گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۲: خط ۴۲:
<span id='link24'><span>
<span id='link24'><span>


==مراد از مكر سيئات و اين كه فرمود: «وَ مَكرُ اُولئِكَ هُوَ يَبُور» ==
پس به خوبى روشن گرديد كه مراد از «سيئات»، انواع مكرها و حيله هايى است كه مشركان، آن ها را وسيلۀ كسب عزّت مى پنداشتند. و چون آيه شريفه مطلق است، شامل همه مكرها كه مشركان عليه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كردند، و مكرهايى كه ساير مشركان عليه دين خدا مى كنند، مى شود. هرچند بعضى از مفسران گفته اند:  
پس به خوبى روشن گرديد كه مراد از «سيئات» انواع مكرها و حيله هايى است كه مشركين آن ها را وسيله كسب عزت مى پنداشتند. و چون آيه شريفه مطلق است ، شامل همه مكرها كه مشركين عليه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كردند. و مكرهايى كه ساير مشركين عليه دين خدا مى كنند، مى شود. هر چند بعضى از مفسرين گفته اند: «منظور خصوص آن حيله هايى است كه قريش عليه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) در «دارالندوه» و غير آن طرح ريزى مى كردند، از قبيل: حبس و اخراج و قتل، و خدا كيد آنها را به خودشان برگردانيد، و از مكه به سوى چاه بدر بيرونشان آورده و در آنجا به كشتنشان داد، و در چاهشان افكند، پس همان حبس و اخراج و قتل ، به خودشان برگشت. هرچند كه اين وجه خوبى است، ليكن - همان طور كه گفتيم - آيه شريفه مطلق است.


و وجه اتصال صدر آيه يعنى جمله «من كان يريد العزة فلله العزة جميعا» به ذيل آن، يعنى جمله «اليه يصعد الكلم الطيب» اين است كه: مشركين قريش آلهه خود را وسيله عزت و شوكت خود مى گرفتند، همچنان كه قرآن كريم در اين باره فرموده: «و اتخذوا من دون اللّه آلهه ليكونوا لهم عزا».
«منظور، خصوص آن حيله هايى است كه قريش عليه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، در «دارالندوه» و غير آن، طرح ريزى مى كردند. از قبيل: حبس و اخراج و قتل، و خدا، كيد آن ها را به خودشان برگردانيد، و از مكه به سوى چاه بدر بيرونشان آورده، و در آن جا، به كشتنشان داد، و در چاهشان افكند. پس همان حبس و اخراج و قتل، به خودشان برگشت. هرچند كه اين وجه خوبى است، ليكن - همان طور كه گفتيم - آيه شريفه، مطلق است.


از اين رو خداى سبحان اين طالبان عزت را به سوى خودش دعوت كرد، و اين چنين تذكرشان داد كه عزت همه اش از خدا است. و در توضيح و بيان آن فرمود: براى اين كه يگانه پرستى به سوى او صعود مى كند، و عمل صالح هم آن را در صعود كردن كمك مى دهد، در نتيجه انسان به خدا نزديك مى شود، و در اثر نزديك شدن از منبع عزت كسب عزت مى كند.
و وجه اتصال صدر آيه، يعنى جملۀ «مَن كَانَ يُرِيدُ العِزّةَ فَلِلّهِ العِزّةُ جَمِيعاً» به ذيل آن، يعنى جملۀ «إلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطيّب» اين است كه: مشركان قريش، آلهۀ خود را وسيلۀ عزّت و شوكت خود مى گرفتند، همچنان كه قرآن كريم، در اين باره فرموده: «وَ اتّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُم عِزّاً».


و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود عزتى كسب كنند، بر عكس عذابى شديد دارند، و مكرهايى كه مى كنند همه نابود و بى نتيجه مى شود، نه به جايى مى رسد و نه عزتى برايشان كسب مى كند.
از اين رو، خداى سبحان اين طالبان عزّت را به سوى خودش دعوت كرد، و اين چنين تذكرشان داد كه عزّت، همه اش از خدا است. و در توضيح و بيان آن فرمود: براى اين كه يگانه پرستى به سوى او صعود مى كند، و عمل صالح هم، آن را در صعود كردن كمك مى دهد. در نتيجه، انسان به خدا نزديك مى شود، و در اثر نزديك شدن از منبع عزّت، كسب عزّت مى كند.
 
و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود عزّتى كسب كنند، بر عكس عذابى شديد دارند، و مكرهايى كه مى كنند، همه نابود و بى نتيجه مى شود. نه به جايى مى رسد و نه عزتى برايشان كسب مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center>
«'''وَ اللَّهُ خَلَقَكم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكمْ أَزْوَجاً ...'''»:
«'''وَ اللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجاً ...'''»:


اين آيه شريفه به خلقت انسان اشاره مى كند، كه خداى تعالى نخست او را از خاك كه مبداء دور اوست، و خلقتش به آن منتهى مى شود بيافريد، و سپس او را از نطفه كه مبدأ نزديك اوست، خلق كرد.
اين آيه شريفه، به خلقت انسان اشاره مى كند، كه خداى تعالى، نخست او را از «خاك» - كه مبدأ دور اوست - و خلقتش به آن منتهى مى شود، بيافريد، و سپس، او را از «نطفه» - كه مبدأ نزديك اوست - خلق كرد.
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>


۱۶٬۹۱۱

ویرایش