۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
==حقيقت ترس از خدا و عدم منافات آن با اطمينان به خدا == | ==حقيقت ترس از خدا و عدم منافات آن با اطمينان به خدا == | ||
از همين جا معلوم مى شود كه | از همين جا معلوم مى شود كه جملۀ «وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللّه»، عطف تفسيرى بر جملۀ «آمَنُوا» است، و در نتيجه مى فهماند كه ايمان به خدا، ملازم به اطمينان قلب به وسيله ياد خداست. | ||
و اين با آيه سوره انفال كه مى فرمايد: | و اين با آيه سوره انفال كه مى فرمايد: «إنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ إذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم» منافات ندارد. زيرا ترسى كه در اين آيه آمده، ترسى نيست كه با اطمينان منافات داشته باشد، بلكه حالتى است قلبى كه طبعا قبل از آمدن اطمينان، عارض قلب مى شود. همچنان كه آيه «اللّهُ نَزَّلَ أحسَنَ الحَدِيثِ كِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُم وَ قُلُوبُهُم إلَى ذِكرِ اللّهِ ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهدِى بِهِ مَن يَشَاءُ» هم، اين معنا را افاده مى كند. | ||
توضيح اين كه: هر نعمتى از ناحيه خداى سبحان نازل مى شود، و اما نقمت و عذاب و ناراحتى، هرچه كه باشد، در حقيقت چيزى نيست كه از ناحيه او نازل شده باشد. چون امر وجودى نيست، بلكه امرى است عدمى، و عبارت است از افاضه نكردن خدا و امساك او از رساندن نعمت و انزال رحمت، همچنان كه آيه شريفه | توضيح اين كه: | ||
هر نعمتى از ناحيه خداى سبحان نازل مى شود، و اما نقمت و عذاب و ناراحتى، هرچه كه باشد، در حقيقت چيزى نيست كه از ناحيه او نازل شده باشد. چون امر وجودى نيست، بلكه امرى است عدمى، و عبارت است از افاضه نكردن خدا و امساك او از رساندن نعمت و انزال رحمت، همچنان كه آيه شريفه «مَا يَفتَحِ اللّهُ لِلنَّاسِ مِن رَحمَةٍ فَلَا مُمسِكَ لَهَا وَ مَا يُمسِكُ فَلَا مُرسِلَ لَهُ مِن بَعدِهِ» هم، آن را افاده مى كند. | |||
و وقتى مسلم شد كه هيچ شرى از ناحيه خدا نازل نمى شود، و چون ترس هميشه از شرّى است كه ممكن است پيش بيايد، نتيجه مى گيريم كه حقيقت ترس از خدا، همانا ترس آدمى از اعمال زشت خويش است، كه باعث مى شود خداوند از انزال رحمت و خير خود امساك و خوددارى كند. | و وقتى مسلم شد كه هيچ شرى از ناحيه خدا نازل نمى شود، و چون ترس هميشه از شرّى است كه ممكن است پيش بيايد، نتيجه مى گيريم كه حقيقت ترس از خدا، همانا ترس آدمى از اعمال زشت خويش است، كه باعث مى شود خداوند از انزال رحمت و خير خود امساك و خوددارى كند. | ||
بنابراين، هر وقت كه دل آدمى به ياد خدا بيفتد، اولين اثرى كه از خود نشان مى دهد، اين است كه ملتفت قصورها و تقصيرها و گناهان خود گشته، آن چنان | بنابراين، هر وقت كه دل آدمى به ياد خدا بيفتد، اولين اثرى كه از خود نشان مى دهد، اين است كه ملتفت قصورها و تقصيرها و گناهان خود گشته، آن چنان متأثر شود كه عكس العملش در جوارح، لرزه اندام باشد. دومين اثرش اين است كه متوجّه پروردگارش مى شود كه هدف نهایى فطرت اوست، و در نتيجه خاطرش سكون يافته و به ياد او، دلش آرامش مى يابد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۶ </center> | ||
==مراد از «ذكر»، و این که «دل ها، فقط با یاد خدا آرام می گیرد»== | ==مراد از «ذكر»، و این که «دل ها، فقط با یاد خدا آرام می گیرد»== | ||
ویرایش