گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۴: خط ۸۴:
<span id='link113'><span>
<span id='link113'><span>
==پاسخ به دو دليل ديگر قائلان به تحريف==
==پاسخ به دو دليل ديگر قائلان به تحريف==
و اما پاسخ از دليل دوم آنان كه گفتند «عقل بعيد مى داند قرآنى به دست غير معصوم جمع آورى شود و هيچ اشتباه و غلطى در آن نباشد» اين است كه اين حرف ، حرفى خرافى بيش نيست، بلكه مطلب به عكس ‍ است، زيرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممكن ميداند، نه اينكه موافقت آن دو را بعيد و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا كه دليل و قرينه اى باشد بر اينكه نوشته شده با واقعش موافق است آن را مى پذيرد و ما به جاى يك دليل و يك قرينه دليل هايى ارائه داديم كه همه موافقت اين قرآن را با واقعش اثبات مى كردند.
و اما پاسخ از دليل دوم آنان كه گفتند: «عقل بعيد مى داند قرآنى به دست غير معصوم جمع آورى شود و هيچ اشتباه و غلطى در آن نباشد»، اين است كه:


و اما پاسخ از دليل سومشان اينكه صرف جمع آورى قرآن كريم توسط على، امير المؤمنين (عليه السلام) و عرضه داشتن بر اصحاب و نپذيرفتن آنان دليل نمى شود بر اينكه قرآنى كه آن جناب جمع آورى كرده بود مخالف با قرآن ديگران بوده ، و از حقايق اصولى دين و يا فرعى آن چيزى اضافه داشته است ، و بيش از اين احتمال نمى رود كه قرآن آن جناب از نظر ترتيب سوره ها و يا آيه هاى يك سوره كه به تدريج نازل شده است با قرآن سايرين مخالفت داشته است ، آن هم مخالفتى كه به هيچ يك از حقايق دينى برخورد نداشته.
اين حرف، حرفى خرافى بيش نيست، بلكه مطلب به عكس است. زيرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممكن می داند، نه اين كه موافقت آن دو را بعيد و مخالفت آن را واجب شمارد. پس هر جا كه دليل و قرينه اى باشد بر اين كه نوشته شده با واقعش موافق است، آن را مى پذيرد و ما به جاى يك دليل و يك قرينه، دليل هايى ارائه داديم كه همه موافقت اين قرآن را با واقعش اثبات مى كردند.


چون اگر غير اين بود و واقعا قرآن آن حضرت حكمى يا احكامى از دين خدا را مشتمل مى بود كه در قرآنهاى ديگر افتاده بوده است ، امير المؤ منين به آن سادگى دست از قرآن خود بر نميداشت ، بلكه به طور قطع به وسيله آن به احتجاج مى پرداخت و به مجرد اعراض آنان قانع نمى شد، همچنانكه مى بينيم كه در موارد مختلفى با آنان احتجاج نموده و روايات ، احتجاجات آن حضرت را ضبط نموده و در آن حتى يك مورد هم نقل نشده كه آن جناب در باره امر ولايت و خلافتش و يا در امر ديگرى آيه و يا سوره اى خوانده باشد كه در قرآنهاى خود آنان نبوده باشد و آن جناب ايشان را به خيانت در قرآن متهم كرده باشد.
و اما پاسخ از دليل سومشان اين كه:


ممكن است كسى چنين خيال كند كه على (عليه السلام) بخاطر حفظ وحدت مسلمين پافشارى نكرد. در جواب مى گوييم اگر مسلمانان ساليان درازى با قرآن انس گرفته بودند جا داشت على (عليه السلام) از قرآن خود كه فرضا مخالف آن قرآن ها بوده صرفنظر نمايد تا مبادا وحدت مسلمين را شكسته باشد. ولى گفتار ما در باره روز اولى است كه مسلمانان به جمع كردن قرآن پرداخته بودند و هنوز قرآن در دست مردم نبود و در شهرها پخش نشده بود.
صرف جمع آورى قرآن كريم توسط على، اميرالمؤمنين «عليه السلام» و عرضه داشتن بر اصحاب و نپذيرفتن آنان، دليل نمى شود بر اين كه قرآنى كه آن جناب جمع آورى كرده بود، مخالف با قرآن ديگران بوده، و از حقايق اصولى دين و يا فرعى آن چيزى اضافه داشته است، و بيش از اين احتمال نمى رود كه قرآن آن جناب، از نظر ترتيب سوره ها و يا آيه هاى يك سوره كه به تدريج نازل شده است، با قرآن سايرين مخالفت داشته است، آن هم مخالفتى كه به هيچ يك از حقايق دينى برخورد نداشته.
 
چون اگر غير اين بود و واقعا قرآن آن حضرت، حكمى يا احكامى از دين خدا را مشتمل مى بود كه در قرآن هاى ديگر افتاده بوده است، اميرالمؤمنين به آن سادگى دست از قرآن خود بر نمی داشت، بلكه به طور قطع به وسيله آن به احتجاج مى پرداخت و به مجرد اعراض آنان قانع نمى شد.
 
همچنان كه مى بينيم كه در موارد مختلفى با آنان احتجاج نموده و روايات، احتجاجات آن حضرت را ضبط نموده و در آن حتى يك مورد هم نقل نشده كه آن جناب در باره امر ولايت و خلافتش و يا در امر ديگرى آيه و يا سوره اى خوانده باشد، كه در قرآن هاى خود آنان نبوده باشد و آن جناب، ايشان را به خيانت در قرآن متهم كرده باشد.
 
ممكن است كسى چنين خيال كند كه على «عليه السلام» به خاطر حفظ وحدت مسلمين پافشارى نكرد.  
 
در جواب مى گوييم:
 
اگر مسلمانان ساليان درازى با قرآن انس گرفته بودند، جا داشت على «عليه السلام» از قرآن خود، كه فرضا مخالف آن قرآن ها بوده، صرف نظر نمايد، تا مبادا وحدت مسلمين را شكسته باشد. ولى گفتار ما در باره روز اولى است كه مسلمانان به جمع كردن قرآن پرداخته بودند و هنوز قرآن در دست مردم نبود و در شهرها پخش نشده بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۹ </center>
و اى كاش مى فهميديم كه چگونه ممكن است ادعا كنيم اين همه آياتى كه شايد به قول و ادعاى آنان بالغ بر هزارها آيه باشد همه راجع به امر ولايت بوده و مخالفين آن حضرت آنها را حذف كرده اند؟! و يا اصولا آيه هايى بوده كه عموم مسلمانان از آن خبرى نداشته اند و تنها على (عليه السلام) از آن خبر دار بوده ؟! چطور چنين جراءتى به خود بدهيم، با آن همه دواعى قوى كه مسلمانان در حفظ قرآن و آن همه شوق و رغبتى كه در فراگرفتن آن از خود نشان مى دادند؟! و آن همه سعى و كوششى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در تبليغ آيات و رساندن آن به آفاق و تعليم و بيان آن مبذول داشته است؟! با اينكه خود قرآن كريم در اين باره تصريح كرده كه: «يعلمهم الكتاب و الحكمة». و نيز فرموده: «لتبين للناس ما نزل اليهم».
و اى كاش مى فهميديم كه چگونه ممكن است ادعا كنيم اين همه آياتى كه شايد به قول و ادعاى آنان بالغ بر هزارها آيه باشد، همه راجع به امر ولايت بوده و مخالفان آن حضرت آن ها را حذف كرده اند؟!  


آن آياتى كه احاديث مرسل مى گويند در سوره نساء در ميان جمله «و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى» و جمله «فانكحوا ما طاب لكم من النساء» بوده و به اندازه يك ثلث قرآن يعنى بيش از دو هزار آيه مى شده و افتاده. و نيز آن آياتى كه محدثين سنى گفته اند از سوره برائت ساقط شده ، مانند «بسم الله» آن و صدها آيه كه سوره مذكور را مساوى با سوره بقره ميكرده و اينكه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دويست آيه از آن ساقط شده.  
و يا اصولا آيه هايى بوده كه عموم مسلمانان از آن خبرى نداشته اند و تنها على «عليه السلام» از آن خبردار بوده؟! چطور چنين جرأتى به خود بدهيم، با آن همه دواعى قوى كه مسلمانان در حفظ قرآن و آن همه شوق و رغبتى كه در فراگرفتن آن از خود نشان مى دادند و آن همه سعى و كوششى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در تبليغ آيات و رساندن آن به آفاق و تعليم و بيان آن مبذول داشته است؟! با اين كه خود قرآن كريم در اين باره تصريح كرده كه: «يُعَلِّمُهُمُ الكِتَابَ وَ الحِكمَةَ». و نيز فرموده: «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إلَيهِم».  


و يا آن آياتى كه روايات مجعوله مذكور ميگويد منسوخ التلاوه شده و جمعى از مفسرين اهل سنت هم براى دفاع از يك حديث كه گفته «پاره اى از قرآن را خدا از يادها برد و تلاوتش را منسوخ كرد پذيرفته اند، كجا رفته اند؟ و چطور گم شده اند، كه حتى يك نفر هم سراغ يكى از آن هزارها را نگرفته است ؟!
آن آياتى كه احاديث مرسل مى گويند در سوره «نساء» در ميان جملۀ «وَ إن خِفتُم ألَّا تُقسِطُوا فِى اليَتَامَى»، و جملۀ «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاء» بوده و به اندازه يك ثلث قرآن، يعنى بيش از دو هزار آيه مى شده و افتاده. و نيز آن آياتى كه محدثان سنّى گفته اند از سوره «برائت» ساقط شده، مانند «بسم الله» آن و صدها آيه كه سوره مذكور را مساوى با سوره «بقره» می كرده و اين كه سوره «احزاب»، بزرگتر از سوره «بقره» بوده و دويست آيه از آن ساقط شده.
 
و يا آن آياتى كه روايات مجعوله مذكور می گويد منسوخ التلاوه شده و جمعى از مفسران اهل سنّت هم براى دفاع از يك حديث كه گفته «پاره اى از قرآن را خدا از يادها برد و تلاوتش را منسوخ كرد»، پذيرفته اند، كجا رفته اند؟ و چطور گُم شده اند، كه حتى يك نفر هم سراغ يكى از آن هزارها را نگرفته است؟!
<span id='link114'><span>
<span id='link114'><span>
==خطاب به قائلين به تحريف: مقصود شما از نسخ تلاوت چيست؟ ==
==خطاب به قائلين به تحريف: مقصود شما از نسخ تلاوت چيست؟ ==
و اگر شما هم همان حديث را سند قرار دهيد، و بگوييد خدا از يادها برده مى پرسيم از ياد بردن خدا چه معنا دارد؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مى تواند باشد؟ آيا نسخ تلاوت بخاطر اين بوده كه عمل به آن آيات منسوخ شده ؟ پس چرا آيات منسوخه ديگرى كه هم اكنون در قرآن كريم است منسوخ التلاوه نشد؟
و اگر شما هم همان حديث را سند قرار دهيد، و بگوييد خدا از يادها برده مى پرسيم از ياد بردن خدا چه معنا دارد؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مى تواند باشد؟ آيا نسخ تلاوت بخاطر اين بوده كه عمل به آن آيات منسوخ شده ؟ پس چرا آيات منسوخه ديگرى كه هم اكنون در قرآن كريم است منسوخ التلاوه نشد؟
۱۶٬۱۹۷

ویرایش