محمد ٢٥
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَى لَهُمْ |
ترجمه
محمد ٢٤ | آیه ٢٥ | محمد ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِرْتَدُّوا عَلی أَدْبَارِهِمْ»: عقب عقب برمیگردند. مراد این است که مرتد و کافر میگردند. «سَوَّلَ»: زینت داد. خوشآیند نمود (نگا: یوسف / و ، طه / ). «أَمْلی لَهُمْ»: زندگی را طولانی و جاویدان در نظرشان جلوه داد. افسار آرزوها را برایشان شل کرد و به آرزوهای فراوانی آنان را سرگرم نمود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره یهود نازل شده زیرا صفات پیامبر را در تورات شناخته بودند. وقتى که پیامبر ظهور نمود، کافر شدند و نیز گویند درباره منافقین نازل گردیده که وجوب قتال را در قرآن دیده بودند. با وجود بر این از جنگ با کفار شانه خالى مى کردند.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۳۳ سوره محمّد
- اثر متفاوت استماع قرآن بر دل كفار و در مؤمنان هدايت يافته
- مقصود از اين كه فرمود: «علامت هاى قيامت آمده است»
- معناى اين كه: خدا، «مُتقلّب» و «مثواى» شما را مى داند
- معناى آيه: «طَاعَةٌ وَ قَولٌ مَعرُوف...»
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند
- منافقان بيماردل، از سيما و طرز گفتارشان، شناخته مى شوند
- بحث روايتى
- در زمان پيامبر«ص»، دشمنى با على«ع»، نشانۀ نفاق بوده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ «25»
همانا كسانى كه پس از آن كه راه هدايت برايشان روشن شد به آن پشت كردند، شيطان (رفتار بدشان را) برايشان آراسته و آنان را با آرزوهاى طولانى فريفته است.
نکته ها
«سَوَّلَ لَهُمْ» يا به معناى زيباسازى زشتىها و وارونه نماياندن واقعيّات است و يا به معناى «تسهيل» و آسان سازى است، يعنى شيطان راه انحراف را براى انسان آسان جلوه مىدهد.
«أَمْلى» يا به معناى مهلت دادن و يا به معناى امداد و يارى رساندن است.
كارهاى سراسر شرّ شيطان در قرآن عبارتند از: وسوسه «1»، امر به فحشا و زشتىها «2»، زينت دادن كارهاى زشت «3»، ايجاد ترس و وحشت «4» و دشمنى «5»، وعده فقر و تهيدستى «6»، بد قولى و خلف وعده «7»، اسراف «8» و بازداشتن از ياد خدا «9»، اختلاف و تفرقه «10»، تمرد و نافرمانى «11»، ايجاد شك و ترديد «12»، شرك و انحراف «13» و آرزوهاى طولانى و دراز «14».
البتّه قرآن راه درمان و فرار انسان از شيطان را در دو چيز معرّفى مىكند: يكى آن كه به ديد
«1». ناس، 4 و 5.
«2». نور، 21.
«3». انفال، 48 و انعام، 43.
«4». آلعمران، 175.
«5». مائده، 91.
«6». بقره، 268.
«7». ابراهيم، 27.
«8». اسراء، 27.
«9». نساء، 60.
«10». اسراء، 53 و طه، 20.
«11». مريم، 44.
«12». حج، 3.
«13». نمل، 24؛ قصص، 15.
«14». محمّد، 25.
جلد 9 - صفحه 91
دشمن به او بنگرد، «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» «1» ديگر آن كه در برابر شرور شيطان، به خداوند پناه ببرد. «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» «2» و گرنه شيطان خارجى، «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ» و شيطان درونى، «وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي» «3» انسان را به هلاكت و نابودى مىرسانند.
پیام ها
1- توجّه و گوش سپردن به وسوسههاى شيطان، از آفات ايمان است و سرانجامى جز ارتداد و بد عاقبت شدن ندارد. «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا»
2- ارتداد و بازگشت از حق بعد از روشن شدن آن، عملى ارتجاعى و قابل سرزنش است. ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ ...
3- راه حق، روشن و واضح است و آگاهى و درك آن مسئوليّت آور. «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى»
4- اگر با جلوهها و وسوسهها به جدّيت مبارزه نكنيم، آگاهى و علم به تنهايى كارى از پيش نمىبرد. «تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ»
5- زيبا جلوه دادن بدىها و آرزوهاى طولانى، ابزار كار شيطان است. (هر كس زشتىها را زيبا جلوه دهد، شيطان صفت است) «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ «25»
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا: بدرستى كه آنانكه برگشتند، عَلى أَدْبارِهِمْ: بر پشتهاى خود، يعنى مرتد و كافر شدند و از صفات پيغمبر كه به آن اخبار مىدادند برگشتند و منكر شدند، مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ: بعد از آنكه روشن شده بود، لَهُمُ الْهُدَى: مر ايشان را هدايتى از نبوت آن حضرت كه آن صفات او و دلايل واضحه و معجزات لايحه است كه دلالت صريح دارند بر نبوت، الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ: شيطان بياراست براى آنها و در نظر ايشان نيكو و آسان گردانيد طريق انكار و عناد، يا آنها را به آرزوهاى باطله راه نمود، وَ أَمْلى لَهُمْ: و دراز گردانيد آرزوهاى آنها را، يا در وهم ايشان انداخت طول عمر يا امنيت و آرزوى باطل از انواع مكاره، يا خداى مهلت داد ايشان را و تعجيل نفرمود به عقوبت آنان تا در گناه بيفزودند. ابن عباس گفته: اين آيه در شأن منافقان است كه در اول اظهار اسلام كردند و در آخر اظهار كفر نمودند و مرتد شدند «2».
«1» بحار الانوار، ج 70 ص 59 روايت 39 بنقل از اسرار الصلاة و به اين مضمون معانى الاخبار ص 395 روايات (50 و 51)
«2» مجمع البيان (1403 ق- قم) ج 5 ص 105.
جلد 12 - صفحه 125
تبصره: چون آيات قرآنى عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، پس شامل است كسانى را كه بعد از آمدن اسلام و مبين شدن حق به احكام قرآن، به تسويلات شيطانيه و تزويرات ابالسه انسيه گمراه شوند و از طريق اسلام و قرآن مرتد گردند و مسلكهاى جديده و مذهبهاى مختلفه به اغواى شيادان و دزدان دين اختراع و پيروى نمايند، هر آينه در دنيا از صراط مستقيم منحرف و در آخرت به عذاب اليم گرفتار شوند.
تتمه: در كافى- به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام در اين آيه فرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى، فلان فلان ارتدوا عن الايمان فى ترك ولاية امير المؤمنين عليه السّلام. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ «21» فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ «22» أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ «23» أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها «24» إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ «25»
ترجمه
اطاعت و گفتار پسنديده بهتر است پس چون منجز شد فرمان پس اگر راست گفته بودند با خدا هر آينه بهتر بود براى آنها
پس آيا انتظار ميرود از شما اگر اختياردار شويد آنكه فساد كنيد در زمين و به بريد از خويشاوندانتان
آنگروه آنانند كه لعنت كردشان خدا پس كر نمود آنها را و كور كرد چشمهاشان را
آيا پس تأمّل و تفكر نميكنند در قرآن يا بر دلها است قفلهاى آنها
همانا آنانكه برگشتند بر پشتهاشان بعد از آنكه ظاهر شد براى آنها هدايت، شيطان نيكو و آسان كرد براى آنها و دراز نمود آرزوهاشانرا.
جلد 5 صفحه 11
تفسير
خداوند متعال براى گوشزد منافقين مذكوره در آيات سابقه كه اظهاراتشان موافق با ضمائرشان نبود ميفرمايد كه اطاعت امر خدا و رسول و گفتار پسنديده موافق با ضمير بهتر است از اظهار شجاعت و انقياد و اضمار جبن و كراهت از جهاد و بنابراين مبتدا مذكور و خبر بقرينه ذيل آيه محذوف است و محتمل است كلام مربوط بآيه سابقه باشد يعنى سزاوارتر است براى آنها طاعت و قول معروف پس چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم منجز فرمود امر جهاد را و جز مىشد آن دروغ آنها ظاهر گرديد پس اگر بصداقت و راستى با خدا معامله نموده بودند براى آنها بهتر بود و عزم الأمر بمعناى عزم الآمر على الأمر استعمال ميشود و گفتهاند اسناد مجازى است مانند جارى شد ناودان كه معمول است و حذف جواب بقرينه جمله فلو صدقوا اللّه است كه دلالت بر آن دارد و بعدا فرموده پس آيا ميشود و جاى توقع از شما مردم بدسير هست كه اگر متصدّى امور خلق شويد و حكم فرمائى كنيد آنكه فساد نمائيد در زمين بقتل و غارت ارحام و اقارب خودتان و قطع رحم چنانچه معمول شما در زمان جاهليّت و قبل از اسلام بوده و هست با آنكه اين كار بسيار منكر قبيحى است و محتمل است تولّيتم بمعناى اعرضتم باشد يعنى آيا انتظار ميرود از شما اگر از دين اسلام اعراض نمائيد مرتكب اين امور شويد البتّه معلوم است كه جاى اين احتمال هست چون هنوز همان اخلاق بد زمان جاهليّت در شما باقى است و باسلام ظاهرى تصفيه نشده و چنين مردمى محروم از رحمت خدايند و خداوند آنها را بحال خودشان واگذار فرموده ديگر قلب آنها را روشن نميكند لذا حرف حق بگوش آنها فرو نميرود و آيات آنرا مشاهده نمينمايند و اين مهر الهى است كه بگوش و چشم آنها خورده و كر و كورشان كرده است آيا تأمّل و تفكر و تدبّر در آيات قرآنيّه نمينمايند تا قلب آنها روشن شود يا بر دلهاى آنان قفلهاى مخصوص بقلوب كه از تراكم جهالت و نافرمانى خدا پيدا ميشود زده شده كه ديگر چيزى نميفهمند در محاسن از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از براى تو دل و گوشها است وقتى خدا بخواهد كسيرا هدايت كند باز ميكند گوشهاى دل او را و وقتى بخواهد براى او جز آنرا مهر ميكند گوشهاى دل او را پس بصلاح
جلد 5 صفحه 12
در نميآيد هرگز و آنكسانيكه مرتدّ شدند بعد از وضوح حق براى آنان و بدين اعقاب خود برگشتند و آنانكه بعد از رحلت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از امير المؤمنين عليه السّلام اعراض نمودند شيطان جنّى و انسى كه از آن در بعضى از روايات بدوّمى تعبير شده زينت داده در نظر آنها اعمال ناشايسته آنانرا و سهل و آسان نموده اعراض از حق و اقبال بباطل را براى آنها و طولانى كرده آمال و آرزوها را براى آنها و املى بصيغه مجهول و بصيغه متكلّم وحده نيز قرائت شده و در اينصورت مراد مهلت دادن خداوند است براى آنها و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ ارتَدُّوا عَلي أَدبارِهِم مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَي الشَّيطانُ سَوَّلَ لَهُم وَ أَملي لَهُم «25»
بدرستي که كساني که برگشتند و رو بپشت خود كردند از بعد از آنكه براي آنها مبين شده هدايت، شيطان زينت داد بر آنها خطاهاي آنها را و آمال و آرزو هاي آنها را.
إِنَّ الَّذِينَ ارتَدُّوا عَلي أَدبارِهِم از ايمان بكفر اولي که مرتد شدند و بدترين اقسام كفر ارتداد است و دو قسم مرتد داريم فطري و ملي. فطري آن كسي است که در حين انعقاد نطفه او ابوين او يا يكي از آن دو مسلم باشند که نطفه او
جلد 16 - صفحه 184
منعقد شده در اسلام، و احكام مرتد نجاست بدن است و جدايي عيال بدون طلاق که بايد عده وفات بگيرد و شوهر كند و سلب مالكيت اموالش که تمام بوارث مسلمش ميرسد تا بامام که وارث من لا وارث له است و قتل آن، و در قبولي توبهاش اختلاف است و حق اينکه است که قبول ميشود و پس از قبول ميتواند عيالش را بعقد جديد ازدواج كند و اگر مالي پس از توبه پيدا كرد مالك ميشود يا ورثه باو بخشيدند و بدنش پاك ميشود و اما قتل او اگر قبل از ثبوت نزد حاكم توبه كند برداشته ميشود و اما پس از ثبوت برداشته نميشود.
و مرتد ملي آن که نطفه او در كفر منعقد شده سپس اسلام آورد پس از آن برگشت بحالت كفر، و احكام كفر بر او بار ميشود.
و مسئله ديگر آنكه مرتد فقط كسي نيست که منكر اسلام شود اگر يكي از ضروريات دين را منكر شد بلكه اگر شيعه بوده و يكي از ضروريات مذهب را منكر شده، يا بيكي از مقدسات دين اهانت كرده، يا خروج بر امام زمانش نموده يا نصب عداوت كرده مثل خوارج نهروان و ناصبيها مرتد ميشود، و امروز اينکه قسم مرتد در ميان جامعه شيعه بسيار است و لو اسم اسلام و تشيع روي خود گذارند.
مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَي که از هر جهت حجت بر او تمام شده.
الشَّيطانُ سَوَّلَ لَهُم معناي رسول بعضي گفتند که زينت داده شيطان در نظر او افعال و اعمال و هواهاي نفسانيه او را، بعضي گفتند آنها را بمقاصد باطله خود سوق داده.
وَ أَملي لَهُم آمال و آرزوهاي آنها را طول داده زياد كرده و دور و دراز نمود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- چرا در قرآن تدبر نمیکنند؟! قرآن همچنان به بحث پیرامون منافقان و موضع گیریهای مختلف آنها ادامه میدهد، میفرماید: «کسانی که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان
ج4، ص457
زینت داده، و آنها را به آرزوهای دور و دراز فریفته است» (إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی لَهُمْ).
نکات آیه
۱- روى گردانى از حق، به رغم وضوح آن بر انسان، نتیجه وسوسه ها و فریب هاى شیطانى است. (إنّ الذین ارتدّوا على أدبرهم ... الشیطن سوّل لهم)
۲- شیطان، از موانع جدى گرایش آگاهان، به حق و هدایت (من بعد ما تبیّن لهم الهدى الشیطن سوّل لهم)
۳- روى گردانى از دین، پس از گرایش و تمایل به آن، عملى ارتجاعى و مورد نکوهش (إنّ الذین ارتدّوا على أدبرهم من بعد... الشیطن سوّل لهم)
۴- ارتداد، معلول مقهور شدن انسان در برابر وسوسه ها و دسیسه هاى شیطانى است. (إنّ الذین ارتدّوا ... الشیطن سوّل لهم)
۵- سرزنش اهل کتاب از سوى خداوند، به خاطر امتناع از ایمان، على رغم آشکار شدن حقانیت اسلام بر ایشان * (إنّ الذین ارتدّوا على أدبرهم ... الشیطن سوّل لهم) برداشت بالا بدان احتمال است که مراد از «الذین ارتدّوا...» اهل کتاب باشند; زیرا آنان با برخوردارى از کتاب آسمانى و وعده هاى الهى به بعثت رسول خاتم(ص) و عالمان به کتاب، نزدیک ترین گروه و سزاوارترین آنان به شناخت حقانیت اسلام و قرآن بوده اند.
۶- نفاق و امتناع از تکالیف دشوار دین، به مثابه ارتداد است. (إنّ الذین ارتدّوا على أدبرهم) با توجه به این که آیات پیشین در رابطه با بیماردلان گریزان از جهاد بود، «الذین ارتدّوا» ممکن است نظر به آنان داشته باشد.
۷-آگاهى و درک حقیقت، مسؤولیت آور و ملاک نکوهش و مؤاخذه حق ناپذیران (إنّ الذین ... من بعد ما تبیّن لهم الهدى) آیه شریفه، مرتدان و حق ناپذیران را سرزنش مى کند و این توبیخ و سرزنش را بر یک اصل استوار کرده و آن عبارت است از «تبین حق و راه هدایت».
۸- وسوسه، تزیین و القاى آرمان هاى دروغین، ابزار شیطان در منحرف ساختن انسان ها (إنّ الذین ارتدّوا ... الشیطن سوّل لهم و أملى لهم) مفهوم «أملى» ممکن است به معناى ایجاد آمال و آرزو باشد.
۹- وسوسه ها و آرمان هاى شیطانى، قفل اندیشه و قلب آگاهان حق گریز * (أم على قلوب أقفالها ... الشیطن سوّل لهم و أملى لهم) برداشت بالا بدان احتمال است که «إنّ الذین ارتدّوا...» در مقام تبیین و توضیح ذیل آیه قبل باشد (أم على قلوب أقفالها). در این صورت وسوسه ها و آمال شیطانى منطبق بر «أقفالها» مى شود.
۱۰- زیبایى ها و جلوه هاى راه کفر، غیر واقعى و زاییده وسوسه هاى شیطانى است. (الشیطن سوّل لهم و أملى لهم) «سوّل» به معناى وارونه نمایاندن واقعیت ها است; یعنى، «زیبانمودن زشتى ها و متمایل ساختن نفس به جانب آن» و این تعبیر نشان مى دهد که راه کفر و ضد حق و هدایت، فاقد زیبایى واقعى است; ولى شیطان به دروغ آن را مى آراید.
۱۱- شیطان، هموارکننده راه گناه و کفر، در نگاه انسان ها (الشیطن سوّل لهم) واژه «سوّل» ممکن است به معناى «سهّل» باشد.
۱۲- شیطان، یارى دهنده حق گریزان، در روى گردانى از ایمان و هدایت (و أملى لهم) مفاد «أملى» ممکن است امداد و یارى رساندن باشد.
۱۳- تزیین ضد ارزش ها، براى متمایل ساختن انسان ها به آن، خصلتى شیطانى است. (الشیطن سوّل لهم و أملى لهم) چنانچه «تسویل» به معناى زیبا نمایش دادن زشتى ها باشد.
موضوعات مرتبط
- آرزو: آثار آرزوى باطل ۸، ۹
- ارتداد: آثار ارتداد ۳; سرزنش ارتداد ۳; منشأ ارتداد ۴; موارد ارتداد ۶
- اسلام: وضوح حقانیت اسلام ۵
- اهل کتاب: عوامل سرزنش اهل کتاب ۵
- تکلیف: آثار ترک تکلیف ۶
- حرکت: حرکت ارتجاعى ۳
- حق: امداد به حق ناپذیران ۱۲; منشأ حق ناپذیرى ۱; موانع حق پذیرى ۲
- خدا: سرزنشهاى خدا ۵
- شیطان: آثار سلطه شیطان ۴; آثار وسوسه هاى شیطان ۱، ۴، ۹، ۱۰; امدادهاى شیطان ۱۲; صفات شیطان ۱۳; نقش شیطان ۲، ۱۱، ۱۲
- علم: آثار علم ۷
- عمل: آثار تزیین عمل ۸; تزیین عمل ناپسند ۱۳
- قلب: زمینه ختم قلب ۹
- کفر: پوچى کفر ۱۰; زمینه کفر ۱۱; سرزنش کفر به اسلام ۵; منشأ تزیین کفر ۱۰
- گمراهى: عوامل گمراهى ۸
- گناه: زمینه گناه ۱۱
- مسؤولیت: زمینه مسؤولیت ۷
- نفاق: آثار نفاق ۶
- وسوسه: آثار وسوسه ۸
- هدایت: موانع هدایت ۲، ۱۲
منابع