گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




بيان آيات
<span id='link128'><span>
<span id='link128'><span>
==اشاره به مضامين سوره مبارکه دهر ==
==اشاره به مضامين سوره مبارکه دهر ==
اين سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آنكه نامى از او در ميان نبود خاطرنشان مى سازد، و سپس مى فرمايد كه خداى تعالى او را به راهى كه تنها راه اوست هدايت كرد، حال يا اين انسان شكر هدايتش را مى گزارد، و يا كفران مى كند. آنگاه مى فرمايد براى كافران انواعى از عذاب و براى ابرار الوانى از نعمت آماده كرده ، و اوصاف آن نعمت ها را در طى هجده آيه شرح مى دهد، و همين دليل است بر اينكه مقصود اصلى هم بيان همين جهت بوده .
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


و پس از بيان اوصاف آن نعمت ، روى سخن را به رسول گرامى خود نموده مى فرمايد: قرآن نازل شده از ناحيه اوست ، و مايه تذكر بشر است ، پس بايد كه در برابر حكم پروردگار خود صابر باشد، و هوا و هوس هاى كفار را پيروى نكند، و بايد كه پروردگار خود را صبح و شام به ياد بياورد و براى او شبها به سجده بيفتد، و شبى طولانى تسبيح گويد. و اين سوره به شهادت سياقى كه دارد يا همه اش و يا حداقل اوائل آن كه دوازده آيه است ، در مدينه و نه آيه ذيلش در مكه نازل شده است . روايات ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) همه متفقند بر اينكه اين سوره در مدينه نازل شده ، روايات اهل سنت هم در اين باره بسيار زياد است .
اين سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آن كه نامى از او در ميان نبود، خاطرنشان مى سازد، و سپس مى فرمايد كه: خداى تعالى او را به راهى كه تنها راه اوست، هدايت كرد. حال يا اين انسان شكر هدايتش را مى گزارد، و يا كفران مى كند. آنگاه مى فرمايد: براى «كافران» انواعى از عذاب و براى «ابرار»، الوانى از نعمت آماده كرده، و اوصاف آن نعمت ها را در طى هجده آيه شرح مى دهد. و همين دليل است بر اين كه مقصود اصلى هم، بيان همين جهت بوده.
با اين حال بعضى گفته اند: اين سوره تماميش در مكه نازل شده ، و به زودى بحث مفصل در اين باره در بحث روايتى آينده ان شاء اللّه خواهد آمد.
 
و پس از بيان اوصاف آن نعمت، روى سخن را به رسول گرامى خود نموده مى فرمايد: قرآن نازل شده از ناحيه اوست، و مايه تذكّر بشر است. پس بايد كه در برابر حكم پروردگار خود صابر باشد، و هوا و هوس هاى كفّار را پيروى نكند. و بايد كه پروردگار خود را، صبح و شام، به ياد بياورد و براى او شب ها به سجده بيفتد، و شبى طولانى تسبيح گويد. و اين سوره، به شهادت سياقى كه دارد، يا همه اش و يا حداقل اوائل آن كه دوازده آيه است، در مدينه و نُه آيه ذيلش، در مكّه نازل شده است. روايات ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، همه متفق اند بر اين كه اين سوره در مدينه نازل شده. روايات اهل سنت هم، در اين باره بسيار زياد است.
 
با اين حال بعضى گفته اند: اين سوره تمامی اش در مكّه نازل شده، و به زودى بحث مفصل در اين باره، در بحث روايتى آينده - إن شاء اللّه - خواهد آمد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۳ </center>
هَلْ أَتى عَلى الانسانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شيْئاً مَّذْكُوراً
«'''هَلْ أَتى عَلى الإنسانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شيْئاً مَّذْكُوراً'''»:


استفهام در اين آيه براى تثبيت مطلب است ، و در نتيجه معنا را به طور سربسته اثبات مى كند، و معناى آن اين است كه به طور مسلم روزگارى بوده كه نام و نشانى از انسان نبوده ، و چه بسا مقصود آن مفسرى هم كه گفته كلمه «'''هل '''» در اين آيه به معناى كلمه «'''قد'''» است همين باشد، نه اينكه خواسته باشد بگويد: يكى از معانى كلمه «'''هل '''» «'''بتحقيق '''» است ، كه بعضى خيال كرده اند.
استفهام در اين آيه براى تثبيت مطلب است، و در نتيجه معنا را به طور سربسته اثبات مى كند، و معناى آن اين است كه: به طور مسلّم، روزگارى بوده كه نام و نشانى از انسان نبوده. و چه بسا مقصود آن مفسّرى هم كه گفته كلمۀ «هَل» در اين آيه، به معناى كلمۀ «قَد» است، همين باشد. نه اين كه خواسته باشد بگويد: يكى از معانى كلمۀ «هَل»، «به تحقيق» است، كه بعضى خيال كرده اند.


و مراد از «'''انسان '''» در اين آيه جنس بشر است ، و اما اينكه بعضى گفته اند: مراد از آن آدم ابوالبشر است ، با آيه بعدى سازگار نيست ، چون آدم ابوالبشر از نطفه خلق نشده ، و آيه بعدى در باره همين انسان مى فرمايد «'''انا خلقنا الانسان من نطفه '''».
و مراد از «انسان» در اين آيه، جنس بشر است. و اما اين كه بعضى گفته اند: مراد از آن، آدم ابوالبشر است، با آيه بعدى سازگار نيست. چون آدم ابوالبشر از نطفه خلق نشده، و آيه بعدى در باره همين انسان مى فرمايد: «إنّا خلقنا الإنسَانَ مِن نُطفَة».


و كلمه «'''حين '''» به معناى يك قطعه محدود از زمان است ، حال چه كوتاه باشد و چه طولانى ، و كلمه دهر به معناى زمانى ممتد و طولانى و بدون حد است ، يعنى زمانى كه نه اولش مشخص است ، و نه آخرش .
و كلمۀ «حين» به معناى يك قطعه محدود از زمان است. حال چه كوتاه باشد و چه طولانى. و كلمۀ «دهر»، به معناى زمانى ممتد و طولانى و بدون حد است. يعنى زمانى كه نه اولش مشخص است، و نه آخرش.
<span id='link129'><span>
<span id='link129'><span>


==مراد از اين كه «انسان» شئ قابل ذكرى نبوده ==
==مراد از اين كه «انسان» شئ قابل ذكرى نبوده ==
و منظور از جمله «'''شيئا مذكورا'''» اين است كه انسان چيزى نبود كه با ذكر نامش جزو مذكورات باشد مثلا چيزى در مقابل زمين يا آسمان و خشكى و ترى و غيره بوده باشد، و بدين جهت نامى از او در ميان نبود. هنوز خلق نشده بود تا موجود بشود و مثل ساير موجودات نامش برده شود، و گفته شود: آسمان ، زمين، انسان ، درخت و غيره ، پس مذكور بودن انسان كنايه است از موجود بودن بالفعل او، و نفى آن يعنى نفى مذكور بودنش تنها به مذكور بودنش خورده ، نه به اصل شى ء بودن انسان ، نمى خواهد بفرمايد انسان شى ء نبود، چون مى دانيم ، شى ء بوده ، ولى شيئى كه مذكور شود نبوده ، شاهدش اين است كه مى فرمايد: «'''انا خلقنا الانسان من نطفه ...'''» براى اينكه مى فهماند كه ماده انسان موجود بوده ، وليكن هنوز بالفعل به صورت انسان در نيامده بود. و زمينه آيه شريفه و آيات بعدش زمينه احتجاج است مى خواهد بفهماند انسان موجودى است حادث ، كه در پديد آمدنش نيازمند به صانعى است تا او را بسازد و خالقى كه او را خلق كند، و همينطور هم بوده است ، پروردگارش او را آفريده و به تدبير ربوبيش به ادوات شعور يعنى سمع و بصر مجهزش كرده ، تا با آن ادوات شعور به راه حق هدايت شود، راهى كه در طول حياتش واجب است طى كند، حال اگر كفران كند به سوى عذابى اليم مى رود، و اگر شكر كند به سوى نعيمى مقيم سير مى كند.
و منظور از جمله «شيئا مَذكُوراً» اين است كه انسان چيزى نبود كه با ذكر نامش، جزو مذكورات باشد. مثلا چيزى در مقابل زمين يا آسمان و خشكى و ترى و غيره بوده باشد. و بدين جهت، نامى از او در ميان نبود. هنوز خلق نشده بود تا موجود بشود و مثل ساير موجودات نامش برده شود و گفته شود: آسمان، زمين، انسان، درخت و غيره. پس مذكور بودن انسان كنايه است از موجود بودن بالفعل او، و نفى آن، يعنى نفى مذكور بودنش تنها به مذكور بودنش خورده، نه به اصل شئ بودن انسان. نمى خواهد بفرمايد: انسان شئ نبود، چون مى دانيم «شئ» بوده، ولى شئ اى كه مذكور شود نبوده. شاهدش اين است كه مى فرمايد: «إنّا خَلَقنَا الإنسَانَ مِن نُطفَة ...». براى اين كه مى فهماند كه مادۀ انسان موجود بوده، وليكن هنوز بالفعل به صورت انسان در نيامده بود.  
 
و زمينه آيه شريفه و آيات بعدش، زمينۀ احتجاج است. مى خواهد بفهماند انسان موجودى است حادث، كه در پديد آمدنش، نيازمند به صانعى است تا او را بسازد و خالقى كه او را خلق كند، و همين طور هم بوده است. پروردگارش او را آفريده و به تدبير ربوبيش به ادوات شعور، يعنى سمع و بصر مجهزش كرده، تا با آن ادوات شعور به راه حق هدايت شود. راهى كه در طول حياتش واجب است طى كند. حال اگر كفران كند، به سوى عذابى اليم مى رود، و اگر شكر كند، به سوى نعيمى مقيم سير مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۴ </center>
و معناى آيه اين است كه : «'''هل اتى - قد اتى '''»: به تحقيق آمد بر آدمى قطعه اى محدود از زمانى ممتد و غير محدود در حالى كه انسان بالفعل در شمار مذكورات نبود.
و معناى آيه اين است كه: «هَل أتى = قَد أتى»: به تحقيق آمد بر آدمى، قطعه اى محدود از زمانى ممتد و غيرمحدود، در حالى كه انسان بالفعل در شمار مذكورات نبود.


إِنَّا خَلَقْنَا الانسانَ مِن نُّطفَةٍ أَمْشاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سمِيعَا بَصِيراً
«'''إِنَّا خَلَقْنَا الإنسانََ مِن نُّطفَةٍ أَمْشاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعَا بَصِيراً'''»:


كلمه «'''نطفه '''» در اصل به معناى آبى اندك بوده ، و سپس استعمالش ‍ در آب ذكوريت حيوانات كه منشا توليد مثل است بر معناى اصلى غلبه يافته ، و كلمه «'''امشاج '''» جمع كلمه «'''مشيج '''» و يا «'''مشج '''» - به دو فتحه - و يا مشج - به فتحه اول و كسره دوم - است ، و اين سه كلمه به معناى مخلوط و ممتزج است ، و اگر نطفه را به اين صفت معرفى كرده ، به اعتبار اجزاى مختلف آن و يا به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است .
كلمه «'''نطفه '''» در اصل به معناى آبى اندك بوده ، و سپس استعمالش ‍ در آب ذكوريت حيوانات كه منشا توليد مثل است بر معناى اصلى غلبه يافته ، و كلمه «'''امشاج '''» جمع كلمه «'''مشيج '''» و يا «'''مشج '''» - به دو فتحه - و يا مشج - به فتحه اول و كسره دوم - است ، و اين سه كلمه به معناى مخلوط و ممتزج است ، و اگر نطفه را به اين صفت معرفى كرده ، به اعتبار اجزاى مختلف آن و يا به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است .
۱۶٬۳۳۸

ویرایش