مريم ٢٦
کپی متن آیه |
---|
فَکُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً |
ترجمه
مريم ٢٥ | آیه ٢٦ | مريم ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَرِّی عَیْناً»: چشمت را روشن دار. شاد باش. «قُولِی»: بگو. مراد از گفتن، اشاره کردن و فهماندن است. «صَوْماً»: روزه. مراد روزه سکوت است که در شرع اسلام منسوخ گشته است و مشروع نیست. «إِنسِیّاً»: مفرد اسم جنس جمعی (إِنس) به معنی انسان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
پس (از آن رطب) بخور و (از آب نهر) بنوش و چشمت را (به داشتن فرزندى چون عيسى) روشندار، پس اگر كسى از آدميان را ديدى، (كه درباره نوزاد مىپرسند، با اشاره به آنان) بگو: من براى خداوند رحمان، روزهى سكوت نذر كردهام، بنابراين امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت.
نکته ها
روزهى سكوت حضرت مريم در برابر مردم، يا براى اين بود كه آنان ظرفيّت جواب را نداشتند، يا گفتگوى با آنان، تأثير منفى به دنبال داشت و يا در ادامهى پاسخ وسخن گفتن، سؤالات و بهانههاى ديگرى را مطرح مىكردند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: روزه تنها به امساك از خوردن و آشاميدن نيست و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «1»
ممكن است اين آيه، ادامهى سخن حضرت عيسى با مادرش در آيه قبل باشد.
پیام ها
1- فرزند، عامل نور چشم و اميدوارى انسان به الطاف است. «قَرِّي عَيْناً»
2- بهترين غذا آن است كه با نوعى آرامش و شادى همراه باشد. «فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً»
3- نذر، سابقهاى بس طولانى دارد و مىتوان براى خارج شدن از برخى بنبستها به نذر متوسّل شد. «فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ»
4- در نذر قصد قربت لازم است و بايد نام خدا برده شود. «نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ»
5- قصد قربت با قصد رهايى از ناملايمات، منافاتى ندارد. «نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ» (تا
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 260
مردم درباره نوزاد مرا زير سؤال نبرند)
6- وفاى به نذر واجب است. نَذَرْتُ ... فَلَنْ أُكَلِّمَ
7- گاهى بايد در برابر حرف مردم سكوت كرد. «فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَكُلِي وَ اشْرَبِي: پس بخور از رطب و بياشام از آب. وَ قَرِّي عَيْناً: و روشن ساز چشم خود را، يعنى خاطر خود را خوش كن به فرزند خود. يا خوشدل شو به سبز شدن درخت خرماى تازه كه مناسب حال تو است. حاصل آنكه مطمئن شو و جزع مكن.
در تفسير لوامع- از حضرت امام محمد باقر عليه السلام: لم تستشف النّساء الّا بمثل الرّطب انّ اللّه اطعمه مريم فى نفاسها: بايد زن زائيده شفا نطلبد مگر به مثل خرما، بدرستى كه خداى تعالى آن را طعام مريم گردانيده در وقت حمل عيسى عليه السلام «2».
تفسير برهان- به حديث مرفوع از حضرت امير المؤمنين عليه السلام، فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: هر آينه بايد اول چيزى كه مىخورد نفساء رطب باشد، بدرستى كه خداوند عزّ و جلّ به مريم فرمود «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ ...» عرض شد: يا رسول اللّه اگر زمان رطب نباشد. فرمود: هفت عدد خرماى مدينه، و اگر نباشد هفت عدد خرما از خرماى ميوهجات شهرهاى خود، زيرا خداوند عزّ و جلّ فرموده به عزت و جلال و عظمت و رفعت خود قسم، نخورد نفساء روز تولد رطب را، پس پسرى باشد مگر آنكه حليم گردد، و اگر دختر
«1» نور الثقلين ج 3 ص 331 روايت 52 به نقل از روضه كافى.
«2» همان مصدر، روايت 53 به نقل از مجمع البيان.
جلد 8 - صفحه 169
باشد حليمه شود.
گويند خرما به زن نفساء دادن و به آن تحنيك طفل نمودن، از آن روز سنت شد «1».
تنبيه: از اعطاى نهر جارى و رطب تازه از درخت خشكيده به مريم، دو فايده است: يكى خوردن و آشاميدن، و ديگر تسليه او و موجب رفع حزن و الم از او؛ چه اين هر دو به جهت خارق عادتند تا مردم بدانند كه او از اهل عصمت و بعيد است از ريبت و مثل او از عمل قبيح منزه و مبرى باشد، و بر ايشان واضح شود كه ولادت بدون شوهر از مريم كه خارق عادت است، از امر الهى و قدرت پادشاهى بديع و غريب نباشد، و لذا بعد از اعطاى نهر آب و رطب فرمود: «وَ قَرِّي عَيْناً».
تبصره: مفسرين نقل نمودهاند كه چون مريم به كلمه طيبه «و هزى اليك» مخاطب گشت، گفت: بارخدايا پيش از آنكه رنجور نبودم روزى به من مىرساندى بدون سعى، اكنون كه به درد مخاض گرفتار، مرا مىفرمائى كه درخت را حركت دهم تا خرما بيفتد، اين چه حكمت است؟ خطاب رسيد:
پيش از اين مجرد بودى از تمام عوايق و علايق و بالكليه متوجه ما بودى، اكنون گوشه دلت به عيسى تعلقى دارد.
گويند حكمت اينكه درخت خرما مأمور نشد به ميوه افكندن بدون تحريك، آنست كه تا بندگان بدانند كه عادت الهى جارى است بر اينكه روزى به كوشش و كسب منوط است و حديث: الحركة توجب البركة «2». مؤيد اينست، لكن اسباب تامه در روزى نخواهد بود، بلكه دستآويز سبب هم به امر او است.
چون وضع حمل مريم نزديك شد، حق تعالى جمعى از ملائكه را فرستاد در اطراف مريم، وقتى عيسى متولد شد او را گرفته به آب آن چشمه بشستند و در حرير بهشت پيچيده كنار مريم نهادند و گفتند: اى مريم نذر كن كه امروز روزه
«1» تفسير برهان ج 3 ص 9.
«2» منهج الصادقين، چاپ اسلاميه 1346 شمسى، ج 5، ص 414.
جلد 8 - صفحه 170
صمت بدارى. فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً: پس اگر ببينى از آدميان كسى را كه طاعن تو باشد و از تو پرسد اين فرزند از كجاست. فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ: پس بگو بدرستى كه من نذر كردهام. لِلرَّحْمنِ صَوْماً: براى خداوند رحمان روزه را.
و در آن شريعت، روزه آنها ترك طعام و كلام بوده و اين را روزه «صمت» گويند، و لكن در شرع اسلام منسوخ و حرام است. فى الكافى- عن الصّادق عليه السّلام: انّ الصّيام ليس من الطّعام و الشّراب وحده ثمّ قال: قالت مريم: انّى نذرت للرّحمن صوما اى صمتا فاذا صمتم فاحفظوا السنتكم و غضّوا ابصاركم «1» فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا: پس هرگز سخن نخواهم گفت امروز با هيچ آدمى بلكه با ملائكه سخن مىگويم و با حق تعالى مناجات مىكنم. نزد جمعى آنكه حق تعالى به او امر فرمود روزه صمت را نذر كند و اگر كسى با او تكلم كند به اشاره جواب دهد و به ايماء مضمون (إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً) را تفهيم كند، زيرا معقول نيست كه به لسان خبر دهد كه من نذر كردهام سخن نگويم، چه اين مكذب نذر او است و كريمه «فَأَشارَتْ إِلَيْهِ» كه بعد از اين واقع شده مصدق اين قول باشد. ابن عباس گفته: به اين مقدار سخن مأذون بود به جهت اخبار به نذر، بعد از آن ساكت شد و هيچ نگفت «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَكُلِي وَ اشرَبِي وَ قَرِّي عَيناً فَإِمّا تَرَيِنَّ مِنَ البَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرتُ لِلرَّحمنِ صَوماً فَلَن أُكَلِّمَ اليَومَ إِنسِيًّا «26»
پس تناول كن از اينکه رطبها و بياشام از اينکه آب و چشم خود را روشن كن که همچو نعمتي خداوند منت گذارده بر تو و همچو پسري بتو عنايت فرموده و اما از جهة وحشت از قوم پس هر گاه رؤيت كردي از بشر احدي را و از تو سؤال كردند باشاره بآنها برسان که من نذر صوم كردهام با احدي تكلّم نميكنم تا خود عيسي عليه السّلام حجة را بر آنها تمام كند (فكلي) در خبر دارد از حضرت صادق عليه السّلام که بهتر چيزي که بزنهاي نفساء ميدهند رطب است مخصوصا رطب مدنيه و اگر ميسّر نشود رطب محال ديگر و اگر او هم ميسّر نشود تمر يعني خرما باو بدهند وَ اشرَبِي از آب مخصوصا آب فرات وَ قَرِّي عَيناً چه قرة العيني بالاتر از اينكه خداوند باو عنايت فرمايد فرزندي که داراي مقام اولوا العزمي باشد و در اول ولادت تكلم كند و معجزات بزرگ مثل احياء موتي و شفاء كور و امثال اينها فَإِمّا تَرَيِنَّ مِنَ البَشَرِ أَحَداً اگر بشري را برخوردي و از تو سؤال كرد که اينکه طفل را از كجا آوردي فقولي باشاره بدست و سر و بعضي گفتند اجازه اينکه كلام را داشت إِنِّي نَذَرتُ البته بعد از اينکه دستور نذر كرده بود که كذب لازم نيايد لِلرَّحمنِ صَوماً که در شرائع سابقه مشروع بود صوم صمت که از تكلم با ناس امساك كنند چنانچه از اكل و شرب امساك ميكنند فَلَن أُكَلِّمَ اليَومَ إِنسِيًّا ولي از دعا و ذكر و نماز و تلاوت ممنوع نبودند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 26)- از این غذای لذیذ و نیرو بخش «بخور، و (از آن آب گوارا) بنوش» (فَکُلِی وَ اشْرَبِی).
«و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار»! (وَ قَرِّی عَیْناً).
و اگر از آینده نگرانی، آسوده خاطر باش «پس هر گاه بشری دیدی (و از تو در این زمینه توضیح خواست) با اشاره بگو: من برای خدای رحمان روزه گرفتهام (روزه سکوت) و به همین دلیل امروز با احدی سخن نمیگویم» (فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا).
بنا بر این، از هر نظر آسوده خاطر باش و غم و اندوه به خاطرت راه نیابد.
از تعبیر آیه چنین بر میآید که نذر روزه سکوت برای آن قوم و جمعیت، کار شناخته شدهای بود، به همین دلیل این کار را بر او ایراد نگرفتند. ولی این نوع روزه در شرع اسلام، مشروع نیست.
از امام علی بن الحسین (ع) در حدیثی چنین نقل شده: «روزه سکوت حرام است».
از امیر مؤمنان علی (ع) میخوانیم که از پیامبر اسلام (ص) نقل میفرماید:
«باید اولین چیزی که زن پس از وضع حمل میخورد رطب باشد».
ج3، ص87
و از پارهای از روایات استفاده میشود که بهترین غذای زن باردار و داروی او رطب است.
نکات آیه
۱- حضرت عیسى(ع) در آغاز تولد خویش، مادرش مریم(س) را به خوردن خرماى تازه و نوشیدن از آب نهر فرا خواند. (فنادیها من تحتها ... تحتک سریًّا ... رطبًا جنیًّا . فکلى واشربى)
۲- خرماى تازه (رطب)، غذاى مناسب براى زن، پس از وضع حمل است. (فکلى) توصیه شدن مریم به خوردن خرماى تازه، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زایمان دلالت دارد.
۳- سخن گفتن عیسى(ع) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده، زمینه هاى مسّرت و چشم روشنى مریم(س) و رفع نگرانى او از آینده بود. (فنادیها ... فکلى و اشربى و قرّى عینًا) «عیناً» تمییز و بیانگر مراد جدى از فاعل است و «قرّى» از ماده «قرار» (آرام گرفتن) و یا «قُرّ» (سرد شدن) است. در صورت اول جمله «قرّى عیناً»، یعنى «چشم آرمیده باش» و در صورت دوم، یعنى «خنک چشم باش» (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلى و شادمانى است که چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله «قرّى عیناً» با جملات قبل، گویاى برداشت فوق است.
۴- فرزنددار شدن، مایه روشنایى چشم و قرار دل مادر است. (و قرّى عینًا) جمله «قرّى عیناً» مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در این صورت - به قرینه سیاق - با اصل پیدایش فرزند، مرتبط خواهد بود.
۵- تبریک و شادباش گفتن به مادر پس از تولد نوزاد، کارى پسندیده است. (و قرّى عینًا) چشم روشنى گفتن به مریم(س) از هر ناحیه اى که صورت گرفته باشد، نشان از و مطلوب بودن آن، در پى زایمان مادران و به دنیاآوردن فرزند است.
۶- زن پس از زایمان، نیازمندِ تغذیه مناسب و نیز آرامش روحى و تسلّى خاطر است. (فکلى و اشربى و قرّى عینًا)
۷- عیسى(ع)، وظیفه دفاع از مادر خویش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت. (فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحمن صومًا) توصیه مادر به سکوت از جانب عیسى(ع) بدان معنا بود که او نگران دفاع از خود نباشد، چرا که عیسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عیسى(ع) با مادر پس از ولادت، این اطمینان را به مریم داده بود که او براین کار کاملاً توانا است.
۸- عیسى(ع)، شیوه برخورد با مردم و چگونگى واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم(س) آموخت. (فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولى)
۹- حضرت مریم(س) در هنگام وضع حمل و پس از آن، تا زمان بازگشت به قوم خویش تنها بود.* (فحملته فانتبدت به مکان قصیًّا... فإمّا ترینّ من البشر أحدًا) جمله شرطیه «فإمّاترینّ...» ممکن است براین دلالت کند که در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشرى در آنجا نبوده است، گرچه - به قرینه سیاق کلام - مى توان گفت: مراد عموم انسان ها نیستند، بلکه افرادى مورد نظر هستند که فرزند داشتن مریم براى آنان سؤال انگیز باشد. برخى «ال» در «البشر» را براى عهد و اشاره به قوم مریم دانسته اند.
۱۰- عیسى(ع)، مادرش مریم(س) را به نذر روزه سکوت، هنگام مواجهه با مردم توصیه کرد. (فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحمن صومًا)
۱۱- مریم(س)، نذر روزه سکوت را پس از مواجهه با اولین نفر از افراد جامعه خویش منعقد ساخت. (فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت) ظاهر «فقولى» آن است که مریم مفاد نذر خود را با زبان بیان کرده باشد; دراین صورت همان جمله «إنّى نذرت ...» صیغه نذر بوده و نذر مریم با گفتن آن منعقد شده است.
۱۲- روزه سکوت حضرت مریم(س)، به مدت یک روز و هم زمان با هنگام بازگشت نزد قوم خود بوده است. (إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا) الف و لام در «الیوم» براى عهد حضورى است; یعنى «امروز» و مراد از آن همان روزى است که همراه با نوزاد خود به میان قومش برگشت.
۱۳- مریم(س) با راهنمایى فرزندش عیسى(ع)، روزه خود را در ارتباط با برخوردارى از رحمت گسترده خداوند، اعلام کرد. (إنّى نذرت للرحمن صومًا)
۱۴- روزه، واکنشى شایسته در برابر بهره مندى از رحمت گسترده خداوند است. (إنّى نذرت للرحمن صومًا)
۱۵ - «رحمان» از اسما و صفات خداوند است. (للرحمن)
۱۶- جسم و روحِ مریم(س)، تحت مراقبت ویژه خداوند بود. (فنادیها ... فکلى و اشربى ... فإمّاترینّ) ندا دهنده به مریم هرکس که باشد (چه عیسى(ع) و یا فرشته) از جانب خداوند و به فرمان او بوده است، لذا باید گفت مریم(س) در تمامى این حالات در مراقبت خاصى از جانب خداوند قرار داشته است.
۱۷- «نذر» امرى مطلوب در آیین مریم(س) و معروف نزد هم عصران او (فإمّاترینّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحمن)
۱۸- رجحان روزه سکوت و تعلق نذر به آن، از احکام آیین مریم (دین یهود) (إنّى نذرت للرحمن صومًا)
۱۹- لزوم ترک سخن با انسان ها در طول روز، از احکام روزه در آیین مریم(س) (دین یهود) (إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا) روزه اى که مریم(س) نذر کرد به دو صورت نقل گردیده است: ۱- به صورت امساک از طعام و سخن، چون در شریعت آن زمان، روزه دار مى بایست از سخن نیز اجتناب کند ۲- به صورت روزه سکوت که روزه دار، فقط از سخن اجتناب مى کرد. ظاهر آیه متناسب با صورت اول است، چرا که او نذر مطلق روزه کرده و سخن نگفتن را متفرع بر آن ساخته است.
۲۰- در آیین مریم (دین یهود) روزه دار به سخن گفتن با غیر انسان ها و ذکر خداوند مجاز بود. (إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا) «إنسىّ»; یعنى، یک انسان (قاموس). جمله «لن أکلّم الیوم إنسیّاً» تفریع بر «إنّى نذرت» مى باشد; یعنى، چون نذر روزه کرده ام، با هیچ انسانى سخن نخواهم گفت. از این تفریع چنین بر مى آید که در آیین یهود، روزه دار نباید با انسانى تکلم کند; ولى ذکر گفتن و با خداوند مناجات کردن منعى نداشته است.
۲۱- سخن گفتن زن جوان با مرد اجنبى، جایز است. (فلن أکلم الیوم إنسیًّا) اگر اصل سخن گفتن زن با نامحرمان حرام بود، به ایجاد عذر شرعى دیگر و نذر روزه سکوت، نیازى نبود. گفتنى است این آیه در غیر مورد روزه سکوت که بر نسخ آن نص خاص وارد شده است، قابل تمسک است.
۲۲- وفاى به نذر واجب است. (إنّى نذرت للرحمن ... فلن أکلّم الیوم إنسیًّا) چنانچه مریم(ع) با وجود نذر، حق سخن گفتن داشت، نذر او نمى توانست نزد مردم عذر قطعى براى سکوت باشد.
۲۳- زنى که شوهر ندارد، در نذرکردن آزاد است. (فقولى إنّى نذرت)
۲۴- در نذر، قصد قربت لازم است. (إنّى نذرت للرحمن)
۲۵- قصد قربت با قصد رهایى از ناملایمات اجتماعى منافاتى ندارد. (إنّى نذرت للرحمن صومًا فلن أکلّم الیوم إنسیًّا) مریم(س) به منظور عذر آوردن نزد مردم براى سکوت خویش، روزه را نذر کرد، ولى با جمله «انّى نذرت للرحمان» نذر خود را وسیله تقرب به خدا قرار داد.
۲۶- نذر کننده باید صیغه نذر را تلفظ کند. (فقولى إنّى نذرت)
۲۷- در صیغه نذر، باید نام خداوند ذکر شود. (إنّى نذرت للرحمن)
۲۸- ذکر وصفِ «رحمان» براى صحت نذر کافى است. (إنّى نذرت للرحمن)
۲۹- نذر تبرعى (معلق نبودن نذر بر هیچ شرطى) صحیح است. (إنّى نذرت للرحمن صومًا)
۳۰- بهره جستن از نذر براى فرار از تنگناهاى اجتماعى جایز است. (إنّى نذرت ... فلن أکلّم الیوم إنسیًّا)
روایات و احادیث
۳۱- «عن أبى عبداللّه (ع) قال: إنّ الصیام لیس من الطعام والشراب وحده ... قالت مریم: «إنّى نذرت للرحمان صوماً» أى صوماً صمتاً ; از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همانا روزه، تنها خوددارى از خوردنى آشامیدنى نیست ... مریم(س) گفت: «إنّى نذرت للرحمان صوماً»، یعنى روزه سکوت».[۱]
موضوعات مرتبط
- آرامش: عوامل آرامش ۴
- احکام ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰:
- اخلاص: اخلاص و نجات از مشکلات اجتماعى ۲۵
- اسماء و صفات: رحمان ۱۵
- چشم روشنى: عوامل چشم روشنى ۴
- خدا: حمایتهاى خدا ۱۶
- خرما: فواید خرما ۲
- ذکر: ذکر خدا در روزه ۲۰
- رحمت: مسؤولیت مشمولان رحمت ۱۴; مشمولان رحمت ۱۳
- روزه: احکام روزه ۱۹، ۲۰; روزه سکوت ۱۹، ۲۰; نقش روزه ۱۴
- زائو: آرامش زائو ۶; تبریک به زائو ۵; تغذیه زائو ۲، ۶; دلدارى به زائو ۶; نیازهاى روانى زائو ۶; نیازهاى مادى زائو ۶
- زن: نذر زن ۲۳
- سرور: عوامل سرور ۴
- عمل: عمل پسندیده ۵
- عیسى(ع): تعالیم عیسى(ع) ۸; تکلم عیسى(ع) در نوزادى ۱، ۳، ۷; توصیه هاى عیسى(ع) ۱۰; قصه عیسى(ع) ۱، ۳، ۷، ۸، ۱۰; نقش عیسى(ع) ۷; هدایتگرى عیسى(ع) ۱۳
- فرزندارى: آثار فرزندارى ۴
- مریم(ع): آب آشامیدن مریم(ع) ۱; تأمین آب مریم(ع) ۳; تأمین طعام مریم(ع) ۳; تنهایى مریم(ع) ۹; توصیه به مریم(ع) ۱۰; تهمت به مریم(ع) ۷، ۸; خرما خوردن مریم(ع) ۱; روزه سکوت مریم(ع) ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۳۱; روش برخورد مریم(ع) ۸; زایمان مریم(ع) ۹; زمینه چشم روشنى مریم(ع) ۳; زمینه سرور مریم(ع) ۳; عوامل رفع نگرانى مریم(ع) ۳; قصه مریم(ع) ۱، ۳، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶; محافظت از مریم(ع) ۱۶; مدافع مریم(ع) ۷; معلم مریم(ع) ۸; نذر در دوران مریم(ع) ۱۷; نذر مریم(ع) ۱۰، ۱۱، ۳۱; هدایت مریم(ع) ۱۳
- معاشرت: آداب معاشرت ۵
- نامحرم: احکام نامحرم ۲۱; گفتگو با نامحرم ۲۱
- نذر: احکام نذر ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰; اخلاص در نذر ۲۴; تاریخ نذر ۱۷; شرایط صحت نذر ۲۸; صیغه نذر ۲۶، ۲۷، ۲۸; نذر براى نجات از مشکلات اجتماعى ۳۰; نذر تبرعى ۲۹; نیت در نذر ۲۴; وجوب وفاى به نذر ۲۲
- واجبات ۲۲:
- یهودیت: روزه در یهودیت ۱۹، ۲۰; روزه سکوت در یهودیت ۱۸; نذر در یهودیت ۱۷، ۱۸
منابع
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۸۷، ح ۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۳۲- ، ح ۵۸.