مريم ٢٤
کپی متن آیه |
---|
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِيّاً |
ترجمه
مريم ٢٣ | آیه ٢٤ | مريم ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَادَاهَا»: او را صدا زد. فاعل جبرئیل است. برخی آن را عیسی میدانند که از درون شکم، مادر خود را ندا داده است. «مِن تَحْتِهَا»: از مکان پائین و زیرین او. «تَحْتَکِ»: زیرین و پائین تو. «سَرِیّاً»: چشمه. رودخانه کوچک. پیدایش این آب، نخستین نشانه دالّ بر پاکی و کرامت مریم بود. از ماده (سَری، یَسْری). انسان والامقام که مراد عیسی است. یا از ماده (سَرا، یَسْرُو). «قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً»: خداوند پائینتر از مکان تو چشمهای یا رودخانهای پدیدار کرده است. خداوند از تو بزرگواری را به وجود میآورد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24»
پس (عيسى در شكم) از طرف پايين پايش وى را صدا زد كه (اى مادر!) غم مخور، همانا پروردگارت زير (پاى) تو چشمهى آبى روان ساخت.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24»
فَناداها مِنْ تَحْتِها: پس ندا آمد مريم را از زير قدم او. نزد بعضى جبرئيل بود و نزد جمعى ملكى در زير درخت او را ندا نمود. و بنا به قولى عيسى از شكم مادر او را ندا كرد: أَلَّا تَحْزَنِي: آنكه اندوهگين مباش و تمناى مرگ مكن و غم مخور، و خرسند باش به اين تعظيم و تكريم كه حق تعالى تو را عطا فرموده و به اين اجلال و اكرام كه تو را اختصاص داده. و از كلمات ناهموار قوم انديشه به خود راه مده. قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا: بدرستى كه قرار داد و روان ساخت آفريدگار تو در زير قدم تو جوى آب روان كه از آن بياشامى و بدان طهارت كنى.
حسن گفته: «سرى» مشتق از سرو است به معنى سيادت و رفعت و شرافت، پس مراد سيد و شريف باشد و به خدا قسم عيسى عليه السلام بنده رفيع القدر و شريف بوده.
از ابن عباس و مجاهد و سعيد بن جبير نقل است كه در پائين پاى مريم نهرى بود كه آب آن منقطع و خشك شده بود، حق سبحانه به جهت مريم آب را در آن جارى فرمود.
در جوامع از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و در مجمع از حضرت باقر عليه السلام فرمود: عيسى عليه السلام به پاى خود زد، پس چشمه آب جارى شد «2».
تولد عيسى عليه السّلام: كافى و تفسير لوامع و بحار الانوار از حضرت صادق
«1» تفسير برهان ج 3 ص 8.
«2» مجمع البيان ج 3 ص 511.
جلد 8 - صفحه 167
عليه السّلام فرمود: چون عيسى متولد شد، حق تعالى ولادت او را مخفى و شخصش را از مردم غايب گردانيد، زيرا چون مريم حامله شد، عزلت نمود به مكان دور، چنانكه حق تعالى فرموده زكريا و خالهاش از پى او آمدند. وقتى به او رسيدند كه عيسى متولد شده بود، مريم از خجالت آرزوى مرگ نمود. خداوند زبان عيسى را به عذر او گشود، و اظهار حجت او فرمود به ظهور عيسى. بليه و طلب دشمنان دين بر بنى اسرائيل شديد، و جباران رو آور شدند، و شمعون بن حمون و پيروان او پنهان شدند به جزيرهاى از جزاير و مدتها آنجا ماندند.
حق تعالى چشمه آب شيرين جارى و همه قسم ميوه براى آنها مهيا، و فرستاد براى ايشان ماهى «غمد» كه گوشت و استخوان ندارد، و امر نمود آن ماهى به روى آب و مگسهاى عسل بر پشت آن ماهيان سوار تا بدان جزيره رسيدند.
مگسها پرواز و بر درختان، كندوى عسل بنا و عسل زياد شد براى آنها، و اخبار مسيح در اين احوال به ايشان مىرسيد «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَناداها مِن تَحتِها أَلاّ تَحزَنِي قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَرِيًّا «24»
او را ندا كرد از زير پاي او که محزون نباش بتحقيق قرار داد پروردگار تو در زير پاي تو نهري براي تطهير و شرب فَناداها مِن تَحتِها بعضي گفتند ندا كننده خود عيسي عليه السّلام بود پس از تولد از زير پاي او ندا در داد أَلّا تَحزَنِي تمناي مرگ نكن و مطمئن باش که خداوند حفظ ميكند و نميگذارد متهم باشي و رفع تهمت از تو ميكند بمعجزاتي که از عيسي عليه السّلام ظاهر ميشود که يكي از آنها همين چشمه آبست که بيك قدم جبرئيل يا عيسي عليه السّلام ظاهر شد که قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَرِيًّا هم آشاميد هم تطهير كرد و ديگر معجزه اينكه او را ندا در داد که.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 24)- اما این حالت زیاد به طول نیانجامید و همان نقطه روشن امید که همواره در اعماق قلبش وجود داشت درخشیدن گرفت «ناگهان از طرف پایین پایش صدا زد که: غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است» (فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا).
نکات آیه
۱- مریم(س)، در کنار درخت خرما وضع حمل نمود و عیسى(ع) را به دنیا آورد. (فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة ... فنادیها) «فاء» در «فناداها» فصیحه است و از جمله اى محذوف، قبل از خود، حکایت مى کند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عیسى(ع) در کنار درخت است.
۲- حضرت عیسى(ع) در شرایط سخت روحى و جسمى مادرش مریم(س) پس از زایمان با وى سخن گفت و او را دل دارى داد. (فحملته ... فنادیها من تحتها ألاّتحزنى) مراد از ضمیر فاعلى در «نادى» - به قرینه ضمائر «فحملته فانتبذت به» در آیات قبل - حضرت عیسى(ع) است و مراد از ضمیر «من تحتها» همانند ضمیر «فناداها» حضرت مریم(س) است. برخى فاعل «نادى» را جبرئیل دانسته و ضمیر «من تحتها» را به «نخلة» یا «مریم» ارجاع داده اند; ولى سیاق آیات با آنچه گفته شد سازگارتر است.
۳- عیسى(ع) در بدو تولد، مادرش مریم(س) را به اندوهگین نبودن توصیه کرد. (فنادیها من تحتها ألاّتحزنى)
۴- خداوند، هم زمان با ولادت عیسى(ع)، در نقطه اى پایین تر از مکان استقرار مریم(س)، جویبارى پدیدار ساخت. (فنادیها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّک تحتک سریًّا) «سرىّ» به معناى نهر کوچک است و به معناى «رفیع» نیز استعمال شده است، ولى جمله «اشربى» - در آیات بعد - قرینه بر اراده معناى اول است.
۵- عیسى(ع) در بدو تولد، مادرش مریم(س) را به روان شدن جویبارى در پایین دست او بشارت داد. (فنادیها ... قد جعل ربّک تحتک سریًّا)
۶- نبود آب به هنگام زایمان، موجب نگرانى شدید مریم(س) شده بود. (ألاّتحزنى قد جعل ربّک تحتک سریًّا) «قد جعل» تعلیل براى «ألاّتحزنى» است، یعنى محزون نباش، زیرا خداوند در پایین دست تو آیى روان قرار داده است. از این تعلیل مى توان دریافت که تا چه اندازه مریم(س) براى آب نگران بوده و این بشارت چه نقشى در شادمانى وى ایفا کرده است.
۷- زنان، پس از زایمان - به ویژه در ساعات نخستین آن - نیازمند آب آشامیدنى، آرامش روحى و روانى و نداشتن حزن و اندوه اند. (ألاّتحزنى قد جعل ربّک تحتک سریًّا) توصیه شدن مریم(س) به محزون نبودن و نیز فراهم ساختن آنچه او را شادمان مى کند، (آب روان) اشاره به ضرورى بودن آرامش و انبساط خاطر پس از زایمان زنان دارد.
۸- امدادرسانى به انسان هاى شایسته و پاکدامن - به ویژه در شرایط سخت - از جلوه هاى ربوبیت خداوند است. (قد جعل ربّک تحتک سریًّا)
۹- عملکرد عوامل طبیعى، عمل خداوند است. (قد جعل ربّک تحتک سریًّا) اِسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، مى تواند ناظر به این نکته باشد که چون عوامل طبیعى، مجراى ظهور افعال خداوند هستند، پس کار آنها در حقیقت کار خدا است.
۱۰- طبیعت، در تسخیر مشیت و خواست خداوند است. (قد جعل ربّک تحتک سریًّا) ممکن است اسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، به این لحاظ باشد که اسباب طبیعى جز به اذن خداوند نمى توانند اثرى ایجاد کنند.
۱۱- ویژگى هاى حضرت عیسى(ع)، از اولین لحظه میلاد او بروز کرد. (فنادیها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّک تحتک سریًّا) کلمه «من تحتها» (از پایین او) دلالت مى کند که حضرت عیسى(ع) هنگامى این سخنان را گفته که هنوز مادرش، حتى او را به آغوش نگرفته و بر دامن خویش ننشانده بود، شناخت حالات مادر و پى بردن به نیازهاى روحى او، بیانگر عمق توان مندى هاى حضرت عیسى(ع) است.
۱۲- در پى زایمان مریم(س)، فرشته الهى (جبرئیل) او را از جارى شدن آب در پایین پایش با خبر ساخت. (فنادیها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّک تحتک سریًّا) محتمل است که ضمیر فاعلى در فناداها به فرشته الهى برگردد.
روایات و احادیث
۱۳- «عن أبى جعفر(ع): ضرب عیسى(ع) برجله فظهرت عین ماء تجرى ; از امام باقر(ع) روایت شده: عیسى(ع) (هنگام ولادت) پاى خود را بر زمین زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد».[۱]
۱۴- «قال رسول اللّه (ص): ... و هذا عیسى ابن مریم(ع) قال اللّه - عزّوجلّ- فیه «فناداها من تحتها ألاّتحزنى...» فکلّم أمّه وقت مولده ; از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: ... این عیسى بن مریم(ع) است که خداوند - عزّوجلّ - در باره او فرمود «فناداها من تحتها ألاّتحزنى ...» پس عیسى(ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت».[۲]
موضوعات مرتبط
- آب: چشمه آب ۱۳
- جبرئیل: جبرئیل و مریم(ع) ۱۲
- خدا: افعال خدا ۴، ۹; حاکمیت مشیت خدا ۱۰; زمینه امدادهاى خدا ۸; نشانه هاى ربوبیت خدا ۸
- زائو: اهمیت آرامش زائو ۷; نیازهاى معنوى زائو ۷
- طبیعت: تسخیر طبیعت ۱۰
- عفیفان: امداد به عفیفان ۸
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۹
- عیسى(ع): بشارتهاى عیسى(ع) ۵; تکلم عیسى(ع) در نوزادى ۲، ۳، ۱۴; توصیه هاى عیسى(ع) ۳; دلدارى عیسى(ع) ۲; قصه عیسى(ع) ۲، ۳، ۱۳، ۱۴; معجزه عیسى(ع) ۱۳; ولادت عیسى(ع) ۴; ویژگیهاى عیسى(ع)۱۱; ویژگیهاى ولادت عیسى(ع) ۱۱
- مریم(ع): اندوه مریم(ع) ۳; بشارت به مریم(ع) ۵; بى آبى در زایمان مریم(ع)۶; توصیه به مریم(ع) ۳; دلدارى به مریم(ع) ۲; زایمان مریم(ع) ۱۲; عوامل نگرانى مریم(ع) ۶; قصه مریم(ع) ۲، ۳، ۵، ۶; مکان زایمان مریم(ع) ۱; نخل قصه مریم(ع) ۱; نهر آب قصه مریم(ع) ۴، ۵، ۱۲; وحى به مریم(ع) ۱۲
- نیازها: نیاز به آرامش ۷
منابع