند بروح انساني که عبارت از نفس ناطقه است عنايت فرموده که مميّز بين حسن و قبح و خير و شرّ، سعادت و شقاوت، نجات و هلاكت باشد و اينکه مشركين هر يك را بجاي ديگر گمان ميبرند، قبيح را بجاي حسن، ضرر را بجاي نفع، شر را بجاي
جلد 8 - صفحه 97
خير، شقاوت را بجاي سعادت و هلاكت را بجاي نجات و بالعكس توهم ميكنند پس حقيقة عقل ندارند لذا از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال كردند از عقل فرمود
(العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان)
گفتند پس اينكه در معاويه است چيست فرمود نكرا و شيطنت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- از آنجا که گفتار بدون عمل و شنیدن بدون ترتیب اثر یکی از بزرگترین بلاهای جوامع انسانی و سر چشمه انواع بدبختیهاست بار دیگر در این آیه روی همین مسأله تکیه کرده و با بیان زیبای دیگر بحث را ادامه داده، میگوید:
«بدترین جنبندگان نزد خدا افرادی هستند که نه گوش شنوا دارند و نه زبان گویا، و نه عقل و درک، کر و لال و بیعقلند» (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ).
از آنجا که قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتی همه جا روی نتایج تکیه میکند، در این آیه نیز کسانی که ظاهرا گوشهای سالم دارند ولی در مسیر شنیدن آیات خدا و سخنان حق و برنامههای سعادت بخش نیستند، آنها را فاقد گوش میداند و کسانی که زبان سالمی دارند امّا مهر سکوت بر لب زده نه دفاعی از حق میکنند و نه مبارزهای با ظلم و فساد نه ارشاد جاهل و نه امر به معروف و نه
ج2، ص142
نهی از منکر و نه دعوت به راه حق بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهوده گویی یا تملق و چاپلوسی در برابر صاحبان زر و زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار میگیرند همچون افراد لال و گنگ میداند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهرهمندند اما درست نمیاندیشند همچون دیوانگان میشمرد!
نکات آیه
۱- انسانهاى حق ناشنوا و خاموش از بیان معارف حق و فاقدان فهم حقایق دینى، بدترین جنبندگان در پیشگاه خداوند (إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون) کلمات «الصم» و «البکم» به ترتیب جمع «الاصم = کر» و «الابکم = لال» است. «الذین لایعقلون» خبر سوم براى «إن» مى باشد. قابل ذکر است که صفت بودن آن براى «الصم» و «البکم» نیز محتمل است.
۲- آنان که حقایق دینى را ناشنیده گیرند، کرند و آنان که حقایق دینى را بازگو نکنند، لالند و آنان که معارف الهى را درک نکنند، فاقد عقلند. (إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون)
۳- حق شنوایى و بیان حقایق و معارف دین و درک آنها، از ملاکهاى ارزش و کرامت آدمى در پیشگاه خداوند (إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون) کلمه «دواب»، به معناى بهائم و یا جنبندگان، براى اشاره به این است که توصیف شدگان به منزله حیوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.
۴- مدعیان ایمان در صورتى که ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمانهاى آن حضرت گریزان باشند، بدترین جنبندگانند. (یأیها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه ... إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم)
۵- انسانهایى که حقایق دینى را نپذیرند، فاقد ارزش انسانى هستند. (إن شر الدواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون)
روایات و احادیث
۶- عن على(ع) فى قوله: «إن شر الدواب عند اللّه» قال: هم الکفار.[۲] از على(ع) روایت شده است: مراد از «شر الدواب» (بدترین جنبنده ها) در آیه «إن شر الدواب عند اللّه»، کافران هستند.
موضوعات مرتبط
- ارزش: ملاک ارزش ۳
- انسان: بدترین انسان ۱ ; کرامت انسان ۳
- انسانیت: فاقدان ارزش انسانیت ۵
- ایمان: مدعیان ایمان ۴
- تبلیغ: لالى معرضان از تبلیغ ۲
- جنبندگان: بدترین جنبندگان ۱، ۴
- حق: فاقدان درک حق ۱ ; کتمان حق ۱
- حق پذیرى: ارزش حق پذیرى ۳
- حق ناپذیران: بی ارزشى حق ناپذیران ۵ ; کرى حق ناپذیران ۲
- حق ناپذیرى: آثار حق ناپذیرى ۱
- خدا: عصیان از خدا ۴
- دین: اعراض از تبلیغ دین ۲ ; تبلیغ دین ۳ ; درک تعالیم دین ۲، ۳
- عقل: فاقدان عقل ۲
- محمد(ص): عصیان از محمد(ص) ۴
منابع
- ↑ طبرسى، صاحب مجمع البیان در تفسیر جامع الجوامع خود كه مختصر مجمعالبیان است از امام باقر علیهالسلام نقل نموده كه از طایفه بنى عبدالدار غیر از مصعب بن عمیر و سوید بن حرملة دیگران ایمان نیاوردند و مى گفتند: ما نسبت به احكام و دستورات خداى محمد كر و كور هستیم و همه آنها در غزوه احد كشته شدند و به آنها اصحاب لواء مى گفتند.
- ↑ الدر المنثور، ج ۴، ص ۴۳.