گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
سوره «خلع» چنين است:  
سوره «خلع» چنين است:  


«بِسمِ اللهِ الرَّحمَانِ الرَّحِيم إنَّا نَستَعِينكَ وَ نَستَغفِرُكَ وَ نَثنى عَلَيكَ وَ لَا نَكفُرُكَ وَ نَخلَعُ وَ نَترُكُ مَن يَفجُرُكَ».  
«بِسمِ اللهِ الرَّحمَانِ الرَّحِيم إنَّا نَستَعِينُكَ وَ نَستَغفِرُكَ وَ نَثنى عَلَيكَ وَ لَا نَكفُرُكَ وَ نَخلَعُ وَ نَترُكُ مَن يَفجُرُكَ».  


و سوره «حفد» چنين است:  
و سوره «حفد» چنين است:  


«بِسمِ اللهِ الرَّحمَانِ الرَّحِيم اللَّهُمّ إيَّاكَ نَعبُدُ وَ لَكَ نُصَلِّى وَ نَسجُدُ وَ إلَيكَ نَسعَى وَ نَحفُدُ نَرجُو رَحمَتَكَ وَ نَخشَى نِقمَتَكَ إنَّ عَذَابَكَ بِالكَافِرِينَ مُلحَقٌ».
«بِسمِ اللهِ الرَّحمَانِ الرَّحِيم اللَّهُمّ إيَّاكَ نَعبُدُ وَ لَكَ نُصَلِّى وَ نَسجُدُ وَ إلَيكَ نَسعَى وَ نَحفَدُ نَرجُو رَحمَتَكَ وَ نَخشَى نِقمَتَكَ إنَّ عَذَابَكَ بِالكَافِرِينَ مُلحَقٌ».


و همچنين سوره «ولايت» و غير آن، كه پاره اى روايات آن را آورده، اقاويل و هذيان هايى است كه سازنده اش، از نظم قرآنى تقليد كرده و نتيجه اش، اين شده كه اسلوب عربى مأنوس و معمولى را هم از دست داده است و مانند زاغ شده كه خواست چون كبك بخرامد، راه رفتن خود را نيز فراموش ‍ كرد.
و همچنين سوره «ولايت» و غير آن، كه پاره اى روايات آن را آورده، اقاويل و هذيان هايى است كه سازنده اش، از نظم قرآنى تقليد كرده و نتيجه اش، اين شده كه اسلوب عربى مأنوس و معمولى را هم از دست داده است و مانند زاغ شده كه خواست چون كبك بخرامد، راه رفتن خود را نيز فراموش ‍ كرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۷ </center>
اين دشمن قرآن نيز كه نتوانسته است به نظم آسمانى و معجز قرآن برسد، اسلوب معمولى زبان عرب را هم فراموش كرده، چيزى گفته است كه هر طبع و ذوقى از شنيدنش دچار تهوع مى شود. و لذا باز هم به شما خواننده عزيز سفارش می كنم كه به اين ياوه گويى هايى كه دشمنان خواستند به قرآن نسبت دهند، مراجعه نمايد تا به درستى دعوى ما پى ببرد. آن وقت است كه با اطمينان خاطر و به جرأت تمام حكم مى كند بر اين كه محدثانى كه به چنين سوره هایى اعتناء مى كنند، به خاطر تعصب و تعبد شديدى است كه نسبت به روايات دارند و در تشخيص صحيح از مجعول آن و در عرضه داشتن احاديث بر قرآن كوتاهى مى كنند، و اگر اين تعصب و تعبد نبود، كافى بود در يك نظر حكم كنند به اين كه ترهات مذكور، جزو قرآن كريم نيست.
اين دشمن قرآن نيز كه نتوانسته است به نظم آسمانى و معجز قرآن برسد، اسلوب معمولى زبان عرب را هم فراموش كرده، چيزى گفته است كه هر طبع و ذوقى از شنيدنش دچار تهوع مى شود.  
 
و لذا باز هم به شما خواننده عزيز سفارش می كنم كه به اين ياوه گويى هايى كه دشمنان خواستند به قرآن نسبت دهند، مراجعه نمايد تا به درستى دعوى ما پى ببرد. آن وقت است كه با اطمينان خاطر و به جرأت تمام حكم مى كند بر اين كه محدثانى كه به چنين سوره هایى اعتناء مى كنند، به خاطر تعصب و تعبد شديدى است كه نسبت به روايات دارند و در تشخيص صحيح از مجعول آن و در عرضه داشتن احاديث بر قرآن كوتاهى مى كنند، و اگر اين تعصب و تعبد نبود، كافى بود در يك نظر حكم كنند به اين كه ترهات مذكور، جزو قرآن كريم نيست.
<span id='link112'><span>
<span id='link112'><span>
==دلالت قطعی مجموع قرآن، بر عدم تحریف قرآن==
==دلالت قطعی مجموع قرآن، بر عدم تحریف قرآن==
و اما اين كه گفتيم روايات تحريف، به فرضى هم كه صحيح باشد، مخالف با كتاب است و به همين جهت بايد طرح شود.  
و اما اين كه گفتيم روايات تحريف، به فرضى هم كه صحيح باشد، مخالف با كتاب است و به همين جهت بايد طرح شود.  
۱۶٬۱۹۷

ویرایش