روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
ابن محبوب قال حدثنا نوح ابو اليقظان عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۳۶۵
نوح ابو اليقظان براى ما باز گفت از امام صادق (ع) فرمود: اين دعا را بخوان: بار خدايا! راستى من از تو خواهش دارم به حق رحمتت كه جز به رضايت به دست نيايد بيرون شدن از همه نافرمانيهاى تو و در آمدن در هر امرى كه موجب رضايت تو است و هم رهائى از هر پرتگاه و گرفتارى و بركنارى از هر گناه كبيره كه عمداً از من سر زده و يا به خطا در آن لغزش شده يا خاطر شيطانى آن در نهادم افتاده، از تو بيم و ترسى خواهم كه مرا بر حدود رضايتت باز دارد و هر شهوتى را كه هواى نفسم در خاطرم آرد و رأى مرا بلغزاند تا از مرز حلال تو فراتر روم از من دور ساز، از تو خواهم بار خدايا بهتر آنچه را تو مىدانى و ترك هر بدى كه تو مىدانى يا از اينكه ندانسته به خطا روم يا دانسته، از تو خواهم وسعت رزق و زهد در اندازه كفايت و توضيحى كه از هر شبهه برهاند و درستى در هر حجّتى كه به زبان آيد و راستى در هر زمينه و قضاوت به حق براى مردم در باره خودم در مورد زيان و سود و نرمش، و پذيرش انصاف در هر موردى از خشم و خشنودى و ترك كم و بيش از ستم و تجاوز در گفتارم و كردارم و تمامى نعمت خود در همه چيز و شكرگزارى تو بر آنها تا آنجا كه خشنودى آرد و از آن هم بگذرد و از تو خواهم هر امر آسانى كه خير در آن است نه كارهاى سخت ناهموار يا كريم يا كريم يا كريم، به رويم برگشا در هر امرى كه در آن عافيت و گشايش است درش به رويم برگشا و بر آمدن از آن را بر من آسان كن و به هر كدام از آفريدههايت كه بر من توانائى آزارى مقدر كردى گوش و چشم و زبان و دستش را از من بازگير و او را از راست و چپ و پيش و پسش محاصره كن و بازدارش از اينكه به من بدى رساند، پناهنده به تو عزيز است و ستايشت والا است و نيست شايسته ستايشى جز تو، توئى پروردگار من و منم بنده تو. بار خدايا! تو اميد منى در هر گرفتارى و تو مورد اعتماد منى در هر سختى و تو در هر امرى كه برايم رخ دهد پشت و پناه منى، چه بسيار گرفتارى كه دل را ناتوان كرد و چاره را از دست برد و دشمن را شاد كرد و به سرزنش آورد و هر علاجى در آن ماند و من آن را به آستانت فرود آوردم و به درگاهت شكايت كردم و از جز تو در باره آن رو برتافتم و به حضرت تو شتافتم و تو گره آن را گشودى و بىنيازش نمودى، پس توئى سركار هر نعمت و صاحب هر حاجت و پايان هر رغبت، از آن تو است سپاس فراوان و از آنِ تو است بخشش هر چه بيشتر.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۸۹
نوح ابو اليقظان از حضرت صادق عليه السّلام حديث كند كه آن حضرت فرمود اين دعا را بخوان (كه ترجمهاش اينست): «بار خدايا بحق رحمتت كه جز بخشنودى تو بدست نيايد از تو خواهم بيرون شدن از همه نافرمانيهايت و در آمدن در آنچه تو را خشنود سازد، و رهائى از هر گرداب و پرتگاهى (كه رهائى از آن نشود) و بيرون رفتن از هر گناهى كه عمدا از من سرزده، يا بخطا در آن لغزش شده، يا خاطره شيطانى براى آن در دلم افتاده، از تو خواهم ترسى كه مرا در مرزهاى خشنوديت نگهدارد، و هر شهوتى كه هواى نفسم در خاطره من انداخته بر هم زند، و رأيى كه من بر تجاوز از مرز هلال تو گرفتهام بلغزاند، بار خدايا از تو خواهم رفتار ببهترين عملى كه تو دانى، و واگذاردن هر بدى كه تو ميدانى و يا از روى نادانى خود بخطا روم، از تو خواهم گشايش در روزى و زهد در اندازه كفايت، و از هر شبهه با بيان بيرون آيم، و در هر حجتى بدرستى گرايم، و در هر جا براستى سخن رانم، و در مورد سود و زيانم با مردم بانصاف رفتار كنم، و در برابر آن در جاى خشم و گاه خوشنودى فروتن باشم، و در گفتار و كردار ستم را از كم و بيش واگذارم، و بپايان رساندن نعمتت را در همه چيز بر خودم و شكرگزارى بر آن تا خشنود شوى و پس از خشنودى را خواهانم، و از تو راهنمائى خواهم بآنچه خير در آن است بآسمانهاى آن نه بدشواريهايش اى كريم، اى كريم، اى كريم، و براى من در هر كارى كه در آن گشايش و عافيت است بگشا، و بيرون شدن از آن را بر من آسان فرما، و براى هر يك از بندگانت كه بر من توانائى مقدر كردهاى گوش و چشم و زبان و دستش را از من بازگير، و از سمت راست و چپ و پشت سر و جلوى رويش او را نگهدارى فرما كه بدى بمن نرساند، عزيز است آن كس كه بتو پناه برد، و ستايشت والا است، و معبودى جز تو نيست، تو پروردگار منى و منم بنده تو، بار خدايا توئى اميد من در هر گرفتارى، و توئى مورد اعتمادم در هر سختى، و تو در هر پيش آمدى پشت و پناهم هستى، چه بسيار گرفتارى كه دل را ناتوان كرد، و چاره را كم كرد و دشمن را شاد ساخت، و هر چارهاى در آن واماند و من آن را بآستان تو فرود آوردم، و بدرگاه تو شكايت كردم و در باره آن از جز تو روگرداندم و تو گشايش دادى و آن را برطرف كردى، پس توئى ولى هر نعمتى و صاحب هر حاجتى، و پايان هر رغبتى، سپاس فراوان از آن تو است، و براى تو است كه هر چه بيشتر منت نهى.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۸۵
ابنمحبوب روايت كرده و گفته است كه: حديث كرد ما را ابو اليقظان نوح، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «اين دعا را بخوان: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي ... وَ لَكَ الْمَنُّ فَاضِلًا؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم تو را به رحمتت، آنچه را كه يافته نمىشود از تو، مگر به خشنودى تو، و بيرون رفتن از همه نافرمانىهاى تو، و داخل شدن در هر چه خشنود كند تو را، و رهايى از همه جاى نابودى، و بيرون رفتنگاه از هر گناه بزرگى كه آورده آن را از من عمدى، يا لغزيده است به آن از من خطايى، يا به ياد آورده، و جنبانيده آن را بر من وسوسههاى ديو سركش. سؤال مىكنم تو را ترسى كه مطّلع كنى مرا به آن بر اندازههاى خشنودى خود، و پراكنده كنى به آن هر خواهشى كه جنبانيده و به ياد من آورده است آن را هوس من، و لغزانيده است به آن انديشه مرا كه درگذرد اندازه بزرگوارى تو را. سؤال مىكنم از تو، خداوندا! فرا گرفتن به نيكوتر آنچه مىدانى، و وا گذاشتن به هر چه مىدانى، يا آنكه خطا كنم از آن جا كه نمىدانم. سؤال مىكنم تو را وسعت در روزى، و بىرغبتى [به دنيا] در حال كفايت، و بيرون رفتنگاه به بيان از هر شبههاى، و حق و راستى در هر حجّت، و راستگويى در همه جاىها، و داد دادن مردمان از خود، در آنچه بر من و از براى من است، و فروتنى و رامى، در بخشيدن انصاف از همه جاىهاى ناخشنودى و خشنودى، و وا گذاشتن كمِ ستم و بسيار آن، در گفتار از من و كردار، و تمام نعمت تو، در همه چيزها، و شكر از براى تو بر آنها، به جهت آنكه خشنود شوى، و بعد از خشنودى. و سؤال مىكنم تو را برگزيده در هر چه باشد در آن برگزيده، به آسانى كارها، همه آنها، نه به دشوار آنها، اى بخشنده! اى بخشنده! اى بخشنده! و بگشا از برايم در كارها، بابى كه در آن عافيت است و فرج، و بگشا از برايم درِ آن را، و آسان گردان از برايم بيرون رفتنگاه آن را، و آنكه تقدير كردهاى از برايش بر من توانايى را از خلق خود؛ پس فراگير از من گوش او و ديده او و زبان او و دست او را، و بگير او را از جانب راستش و از جانب چپش و از پشت سرش و از پيش رويش، و باز دار او را از آنكه برسد به سوى من با بدى. عزيز است همسايه تو، و بزرگوار است مدح ذات تو، و نيست خدايى غير تو، تو پروردگار منى، و من بنده توام. خداوندا! تو اميد منى در هر اندوه، و تو معتمد منى در هر سختى، و تو از براى من در هر كارى كه فرود آمده بر من، معتمد و آماده شدهاى. پس بسيار از اندوهى كه ناتوان مىشود از آن دل، و كم مىشود در آن چاره، و شادى مىكند در آن دشمن، و مانده مىشود در آن كارها، فرود آوردهام آن را بر تو، و شكايت كردهام آن را به سوى تو، رغبت دارنده به سوى تو در آن، از كسى كه غير تو است، به حقيقت فرج دادهاى آن را، و كفايت كردهاى آن را، پس تويى ولى همه نعمت، و صاحب هر حاجت، و پايان هر رغبت؛ پس تو را است ستايش بسيار، و تو را است منّت افزون آمده».