النساء ٥١
کپی متن آیه |
---|
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْکِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ کَفَرُوا هٰؤُلاَءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً |
ترجمه
النساء ٥٠ | آیه ٥١ | النساء ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جِبْت»: هر چیزی که جز خدا پرستیده شود، اعم از شیطان یا جادوگر یا غیبگو و ... «طَاغُوت»: هر معبودی جز خدا. هر کس و هر چیزی که اطاعت از آن، مایه طغیان و دوری از راه حق شود، چه آفریدهای که پرستیده شود، و چه فرماندهی که در شرّ و بدی از او فرمانبرداری گردد، و چه اهریمنی باشد که انسان را از راه بدر برد. مفرد و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ...»: درباره مشرکان میگفتند. حرف لام به معنی (فِی) است (نگا: احقاف / و).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و ضحاك روايت كنند كه مراد از جبت، حىّ بن اخطب و طاغوت كعب بن اشرف است زيرا اينان به مكه آمدند و اهل مكه به آنها گفتند: شما اهل كتاب و اهل علم قديم هستيد به ما از محمد و از خودمان خبر بدهيد، اين دو نفر گفتند: ما را از عقايد خود و گفتار محمد مطلع بسازيد، اينان گفتند: ما در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حجاج را آب ميدهيم و اسيران را آزاد ميسازيم و صله ارحام مينمائيم ولى محمد رحم ما را قطع كرده است. اين دو نفر در جواب گفتند: شما بهتر از محمد هستيد و بهترين راه را شما انتخاب نموده ايد سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا «51»
آيا كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنها داده شده، نديدهاى كه به بت و طاغوت ايمان مىآورند و درباره كفّار مىگويند: اينان از كسانى كه (به اسلام و محمّد صلى الله عليه و آله) ايمان آوردهاند، راه يافتهترند.
نکته ها
پس از جنگ احد، جمعى از يهوديان به مكّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشركان هم پيمان شوند و براى دلخوشى و اطمينان كفّار، در برابر بتهاى آنان سجده كردند و گفتند:
بتپرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است.
«جبت»، كه به بت، ساحر و كاهن گفته مىشود، يكبار در قرآن آمده ولى كلمهى «طاغوت»، از ريشهى «طغيان»، هشت مرتبه آمده است. شايد مراد از جِبت و طاغوت، همان دو بتى باشد كه يهوديان در برابر آنها سجده كردند، و شايد مراد از جبت، بت باشد و مراد از طاغوت، بتپرستان و حاميان بتپرستى باشد.
پیام ها
1- آگاهى ناقص از دين، زمينهى انحراف است. «نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ»
2- دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقايد خود دست مىكشند (سجدهى يهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان).
«يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ»
3- روح لجاجت وعناد، مسير قضاوت را عوض مىكند. يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ
جلد 2 - صفحه 83
الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ ... هؤُلاءِ أَهْدى ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 464
شأن نزول: آوردهاند چون حكم الهى به اجلاى بنو نضير ثابت شد، جمعى از آنها چون كعب بن اشرف و حى بن اخطب و سلام بن مسلم و كنانة بن ابى الحقيق در خيبر متوطن شدند. و بعد از مدتى نقض عهد كرده، با هفتاد نفر از اشراف به مكه رفتند و ابو سفيان و اتباع او را بر محاربت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تحريص نمودند. حق تعالى از معانده و مكابره و كفر و زندقه ايشان خبر داد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ: آيا نمىبينى و نظر نمىكنى به سوى آنانكه داده شدهاند بهرهاى از تورات، يعنى كعب اشرف و اصحاب او كه به واسطه عداوت و عناد با مسلمانان، يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ: ايمان مىآورند به جبت و طاغوت، دو بت قريش.
تنبيه: 1- جبت در اصل اسم صنم اوست. بعد مستعمل گشته در هر معبودى كه غير حق تعالى است، از حجر و مدر و انسان و شيطان. و «طاغوت» را اطلاق كنند بر هر چه باطل باشد از معبوديت و غير آن. 2- «جبت» سحر است، و يهودان معتقد بودند. و طاغوت، شيطان كه متابعت او مىكردند. 3- «جبت» بتانند، و «طاغوت» شياطين انسى كه مردمان را اغوا كنند بر طاعت آنها. 4- «جبت» اصنامند، و «طاغوت» مترجمان بتان كه به كذب تكلم مىنمودند از زبان حال بتان 5- «جبت» ساحر، و «طاغوت» كاهن است.
و مؤيد اينست روايت عكرمه اين آيه در شأن ابو برزه كاهن نازل شد كه در جاهليت، مردم را به كهانت اغوا مىنمود و در اول اسلام مسلمانان با او رابطه داشتند. 6- «جبت» ابليس، و «طاغوت» اولياى او هستند.
وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا: و مىگويند اين جحودان براى كفار، يعنى در حق ايشان از روى اجتهاد، هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا: اين گروه كفار قريش، هدايتشان بيشتر است از آنها كه ايمان آوردهاند، يعنى پيغمبر و
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 465
اصحاب او از روى دين، يعنى راه يافتهترند در دين، و دين ايشان قويمتر و صوابتر است. و تسميه دين به سبيل، به جهت آنست كه مانند طريق باشد كه مؤدى شود به مقصود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
ترجمه
آيا نظر ننمودى بسوى آنانكه داده شدند بهره را از كتاب كه ايمان ميآورند به بت و شيطان و ميگويند مر آنانرا كه كافر شدند آنها بهدايت نزديكترند از آنانكه ايمان آوردند از راه دين.
تفسير
قمى فرموده نازل شده است در باره يهود وقتى كه مشركين عرب از آنها پرسيدند كه دين ما بهتر است يا دين محمد جواب دادند دين شما و روايت شده كه نازل شده است در باره كسانيكه غصب حق آل محمد (ص) را نموده و حسد بردند بمنزلت و مقام آنها نزد خداوند و از حضرت باقر (ع) عياشى روايت نموده كه جبت و طاغوت فلان
جلد 2 صفحه 66
و فلان است و بعضى گفتهاند نام دو بت است كه مشركين آنها را پرستش مينمودند و فيض ره فرموده جبت در اصل اسم بت است و استعمال ميشود در هر معبودى جز خداوند و طاغوت اطلاق ميشود بر شيطان و بر هر باطلى چه معبود باشد چه نباشد و از ابن عباس نقل شده كه جبت بتانند و طاغوت كسانى هستند كه مناسب حال بتان بدروغ و فريب از جانب آنها با مردم سخن ميگفتند كه موجب اضلال مردم ميشدند حقير عرض ميكنم اين معنى انسب معانى بمعنى لغوى و اطلاقات اين دو لفظ است و مناسب با روايات مفسره آيه زيرا كه وجه شبه در تشبيه اولى و دوّمى بجبت و طاغوت بايند و معنى خيلى لطيف و واضح است چنانچه تشبيه بگوساله و سامرى هم معروف است و در كافى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ميگويند در باره پيشوايان ضلالت و دعاة خلق بآتش جهنم كه آنها براه هدايت نزديكترند از آل محمد (ص).
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتابِ يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهدي مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
آيا نميبيني و نظر نميكني بكساني که يك قسمت كتاب بآنها داده شده که ايمان ميآورند بجبت و طاغوت و ميگويند براي كفار که اينها بهتر و بيشتر هدايت ميكنند براه راست از مؤمنين.
اينکه آيه شريفه مشتمل بر يك ظاهري است و باطني، اما ظاهرش چنانچه بعضي از مفسرين گفتند اينكه جماعتي از يهود بعد از جنگ احد رفتند مكه که با مشركين ابي سفيان و اتباعش هم دست شوند براي جنگ با مسلمين كفار قريش بآنها اطمينان نداشتند گفتند تا سجده باين دو بت بزرگ ما جبت و طاغوت نكنيد و ايمان نياوريد ما با شما همدست نميشويم اينها سجده كردند و ايمان آوردند و براي خوش آمد مشركين گفتند که اينها بهتر از كساني که بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ايمان آوردند هدايت ميكنند براه حق.
و اما باطن و تفسيرش چنانچه از اخبار بسياري از ائمه طاهرين عليهم السلام رسيده و در اغلب كتب ضبط شده، در مجمع البحرين در لغت جبت ميگويد:
(قيل الجبت بالكسر فالسكون هو کل معبود سوي اللّه و يقال الجبت السحر و قيل الجبت و الطاغوت الكهنة و الشياطين و قيل الجبت كلمة يقع علي الصنم و الكاهن و الساحر، و
في الحديث عن الباقر عليه السّلام الجبت و الطاغوت فلان و فلان يعني شيخين لعنة اللّه عليهما
، و
في الخبر الطيرة و القيامة من الجبت
و
في الدعاء اللهم العن الجوابيت و الطواغيت و کل ند يدعي من دون اللّه و يمكن تنزيله علي الجميع
انتهي) و از كافي كليني است از حضرت صادق عليه السّلام فرمود
(کل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت تعبد من دون اللّه عز و جل)
و اينکه حديث در ذيل آية الكرسي گذشت.
جلد 5 - صفحه 102
و نيز از كافيست از حضرت صادق (ع) که تفسير فرموده بائمه ضلال و دعات باطله در حديث مفصلي، بنا بر اينکه ميگوييم تمام اينکه تفسيرات بيان مصاديق است و گذشت در صفحه 20 اينکه كتاب که طاغوت در اصل طغيوت بوده قلب شد طيغوت شد، ياء قلب بالف شد طاغوت شد، و اطلاق بر هر رئيس كفر و ضلال ميشود و در قرآن هم اطلاق بر مفرد و جمع شده يُرِيدُونَ أَن يَتَحاكَمُوا إِلَي الطّاغُوتِ وَ قَد أُمِرُوا أَن يَكفُرُوا بِهِ نساء آيه 60، اطلاق بر مفرد شده وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَولِياؤُهُمُ الطّاغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ بقره آيه 257، اطلاق بر جمع شده و اصل آن از طغيان است بمعني سركشي و سرپيچي است پس بر جميع دعات باطله مثل رؤساء بهائيت يا تصوف يا شيخيه و جميع امراء جور از اكاسره و جبابره و غير اينها اطلاق ميشود.
پس بنا بر اينکه معنا آيه چنين ميشود که هر كس داخل در دين حق شد و لو بمجرد ظاهر سپس رفت در تحت اطاعت دعات باطله مشمول اينکه جمله ميشود که ميفرمايد أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتابِ چه تورات باشد چه انجيل چه قرآن، سپس متابعت يك دعوي باطلي نمود که مردم را بضلالت انداخت جبت و طاغوت است، شيطان باشد يا ساحر يا كاهن يا شعبده باز يا ارباب ضلالت و غير آنها يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ و متابعت آنها را كردند.
وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هم كيشان خود و هم مسلكان (هؤلاء) اينکه دعات باطله أَهدي مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا و كلمه سبيلا تميز است يعني از حيث راهنمايي اينها بهتر از مؤمنين هدايت ميكنند چنانچه هر اهل باطلي اينکه دعوي را دارد كُلُّ حِزبٍ بِما لَدَيهِم فَرِحُونَ مؤمنون آيه 53 قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً سوره كهف آيه 104.
103
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- بهره اندک علماى یهود از تورات (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب)
۱- با توجّه به سیاق آیات و گفته مفسران، مراد از «الذین اوتوا ...»، یهود مى باشد و بنابر آنچه از شأن نزولها به دست مى آید، مقصود عالمان آنها هستند.
۲- کلمه «نصیباً» با توجّه به نکره بودن آن، دلالت بر بهره اندک دارد.
۲- گرایش و ایمان برخى اهل کتاب و علماى یهود به جبت (معبودى غیر از خدا) و طاغوت (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت) «جبت» در لغت به معناى هر چیزى است که در آن خیرى نباشد و نیز به معبودى غیر از خدا گفته مى شود.
۳- بهره مندى ناقص و غیر جامع از کتب آسمانى، زمینه انحراف و کج اندیشى (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت) «نصیباً من الکتاب»، که به معناى بهره اندک است، در مقام تعلیل براى جمله «یؤمنون بالجبت و الطّاغوت» مى باشد.
۴- شرک برخى از اهل کتاب (علماى یهود)، على رغم بهره مندى آنان از کتابهاى آسمانى (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت) جمله «اوتوا نصیباً ... » مى تواند اشاره به علّت سرزنش و اعتراضى باشد که از جمله «الم تر ... » به دست مى آید. یعنى چگونه است که از کتاب خداوند بهره مند هستند، ولى کافر و مشرک مى شوند.
۵- شرک و کفر عالمان به کتابهاى آسمانى، دور از انتظار و مایه شگفتى (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت)
۶- هشدار خداوند به مؤمنان در مورد خطر گرایش آنان به کفر و شرک (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت) مخاطب قرار دادن مؤمنان و سپس بیان سرنوشت شرک آلود اهل کتاب، تعریضى به مخاطبان است که چنین خطرى شما را نیز تهدید مى کند و هشیار باشید.
۷- دعوت قرآن به تحقیق در احوال پیروان ادیان گذشته، براى درس آموزى و عبرت از آنان (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت)
۸- تناقض آشکار میان ادعاهاى اهل کتاب (عالمان یهود) و عمل آنان (الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت) خداوند از یکسو یهودیان را به دارا بودن کتاب آسمانى که طبعاً کتاب توحید است توصیف کرده و از سوى دیگر شرک آنان را گوشزد کرده تا تناقض در ادعا و عمل یهودیان را به خود آنان و به مسلمانان تفهیم کند.
۹- برخى از اهل کتاب، مشرکان مکّه را هدایت یافته تر از مسلمانان قلمداد مى کردند. (و یقولون للّذین کفروا هؤلاء اهدى من الّذین امنوا سبیلاً)
۱۰- داورى ظالمانه علماى یهود نسبت به مسلمانان (الم تر الى الّذین ... و یقولون للّذین کفروا هؤلاء اهدى من الّذین امنوا سبیلاً)
۱۱- موضعگیرى مشترک عالمان یهود و مشرکان مکه علیه اهل ایمان (الم تر الى الّذین ... و یقولون للّذین کفروا هؤلاء اهدى من الّذین امنوا سبیلاً)
۱۲- نکوهش اهل کتاب (علماى یهود)، به جهت قضاوت ظالمانه درباره مؤمنان و سازش با کافران (الم تر الى الّذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون) جمله «الم تر ... » داراى لحن مذمت گونه و اعتراض آمیز است.
۱۳- ایمان حُییى بن اخطب و کعب اشرف به جبت و طاغوت، و گفتار نارواى آنان نسبت به مسلمانان (الم تر الى الّذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت و یقولون) ابن عباس مى گوید: این آیه درباره حییى بن اخطب و کعب اشرف نازل شده است.
موضوعات مرتبط
- اهل کتاب: ادعاهاى اهل کتاب ۸ ; اهل کتاب و جبت ۲ ; اهل کتاب و طاغوت ۲ ; اهل کتاب و کتب آسمانى ۴ ; ایمان اهل کتاب ۲ ; سرزنش اهل کتاب ۱۲ ; شرک اهل کتاب ۴ ; عقیده اهل کتاب ۹ ; گرایش علماى اهل کتاب ۲ ; نفاق اهل کتاب ۸
- انحراف: زمینه انحراف ۳
- ایمان: به جبت ۲، ۱۳ ; ایمان به طاغوت ۲، ۱۳
- تاریخ: تحقیق در تاریخ ۷ ; عبرت از تاریخ ۷
- حییى بن اخطب: کفر حییى بن اخطب ۱۳
- شرک: خطر شرک ۶ ; سرزنش شرک ۵
- عبرت: عوامل عبرت ۷
- علما: شرک علما ۵ ; کفر علما ۵
- قضاوت: ظالمانه ۱۲
- کافران: سازش با کافران ۱۲ ; کافران و مسلمانان ۱۳
- کتب آسمانى: استفاده از کتب آسمانى ۳
- کعب اشرف: کفر کعب اشرف ۱۳
- کفر: خطر کفر ۱۶ ; کفر به کتب آسمانى ۵
- مسلمانان: و اهل کتاب ۹
- مشرکان: مکه ۹، ۱۱ ; مشرکان و مسلمانان ۱۱
- موضعگیریها:۱۱
- مؤمنان: هشدار به مؤمنان ۶
- یهود: ادعاهاى علماى یهود ۸ ; ایمان علماى یهود ۲ ; سرزش علماى یهود ۱۲ ; شرک علماى یهود ۴ ; ظلم علماى یهود ۱۰ ; علماى یهود و تورات ۱ ; علماى یهود و مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; قضاوت علماى یهود ۱۰، ۱۲ ; گرایش علماى یهود ۲ ; نفاق علماى یهود ۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲.۸.
- ↑ صاحبان كشف الاسرار و مجمع البيان گويند: كه بعد از واقعه غزوه احد كعب بن الاشرف با هفتاد سوار به مكه آمد تا با مشركين قريش بر ضد پيامبر عهد و پيمان بندد لذا به خانه ابوسفيان وارد شد. ابوسفيان مقدم او را گرامى داشت، كعب گفت: سى نفر از ما و سى نفر از شما به خانه كعبه مى رويم و با هم سوگند ياد مى كنيم كه محمد را از بين ببريم. ابوسفيان به كعب اشرف و حى اخطب گفت: ما بايد در اين عهد و سوگند از شما اطمينانى بيابيم و آن اينست كه اگر شما به اين دو بت ما به نام جبت و طاغوت سجده كنيد، اطمينان ما را جلب كرده ايد. ايشان آن دو بت را سجده كردند سپس ابوسفيان به كعب گفت: تو از اهل كتابى و تورات را خوانده اى ولى ما امّى هستيم به ما بگو كه در كار محمد چه مى بينى؟ آيا دين او بهتر است يا دين ما؟ و نيز راه او حق است يا راه ما؟ كعب گفت: من از دين شما اطلاعى ندارم، بگوئيد كه دين شما چيست؟ ابوسفيان گفت: آئين ما اينست كه ميهمان را دوست ميداريم و در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حاجيان را آب ميدهيم و اسيران را بازخريد مى نمائيم و خانه كعبه را تعمير مى كنيم و دور آن طواف مينمائيم و اهل حرم هستيم و بر دين آباء و اجداد خود باقى مانده ايم ولى محمد دين پدران خود را گذاشته و دين تازه اى آورده است و از ما ميخواهد كه از او پيروى كنيم، كعب گفت: دين شما بهتر است سپس اين آيه نازل گرديد چنان كه در مسند احمد و تفسير ابن ابىحاتم و نيز ابن اسحق از ابن عباس چنين موضوعى روايت شده و ابن اسحق اسامى يهوديان مزبور را علاوه بر آن دو نفر مذكور سلام بن ابىالحقيق و ابورافع و ربيع بن ابىالحقيق و ابوعماره و هوذة بن قيس ذكر نموده است.