المؤمنون ٨٣
کپی متن آیه |
---|
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا هٰذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هٰذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ |
ترجمه
المؤمنون ٨٢ | آیه ٨٣ | المؤمنون ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أسَاطِیر»: جمع أُسْطُورَة، اکاذیب. دروغگوئیها (نگا: انعام / ، فرقان / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون
- يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان
- بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران
- اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند
- بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است
- معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»
- معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند
- تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان
- اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه
- معناى «هَمَزات شياطين»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ «81» قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «82» لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «83»
(كافران هدايت نشدند) بلكه سخنى همانند گفتهى پيشينيان گفتند. گفتند:
آيا اگر مرديم و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديم، آيا ما بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟ البتّه اين حرف از قبل، به ما و پدران ما وعده داده شده، اين (حرفها و وعدهها) جز افسانههاى پيشينيان (چيزى) نيست.
نکته ها
«أَساطِيرُ» جمع «اسطوره» و به معناى افسانههاى دروغين است. اين كلمه نُه بار در قرآن، از زبان كفّار در برابر انبيا به كار رفته است.
پیام ها
1- كفّار در انكار معاد حرف تازهاى ندارند. «مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ»
2- كفّار، منطق و استدلال ندارند و تنها حربهى آنان در برابر حقّ، تعجب همراه با انكار است. «أَ إِذا»
3- عدم تعقّل، ريشهى انكار حقّ است. (توجّه به مرگ و حيات و گردش شب و روز، زمينهساز ايمان به معاد مىشود) يُحْيِي وَ يُمِيتُ ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ ... قالُوا أَ إِذا مِتْنا
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 122
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83)
جلد 9 - صفحه 166
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا: هر آينه بتحقيق وعده داده شديم ما و پدران ما اين سخن را پيش از آمدن اين پيغمبر و متحقق نشد وعده ايشان. إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ: نيست اين قول مگر افسانه پيشينيان و اكاذيب گذشتگان كه در صحائف نوشته و گذاشتهاند. حاصل كلام آنها آنكه اين سخنهاى حشر و نشر و زنده شدن بعد از مردن كه براى ما گفته شود، هر آينه براى پدران ما گفته شد و هيچ اثرى از آن ظاهر نگرديد، پس اين خبرها افسانههاى گذشتگان، و راست نباشد. چنين تصور نمودند كه حشر و نشر، در دنيا مىباشد، و چون وعده آن نسبت به سابقين تحقق نيافته، در باره آنها نيز ثابت نشود و واقع نگردد! تنبيه: منكرين معاد را هيچ چيز مانع نباشد از تصديق حشر و نشر مگر انكار و لجاج، و الّا قدرى تأمل و تفكر در وجود خود به خلقت ابتدائى، هر آينه اعاده نهائى را تصديق نمايند به ترتب دو مقدمه ملزمه:
مقدمه اول: مسلم است زمانى بوده كه شخص انسانى در دائره وجود و ظهور نبوده.
مقدمه دوم: آنكه به قدرت كامله خالق و صانعى حكيم و عليم، لباس وجود بر خود پوشيده، از مرحله امكانى به مرتبه بروز آمده با خلقتى عجيب و هيئتى غريب كه عقول در تركيب آن متحير است.
بنابراين شخص عاقل پس از تصديق اين دو مقدمه، البته ملزم مىگردد به حكم عقل به اينكه ذات خالقى كه به قدرت كامله و حكمت شامله او را ايجاد فرموده، قادر است بر آنكه دو مرتبه بعد از مردن، او را اعاده و برگرداند براى جزاى اعمال؛ و هيچ استبعادى نخواهد داشت، لذا در آيه شريفه ديگر فرمايد:
«كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» چنانكه ابتدا ايجاد فرمود شما را، همچنين برگرداند شما را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (78) وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (79) وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (80) بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ (81) قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (82)
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83)
ترجمه
- و او است كه آفريد براى شما گوشها و ديدهها و دلها كم است شكرى كه ميكنيد
و او است كه آفريد شما را در زمين و بسوى او محشور ميشويد
و او است آنكه زنده ميكند و ميميراند و مر او را است گردش شب و روز آيا پس تعقّل نميكنيد
بلكه گفتند مانند آنچه گفتند پيشينيان
گفتند آيا چون مرديم و باشيم خاك و استخوانها آيا مائيم برانگيخته شوندگان
هر آينه بتحقيق وعده داده شديم ما و پدرانمان اين را پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام اجمالا بيان بعضى از نعم بىپايان خود را فرموده باين تقريب كه خداوند شما آن خدائى است كه ايجاد فرموده است براى شما گوشها چون سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا بمناسبت
جلد 3 صفحه 650
ابصار و افئده انسب معناى جمع است و نيز ايجاد فرموده براى شما و بنفعتان چشمها را و دلها را تا بگوش بشنويد و بچشم به بينيد و بباطن دل فكر كنيد و بدانيد آيات حق و حقيقت را و واصل شويد بآن كه سر چشمه حيات ابدى و مايه سعادت سرمدى است و مردم بايد از اين نعم كاملا شكر گذارى كنند ولى مع الاسف كم است شكر نمودن آنها در برابر اين نعم چون حقيقت شكر صرف نمودن بنده است آنچه را خداوند باو انعام فرموده در چيزى كه براى آن خلق شده و معرفت خالق و خالص نمودن عبادت را براى او و مردم نوعا باين وظيفه كاملا عمل نميكنند و اينها كه مقصود بخطابند بتها را ميپرستند و خدا را نشناختهاند لذا او را قادر بر اعاده اموات ندانستهاند و باين مناسبت بعضى گفتهاند مراد آنستكه هيچ شكر گذارى نميكنيد چون دأب عرب بر آنستكه گاهى ميگويند فلانى قليل- الادب است و اراده ميكنند بىادب بودن او را يا ميگويند قلّ صبرى يا قلّت حيلتى و اراده ميكنند بىصبرى و بيچارگى خود را و بنظر حقير چون خطاب ظاهرا عام است ممكن است مراد كمى شكر باشد باعتبار كم بودن شكر گذار در ميان بندگان با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و آن خدا آنستكه شما را خلق و منتشر نمود در زمين و باز گشت شما در روز حشر بسوى او است و آن خداوند آنستكه زنده ميكند شما را در رحم و ميميراند شما را در وقت انقضاء اجل و بيد قدرت او است گردش شبانه روز و اختلاف آن بكمى روز و زيادى شب و زيادى روز و كمى شب باختلاف فصول و برفتن يكى و آمدن ديگرى بجاى آن آيا بعقل و فكر خودتان درك نميكنيد كه با گردنده گردانندهئى هست قدير و بصير ولى كفّار مكّه مانند پيشينيانشان گفتند بر سبيل تعجّب و انكار آيا چنين امرى ممكن است كه وقتى ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان مجرّد پوسيدهئى باقى نماند دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهيم شد اين همان سخن و وعدهئى است كه مدّعيان نبوّت قبلا بما و پدرانمان داده بودند براى پيشرفت مقاصدشان و چيزى نيست جز دروغها و افسانههاى پيشينيان كه مينوشتند و براى تفريح ميخواندند چون اساطير يا جمع اسطوره
جلد 3 صفحه 651
است مانند اعاجيب و اكاذيب و اضاحيك كه جمع اعجوبه و اكذوبه و اضحوكه است و بر چيزهائى كه موجب سرگرمى شود از اين قبيل سخنان اطلاق ميشود يا جمع اسطار است كه آن جمع سطر است و در هر حال مراد سخنان تعجّب آور خندهدار دروغ است و اين استبعاد و تعجّب و انكار ناشى است از غفلت و عدم توجّه و تأمّل و تفكّر در ابتداء خلقشان كه آنهم از خاك بوده و آنكه همان قادرى كه آنها را از عدم بوجود آورد دو مرتبه ميتواند آنها را بصورت اوّل برگرداند خسته نشده و دو مرتبه ساختن چيزى آسانتر از مرتبه اوّل كه بىسابقه است ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبعُوثُونَ (82) لَقَد وُعِدنا نَحنُ وَ آباؤُنا هذا مِن قَبلُ إِن هذا إِلاّ أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ (83)
گفتند: آيا زماني که ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا محققا ما هر آينه مبعوث ميشويم هر آينه به تحقيق وعده داده شدهايم ما و پدران ما اينکه وعده را از قبل و نيست اينکه وعده مگر دروغ بافي پيشينيان.
در اينکه دو آيه شريفه خداوند يكي از اقوال آنها را بيان فرموده که انكار معاد جسماني است و لكن لازمه اينکه انكار، انكار تمام فرمايشات انبياء است، زيرا آنها را در اينکه وعده تكذيب كردند و تكذيب آنها تكذيب رسالت است، و لذا فقها در باب تكذيب يكي از ضروريات دين که موجب كفر ميشود ميفرمايند:
چون برگشت به تكذيب رسالت است، بلي اگر بگويد: که رسول همچه فرمايشي نفرموده ضلالت ميشود و اينها اعتراف ميكنند که آنها فرمودهاند لكن دروغ است و اينکه همان اساطير اولين است و لازمه تكذيب رسالت تكذيب جميع گفتارهاي آنها است، من جمله دعوت به توحيد و نفي شرك. من جمله
جلد 13 - صفحه 446
بيان احكام و دستورات و ساير فرمايشات و نيز همين معني در انكار ضروريات مذهب است که اگر بگويد:
العياذ امام دروغ گفته بر گشتش به انكار امامت است و اگر بگويد: امام نفرموده اينها را آخوندها در آوردهاند ضلالت است و در حكم شرك باللّه است، چنانچه حضرت باقر عليه السلام در باب رد حكم مجتهد جامع الشرائط فرمود:
(الراد عليه كالراد علينا و الراد علينا كالراد علي اللّه و الراد علي اللّه في حد الشرك باللّه).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- این باور کردنی نیست! «این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده و این فقط افسانههای پیشینیان است» (لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
نکات آیه
۱ - معاد، وعده اى بى اساس و افسانه اى کهن، در نظر کافران و مشرکان (بل قالوا مثل ما قال الأوّلون ... لقد وعدنا ... إن هذا إلاّ أسطیر الأوّلین) «اسطورة» (مفرد «أساطیر») به معناى افسانه است. بنابراین «أساطیرالأوّلین»; یعنى، افسانه هایى که پیشینیان ساخته اند.
۲ - وعده رستاخیز و هشدار مردمان به آن، رسالت مشترک همه پیامبران (وعدنا نحن و ءاباؤنا)
۳ - وعده معاد، مورد استهزا و ریشخند کافران در طول تاریخ (بل قالوا مثل ما قال الأوّلون ... لقد وعدنا ... هذا من قبل إن هذا إلاّ أسطیر الأوّلین) با توجه به، به کارگیرى کلمه «هذا»، که براى اشاره به نزدیک و بیانگر نوعى تحقیر نسبت به موضوع بسیار مهمى چون معاد است، برداشت قوق به دست مى آید.
۴ - اطلاع مشرکان عصر بعثت، از طرح مسأله معاد به وسیله رسولان الهى و در طول تاریخ (لقد وعدنا نحن و ءاباؤنا هذا من قبل)
۵ - تحقق نیافتن وعده رستاخیز، پس از گذشت زمانى دراز، دلیل بى اساس بودن آن در پندار کافران (لقد وعدنا نحن ... إن هذا إلاّ أسطیر الأوّلین) مقصود کافران از عبارت «لقد وعدنا... من قبل» مى تواند این باشد که اگر قیامتى هست تا کنون بایستى تحقق مى یافت. بنابراین عدم تحقق آن تاکنون، دلیل بى اساس بودن و واقعیت نداشتن آن است.
۶ - تجلى خوى استکبارى، در موضع گیرى اشراف علیه دعوت انبیا (لقد وعدنا ... إن هذا إلاّ أسطیر الأوّلین) به ریشخند گرفتن دعوت پیامبران و افسانه خواندن آن، بیانگر مطلب یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- اشراف: استکبار اشراف ۶; صفات اشراف ۶
- انبیا: استکبار دشمنان انبیا ۶; دعوتهاى انبیا ۶; هماهنگى انبیا ۲
- انذار: انذار از معاد ۲
- قیامت: مکذبان قیامت ۵
- کافران: استهزاهاى کافران ۳; بینش کافران ۱، ۵
- مشرکان: بینش مشرکان ۱; مشرکان صدراسلام و معاد ۴
- معاد: استهزاى معاد ۳; مکذبان معاد ۱
منابع