گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:


==چكيده سخن در سنت لايتغير الهى ==
==چكيده سخن در سنت لايتغير الهى ==
اين بود آن حقيقت برهانى كه گفتيم آيات مورد بحث به آن اشاره مى كند، و حاصلش اين شد كه : انسان مانند ساير انواع موجودات ، وجودش مربوط و بسته به ساير اجزاى عالم است ، و اعمالى كه از او سر مى زند و حركاتى كه در مسير زندگيش و در سير بسوى سر منزل سعادت از خود نشان مى دهد با ساير اجزاى عالم كه محيط به او است ارتباط كامل دارد،
اين بود آن حقيقت برهانى كه گفتيم آيات مورد بحث به آن اشاره مى كند، و حاصلش اين شد كه: انسان مانند ساير انواع موجودات، وجودش مربوط و بسته به ساير اجزاى عالَم است، و اعمالى كه از او سر مى زند و حركاتى كه در مسير زندگی اش و در سير به سوى سر منزل سعادت از خود نشان مى دهد با ساير اجزاى عالَم كه محيط به او است، ارتباط كامل دارد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۱ </center>
بطورى كه اگر حركاتش صالح و سازگار با آن اجزاء و موجودات باشد آن موجودات نيز سازگار با او خواهند بود، و بركات آسمان به سويش سرازير خواهد شد، و اگر سازگار نباشد عالم نيز با او سازگارى نداشته و در نابود ساختن او سعى خواهد نمود، مگر اينكه دست از گناه و فساد بردارد وگرنه به تدريج به تباهى خو گرفته و ناگهان همه اجزاى عالم در تباه ساختنش دست بهم داده و اثرى از وجودش باقى نمى گذارند، و زمين را از لوث وجودش پاك مى كنند.  
به طورى كه اگر حركاتش صالح و سازگار با آن اجزاء و موجودات باشد، آن موجودات نيز با او سازگار خواهند بود، و بركات آسمان به سويش سرازير خواهد شد، و اگر سازگار نباشد، عالَم نيز با او سازگارى نداشته و در نابود ساختن او سعى خواهد نمود، مگر اين كه از گناه و فساد دست بر دارد، و گرنه به تدريج به تباهى خو گرفته و ناگهان همه اجزاى عالَم در تباه ساختنش دست به هم داده و اثرى از وجودش باقى نمى گذارند، و زمين را از لوث وجودش پاك مى كنند.  


آرى ، چگونه يك انسان مى تواند با رفتار خود در مقابل همه عالم كه او خود يكى از اجزاى آن است و به هيچ وجه از آن مستقل نيست معارضه نموده و شاخ و شانه بكشد و يا بخواهد با فكر خود بر سر دستگاه آفرينش شيره بمالد و حال آنكه فكر او مولود شرايط و قوانين كلى ايست كه از جريان آفرينش گرفته شده است - دقت بفرماييد -.
آرى، چگونه يك انسان مى تواند با رفتار خود در مقابل همه عالَم كه او خود يكى از اجزاى آن است و به هيچ وجه از آن مستقل نيست، معارضه نموده و شاخ و شانه بكشد و يا بخواهد با فكر خود بر سر دستگاه آفرينش شيره بمالد و حال آن كه فكر او مولود شرايط و قوانين كلى ای است كه از جريان آفرينش گرفته شده است - دقت بفرماييد.


اين مطلب همانطورى كه گفته شد حقيقتى است كه هم برهان و دليل مطابق آن است ، و هم قرآن آن را تصديق و برآن تصريح نموده و مى فرمايد: (( خداوند هر چيزى را كه آفريده اندازه گيرى دقيقى در خلقت آن به كار برده و آن را به سوى سعادتش راهنمايى كرده (( و نيز مى فرمايد: (( خداوند عالم را - كه يكى از اجزاى آن انسان است - بيهوده نيافريده ، بلكه هر چه را كه خلق كرده به اين منظور خلق كرده كه به درگاه او راه يافته و به سوى او بازگشت كند، و براى هر مخلوقى سر منزل سعادتى معين كرده تا بر حسب فطرتش به آن سوى رانده شود، و براى هر يك راه و روشى مقرر نموده كه اگر آن راه را سلوك كند به سعادت مقدرش مى رسد، و اگر از آن راه منحرف شود و آنقدر بيراهه رود كه ديگر اميد برگشتن نداشته باشد نتيجه و هدف از خلقتش باطل گشته و عذاب خداوند بر او حتمى مى گردد.
اين مطلب همان طورى كه گفته شد، حقيقتى است كه هم برهان و دليل مطابق آن است، و هم قرآن آن را تصديق و بر آن تصريح نموده و مى فرمايد: «خداوند هر چيزى را كه آفريده، اندازه گيرى دقيقى در خلقت آن به كار برده و آن را به سوى سعادتش راهنمايى كرده».
 
و نيز مى فرمايد: «خداوند، عالَم را - كه يكى از اجزاى آن انسان است - بيهوده نيافريده، بلكه هرچه را كه خلق كرده، به اين منظور خلق كرده كه به درگاه او راه يافته و به سوى او بازگشت كند، و براى هر مخلوقى سر منزل سعادتى معين كرده، تا بر حسب فطرتش به آن سوى رانده شود، و براى هر يك راه و روشى مقرر نموده، كه اگر آن راه را سلوك كند، به سعادت مقدرش مى رسد، و اگر از آن راه منحرف شود و آن قدر بيراهه رود كه ديگر اميد برگشتن نداشته باشد، نتيجه و هدف از خلقتش باطل گشته و عذاب خداوند بر او حتمى مى گردد.


«'''وَ مَا أَرْسلْنَا فى قَرْيَةٍ مِّن نَّبىٍ ...'''»:
«'''وَ مَا أَرْسلْنَا فى قَرْيَةٍ مِّن نَّبىٍ ...'''»:


بعضى ها كلمه (( باساء(( را به بد حالى از نظر مال ، از قبيل فقر و ضررهاى مالى و كلمه (( ضراء(( را به بد حالى جانى از قبيل مرض و مانند آن معنا كرده اند و بعضى ديگر به عكس گفته اند.
بعضى ها كلمه «بأساء» را به بدحالى از نظر مال، از قبيل فقر و ضررهاى مالى و كلمه «ضرّاء» را به بدحالى جانى، از قبيل مرض و مانند آن معنا كرده اند و بعضى ديگر به عكس گفته اند.


بعضى ديگر معانى ديگرى را درباره اين دو كلمه گفته اند، و بعضى گفته اند: استعمال لفظ (( باساء(( بيشتر در بلياتى است كه مايه عبرت ديگران باشد، همچنانكه فرموده : (( و الله اشد باسا و اشد تنكيلا(( .
بعضى ديگر، معانى ديگرى را درباره اين دو كلمه گفته اند. و بعضى گفته اند: استعمال لفظ «بأساء»، بيشتر در بلياتى است كه مايه عبرت ديگران باشد. همچنان كه فرموده: «و الله أشد بأسا و أشد تنكيلا».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۵۲ </center>
بعيد نيست بگوييم كلمه (( الضراء و السراء(( در آيه بعدى (كه مراد از آنها چيزهايىاست كه مايه بد حالى و خوشحالى انسان است ) قرينه باشد بر اينكه مراد از(( ضراء(( در آيه مورد بحث مطلق امورى باشد كه مايه بد حالى انسان است . وبنابراين ذكر (( ضراء(( بعد از (( باساء(( ازقبيل ذكر عام بعد از خاص خواهد بود.
بعيد نيست بگوييم كلمه «الضرّاء و السرّاء» در آيه بعدى (كه مراد از آن ها چيزهايی است كه مايه بدحالى و خوشحالى انسان است)، قرينه باشد بر اين كه مراد از «ضرّاء» در آيه مورد بحث، مطلق امورى باشد كه مايه بدحالى انسان است. و بنابراين، ذكر «ضرّاء» بعد از «بأساء» از قبيل ذكر عام بعد از خاص خواهد بود.
<span id='link155'><span>
<span id='link155'><span>
== سختی ها و نعمت ها، دو سنت الهی، برای آزمایش امت ها ==
== سختی ها و نعمت ها، دو سنت الهی، برای آزمایش امت ها ==
به هرحال خداى سبحان در اين جمله اين معنا را خاطر نشان مى سازد كه سنت الهى بر اين جارى بوده كه هر پيغمبرى از پيغمبران را به هر ناحيه اى از نواحى مى فرستاده از آنجايى كه منظورش از فرستادن انبياء هدايت بندگان بوده به همين منظور اهل آن ناحيه را به نحوى از انحاء گرفتار شدايد مالى و جانى مى كرد تا شايد بدين وسيله به تضرع و توسل به پروردگارشان وادار شوند، و در نتيجه دعوت آن پيغمبر بهتر و زودتر به نتيجه برسد.  
به هرحال خداى سبحان در اين جمله اين معنا را خاطر نشان مى سازد كه سنت الهى بر اين جارى بوده كه هر پيغمبرى از پيغمبران را به هر ناحيه اى از نواحى مى فرستاده از آنجايى كه منظورش از فرستادن انبياء هدايت بندگان بوده به همين منظور اهل آن ناحيه را به نحوى از انحاء گرفتار شدايد مالى و جانى مى كرد تا شايد بدين وسيله به تضرع و توسل به پروردگارشان وادار شوند، و در نتيجه دعوت آن پيغمبر بهتر و زودتر به نتيجه برسد.  
۱۷٬۰۰۸

ویرایش