گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۸: خط ۳۸:


==بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)==
==بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)==
در الدّرالمنثور است كه ابن شبيه، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از مجاهد روايت كرده اند كه گفته است: وقتى آيه «و ما كان لرسول ان ياتى بآية الا باذن اللّه» نازل شد، مشركان قريش گفتند: اى محمد! گمان نمى كنيم كه كارى از تو ساخته باشد. و به حكم اين آيه، خداوند سرنوشت ما را و همه كس را تعيين كرده. (خلاصه خدا ما را چنين كرده، كه بر مسلك خود باقى باشيم).  
در الدّرالمنثور است كه ابن شبيه، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از مجاهد روايت كرده اند كه گفته است: وقتى آيه «وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أن يَأتِىَ بِآيَةٍ إلّا بِإذنِ اللّه» نازل شد، مشركان قريش گفتند: اى محمّد! گمان نمى كنيم كه كارى از تو ساخته باشد. و به حكم اين آيه، خداوند سرنوشت ما را و همه كس را تعيين كرده. (خلاصه خدا ما را چنين كرده، كه بر مسلك خود باقى باشيم).  


خداوند در پاسخشان اين آيه را فرستاد كه: «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت»، و تهديدشان كرد به اين كه هر پيشامدى را كه بخواهيم، براى او پيش مى آوريم.
خداوند در پاسخشان اين آيه را فرستاد كه: «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ»، و تهديدشان كرد به اين كه هر پيشامدى را كه بخواهيم، براى او پيش مى آوريم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۰ </center>
مؤلف: بيان آيه شريفه آن طور كه در سابق گفتيم، اجنبى از مضمون اين روايت است. علاوه بر اين كه در ذيل روايت آمده كه خداوند هر چه را كه از ارزاق و مصائب و هر چيز ديگرى كه براى بندگانش مقدر كرده باشد، مى تواند بر همان تقديرش باقى بگذارد، و مى تواند آن را محو كند.  
مؤلف: بيان آيه شريفه آن طور كه در سابق گفتيم، اجنبى از مضمون اين روايت است. علاوه بر اين كه در ذيل روايت آمده كه خداوند هر چه را كه از ارزاق و مصائب و هر چيز ديگرى كه براى بندگانش مقدر كرده باشد، مى تواند بر همان تقديرش باقى بگذارد، و مى تواند آن را محو كند.  


و در روايت ديگر، از جابر نقل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)، در ذيل جمله مورد بحث فرموده: «خداوند از رزق مردم يكى را محو و يكى را زياد مى كند، و همچنين از اجل ها و عمرها، يكى را محو و يكى را زياد مى كند»، و حال آن كه آيه شريفه عموميت دارد. ناگزير بايد بگوييم مسأله محو و اثبات ارزاق و آجال از باب مثال است.
و در روايت ديگر، از جابر نقل شده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در ذيل جمله مورد بحث فرموده: «خداوند از رزق مردم يكى را محو و يكى را زياد مى كند، و همچنين از اجل ها و عمرها، يكى را محو و يكى را زياد مى كند»، و حال آن كه آيه شريفه عموميت دارد. ناگزير بايد بگوييم مسأله محو و اثبات ارزاق و آجال از باب مثال است.


و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه شخصى از رسول خدا (صلى اللّه اعليه و آله و سلم)، از معناى آيه «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت» سؤال كرد.  
و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه شخصى از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از معناى آيه «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ» سؤال كرد.  


حضرت فرمود: اين، در شب قدر و مربوط به فراز و نشيب محو و اثبات زندگانى و ارزاق بندگان است. و اما حيات و مرگ و شقاوت و سعادت، دستخوش تغيير نشده، از آنچه تقدير است، زوال نمى پذيرد.
حضرت فرمود: اين، در شب قدر و مربوط به فراز و نشيب محو و اثبات زندگانى و ارزاق بندگان است. و اما حيات و مرگ و شقاوت و سعادت، دستخوش تغيير نشده، از آنچه تقدير است، زوال نمى پذيرد.


مؤلف: اين روايت علاوه بر اين كه معارض روايات بسيار زيادى است كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام) و صحابه وارد شده، با اطلاق آيه نيز معارض است، و با دليل عقلى هم سازگارى ندارد. نظير آن، از ابن عمر، از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نيز وارد شده كه در ذيل آيه مذكور فرموده: «مگر شقاوت و سعادت و حيات و موت، كه قابل محو و اثبات نيست».
مؤلف: اين روايت، علاوه بر اين كه معارض روايات بسيار زيادى است كه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ائمه اطهار «عليهم السلام» و صحابه وارد شده، با اطلاق آيه نيز معارض است، و با دليل عقلى هم سازگارى ندارد. نظير آن، از ابن عمر، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نيز وارد شده كه در ذيل آيه مذكور فرموده: «مگر شقاوت و سعادت و حيات و موت، كه قابل محو و اثبات نيست».


و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه و ابن عساكر، از على (عليه السّلام) روايت كرده اند كه فرمود: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از اين آيه پرسش نمودم.  
و نيز، در همان كتاب است كه ابن مردويه و ابن عساكر، از على «عليه السّلام» روايت كرده اند كه فرمود: از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از اين آيه پرسش نمودم.  


حضرت فرمود: ديدگانت را با تفسير آن روشن مى كنم، و ديدگان امّتم را كه بعد از من مى آيند، با تفسير آن روشن مى سازم، و آن اين است كه صدقه در صورتى كه با شرائطش انجام شود، و احسان به پدر و مادر و به طور كلى كار نيك كردن، شقاوت را به سعادت مبدّل نموده عمر را طولانى، و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند.
حضرت فرمود: ديدگانت را با تفسير آن روشن مى كنم، و ديدگان امّتم را كه بعد از من مى آيند، با تفسير آن روشن مى سازم و آن، اين است كه: صدقه در صورتى كه با شرائطش انجام شود، و احسان به پدر و مادر و به طور كلى كار نيك كردن، شقاوت را به سعادت مبدّل نموده عمر را طولانى، و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۱ </center>
مؤلف: اين روايت بيش از ذكر پاره اى از مصاديق چيز ديگرى ندارد.
مؤلف: اين روايت بيش از ذكر پاره اى از مصاديق چيز ديگرى ندارد.


و در كافى، به سند خود، از هشام بن سالم و حفص بن بخترى و غير آن دو، از امام صادق (عليه السّلام) روايت كرده كه در ذيل آيه «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت» فرموده: و آيا جز اين است كه چيزى كه ثابت است محو مى شود، و چيزى كه محو و نابود است، اثبات مى گردد.
و در كافى، به سند خود، از هشام بن سالم و حفص بن بخترى و غير آن دو، از امام صادق «عليه السّلام» روايت كرده كه در ذيل آيه «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ» فرموده: و آيا جز اين است كه چيزى كه ثابت است محو مى شود، و چيزى كه محو و نابود است، اثبات مى گردد.


مؤلف: اين روايت را عياشى هم در تفسير خود از جميل از آن جناب نقل كرده.
مؤلف: اين روايت را عياشى هم، در تفسير خود، از جميل، از آن جناب نقل كرده.


و در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت آورده كه گفت: من از حضرت ابى جعفر (عليه السّلام) شنيدم كه مى فرمود: پاره اى از امور، امورى حتمى هستند كه ناگزير واقع مى شوند، و پاره اى ديگر امورى مشروط و موقوف اند كه خداوند هر كدام را بخواهد پيش مى اندازد و يا محو مى كند و يا اثبات مى نمايد، و هيچ كس از اين امور اطلاع ندارد. و اما آنچه كه به وسيله انبياء خبر داده، ناگزير واقع خواهد شد، چون خداوند راضى نيست كه خود و يا ملائكه و يا انبيائش تكذيب شوند.
و در تفسير عياشى، از فضيل بن يسار روايت آورده كه گفت: من از حضرت ابى جعفر «عليه السّلام» شنيدم كه مى فرمود: پاره اى از امور، امورى حتمى هستند كه ناگزير واقع مى شوند، و پاره اى ديگر امورى مشروط و موقوف اند كه خداوند هر كدام را بخواهد پيش مى اندازد و يا محو مى كند و يا اثبات مى نمايد، و هيچ كس از اين امور اطلاع ندارد. و اما آنچه كه به وسيله انبياء خبر داده، ناگزير واقع خواهد شد، چون خداوند راضى نيست كه خود و يا ملائكه و يا انبيائش تكذيب شوند.


مؤلف: اين روايت در همان كتاب به طريق ديگرى نيز آورده شده. صاحب كافى هم، آن را به سند خود، از فضيل از آن حضرت نقل كرده است.
مؤلف: اين روايت در همان كتاب، به طريق ديگرى نيز آورده شده. صاحب كافى هم، آن را به سند خود، از فضيل، از آن حضرت نقل كرده است.


و در همان كتاب از زراره، از حضرت ابى جعفر (عليه السّلام) روايت كرده كه فرمود: على بن الحسين همواره مى گفت: اگر آيه اى از كتاب خدا نبود، هر آينه شما را به آنچه كه بوده و آنچه كه تا قيامت خواهد شد، خبر مى دادم. پرسيدم: كدام آيه؟ فرمود: آيه «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب».
و در همان كتاب از زراره، از حضرت ابى جعفر «عليه السّلام» روايت كرده كه فرمود: على بن الحسين همواره مى گفت: اگر آيه اى از كتاب خدا نبود، هر آينه شما را به آنچه كه بوده و آنچه كه تا قيامت خواهد شد، خبر مى دادم. پرسيدم: كدام آيه؟ فرمود: آيه «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمّ الكِتَاب».


مؤلف: معناى اين حديث اين است كه از آيه شريفه بر مى آيد كه خدا خواسته است خلائقش با جهل به حوادث آينده زندگى كنند، تا به ضروريات زندگى خود قيام نمايند. چون اگر عالم باشند، هدايت اسباب عادى را نمى پذيرند، و دو اصل اساسى زندگى كه همان خوف و رجاء است، از اعتبار مى افتد.  
مؤلف: معناى اين حديث اين است كه از آيه شريفه بر مى آيد كه خدا خواسته است خلائقش با جهل به حوادث آينده زندگى كنند، تا به ضروريات زندگى خود قيام نمايند. چون اگر عالم باشند، هدايت اسباب عادى را نمى پذيرند، و دو اصل اساسى زندگى كه همان خوف و رجاء است، از اعتبار مى افتد.  


آرى، اگر حوادث آينده به طور كامل براى آنان هويدا و مكشوف شود، اين غرض الهى كه ادامه زندگى عادى بشر است، فاسد مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۲ </center>
آرى، اگر حوادث آينده به طور كامل براى آنان هويدا و مكشوف شود، اين غرض الهى كه ادامه زندگى عادى بشر است، فاسد مى شود.
و همين جهت باعث شده است كه امام از آينده خبر ندهد، نه اين كه اگر خبر مى داد خداوند با محو و اثبات و بداء خود، او را تكذيب نموده، خلاف آنچه را كه او خبر داده بود، پديد مى آورد، چون آن جناب از اين جهت در امن بود. بنابراين تعارضى ميان اين روايت و روايات قبلى نيست.
و همين جهت باعث شده است كه امام از آينده خبر ندهد، نه اين كه اگر خبر مى داد خداوند با محو و اثبات و بداء خود، او را تكذيب نموده، خلاف آنچه را كه او خبر داده بود، پديد مى آورد، چون آن جناب از اين جهت در امن بود. بنابراين تعارضى ميان اين روايت و روايات قبلى نيست.


۱۶٬۲۸۸

ویرایش