الكهف ٨٩
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ أَتْبَعَ سَبَباً |
ترجمه
الكهف ٨٨ | آیه ٨٩ | الكهف ٩٠ | ||||||||||||||
|
تفسیر
- آيات ۸۳ -۱۰۲ سوره كهف
- معناى «عين حَمِئَة» و بيان موقعيت جغرافيایى آن
- ظالمان را عذاب مى كنيم و برای مؤمنان نیکوکار، جزاى حُسنى است
- ساختن سدّ، به وسيله ذوالقرنين
- وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه: «أفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا...» گفته شده
- بحث روايتى
- اختلافات متعدد، در روايات مربوط به ذوالقرنين
- دو روايت از اميرمؤمنان «ع»، درباره ذوالقرنين
- حديثى از امام صادق «ع»، درباره آفتاب و طلوع و غروب آن
- رواياتى در ذيل برخى آيات راجع به ذوالقرنين
- بحثى قرآنى و تاريخى، پيرامون داستان ذوالقرنين، در چند فصل
- ۱ - داستان ذوالقرنين در قرآن
- ۲ - داستان ذوالقرنين و سدّ و يأجوج و مأجوج، از نظر تاريخ
- ۳- ذوالقرنين كيست و سدّش كجاست؟
- ردّ نظر بعضى كه ذوالقرنين را، همان اسكندر مقدونى دانسته اند
- نظر جمعى از مورخان، كه ذوالقرنين را مردى از ملوك يمن دانسته اند
- سخن بعضى که ذوالقرنین را، كورش، پادشاه هخامنشى، و يأجوج و مأجوج را ، اقوام مغول دانسته اند
- نظر مفسران و مورخان، پيرامون قوم يأجوج و مأجوج
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً «89»
سپس (ذوالقرنين براى سفر ديگر) سببِ (ديگرى) را پيگيرى كرد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89)
حق تعالى سير او را به مشرق بيان فرمايد:
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً: پس پيروى نمود ذو القرنين راهى ديگر را كه طرف مشرق باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89) حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (90) كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً (91)
ترجمه
پس توسل جست بوسيلهاى
تا وقتى كه رسيد بجاى بيرون آمدن آفتاب يافت آنرا كه ميتابيد بر گروهى كه قرار نداده بوديم براى آنها از زير آن پوششى
اينچنين بود و بتحقيق احاطه داشتيم بآنچه نزد او بود بآگاهى.
تفسير
جناب ذو القرنين پس از فراغت از امر بلاد مغرب اراده مسافرت بمشرق نمود پس پيروى و متابعت و اتّخاذ نمود براى نيل بمقصود سبب و وسيلهاى را از ميان آن وسائل و اسباب كه بخواست خدا براى او آماده شده بود تا رسيد بمنتهاى آبادى مشرق و يافت آفتابرا كه از بدو طلوع تا غروب ميتابد بر گروهى كه حاجب و ساترى ميان آنها و آفتاب خداوند قرار نداده نه كوهى است نه درهاى نه درختى است نه بنائى در مجمع و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها نياموخته بودند صنعت بنّائى را و قمّى ره نقل نموده كه فرمود نياموخته بودند صنعت لباس را و عياشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه ذو القرنين وارد شد بر قوميكه سوزانده بود آنها را آفتاب و تغيير داده بود اجساد و الوان آنها را تا حدّيكه شده بودند مانند شب تار چنين بود حكايت ذو القرنين و كيفيت احاطه او بمغرب و مشرق كه بيان شد يا سلوك او با اهل مشرق مانند سلوك او با اهل مغرب بود و خداوند احاطه داشت بر او و لشكر و حشم و خدم و مهمّات جنگى و اسباب و
جلد 3 صفحه 451
آلات و ادوات و وسايل حركت و سكون و پيشرفت او بعلم و اراده و تدبير و تقدير بطوريكه هيچ يك از آنها در هيچ آنى بيرون از علم و بصر و خارج از اطلاع و خبر خداوند نبود و بنابر آنچه تاكنون بتبع آقايان مفسّرين ذكر شد كلمه كذالك در كلام خداوند متمّم آيه سابقه، و جمله و قد احطنا ابتداء كلام است ولى بنظر حقير محتمل است كذالك ابتداء كلام لا حق باشد باين تقريب كه خدا ميفرمايد اين چنين با عظمت و مفصّل بود دستگاه و وسائل و اسباب پيشرفت كار او در مغرب و مشرق با اينحال از محيط علم و اطلاع ما خارج نبود و ما از تمام جزئيات آن دستگاه باخبر بوديم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَمّا مَن آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الحُسني وَ سَنَقُولُ لَهُ مِن أَمرِنا يُسراً (88) ثُمَّ أَتبَعَ سَبَباً (89)
و اما كسي که ايمان آورد و عمل صالح بجا بياورد پس از براي او است جزاي نيكي و زود باشد که بگوئيم از براي او از كار خود كار سهل و آساني وَ أَمّا مَن آمَنَ ايمان بجميع امور ديني مطابق مذهب حقه شيعه اثني عشري و در ايمان چهار چيز معتبر است يقين اعتقاد اقرار! تسليم وَ عَمِلَ صالِحاً عمل صالح اتيان باو- امر الهي از واجبات و مستحبات طبق دستور شرع از مراعات اجزاء و شرايط و رفع منافيات و موانع و مراعات حالات از علم و شك و سهو و ظن طبق دستور و از همه بالاتر شرايط قبول که درجاتش بالاتر ميشود.
فَلَهُ جَزاءً الحُسني جزاء حسني در دنيا افاضه نعم و رفع و دفع بليّات و اجابت دعوات و غفران ذنوب و رفع هموم و امثال اينها و در آخرت نيل بمثوبات و نجات از عقوبات وَ سَنَقُولُ لَهُ مِن أَمرِنا يُسراً خداوند متعال براي بندگان صالح خود امري را مشكل نميكند.
يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ اليُسرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ العُسرَ بقره آيه 181 و مخصوصا دين مقدس اسلام که دين سمحه سهله است بعلاوه در امور دنيوي هم اسباب سهولت براي او فراهم ميفرمايد و موانع را برطرف مينمايد و چون ذي القرنين از جانب خداوند مأموريت داشته که با اهل ايمان محبّت و عنايت داشته باشد و از كفار انتقام
جلد 12 - صفحه 397
كشد لذا اينکه كلام را فرمود ثُمَّ أَتبَعَ سَبَباً پس از آنكه از مغرب زمين سير كرد تا رسيد بطرف مشرق زمين که خورشيد طلوع ميكرد و از اينکه جمله ثُمَّ أَتبَعَ سَبَباً استفاده ميشود که تمام ربع مسكون در تحت تصرف و سيطره ذي القرنين درآمد از مغرب تا مشرق جنوب شمال.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 89)- «ذو القرنین» سفر خود را به غرب پایان داد سپس عزم شرق کرد آن گونه که قرآن میگوید: «سپس از اسباب و وسائلی که در اختیار داشت مجددا بهره گرفت» (ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً).
نکات آیه
۱- ذوالقرنین، پس از اقامه نظام عادلانه دینى در میان ساحل نشینان غرب، به سوى شرق سرزمین خویش حرکت کرد. (ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس)
۲- ذوالقرنین در ادامه سفرهایش، از امکانات خویش در جهت گسترش حکومت و دین الهى، بهره گرفت. (ثمّ أتبع سببًا)
۳- سفر به نقاط مختلف زمین و محدود نساختن تلاش خویش به منطقه اى خاص، در دیدگاه قرآن، امرى پسندیده و ستوده است. (ثمّ أتبع سببًا)
روایات و احادیث
۴- «عن أمیرالمؤمنین(ع): ...«ثمّ أتبع سبباً» ذوالقرنین من الشمس سبباً ; از امیرالمؤمن ین(ع) در توضیح این سخن خدا: «ثمّ أتبع سبباً» روایت شده: ذوالقرنین، از خورشید، به عنوان یک سبب بهره گرفت».[۱]
موضوعات مرتبط
- ارزشها ۳:
- ذوالقرنین: امکانات ذوالقرنین ۲، ۴; حکومت دینى در دوران ذوالقرنین ۱; دومین مسافرت ذوالقرنین ۱; ذوالقرنین در مشرق ۱; ذوالقرنین و خورشید ۴; قصه ذوالقرنین ۱، ۲، ۴; گسترش حکومت ذوالقرنین ۲
- سرزمینها: حکومت در مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱
- عمل: عمل پسندیده ۳
- مسافرت: ارزش مسافرت ۳
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۷۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۹۸، ح ۲۱۵.