۱۷٬۰۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
وقتى رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، فرار كردن مردم را ديد، به عمويش عباس - كه مردى بلند آواز بود - فرمود: از اين تپه بالا برو و فرياد برآور: اى گروه مهاجر و انصار! اى اصحاب سوره بقره! اى كسانى كه در زير درخت در حديبيه بيعت كرديد! به كجا مى گريزيد، رسول خدا «صلى الله عليه و آله» اين جاست. | وقتى رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، فرار كردن مردم را ديد، به عمويش عباس - كه مردى بلند آواز بود - فرمود: از اين تپه بالا برو و فرياد برآور: اى گروه مهاجر و انصار! اى اصحاب سوره بقره! اى كسانى كه در زير درخت در حديبيه بيعت كرديد! به كجا مى گريزيد، رسول خدا «صلى الله عليه و آله» اين جاست. | ||
وقتى صداى عباس، به گوش فراريان رسيد، برگشتند و گفتند: لبيك لبيك! و مخصوصا انصار، بدون درنگ باز گشته و با مشركان كارزارى كردند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» فرمود: الآن تنور جنگ گرم شد، من بدون دروغ پيغمبرم، من پسر عبدالمطلب ام. چيزى نگذشت كه نصرت خدا نازل گرديد، و هوازن | وقتى صداى عباس، به گوش فراريان رسيد، برگشتند و گفتند: لبيك لبيك! و مخصوصا انصار، بدون درنگ باز گشته و با مشركان كارزارى كردند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» فرمود: الآن تنور جنگ گرم شد، من بدون دروغ پيغمبرم، من پسر عبدالمطلب ام. چيزى نگذشت كه نصرت خدا نازل گرديد، و هوازن به طور فضيحت بارى فرار كرده، و هر كدام به طرفى گريختند، و مسلمانان به تعقيبشان برخاستند. | ||
مالك بن عوف، به سرعت هرچه تمامتر گريخت و خود را به درون قلعه طائف افكند، و از لشكريانش نزديك صد نفر كشته شدند، و غنيمت وافرى از اموال و زنان نصيب مسلمانان گرديد. | مالك بن عوف، به سرعت هرچه تمامتر گريخت و خود را به درون قلعه طائف افكند، و از لشكريانش نزديك صد نفر كشته شدند، و غنيمت وافرى از اموال و زنان نصيب مسلمانان گرديد. | ||
رسول خدا «صلى الله عليه و آله» دستور داد زنان و فرزندان اسير شده را به طرف جعرانه ببرند، و در آن جا نگه دارى نمايند و «بديل ابن ورقاء خزاعى» را مأمور نگهدارى اموال كرد، و خود به تعقيب فراريان پرداخت و قلعه طائف را براى دستگيرى «مالك بن عوف» محاصره كرد و بقيه آن ماه را به محاصره گذرانيد. وقتى ماه ذى القعده فرا رسيد، از طائف صرف نظر نمود و به جعرانه رفت، و غنيمت جنگ | رسول خدا «صلى الله عليه و آله» دستور داد زنان و فرزندان اسير شده را به طرف جعرانه ببرند، و در آن جا نگه دارى نمايند و «بديل ابن ورقاء خزاعى» را مأمور نگهدارى اموال كرد، و خود به تعقيب فراريان پرداخت و قلعه طائف را براى دستگيرى «مالك بن عوف» محاصره كرد و بقيه آن ماه را به محاصره گذرانيد. وقتى ماه ذى القعده فرا رسيد، از طائف صرف نظر نمود و به جعرانه رفت، و غنيمت جنگ «حُنَين» و «اوطاس» را در ميان لشكريان تقسيم كرد. | ||
سعيد بن مسيّب مى گويد: مردى كه در صف مشركان بود، براى من تعريف كرد كه وقتى ما با اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روبرو شديم، به قدر دوشيدن يك گوسفند در برابر ما تاب مقاومت نياوردند و بعد از آن كه صفوف ايشان را در هم شكستيم، ايشان را به پيش مى رانديم تا رسيديم به صاحب استر ابلق. يعنى رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، ناگهان مردان روسفيدى را ديديم كه به ما گفتند: «شَاهَتِ الوُجُوهُ اِرجِعُوا: زشت باد روی هاى شما، برگرديد»، و ما برگشتيم و در نتيجه همان ها كه فرارى بودند، برگشتند و بر ما غلبه كردند، و آن عده مردان روسفيد همان ها بودند. | سعيد بن مسيّب مى گويد: مردى كه در صف مشركان بود، براى من تعريف كرد كه وقتى ما با اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روبرو شديم، به قدر دوشيدن يك گوسفند در برابر ما تاب مقاومت نياوردند و بعد از آن كه صفوف ايشان را در هم شكستيم، ايشان را به پيش مى رانديم تا رسيديم به صاحب استر ابلق. يعنى رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، ناگهان مردان روسفيدى را ديديم كه به ما گفتند: «شَاهَتِ الوُجُوهُ اِرجِعُوا: زشت باد روی هاى شما، برگرديد»، و ما برگشتيم و در نتيجه همان ها كه فرارى بودند، برگشتند و بر ما غلبه كردند، و آن عده مردان روسفيد همان ها بودند. |
ویرایش