القمر ٥٥
کپی متن آیه |
---|
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ |
ترجمه
القمر ٥٤ | آیه ٥٥ | القمر ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَقْعَدِ»: مجلس. جایگاه. «صِدْقٍ»: حق. راستین. «مَقْعَدِ صِدْقٍ»: مجلس حق. مجلس راستی و درستی خالی از دروغگوئی و بیهودهگوئی. «مَلِیکٍ»: پادشاه بزرگ. صیغه مبالغه است. «مُقْتَدِرٍ»: بسیار باقدرت و قوّت.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ «54» فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ «55»
همانا پرهيزكاران در باغها و (كنار) جوىها هستند. در جايگاهى راستين، نزد فرمانروايى مقتدر.
نکته ها
«اشياع» به معناى امثال و همفكران، پيروان و هممسلكان است. «زبر» جمع «زبور» به
جلد 9 - صفحه 368
معناى كتاب است و «مُسْتَطَرٌ» يعنى مكتوب، رديف شده و به صف درآمده.
اين سوره با انذار و هشدار آغاز شد و با بشارت به پايان مىرسد.
پیام ها
1- سنّت خداوند در عذاب كافرانِ هم فكر، يكسان است. «أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ»
2- تهديد الهى را جدّى بگيريم.
3- از تاريخ عبرت بگيريد. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
4- هيچ عملى محو نمىشود. «فِي الزُّبُرِ»
5- ثبت اعمال، مايهى دلگرمى متّقين، دلهرهى مجرمان و بازدارنده انسان از كفر و گناه است. «فِي الزُّبُرِ وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ»
7- اعمال ثبت شده در كتاب، منظّم است. «مُسْتَطَرٌ»
8- محاكمهى مردم در قيامت، براساس مدارك مكتوب است. «كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ»
9- متّقين، هم از نظر مادى كامياب خواهند شد، «فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ» و هم از نظر معنوى. «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»
10- خداوند، هم در قهر مقتدر است، «أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ» هم در مهر.
«فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»
11- بهشت، سراسر صداقت است و ذرّهاى دغلبازى در آن راه ندارد.
«مَقْعَدِ صِدْقٍ»
«والحمد لله رب العالمين»
جلد 9 - صفحه 371
سوره الرّحمن
اين سوره هفتاد و هشت آيه دارد و در مدينه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه اول است و «الرّحمن» همچون «اللّه» از نامها و صفات مخصوص خداوند مىباشد.
امام كاظم عليه السلام فرمود: هر چيزى عروسى دارد و عروس قرآن، سوره الرّحمن است. «1»
در اين سوره، آيهى «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* سى و سه مرتبه تكرار شده كه بيشترين تكرار در كل قرآن است. جالب آنكه اين آيه تكرارى، هم انسانها را مورد خطاب قرار داده و هم جنّيان را، كه كدام يك از نعمتهاى بى شمار الهى را تكذيب مىكنيد؟
در سوره قبل، هشدار تكرار شده بود: «عَذابِي وَ نُذُرِ»*، در اين سوره نعمتها تكرار مىشود. فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما* ...
سوره قبل با قيامت شروع و با قدرت الهى تمام شد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ... مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ولى اين سوره با رحمت شروع و با اكرام الهى پايان مىپذيرد. الرَّحْمنُ ...
ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
«1». و سائل، ج 4، ص 351.
جلد 9 - صفحه 372
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ: در مجلس حق و مكان پسنديده باشند كه در آن لغو و گناه نباشد. حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام فرمايد: چون حق تعالى آن مكان را به صدق وصف فرموده، پس غير اهل صدق در آن مكان نخواهد بود «1». نزد بعضى آن مكانى است كه حق تعالى در آن انجاز فرمايد وعده خود را نسبت به اولياى خود كه متقيان باشند. عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ: نزد پادشاهى كه مالك تمام اشياء و صاحب اقتدار و توانا كه كليه موجودات در حيطه تصرف او است. مراد بيان منزلت و مقام متقين است در پيشگاه خداوند متعال، پس كدام منزلت اكرم و اعظم و اشرف و اجمل و اكمل از منزلت ايشان باشد كه چنين قرب مكانتى و منزلتى در بارگاه سبحانى داشته باشند.
در كافى- محمد بن الفضيل از ابى الحسن عليه السّلام: قلت: ان المتقين قال نحن و اللّه و شيعتنا ليس على ملة ابراهيم غيرنا و سائر الناس منها براء «2».
محمد بن فضيل گويد: خدمت حضرت عرض كردم اين آيه را، فرمود: مائيم بخدا سوگند و شيعيان ما، نيست بر ملت حضرت ابراهيم غير ما، و سائر مردم از آن برى هستند.
«1» منهج الصادقين ج 10 ص 378.
«2» اصول الكافى، كتاب الحجه، ص 361 ذيل روايت 91.
جلد 12 - صفحه 395
و حضرت سيد الشهداء عليه السّلام روز عاشورا به ملعونى فرمود: من وارد مىشوم بر جدم در بهشت و مىنشينم در مقعد صدق عند مليك مقتدر.
تتمه: ثعلبى از مفسرين عامه- بعد از تفسير اين آيه از جابر روايت نموده روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله در مسجد نشسته، بعضى از اصحاب از احوال بهشت پرسيدند، فرمودند: خداى را لوائى است از نور، و عمودى از زبر جد كه آنها را آفريده پيش از آسمانها به دو هزار سال و بر آن لواء نوشته: لا اله الّا اللّه، محمّد رسول اللّه، خير البريّة ال محمّد صاحب اللّواء علىّ و هو امام القوم:
نيست خدائى قابل ستايش و پرستش مگر ذات يگانه اللّه و حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله فرستاده خدا، و آل محمد بهترين آفريدگانند، و على عليه السّلام صاحب لواء و پيشواى همه مردمان است.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام چون اين كلمات شنيد فرمود: شكر و سپاس مر خداى را كه ما را به سبب وجود تو هدايت و مكرم و مشرف ساخت.
حضرت فرمود:
يا علىّ اما علمت انّ من احبّنا و اتّخذ محبّتنا اسكنه اللّه معنا.
يا على آيا ندانستهاى هر كه ما را دوست دارد و خود را به محبت ما نسبت دهد و دعوى مودت ما كند، حق تعالى او را جاى دهد در درجه ما و با ما او مصاحب باشد پس اين آيه تلاوت فرمود: فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ «1».
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 114 و غاية المرام سيد هاشم بحرانى باب 146. روايت دوم ص 412- 411.
جلد 12 - صفحه 396
ج12، ص397
سوره پنجاه و پنجم (الرّحمن)
سوره الرّحمن: اين سوره مباركه مكى است غير آيه «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...» كه در مدينه منوره نازل شد.
عدد آيات آن: هفتاد و هشت نزد كوفى و شامى.
عدد كلمات: سيصد و پنجاه و يك.
عدد حروف: يكهزار و سيصد و سى و شش.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال ابن بابويه رحمه الله از حضرت صادق عليه السّلام مروى است فرمود: هر كه قرائت كند سوره الرحمن را، پس بگويد نزد هر «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»*، «لا بشيء من الائك ربّ اكذّب»؛ پس اگر شب بخواند و بميرد، شهيد مرده است؛ و اگر در روز بخواند و بميرد، شهيد مرده است «يعنى ثواب شهيد دارد» «1».
و نيز از آن حضرت مروى است: هر كه به اين كيفيت قرائت كند سوره الرحمن را، در شب خداوند موكل فرمايد به او ملكى را كه حفظ فرمايد او را تا صبح، و اگر در صبح قرائت نمايد موكل فرمايد بر او ملكى را كه حفظ نمايد او را تا شب «2». «با تذكرات سابقه»
«1» ثواب الاعمال (چ بيروت) ص 146 روايت 2.
«2» تفسير نور الثقلين، ج 5 ص 187 روايت 4 بنقل از مجمع البيان.
جلد 12 - صفحه 398
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43) أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47)
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48) إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51) وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52)
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53) إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)
جلد 5 صفحه 107
ترجمه
آيا كافران شما بهترند از آن اقوام نامبرده يا براى شما امان نامهايست در كتابها
يا مىگويند ما جماعت انتقام كشندهايم
زود باشد كه فرارى شوند آن جماعت و برگردانند پشتهاى خودشان را
بلكه قيامت وعدهگاه آنها است و قيامت ابتلائش شديدتر و تلختر است
همانا گناهكاران در گمراهى و زبانههاى آتش سوزانند
روز كه كشيده ميشوند در آتش بر رويهاشان بچشيد برخورد دوزخ را
همانا ما همه چيز را آفريديم باندازه
و نيست فرمان ما مگر يكبار مانند يكبار توجّه نمودن بچيزى با شتاب بچشم
و بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را پس آيا پند گيرندهاى هست
و هر چه بجا آوردهاند آنرا در كتابها است
و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است
همانا پرهيزكاران در بهشتها و كنار نهرهايند
در جايگاه راستى و درستى و صفا نزد پادشاه با اقتدار.
تفسير
خداوند متعال بعد از نقل قضاياى سابقه خطاب باهالى مكّه فرموده ميفرمايد آيا كفّار شما برتر و بالاتر و قوى و نيرومندترند از اقوام سابقه كه احوالشان و نتيجه اعمالشان مكرّر ذكر شد يا شما سند امان خود را از عذاب الهى در كتب سماوى گرفتهايد و در آنها خدا يادداشت فرموده كه اهالى مكّه را عذاب نفرمايد يا ميگويند ما جماعتى هستيم كه متّفق و متّحد با يكديگريم و ميتوانيم انتقام خودمان را از دشمنانمان بكشيم و كسى نميتواند بر ما غالب شود و افراد منتصر بملاحظه لفظ جميع است و قمّى ره فرموده قريش گفتند ما اجتماع نموديم كه انتقام خودمان را بقتل تو اى محمّد بكشيم پس اين آيه نازل شد و يكى از اخبار غيبيّه قرآن كه مثبت اعجاز آن و رسول خاتم است اين است كه خداوند خبر داده كه در آتيه نزديكى كه جنگ بدر باشد اجتماع آنها مبدّل بهزيمت و فرار و اقبالشان منجرّ به ادبار خواهد شد و واقع شد و آن اوّلين فتح بزرگ اسلام بود بعد از هجرت ولى خدا ميفرمايد موعد اصلى و عذاب كامل آنها در قيامت است و داهيه آنروز أدهى و أشدّ و طعم عذابش تلختر و استمرارش بيشتر است و اين هزيمت و فرار و قتل و اسارت و ادبار طليعهاى است از آن خفّت و انكسار و مشتى است نمونه از خروار گناهكاران در دنيا بضلالت و در گمراهى از حق و حقيقت بسر ميبرند و در
جلد 5 صفحه 108
آخرت بشعلههاى آتش سوزان جهنم معذّبند و قمّى ره فرموده سعير وادى بزرگى است در جهنّم و روز كه بعنف و جبر كشيده ميشوند بسوى آتش و برو در آن افكنده ميشوند بآنها گفته شود بچشيد طعم اصابت و مساس با آتش جهنّم را و سقر نام جهنم است و براى تعريف و تأنيث ممنوع از صرف شده و در بعضى از روايات بوادى مخصوصى در جهنّم براى اهل تكبّر كه آتش آن سوزانتر است معرّفى شده و خداوند هر چه را خلق فرموده بر طبق حكمت و مصلحت و بمقدار موافق با آن دو كه مكتوب در لوح محفوظ است خلق فرموده از جهت ذات و مقدار، عبث و جزاف نيست مقدّرى كه بگل نكهت و بگل جان داد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد عذاب كفّار هم از اين قبيل است كه بمقدار استحقاق آنها خواهد بود و قمى ره نقل فرموده كه از براى آن وقت و اجل و مدّت است و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه اين آيات از انّ المجرمين تا اينجا در شأن طايفه قدريّه كه مجوس اين امّتند و خواستند خدا را بعدل توصيف نمايند از سلطنت اخراج نمودهاند نازل شده و ظاهرا آنها كسانى هستند كه ميگويند امور خلق بتدبير آنها است نه تقدير خدا و نيست فرمان حق مگر يك امر كن يعنى يك اراده وجود كه فورا موجود ميشود و براى تصوير سهولت و فوريّت آن در ذهن فرموده مانند يك نظر افكندن بچيزى با سرعت و الّا امر از آن بالاتر است چون بصرف اراده وجود پيدا ميكند و چيز ديگرى لازم ندارد و لذا در جاى ديگر فرموده و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب يعنى نيست كار قيامت مگر مانند يك چشم بهم زدن بلكه آن كمتر است اگر بخواهد خداوند برپا نمايد آنرا و بعضى از مفسّرين اينجا هم گفتهاند مراد امر قيامت است و باز خداوند بكفّار مكّه فرموده كه ما بتحقيق هلاك نموديم پيروان و امثال شما را در كفر و شرك پس هنوز شما متذكّر نشديد كه پيرامون اين اعمال نگرديد و بدانيد كه آنچه را سابقين شما بجا آوردند از كفر و شرك و الحاد و لجاج و عناد در نامههاى اعمال آنها مكتوب و محفوظ است و هر كار خوب و بدى كوچك باشد يا بزرگ از هر كس صادر شده باشد از اولين و آخرين مضبوط و محصى و مسطور شده براى مجازات در دار جزا و اهل
جلد 5 صفحه 109
تقوى و پرهيزكارى در بهشتها كنار نهرهاى جارى در جايگاهيكه جز راستى و درستى و صدق و صفا در آن نباشد در جوار رحمت پادشاه صاحب اقتدارى كه عقول از معرفت آن عاجزند شادكام و مقضى المرام ميباشند و افراد نهر بملاحظه دلالت آن بر جنس و عدم احتياج آن بجمع و مراعات فواصل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را از قبرش بيرون ميآورد و بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى سوار ميفرمايد و لابد ببهشت ميرود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 110
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ المُتَّقِينَ فِي جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقتَدِرٍ (55)
جلد 16 - صفحه 368
محققا اهل تقوي در بهشتها و نهرها در جايگاه صدق در پيشگاه خداوند متعال مالك و قادر علي كلّ شيء هستند.
إِنَّ المُتَّقِينَ مكرر مراتب تقوي را متعرض شدهايم و كلمه المتقين جمع محلي به الف و لام افاده عموم ميدهد جميع مراتب تقوي را شامل ميشود که اولين مراتب تقوي تقواي از عقائد فاسده و مذاهب باطله و انكار ضروريات دينيه و مذهبيه و معاصي که موجب سلب ايمان ميشود و اظهار بدعتي در دين که مرادف با ايمان است که مؤمن هر چه هست و هر که هست متقي است و مشمول فِي جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ هست و جنات هشت بهشت است و نهر انهار اربعه.
ان قلت: اگر مؤمن آلوده به معاصي بسياري باشد آنهم مشمول است!
قلت: اگر معاصي او باعث زوال ايمان بشود و لو حين الموت بيايمان از دنيا برود که از اينکه عنوان خارج و نوعا هم اينکه نحوه است چون معصيت ضعف ايمان ميآورد تا زائل شود و اگر ايمانش ثابت و راسخ و مستقر باشد تدارك معاصي او ميشود و يا به توفيق توبه يا به دعاء مؤمنين و ملائكه يا به بليات دنيوي يا به عقوبات برزخي يا به شفاعت شفعاء يا به عفو الهي يا به رفع عبادات که إِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبنَ السَّيِّئاتِ هود آيه 116.
فِي مَقعَدِ صِدقٍ در اخبار دارد مقام انبياء و ائمّه هدي است و در تفسير جايگاه حق ثابت با دوام خالي از لغو و لهو و امور باطله که خداوند وعده داده عمل فرموده صادق الوعد است.
عِندَ مَلِيكٍ مُقتَدِرٍ مراد قرب مكاني نيست تعالي عن ذلک بلكه در كنف الهي و قرب به رحمت و در جوار عنايتهاي او هستند.
تم بحمد اللّه تفسير سورة القمر و يتلوها سورة الرحمن و بقية السور بتوفيقه و تأييده و الحمد له و الصلاة و السلام لرسوله و اوليائه و اللعن علي اعدائه و انا العبد الحقير المقصر المذنب الفقير الراجي لعفوه و غفرانه السيّد عبد الحسين المدعو بالطيب.
جلد 16 - صفحه 369
سورة الرحمن
بسم اللّه و الحمد للّه و الصلاة علي رسول اللّه و علي آله آل اللّه و اللعن علي اعدائهم اعداء اللّه الي يوم لقاء اللّه.
امّا الكلام في فضلها اخبار بسيار در فضيلت اينکه سوره وارد شده شيخ طوسي مسندا از حضرت صادق إبن بابويه از ابي بصير، و از حماد بن عثمان از حضرت صادق (ع)، و در روايت ديگر از موسي بن جعفر از آباء طيبين از حضرت رسول و مفاد اينکه اخبار يكي آنكه فرمود:
لكلّ شيء عروس و عروس القرآن سورة الرحمن
، ديگر هر که مكرر تلاوت كند با صورت سفيد وارد محشر ميشود و شفاعتش در حق هر كس که دوست دارد قبول ميشود، ديگر آنكه اگر او شب تلاوت كند ملكي را خدا ميفرستد تا صبح او را حفظ كند و اگر صبح تلاوت كند ملك تا شام او را حفظ كند الي غير ذلک من الاخبار، و در بعض اخبار دستور دادهاند که نزد قرائت آيه فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ بگويد: لا بشيء من آلائك يا رب اكذب.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 55)- این آیه که آخرین آیه سوره «قمر» است توضیح بیشتری برای جایگاه متقین داده، چنین میگوید: «در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر» قرار دارند (فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ).
چه توصیف جالبی در این آیه از جایگاه پرهیزکاران شده است! دو ویژگی دارد که همه امتیازات در آن جمع است.
نخست این که آنجا جایگاه صدق است و هیچ گونه باطل و بیهودگی در آن راه ندارد، سراسر حق است و تمام وعدههای خداوند در باره بهشت در آنجا عینیت پیدا میکند، و صدق آنها آشکار میشود.
دیگر این که: در جوار و قرب خداست، همان چیزی که از کلمه «عند» (نزد) استفاده میشود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکی معنوی است نه جسمانی، آن هم نسبت به خداوندی که هم مالک است و هم قادر، هرگونه نعمت و موهبتی در
ج5، ص44
قبضه قدرت و در فرمان حکومت و مالکیت اوست، و به همین دلیل در پذیرائی این میهمانان گرامی فروگذار نخواهد کرد، و تنها خودش میداند چه مواهبی برای آنها آماده ساخته است.
در این دو آیه که سخن از مواهب و پاداشهای بهشتیان است نخست از مواهب مادی آنها که باغهای وسیع و نهرهای جاری است سخن میگوید، سپس از پاداش بزرگ معنوی آنها که حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر است، تا انسان را مرحله به مرحله آماده کند، و روح او را به پرواز درآورد.
آغاز و پایان سوره قمر: قابل توجه این که سوره قمر با وحشت و اضطراب و هشدار به نزدیک شدن قیامت آغاز شده، و با آرامش مطلقی که برای مؤمنان راستین در جایگاه صدق در نزد ملیک مقتدر بیان فرموده پایان میگیرد، و چنین است راه و رسم تربیت که از اضطراب و وحشت شروع میشود، و به آرامش کامل منتهی میگردد، افکار پریشان را جمع میکند، هوسهای سرکش را رام مینماید، خوف و اضطراب درونی از عوامل فنا و نابودی و ضلال را برطرف میسازد و در جوار ابدیت پروردگار و در پیشگاه رحمت و قرب او غرق آرامش و سکینه و اطمینان میکند.
و به راستی توجه به این که خداوند مالک بیمنازع و حاکم بیمانع در سرتاسر عالم هستی است، و توجه به این که او مقتدر است و قدرتش در همه چیز نافذ است به انسان آرامش بینظیری میبخشد.
«پایان سوره قمر»
ج5، ص45
سوره الرّحمن [55]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 78 آیه است
محتوای سوره:
این سوره بطور کلی بیانگر نعمتهای مختلف معنوی و مادی خداوند است که بر بندگان خود ارزانی داشته، و آنها را غرق در آن ساخته است بطوری که میتوان نام این سوره را «سوره رحمت» یا «سوره نعمت» گذارد، و به همین دلیل با نام مبارک «الرّحمن» که رحمت واسعه الهی را بازگو میکند آغاز شده، و با جلال و اکرام خداوند پایان گرفته است، و 31 بار جمله «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» که به وسیله آن از بندگانش اقرار بر نعمتهای خود میگیرد در آن ذکر شده.
میتوان محتوای این سوره را به چند بخش تقسیم کرد:
بخش اول که مقدمه و آغاز سوره است از نعمتهای بزرگ خلقت، تعلیم و تربیت، حساب و میزان، وسائل رفاهی انسان، و غذاهای روحی و جسمی او سخن میگوید.
بخش دوم توضیحی است بر مسأله چگونگی آفرینش انس و جنّ.
بخش سوم بیانگر نشانهها و آیات خداوند در زمین و آسمان است.
در بخش چهارم از نعمتهای دنیوی فراتر رفته، سخن از نعمتهای جهان دیگر است که نعمتهای بهشتی اعم از باغها، چشمهها، میوهها، همسران زیبا و با وفا، و انواع لباسها، توضیح داده شده است.
و بالاخره در بخش پنجم این سوره اشاره کوتاهی به سرنوشت مجرمان
ج5، ص46
و قسمتی از مجازاتهای دردناک آنها آمده است.
تکرار آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» آن هم در مقطعهای کوتاه جاذبه خیره کنندهای به سوره داده، لذا جای تعجب نیست که در حدیثی از پیغمبر گرامی صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: لکلّ شیء عروس و عروس القرآن سورة الرّحمن جلّ ذکره برای هر چیز عروسی است، و عروس قرآن سوره الرّحمن است».
فضیلت تلاوت سوره:
از آنجا که این سوره حس شکرگزاری را در انسانها به عالیترین وجهی برمیانگیزد، فضیلتهای فراوانی برای تلاوت آن در روایات آمده است، البته تلاوتی که در اعماق روح انسان نفوذ کند و مبدأ حرکت گردد نه مجرد لقلقه زبان.
از جمله در حدیثی از رسول خدا میخوانیم: «هر کس سوره الرّحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمتها) رحم میکند، و حق شکر نعمتهایی را که با او ارزانی داشته خودش ادا میکند».
و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام آمده است: «هر کس سوره الرّحمن را بخواند و هنگامی که به آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» میرسد بگوید: «لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب خداوندا! هیچ یک از نعمتهای تو را انکار نمیکنم» اگر این تلاوت در شب باشد و در همان شب بمیرد شهید خواهد بود، و اگر در روز باشد و در همان روز بمیرد نیز شهید خواهد بود»!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - متقین، برخوردار از جایگاهى والا و زوال ناپذیر، در پیشگاه خداوند (فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر) راستین بودن جایگاه پرهیزکاران، ممکن است در مقام نوعى مقایسه میان مقامات دنیوى - که ناپایدار و اعتبارى است - با درجات آخرت - که پایدار و جاویدانى است - باشد.
۲ - متقین در بهشت، برخوردار از مقامات معنوى، علاوه بر نعمت هاى مادى (إنّ المتّقین فى جنّ-ت و نهر . فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که عبارت «فى مقعد صدق...» نعمتى متفاوت و حقیقتى ممتاز از نعمت باغ ها و نهرها باشد و به تعبیر دیگر، نظر به ارزش هاى معنوى داشته باشد.
۳ - لذت ها و نعمت هاى بهشتى، پایدار و جاودان است; نه چون نعمت هاى دنیا زوال پذیر. (فى جنّ-ت و نهر . فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر) در صورتى که عبارت «فى مقعد صدق»، در بیان اوصاف همان استقرار در باغ ها و نهرها باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
۴ - بهشت، سرزمین صداقت و راستى بدون کمترین دغل و نادرستى * (فى جنّ-ت و نهر . فى مقعد صدق) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «صدق» در مقابل کذب باشد. در این صورت جایگاه صدق; یعنى، جایگاهى که در آن صداقت و راستى حاکم است و از هرگونه دغل و نادرستى مبرا مى باشد.
۵ - تصدیق کنندگان پیامبران، برخوردار از مقامى والا در نزد خداوند (إنّ المتّقین ... فى مقعد صدق) با توجه به مقابله «المتقین» با تکذیب کنندگان پیامبران استفاده مى شود که عنوان «متقى» بر «تصدیق گران انبیا» اطلاق شده است و اینان از جایگاهى راستین برخوردارند.
۶ - توجه به فرجام بسیار متفاوت مؤمنان و کافران، زمینه ساز گرایش انسان به ایمان (إنّ المجرمین فى ضلل و سعر ... إنّ المتّقین فى جنّ-ت و نهر . فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر)
۷ - تجلى فرمانروایى و اقتدار یگانه خداوند براى متقین، در جایگاه جاودانه بهشت (فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر)
۸ - خداوند، «ملیک» (فرمانروا) و «مقتدر» است. (فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: مقتدر ۸; ملیک ۸
- انبیا: مقامات مؤمنان به انبیا ۵
- انگیزش: عوامل انگیزش ۶
- ایمان: زمینه ایمان ۶
- بهشت: جاودانگى نعمتهاى بهشت ۳; صداقت در بهشت ۴; ویژگیهاى بهشت ۴; ویژگیهاى نعمتهاى بهشت ۳
- توحید: تجلى توحید افعالى ۷
- خدا: تجلى اقتدار خدا ۷; تجلى خدا بر متقین ۷
- ذکر: آثار ذکر فرجام کافران ۶; آثار ذکر فرجام مؤمنان ۶
- مؤمنان: تفاوت مؤمنان با کافران ۶; تقرب مؤمنان ۵
- متقین: تقرب متقین ۱; جاودانگى متقین در بهشت ۷; متقین در بهشت ۲; مقامات اخروى متقین ۲; مقامات متقین ۱; نعمتهاى اخروى متقین ۲
- نعمت: ناپایدارى نعمت هاى دنیوى ۳
منابع