الكهف ٥٤
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
الكهف ٥٣ | آیه ٥٤ | الكهف ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَرَّفْنَا»: به شیوههای گوناگون بیان کردهایم. به گونههای مختلف تکرار نمودهایم (نگا: اسراء / ). «جَدَلاً»: مجادله و مشاجره. در اینجا مراد ستیزه و نزاع به باطل است. تمییز است.
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- تعابیر مختلف قرآن، درباره جابجایى كوه ها، در قيامت
- عرضه شدن مشرکان و اعمال آنان بر پروردگار، در قیامت
- اشاره به چند نكته و خصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت، سبب اصلى اعراض از هدايت و فساد اعمال است
- «وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند
- تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران، در قيامت
- مراد از پرهیز از پذیرش ولايت شيطان، در آیه شریفه
- اقامه دو برهان در آيه شریفه، براى نفى ولايت ابليس و ذرّيه او
- معناى اين كه فرمود: «در قيامت، میان مشركان و شركاء آنان، محل هلاكت قرار داده ايم»
- معناى جمله: «وَ رَبُّكَ الغَفُورُ ذُوالرَّحمَة»
- بحث روايتى: (چند روايت در ذيل آيات گذشته)
نکات آیه
۱- خداوند، در قرآن، به بیان هاى گوناگون، مثال ها و نمونه هاى فراوانى را براى هدایت بشر، طرح کرده است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل) «صرّفنا» به معناى «بیّنا» است; یعنى «بیان کردیم» (لسان العرب)، ولى از آن جهت که باب تفعیل، براى تکثیر است، مراد، بیان هاى متعدد است. ریشهء کلمه «صرّفنا» که تصریف و تغییر از حالتى به حالتى است، گویاى آن است که این بیانات، گوناگون و متنوع هستند.
۲- آوردن مثال و نمونه، از شیوه هاى بیانى قرآن و از روش هاى مناسب در تبلیغ و بیان حقایق است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل) براى «مَثَل» معانى متعددى از جمله: «شبیه و نظیر» و «حدیث (کلام تازه)» و «ضرب المثل» و «صفت» ذکر شده است. در آیه مورد بحث، به مناسبت «و اضرب لهم مثلاً رجلین» - در آیات قبل - ظاهراً، مقصود، ذکرِ شبیه و نظیر است.
۳- سرگذشت رفاه مند مغرور، عصیان ابلیس و بى پاسخ ماندن استمداد مشرکان از معبودان خویش در قیامت، نمونه هایى از مثال هاى هدایت گر قرآن است. (واضرب لهم مثلاً رجلین ... و لقد صرّفنا فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل) این آیه، به منزله نگاهى است کلّى به آیات گذشته از سى ودوم با پنجاه و سوم.
۴- هدایت قرآنى، هدایتى جامع و فراگیر است. (فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل) کلمه «الناس» نشان دهنده اختصاص نداشتن معارف قرآنى به قشرى خاص است و «من کلّ مثل» گویاى بهرگیرى از تمامى انواع مثل ها در زمینه هاى هدایت است.
۵- قرآن، کتاب مردم و قابل فهم و استفاده براى همگان است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل) «ل» در «للناس» براى انتفاع است; یعنى: «ما، مثال هاى فراوانى را در قرآن براى منفعت مردم بیان کردیم.».
۶- انسان، مجادلگرترین موجود هستى است. (و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً) «جدل» یعنى: «گفتوگو به گونه نزاع و برترى طلبى» (مفردات راغب). البته، غالباً، جدال، در جایى به کار مى رود که این نزاع و گفتوگو، با سخنان باطل و بى اساس باشد.
۷- انسان، موجودى مباحثگر و نیازمند مشاهده دلایل و بیان هاى مختلف براى پذیرش حق است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان للناس من کلّ مثل و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً) بیان مجادلگرى انسان، پس از اشاره به ارائه مثال ها و بیان هاى مختلف در قرآن، گویا به این نکته اشاره دارد که براى این موجود مجادلگر، سخن بسیار و با طرح هاى مختلف باید گفته شود تا او قانع شده و به راه هدایت، رهنمون گردد.
۸- اقناع روح مجادلگر آدمى و رام ساختن او در مسیر حق، فلسفه ارائه مثال ها و نمونه هاى متعدّد در قرآن است. (و لقد صرّفنا ... و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً)
۹- جدل و اشکال تراشى، در برابر آیات روشن قرآنى، کارى است نکوهیده. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان ... و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً) موارد استعمال کلمه «جدل» گواه تمسک فراوان اهل جدل به باطل است با به هر نحو ممکن، با حق، مقابله کنند. بنابراین، ممکن است که آیه، به نوعِ مذمومِ جدل، نظر داشته باشد; یعنى، شیوه برخورد کافران با آیات قرآن را محکوم مى کند.
موضوعات مرتبط
- استمداد: بى تأثیرى استمداد از معبودان باطل ۳
- انسان: صفات انسان ۶، ۷; مجادله گرى انسان ۶، ۷، ۸
- باغدار متکبر: قصه باغدار متکبر ۳
- تبلیغ: روش تبلیغ ۲
- حق: زمینه پذیرش حق ۷
- حقایق: روش تبیین حقایق ۲
- قرآن: استفاده از قرآن ۵; تنوع بیانى قرآن ۱; جامعیت قرآن ۴; جهان شمولى قرآن ۵; روش بیانى قرآن ۲; فلسفه مثالهاى قرآن ۸; فهم قرآن ۵; فواید مثالهاى قرآن ۱، ۲; مثالهاى قرآن ۳; مجادله در قرآن ۹; وضوح قرآن ۵; ویژگیهاى قرآن ۵; ویژگى هدایتهاى قرآن ۴; هدایتگرى قرآن ۳
- مجادله: سرزنش مجادله ۹
- مشرکان: رد استمداد اخروى مشرکان ۳
- هدایت: روش هدایت ۱
منابع