روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۵
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن منصور بن يونس عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع فقال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۳۶۹
از امام صادق (ع) كه فرمود: بگو: بار خدايا! از تو خواهم گفتار توبهكنندهها و كردارشان و نور پيغمبران و راستىشان و رهائى مجاهدان و ثوابشان و شكرگزارى برگزيدهها و خيرخواهىشان و عمل ذاكرين و يقين آنان و ايمان دانايان و فهمشان و پرستش خاشعان و تواضعشان و حكم فقهاء و روش آنها و ترس پرهيزكاران و رغبتشان و باور مؤمنان و توكّلشان و اميد محسنان و كردار نيكشان. بار خدايا! از تو خواهم ثواب شاكران و مقام مقرّبان و همراه بودن با پيمبران، بار خدايا راستى كه از تو خواهم ترس عاملان براى تو و كردار بيم داران از تو و خشوع عابدان براى تو و يقين متوكّلان بر تو و توكّل مؤمنين به تو. بار خدايا! تو به حاجتم، نگفته دانائى، و تو براى برآوردنش دست دارى و رنج نبرى و توئى كه هيچ خواستارى عطايت را به پايان نرساند و هيچ بخششى از تو نكاهد و گفتار هيچ گوينده بحق مدحت نرسد تو چنان كه خود بگوئى برتر از آنكه ما گوئيم. بار خدايا! براى من گشايش نزديكى مقرر دار و مزد بزرگى و پوشش خوبى بر عيوبم، بار خدايا! تو مىدانى با اينكه من بر خودم ستم كردم و اسراف نمودم، برايت ضدّى و همتائى نگرفتم و نه همسرى و نه فرزندى، اى كسى كه تراكم مسائل، او را به غلط نيندازند، اين كسى كه چيزى از چيزى او را باز ندارد نه شنيدنى از شنيدنى و نه ديدنى از ديدنى و اصرارِ اصراركنندهها او را به تنگ نياورد، از تو خواهم كه در اين ساعت به من گشايش دهى از آنجا كه گمان برم و از آنجا كه گمان نبرم زيرا توئى كه استخوانهاى پوسيده و خاك شده را زنده مىكنى و به راستى تو بر هر چيز توانائى، اى كسى كه كمت شكر گزاردم و باز هم دريغم نكردى و خطايم در بر او بزرگ شد و مرا رسوا نكردى و مرا در نافرمانى ديد و برويم نزد و براى آنچه مرا آفريد و من جز آن كردم كه براى آنش مرا آفريد پس چه خوب سرپرستى باشى تو اى آقايم و چه بد بندهاى باشم من، مرا جستى چه خوب جويندهاى هستى تو پروردگار منى و چه بد مطلوبم برايت، تو مرا بنده و بندهزاد و كنيززاد خود يافتى و زير دست خود كه هر كار خواهى با من توانى كرد. بار خدايا! آوازها همه خمودند و جنبشها همه آرميدند و هر دوستى با دوست خود خلوت كرد و من با تو خلوت كردم كه محبوب منى و ثمره خلوت مرا با خودت در اين شب آزاديم از دوزخ مقرر فرما، اى كه هيچ دانشمندى وصفى برتر از او نتواند و هيچ آفريدهاى در برابر او منعى نتواند اى كه آغاز هر چيزى و پس از هر چيز هستى اى كه از مادهاى پيدا نشدى و اى كه به نيستى نگرائى اى كاملترين توصيف شده و بخشندهترين عطاكنندهاى كسى كه با هر زبانى خوانده شود و بفهمد اى كه گذشتش قديم است و يورشش سخت است و ملكش استوار است، از تو خواهم بدان نامت كه با آن با موسى بىواسطه گفتگو كردى يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا لا اله الا انت، اللَّهم أنت الصمد اسألك ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى الجنة برحمتك.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۹۰
امام صادق عليه السلام بابى بصير فرمود: بخوان (و اين دعا را باو آموخت كه ترجمهاش چنين است:) «بار خدايا از تو درخواست كنم گفتار توبهكنندگان و كردارشان را و (نيز از تو خواهم) نور پيمبران و راستى آنها را، و رستگارى مجاهدان و پاداششان را، و شكرگزارى برگزيدگان و نصيحت آنها را، و كردار ذكر گويان و يقين ايشان را، و ايمان دانشمندان و فهم ايشان را، و پرستيدن خاشعان و فروتنيشان را، و حكمت فقيهان و سيره آنها را، و ترس پرهيزكاران و رغبتشان را، و باور داشتن مؤمنان و توكل آنها را، و اميد نيكوكاران و نيكيهايشان را. بار خدايا من از تو خواهم پاداش شاكران، و مقام مقربان و رفاقت پيمبران را. بار خدايا از تو خواهم ترس آنان كه عمل براى تو كنند، و كردار آنان را كه از تو ترسانند، و خشوع آنان كه برايت پرستش كنند، و يقين آنان كه بر تو توكل كنند؛ و توكل آنان كه بر تو گرويدند. بار الها تو بحاجت من نگفته دانائى، و بر آوردنش براى تو آسان و بىتكلف است، و توئى كه هيچ سائلى تو را در سؤال دچار نسازد، و هيچ بدگوئى از (مقام) تو نكاهد، و گفتار هيچ گوينده مدحى بحق مدحت تو نرسد، تو آنچنانى كه خود فرمائى و برتر از آنى كه ما بگوئيم. بار خدايا براى من گشايشى نزديك قرار ده، و مزد بزرگى بمن عطا فرما، و پوششى نيكو بر عيوبم كن، بار خدايا تو دانائى كه من با اينكه بر خودم ستم كردم و بر نفس خود اسراف نمودم ولى براى تو ضد و همتا و همسر و فرزندى نگرفتم. اى كسى كه مسائل بسيار او را بغلط نيندازد، و اى كسى كه چيزى از چيزى ديگر او را سرگرم نكند، و نه شنيدنى از شنيدنى ديگر و نه ديدنى از ديدنى ديگر، و اصرار و پافشارى اصراركنندگان او را بستوه نياورد، از تو درخواست كنم كه در همين ساعت بمن گشايشى دهى از جايى كه گمان برم و از جايى كه گمان ندارم، توئى كه استخوانهاى پوسيده را زنده كنى، و بر هر چيز توانائى. اى كسى كه شكر من (در برابر نعمتهايش) اندك بود ولى باز هم مرا محروم نكرد، و خطايم بزرگ بود ولى رسوايم نساخت، و بر نافرمانيها مرا ديد ولى برويم نزد، و مرا آفريد براى آنچه آفريد و من جز آنچه براى آن آفريدم كردم، پس چه خوب مولائى هستى تو اى آقاى من، و چه بد بندهاى هستم من كه دريافتى، و چه نيكو طالب و خواهانى هستى تو اى پروردگار من، و بد مطلوب و خواستهشدهاى هستم من كه مرا يافتى، بنده تو و زاده بنده و كنيز توام كه در برابرت هستم و هر چه خواهى در باره من انجام دهى. بار خدايا آوازها خاموش شده و حركات آرام شدند، و هر دوستى با دوستش خلوت كرده و من با تو خلوت كردهام، توئى محبوب من، پس نتيجه اين خلوتم را با خودت در اين شب آزادى از دوزخ قرار ده، اى كسى كه برتر از دانش او براى دانشمندى وصفى نماند (يعنى كسى از او دانشمندتر نيست) و اى كسى كه بدون لطف او براى هيچ مخلوقى نگهبانى نيست، اى آنكه پيش از هر چيز بوده و اى آنكه پس از هر چيز خواهى بود، اى كسى كه عنصر (و مادهاى) برايش نيست، و اى كسى كه پايان او فناء ندارد (چون پايان ندارد) اى كاملترين توصيفشدگان، و بخشندهترين دهندگان، و اى كسى كه با هر زبانى كه خوانده شود آن را بفهمد و اى كسى كه گذشت او قديم است، و سخنگيريش سخت است، و ملكش استوار است، تو را بخوانم بآن نامت كه بدان با موسى بيواسطه سخن گفتى، اى خداى بخشنده، و اى مهربان، اى آنكه جز تو معبودى نيست، بار خدايا توئى صمد از تو خواهم كه رحمت بر محمد و آلش فرستى و برحمت خود مرا ببهشت برى».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۸۹
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از منصور بن يونس، از ابى بصير، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «بگو: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَوْلَ التَّوَّابِينَ ... وَأَنْ تُدْخِلَنِيَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم تو را گفتِ توبهكاران و كار ايشان، و روشنى پيغمبران و راستى ايشان، و رهايى جهادكنندگان و ثواب ايشان، و سپاسگزارى برگزيدگان و خير خواهى ايشان، و كار يادكنندگان و يقين ايشان، و ايمان دانايان و دانشمندى ايشان، و عبادت كردن فروتنان و فروتنى ايشان، و حكم دانشمندان و روش ايشان، و ترس پرهيزكاران و خواهش ايشان، و باور داشتن مؤمنان و توكّل ايشان، و اميد نيكوكاران و نيكى ايشان. خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم تو را ثواب شكركنندگان، و جاه و مرتبه مقرّبان، و رفاقت پيغمبران. خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم تو را ترس كاركنان از براى تو، و كار ترسندگان از تو، و فروتنى عبادتكنندگان از براى تو، و يقين توكّلكنندگان بر تو، و توكّل ايمانآورندهها به تو. خداوندا! به درستى كه تو به حاجت من داناى غيرِ آموزنده شدهاى، و تو از براى آنان وسعت دارنده غير تكلفكنندهاى، و تويى آنكه خسته نمىكند او را سائلى، و كم نمىكند تو را عطا، و نمىرسد به مدح تو گفتِ گويندهاى، چنانى كه مىگويى، و زبَرِ آنچه مىگوييم. خداوندا! قرار ده از برايم فرجى نزديك، و مزدى بزرگ، و پوششى نيكو. خداوندا! به درستى كه تو مىدانى، و من با ستم بر نفسم و اسرافم بر آن، فرا نگرفتهام از برايت ضدّى را، و نه همتايى و نه زنى و نه فرزندى. اى كسى كه در غلط نمىافكند او را سائل! اى كسى كه مشغول نمىكند او را چيزى از چيزى، و نه شنيدنى از شنيدنى، و نه ديدنى از ديدنى، و دلتنگ نمىسازد او را مبالغه كردنِ مبالغهكنندگان! سؤال مىكنم تو را كه اندوه را ببرى از من، در همين ساعت، از جايى كه نمىپندارم. به درستى كه تو زنده مىگردانى استخوانها را، و آنها پوسيدهاند، و به درستى كه تو بر هر كه تو بر هر چيز توانايى. اى كسى كه كم شد شكر من، پس نوميد نكرد مرا! و بزرگ شد گناه من، پس رسوا نكرد مرا! و ديد مرا بر نافرمانىها، پس به ناخوشى و ناگهانى باز نداشت مرا! و آفريد مرا از براى آنچه آفريد مرا، پس كردم غير آن چيزى را كه آفريد مرا از براى آن، پس خوب آقايى هستى تو! اى بزرگ من! و بد بندهاى هستم من. يافتى مرا، و خوب جويندهاى هستى تو، پروردگار من! و بد جستهشدهاى. يافتى مرا، بنده تو، پسر بنده تو، كه پسر كنيز تو است، در پيش روى تو است، آنچه خواستى، كردى با من. خداوندا! خاموش شدند آوازها، و آرام گرفتند جنبشها، و خلوت كرد هر دوستى با دوست خود، و خلوت كردم با تو، تويى دوست داشته شده به سوى من. خداوندا! پس بگردان خلوت مرا از خود در اين شب، آزادى از آتش دوزخ. اى كسى كه نيست دانايى را زبَر او صفتى! اى كسى كه نيست آفريدهاى را غير او قوّتى! اى اوّل، پيش از هر چيزى! و اى آخر، بعد از هر چيزى! اى كسى كه نيست او را اصل و بنيادى! و اى كسى كه نيست آخر او را نابودى! و اى كاملتر نعت شده! «۱» و اى بخشندهتر بخشندگان! و اى كسى كه دانشمندى دارد بر لغت و زبانى كه خوانده شود به آن! و اى كسى كه عفوش ديرينه است، و گرفتنش سخت، و پادشاهيش راست ايستاده! سؤال مىكنم تو را به نام تو، كه رو به رو سخن گفتى به آن با موسى. اى خدا! اى بخشاينده! اى مهربان! اى كه نيست خدايى، مگر تو! خداوندا! تويى پناه نيازمندان، سؤال مىكنم تو را كه صلوات فرستى بر محمد و آل محمد، و آنكه داخل گردانى مرا در بهشت، به رحمت خود». ( ۱). يعنى خدايى كه بهترين صفات را دارد.