۱۷٬۰۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
و در الدر المنثور است كه ابوالشيخ، از محمّد بن عبيدالله بن عمير ليثى نقل كرده كه گفت: در آن روز، از انصار چهار هزار نفر با رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بودند و از «جُهَينه»، هزار نفر و از «مُزَينه»، هزار نفر و از «اسلم»، هزار نفر و از «غِفار»، هزار نفر و از «اشجع»، هزار نفر و از مهاجران و طوائف ديگر هزار نفر، و مجموعا ده هزار نفر؛ ولى وقتى از مكه براى جنگ حنين بيرون مى آمد، دوازده هزار نفر با او بودند، و آيه شريفه: «وَ يَومَ حُنَينٍ إذ أعجَبَتكُم كَثرَتُكُم فَلَم تُغنِ عَنكُم شَيئاً» در اين مورد نازل شد. | و در الدر المنثور است كه ابوالشيخ، از محمّد بن عبيدالله بن عمير ليثى نقل كرده كه گفت: در آن روز، از انصار چهار هزار نفر با رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بودند و از «جُهَينه»، هزار نفر و از «مُزَينه»، هزار نفر و از «اسلم»، هزار نفر و از «غِفار»، هزار نفر و از «اشجع»، هزار نفر و از مهاجران و طوائف ديگر هزار نفر، و مجموعا ده هزار نفر؛ ولى وقتى از مكه براى جنگ حنين بيرون مى آمد، دوازده هزار نفر با او بودند، و آيه شريفه: «وَ يَومَ حُنَينٍ إذ أعجَبَتكُم كَثرَتُكُم فَلَم تُغنِ عَنكُم شَيئاً» در اين مورد نازل شد. | ||
و در سيره ابن | و در سيره ابن هشام، از ابن اسحاق روايت شده كه گفت: وقتى مردم فرار كردند و جفاكاران مكه فرار مردم را بديدند، حرف هایى زدند كه از كينه هاى نهانى ايشان حكايت مى كرد. از آن جمله، ابوسفيان بن حرب گفت: اين ها، تا كمتر از لب دريا فرار نمى كنند، بلكه تا آن جا خواهند گريخت. و نيز نقل مى كند كه در آن روز، ابوسفيان، تيرهاى فالگيرى (ازلام) خود را در زهدان خود پنهان كرده و همراه آورده بود. | ||
و از آن | و از آن جمله، «جبله بن حنبل» بود كه ابن هشام، اسم او را «كلات بن حنبل» نقل كرده. او با برادرش «صفوان بن اميه»، در تمامى آن مدتى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» براى مشركان مهلت مقرر كرده بود، بر شرك خود باقى بودند. او در آن روز فرياد زد: امروز سحر باطل شد. برادرش نهيب زد كه ساكت باش خدا دهانت را بشكند. ارباب ما امروز از قريش است، و اگر شكست بخوريم، ارباب ما هوازنی ها خواهند شد، و به خدا قسم اگر يك قريشى بر ما حكومت كند، بهتر است از يك هوازنى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۱۲ </center> | ||
ابن اسحاق نقل مى كند كه | ابن اسحاق نقل مى كند كه: شيبة بن عثمان بن ابى طلحه، كه از دودمان عبدالدار بوده، نقل كرده كه: با خود گفتم: امروز مى توانم داغ دلم را بگيرم و انتقام خون پدرم را كه در احد كشته شد، بستانم و محمّد را به قتل برسانم. خود را آماده كردم، و همه جا به دنبال او بودم تا در فرصتى مناسب او را به قتل برسانم، ليكن چيزى پيش آمد و روى دلم را پوشاند، و ياراى اين كار، بكلى از من سلب شد. من فهميدم كه اين از جانب خدا است و ديگر به او دست نمى يابم. | ||
<span id='link172'><span> | <span id='link172'><span> | ||
==اسامى شهداى حنين و بيان نفرات وفادارى كه پيامبر «ص» را تنها نگذاشتند == | ==اسامى شهداى حنين و بيان نفرات وفادارى كه پيامبر «ص» را تنها نگذاشتند == | ||
در سيره ابن هشام ابن اسحاق مى گويد: در اين باب نام كسانى برده مى شود كه در روز حنين از سپاه اسلام كشته شدند. | در سيره ابن هشام ابن اسحاق مى گويد: در اين باب نام كسانى برده مى شود كه در روز حنين از سپاه اسلام كشته شدند. |
ویرایش