العنكبوت ٥٣
کپی متن آیه |
---|
وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ لَوْ لاَ أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ |
ترجمه
العنكبوت ٥٢ | آیه ٥٣ | العنكبوت ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْتَعْجِلُونَکَ»: (نگا: رعد / حجّ / ). «بَغْتَةً»: ناگهانی. غیرمنتظره (نگا: انعام / و و ، اعراف / و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
این آیه درباره نضر بن الحارث نازل گردید: موقعى که درخواست عذاب به وسیله باریدن سنگ از آسمان براى خود نموده بود[۱] نظیر شأن و نزول آیه ۳۲ سوره انفال که در صفحات ۳۸۱ و ۳۸۲ مذکور مى باشد.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۵۵، سوره عنكبوت
- تمثيل اتخاذ ارباب و آلهه و روى آوردن به غير خدا به اتخاذ سست ترين خانه ها، خانهعنكبوت
- معنى و مفااد آيه شريفه : ((ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شى ء...))
- خلقت ، تدبير و ولايت ملازم يكديگرند و هر سه مختص به خداى تعالى است
- چگونه نماز ايستادن را از فحشا و منكر باز مى دارد
- جواب به اين اشكال كه چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
- حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
- معناى ((ذكر)) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: ((و لذكر الله اكبر))
- وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (ولذكر الله اكبر) گفته اند
- مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
- احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر))
- رواياتى درباره ياد خدا و در ذيل (ولذكر الله اكبر)
- چند روايت حاكى از اينكه مراد از ((الذين اوتوا العلم )) ائمه (عليهم السلام ) هستند ودرباره شاءن نزول آيه : ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «53»
آنان با عجله از تو عذاب (الهى را) مىخواهند و اگر مهلت معيّن (براى آنان مقرّر) نبود، قطعاً عذاب به سراغشان مىآمد، (ولى بدانند) عذاب ناگهانى به سراغشان خواهد آمد در حالى كه از آن غافلند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53)
«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 172- آيه، در سوره اسراء، آيه 96 مىباشد.
جلد 10 - صفحه 252
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ: و عجله مىكنند تو را به نزول عذاب از روى انكار و عناد و استهزاء و تكذيب، مانند نضر بن حارث و امثال او و مىگويند «فامطرنا علينا حجارة من السّماء» حق تعالى در جواب فرمايد: وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى: و اگر نبود مدتى نامبرده و معين مقرر براى عذاب هر قومى و تأخير آن از اين وقت به جهت حكمت و مصلحت در آن، لَجاءَهُمُ الْعَذابُ: هر آينه آمدى به عجله كنندگان عذاب موعود بر سبيل عجله. ابن عباس گفته: معنى آنكه و اگر نبود كه من وعده دادهام تو را كه در عهد تو ايشان را عذاب استيصال نكنم و عذاب آنها را به قيامت اندازم، هر آينه به نزول عذاب تعجيل نمودمى لقوله تعالى «بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ» وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً: و هر آينه البته البته خواهد آمد بديشان عذاب ناگهانى و فجئة، يعنى بدون ظهور علامات به يكبار عذاب بر آنها نازل خواهد شد در دنيا يا عذاب قبر و يا عذاب قيامت. وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ: و حال آنكه ايشان ندانند يعنى ناگهان عذاب بر آنها فرود آيد كه از آن بىخبر باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (51) قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (52) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53) يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (54)
يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (55)
ترجمه
و گفتند چرا فرستاده نميشود بر او نشانههائى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه نشانهها نزد خدا است و نيستم من مگر بيم دهندهاى آشكار
آيا كافى نباشد آنانرا اينكه فرستاديم بر تو كتابرا كه خوانده ميشود
جلد 4 صفحه 236
بر آنها همانا در اين هر آينه رحمت و نصيحتى است از براى گروهى كه ميگروند
بگو كافى است خدا ميان من و ميان شما كه گواه باشد ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و آنانكه ايمان آوردند بباطل و كافر شدند بخدا آنگروه آنان زيانكارانند
و بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و اگر نبود وقتى نامبرده شده هر آينه آمده بود آنها را عذاب و هر آينه خواهد آمد البته آنها را ناگهان و آنها نميدانند
بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و همانا دوزخ هر آينه احاطه دارد بكسانيكه كافر شدند
روز كه فراگيرد آنها را عذاب از بالاى سرشان و از زير پاهاشان و گويد بچشيد آنچه را بوديد كه ميكرديد.
تفسير
يكى از توقعات بيجاى كفار مكه از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آن بود كه هر روز تقاضاى معجزهاى مينمودند بدلخواه خودشان از قبيل احياء موتى و اژدها شدن عصا و طلا گشتن كوه صفا غافل از آنكه امور عالم بر طبق نظام اتمّ و احسن منظّم و مرتّب شده و بدون حاجت قوى نبايد بر خلاف آن تقديرى شود لذا اولا خداوند متعال به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه در جواب كسانيكه براى تشكيك در عقائد مسلمانان و اضلال مردم ضعيف الايمان بر سبيل اعتراض ميگويند چرا معجزات يا معجزهاى مانند معجزات انبياء سابق بر اين پيغمبر از طرف خدا نازل نميگردد تا ما معتقد بصدق او شويم بفرمايد امر از اين قرار است كه اختيار نزول معجزات با خداوند است هر وقت و براى هر كس صلاح باشد هر چه بخواهد ظاهر خواهد فرمود من فقط موظّفم كه احكامى را از طرف خداوند بشما ابلاغ نمايم و در صورت مخالفت از عذاب او بترسانم با آنكه انبياء سابق كتابيكه بخودى خود معجزه باشد نداشتند و خداوند نازل فرموده بر من كتابيكه معجزه باقيه است تا روز قيامت و بعدا فرموده آيا كفايت نميكند آنها را چنين كتابى در اثبات صدق تو با آنكه پيوسته بر آنها قرائت ميشود و موجب دوام نعمت و رحمت و تذكر و پند و نصيحت است براى كسانيكه بآن ايمان مىآورند و بمفادش عمل مينمايند نه كسانيكه از آن اعراض و بتقليد اجانب اقبال ميكنند از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بعضى از مسلمانان مكتوباتى از مقالات يهود را نزد آنحضرت آوردند و او فرمود كافى است براى گمراهى قومى آنكه از آورده پيغمبر خودشان اعراض
جلد 4 صفحه 237
و بآورده غير اقبال نمايند و باز دستور داده كه بفرمايد كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما كه آنچه آوردهام از جانب او است و ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و حال من و حال شما را از معجزاتيكه آوردم و حمل بر سحر و شعبده و چشم بندى نموديد و آنكسانيكه معتقد شدند باين امور باطله در آيات الهى و منكر توحيد خدا شدند و عبادت نمودند بتها و شياطين را آنها زيان كارانند در دنيا و آخرت براى از دست دادن عزّت و رسيدن بذلّت و فروختن بهشت و خريدن جهنم و مبادله نمودن ايمان بكفر و نيز فرموده كه بعضى از اين قوم لجوج عنود بعد از اخبار نمودن تو آنها را بخسران در دنيا و انذار نمودن تو آنانرا بعذاب آخرت تعجيل مينمايند در وعده عذاب و ميگويند ببار بر ما سنگ از آسمان غافل از آنكه امور الهى بر طبق حكمت و مصلحت باقتضاء وقت و مقام مقدّر شده و اگر اين ملاحظه نبود البته عذاب بر آنها نازل ميشد ولى آسوده خاطر نباشند كه در آتيه نزديكى ناگهان عذاب الهى بر آنها نازل خواهد شد بطوريكه از انتظار و ترقّب آنها خارج باشد و ندانند وقت و كيفيّت آنرا چنانچه در وقعه بدر مشهودشان شد و در وقت مرگ ديدند و در قيامت خواهند ديد و عجب در آنستكه الآن موجبات جهنم بر آنها احاطه دارد و بعدا خودش و باز از تو بعجله عذاب را طلب مينمايند چون روز قيامت عذاب از زير پا و بالاى سر و ساير جوانب و اطراف بر اهل جهنم احاطه دارد و خدا و ملائكه ميگويند بچشيد جزاى اعمال و كردار زشت خودتان را و نقول بصيغه متكلّم مع الغير نيز قرائت شده است و در آيه اولى بجاى آيات اولى آيه بصيغه مفرد نيز قرائت نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَستَعجِلُونَكَ بِالعَذابِ وَ لَو لا أَجَلٌ مُسَمًّي لَجاءَهُمُ العَذابُ وَ لَيَأتِيَنَّهُم بَغتَةً وَ هُم لا يَشعُرُونَ (53)
و استعجال و طلب تعجيل عذاب ميكنند تو را و اگر نبود اجلي که بر آنها معين شده هر آينه ميآمد آنها را البته عذاب به ناگاهي و حال آنها نميفهمند و شعور ندارند و درك نميكنند.
وَ يَستَعجِلُونَكَ بِالعَذابِ از باب سخريه و استهزاء ميگويند پس اينکه عذابي که بما وعده ميدادي كو! اگر راست ميگويي پس چرا عذاب بر ما نازل نميشود و اينکه كلاميست که كفار بتمام انبياء گفتند و مكرر گفتهايم که شرك و كفر و بسياري از معاصي اقتضاء نزول بلا دارد لكن سر در تأخيرش بواسطه حكم و مصالحيست که خداوند ميداند من جمله اينكه بسا در نسل آنها مؤمني پيدا ميشود براي او خداوند عذاب نازل نميكند و بسا ميداند که اينها بعدا متنبه ميشوند و ايمان ميآورند يا موفق بتوبه ميشوند و دست از معاصي برميدارند و بسا تأخير براي ازدياد آنها در طغيان است و عقوبت آنها شديدتر شود و يا حكمتهاي ديگر چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ (آل عمران آيه 178) بعلاوه از براي هر فردي اجلي معين شده که ساعتي تقديم و تأخير ندارد لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ (اعراف آيه 34) لذا ميفرمايد:
وَ لَو لا أَجَلٌ مُسَمًّي لَجاءَهُمُ العَذابُ ولي بموقع خود خواهند چشيد.
وَ لَيَأتِيَنَّهُم بَغتَةً اينكه رسيد يا در خواب بودند يا مشغول لهو و لعب يك نفس بالا آمد
جلد 14 - صفحه 340
برنگشت فرود آمد بالا نيامد نفسها شماره دارد روزيها اندازه دارد عمرها مدت دارد «ناگهان بانگي بر آمد خواجه مرد».
وَ هُم لا يَشعُرُونَ
«النّاس نيام فاذا ماتوا انتبهوا»
که ديگر نتيجه ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- در این آیه به سومین بهانه جوییهای آنها اشاره کرده، میگوید:
«آنها در مورد عذاب عجله میکنند و با سرعت آن را از تو میطلبند» (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ). آنها میگویند اگر عذاب الهی حق است و دامن کفار را میگیرد پس چرا به سراغ ما نمیآید؟! قرآن در پاسخ این سخن سه جواب میدهد.
نخست میگوید: «اگر موعد مقرری تعیین نشده بود عذاب الهی فورا به سراغشان میآمد» (وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجاءَهُمُ الْعَذابُ).
این زمان معین برای آن است که هدف اصلی یعنی بیداری یا اتمام حجت بر آنها حاصل گردد.
دیگر این که آنها که این سخن را میگویند چه اطمینانی دارند که هر لحظه عذاب الهی دامنشان را نگیرد؟ چرا که «این عذاب ناگهانی و بدون مقدمه، و در حالی که آنها نمیدانند و توجه ندارند به سراغشان میآید» (وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).
گرچه موعد عذاب در واقع معین و مقرر است ولی مصلحت این است که آنها از این آگاه نباشند و بدون مقدمه فرا رسد.
نکات آیه
۱ - کافرانِ منکرِ آیات الهى، از پیامبر(ص) خواهانِ تعجیل در عذاب خود بودند. (و یستعجلونک بالعذاب)
۲ - پیامبر(ص)، کافرانِ منکر آیات الهى را، به عذاب، تهدید کرده بود. (و یستعجلونک بالعذاب) «ال» در «العذاب» مى تواند عهد باشد و اشاره به عذابى باشد که پیامبر(ص) به آن وعده داده است.
۳ - کافران منکر آیات الهى، بر عذاب خواهى خود از پیامبر(ص)، مصرّ بودند و بر آن پافشارى مى کردند. (و یستعجلونک بالعذاب) فعل مضارع «یستعجلون» دلالت بر استمرار و پافشارى دارد.
۴ - کافرانِ منکرِ آیات الهى، وعده پیامبر(ص) را بر عذاب، در صورت تداوم کفر، باور نداشتند. (و یستعجلونک بالعذاب) شتاب کافران در گرفتار شدن به عذاب، با وجود این که هیچ کسى، حتى کافر، علاقه و تمایل به عذاب ندارد، نشان مى دهد که آنان، تعجیل در عذاب را، از ناباورى و یا استهزا مى خواسته اند.
۵ - عذاب هاى تعیین شده از سوى خداوند براى کافران، داراى اجل و وقت معینى است. (و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب)
۶ - هر کسى، اجل و مدت تعیین شده اى براى زندگى دارد. (و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب)
۷ - کفر و انکارِ آیات الهى، موجب نزول عذاب است. (و الذین ... کفروا باللّه ... و یستعجلونک بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب)
۸ - کیفر و عذاب خداوند، تابع سنتِ اجلِ تعیین شده او است. (و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب)
۹ - عذاب تعیین شده براى کافران، به خاطر اجل معین، تأخیر دارد و لکن تحقق اش قطعى است. (و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب)
۱۰ - عذاب کافران در موعد مقرر، به صورت ناگهانى، آنان را فراخواهد گرفت. (و لیأتینّهم بغتة)
۱۱ - عذاب کافران چنان غافل گیرانه خواهد بود که آنان، هیچ خبردار نخواهند شد. (و لجاءهم العذاب و لیأتینّهم بغتة و هم لایشعرون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۷; تهدید مکذبان آیات خدا ۲; خواسته هاى مکذبان آیات خدا ۱، ۳; مکذبان آیات خدا ۴
- انسان: اجل انسان ۶
- خدا: سنتهاى خدا ۸; قانونمندى عذابهاى خدا ۸
- عذاب: تهدید به عذاب ۲; درخواست تعجیل در عذاب ۱; درخواست عذاب ۳; عذاب ناگهانى ۱۰، ۱۱; موجبات عذاب ۷; وقت عذاب ۸، ۹
- کافران: تأخیر عذاب کافران ۹; حتمیت عذاب کافران ۹، ۱۰; خواسته هاى کافران ۱، ۳; عذاب کافران ۱۱; وقت عذاب کافران ۵، ۱۰
- کفر: آثار اصرار بر کفر ۴; آثار کفر ۷
- محمد(ص): تهدیدهاى محمد(ص) ۲; درخواست از محمد(ص) ۱، ۳; وعیدهاى محمد(ص) ۴
منابع
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.