الكهف ٨٨
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
الكهف ٨٧ | آیه ٨٨ | الكهف ٨٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْحُسْنَی»: نیکو. مراد پاداش نیکو یا بهشت است. «لَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی»: سزای ایشان پاداش نیکو است. پاداش ایشان بهشت است. واژه (جَزَآءً) حال مقدم یا تمییز است. و واژه (الْحُسْنی) مرفوع و مبتدای مؤخّر، و یا این که منصوب و بدل از (جَزَآءً) است. «مِنْ أَمْرِنَا»: آنچه بدان دستور میدهیم. «یُسْراً»: سهل و ممکن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۳ -۱۰۲ سوره كهف
- معناى «عين حَمِئَة» و بيان موقعيت جغرافيایى آن
- ظالمان را عذاب مى كنيم و برای مؤمنان نیکوکار، جزاى حُسنى است
- ساختن سدّ، به وسيله ذوالقرنين
- وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه: «أفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا...» گفته شده
- بحث روايتى
- اختلافات متعدد، در روايات مربوط به ذوالقرنين
- دو روايت از اميرمؤمنان «ع»، درباره ذوالقرنين
- حديثى از امام صادق «ع»، درباره آفتاب و طلوع و غروب آن
- رواياتى در ذيل برخى آيات راجع به ذوالقرنين
- بحثى قرآنى و تاريخى، پيرامون داستان ذوالقرنين، در چند فصل
- ۱ - داستان ذوالقرنين در قرآن
- ۲ - داستان ذوالقرنين و سدّ و يأجوج و مأجوج، از نظر تاريخ
- ۳- ذوالقرنين كيست و سدّش كجاست؟
- ردّ نظر بعضى كه ذوالقرنين را، همان اسكندر مقدونى دانسته اند
- نظر جمعى از مورخان، كه ذوالقرنين را مردى از ملوك يمن دانسته اند
- سخن بعضى که ذوالقرنین را، كورش، پادشاه هخامنشى، و يأجوج و مأجوج را ، اقوام مغول دانسته اند
- نظر مفسران و مورخان، پيرامون قوم يأجوج و مأجوج
نکات آیه
۱- ذوالقرنین، به اعطاى پاداش نیک، به مؤمنان نیک کردار، وعده داد. (و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) «جزاء» حال است و بیانِ این که رفتار نیکو (الحسنى) پاداش ایمان و عمل صالح شخص است.
۲- تعجیل نکردن ذوالقرنین در کیفر ظالمان کافر، مهلتى براى گرایش آنان به ایمان بود. * (أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) مراد از «من ءامن و...» (هرکس ایمان بیاورد و...) کسانى اند که از ظلم و کفر، دست برداشته و ایمان آورند، نه آنان که هنگام ورود ذوالقرنین مؤمن بودند; زیرا، معنا ندارد که او، بین عذاب و یا رفتار نیک با مؤمنان مخیّر باشد! بنابراین، درنگ ذوالقرنین در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ایجاد فرصتى براى تغییر رویه آنان بوده است.
۳- حاکمیّت ذوالقرنین، در جهت ترویج ایمان و عمل صالح بود. (قال ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى)
۴- مردم بى ایمان و فاقد عمل صالح، در بینش ذوالقرنین، مردمى ظالم بودند. (قال أمّا من ظلم ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) مقابله بین دو گروه «من ظلم» و «من ءامن...» حکایت از آن دارد که ترک ایمان و عمل صالح ظلم است.
۵- همراهى ایمان و عمل صالح، شرط برخوردارى از پاداش نیک است. (من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى)
۶- ذوالقرنین، تصمیم گرفت که قوانین و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع کند. (و سنقول له من أمرنا یسرًا) «یسر» یعنى «آسانى» و «من أمرنا» یعنى:«از فرامینى که صادر مى کنیم.»، لذا مفاد جمله «و سنقول...» آن است که براى مؤمنان صالح، فرامینى صادر مى کنیم که اجراى آن دشوار نباشد و شنیدن آن براى مؤمنان سنگین نیاید.
۷- ذوالقرنین، به رعایت نرمش و مدارا در صدور فرمان و ابلاغ خواسته هاى حکومتى خویش به مؤمنان، نوید داد. (و سنقول له من أمرنا یسرًا)
۸- برخورد شدید با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح، روشى نیکو در نظام حکومتى و شیوه برگزیده ذوالقرنین در حکومت خویش بود. (أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا) ذوالقرنین، پس از شنیدن وحى الهى که در برخورد با ساحل نشینان غرب، دو راه پیش روى او قرار داد: یکى تعذیب، و دیگرى روش نیکو، شقّ دوم را انتخاب کرد و آن را چنین ترسیم کرد که ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نیک خواهد داد.
۹- پرداختن حکومت هاى الهى به مبارزه با ظلم و نیز تلاش براى سبک بار ساختن مقررات اجتماعى مؤمنان، امرى لازم است. (قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن ... سنقول له من أمرنا یسرًا)
۱۰- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین، براى ایمان و عمل صالح و ترک ستم کارى، از زمینه مساعدى برخودار بودند. (أمّا من ظلم ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا)
۱۱- دین الهى، با تلاش ذوالقرنین، تا آخرین نقطه سرزمین او، گسترش یافت. (و أمّا من ءامن)
۱۲- تسریع در پاداش و تأخیر در مجازات، امرى لازم است. * (من ظلم فسوف نعذّبه ... من ءامن ... فله جزاءً الحسنى) ذکر «سوف نعذّبه» با أدات استقبال، در قبال «فله جزاءًالحسنى» به صورت قطعى و بدون أدات استقبال، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
موضوعات مرتبط
- ایمان: آثار ایمان ۵; ایمان و عمل صالح ۵; تشویق به ایمان ۳; زمینه ایمان ۲
- پاداش: شرایط پاداش ۵; عجله در پاداش ۱۲; وعده پاداش ۱
- حکومت: ظلم ستیزى حکومت دینى ۹; مسؤولیت حکومت دینى ۹
- ذوالقرنین: اوامر ذوالقرنین ۷; اهتمام ذوالقرنین به مؤمنان ۶، ۷; بینش ذوالقرنین ۴; تلاش ذوالقرنین ۱۱; دین در دوران ذوالقرنین ۱۱; سهولت قوانین ذوالقرنین ۶; صالحان در حکومت ذوالقرنین ۸; صبر ذوالقرنین۲; ظالمان در حکومت ذوالقرنین ۸; قانونگذارى ذوالقرنین ۶; قصه ذوالقرنین ۲، ۶، ۱۰; مؤمنان در حکومت ذوالقرنین ۸; نظام حکومتى ذوالقرنین ۸; وعده هاى ذوالقرنین ۱، ۷; ویژگیهاى حکومت ذوالقرنین ۳
- سرزمینها: اختیار مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; ایمان مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; دین درمغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۱; عمل صالح مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰
- صالحان: پاداش صالحان ۱; وعده به صالحان ۱
- ظالمان ۴: سختگیرى بر ظالمان ۴ ۸; فلسفه مهلت به ظالمان ۴ ۲
- ظلم: اهمیت مبارزه با ظلم ۹; موارد ظلم ۴
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۵; ترک عمل صالح ۴; تشویق به عمل صالح ۳
- کافران: فلسفه مهلت به کافران ۲
- کیفر: مهلت در کیفر ۱۲
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱; مدارا با مؤمنان ۷; وعده به مؤمنان ۱
- مقررات اجتماعى: اهمیت سهولت مقررات اجتماعى ۹
منابع