الرعد ١٢
کپی متن آیه |
---|
هُوَ الَّذِي يُرِيکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ |
ترجمه
الرعد ١١ | آیه ١٢ | الرعد ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْبَرْقَ»: آذرخش آسمان که بر اثر برخورد دو توده ابر، بارهای الکتریکی متفاوت مثبت و منفی به وجود میآید، همان گونه که از برخورد سر دو سیم برق، جرقّه تولید میشود و به اصطلاح تخلیه الکتریکی صورت میگیرد. «خَوْفاً وَ طَمَعاً»: بیم و امید. بیم از آتشسوزیها و بارانهای نابهنگام و جریان سیلابها و جزغاله شدن به سبب صاعقه و دیگر خطرات، و امید به فوائد و برکات فراوانی که باعث آن میگردد. از قبیل: آبیاری زمینها. سمپاشی با آب اکسیژنه حاصل از آن، و تغذیه گیاهان توسّط کود ناشی از برخورد برق با هوای آسمان و غیره. این دو واژه میتواند مفعول سوم (یُری)، یا حال از (کُمْ) و به معنی: خَآئِفینَ وَ طَامِعِین، و یا حال (الْبَرَِْ) باشند. «یُنشِئُ»: پدید میآورد. «السَّحَابَ»: جمع (سَحابَة) است، ابرها. «ثِقَالَ»: جمع (ثَقیلَة)، سنگینبار از آبهای فراوانی که در خود دارند (نگا: اعراف / ).
تفسیر
- آيات ۷ - ۱۶ سوره رعد
- تعريض و توهين كفار به قرآن
- اشاره به سه عملکرد رحم، در ايام حمل، در آيه شريفه
- معناى عَالِمُ الغَيب و الشَّهادة و «کبیر» و «متعال» بودن خداوند
- مراد از نگهبانانى كه انسان را از «امر خداوند» حفظ مى كنند
- مقصود از آیۀ: «إنَّ اللهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّرُوا مَا بِأنفُسِهِم»
- حكمت وجود تلازم بين اعمال صالح و نعمت ها و بهره مندى ها
- اختلاف شديد مفسران، در معناى آيه شريفه: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ...»
- بيان اين كه حق دعا (دعاى مستجاب)، براى خدا است
- تمثيلى برای حال كسى را كه غير خدا را مى خواند
- ذلت حقيقى همه چيز، در برابر خداى تعالى
- وجه نسبت دادن سجود به سايه ها، در صبح و شام
- جهت اختصاص جمله: «وَ يُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِه»، به بيان تسبيح رعد
- توحيد خالق، به معناى توحيد ربّ است
- بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)
- داستان «عامر» و «اربد»، به نقل از ابن عباس
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ «12»
اوست كسىكه برق (آسمان) را براى بيم و اميد به شما نشان مىدهد و ابرهاى گران بار را پديد مىآورد.
نکته ها
برق و صاعقهى آسمان از يك جهت مايه ترس و وحشت مردم است، به خاطر باريدن بىموقع، جريان سيل، خرابىها و آتش سوزىها و از جهت ديگر سبب شادى و نشاط و اميد است، زيرا سبب ريزش باران، سيرابى درختان و زراعتها، طراوت و شادابى هوا و پاكى و نظافت است.
«1». اعراف، 96.
جلد 4 - صفحه 327
پیام ها
1- گرچه به ظاهر، عوامل طبيعى زمينه پيدايش رعد و برق و باران است، ولى مبدا و موجد همه عوامل خداوند است. «يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ»
2- كشف قوانين فيزيكى وشيميايى طبيعت، نبايد از ايمان ما به خداوند بكاهد، زيرا طبيعت وقوانينش مخلوق خدا هستند. يُرِيكُمُ الْبَرْقَ ... يُنْشِئُ السَّحابَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ «12»
بعد از آن از كمال قدرت خود اخبار فرمايد:
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ: ذات احديت الهى خداوندى است كه به قدرت كامله ارائه و نشان دهد در مقدمه باران برق را از ابر. خَوْفاً وَ طَمَعاً: در حالتى كه ترساننده و به طمع اندازنده است. ترس از صاعقهاى كه با او باشد و طمع به بارانى كه قحطى را بر طرف كند. يا خوف نسبت به مسافر از ممكن نشدن مسافرت به سبب باران، و طمع براى مقيم در نموّ زراعات و خير كثير. يا خوف
جلد 6 - صفحه 350
ضرر براى اهل شهرى كه از باران منتفع نشوند و طمع نسبت به آنها كه اميد نفع دارند.
تنبيه: چون حق تعالى در آيه سابقه تخويف نمود بندگان را به انزال آنچه دافعى براى آن نيست، سپس ذكر فرمود اين آيات را كه مشتمل است بر امور ثلاثه؛ زيرا دلايل قدرت و حكمت سبحانى است، و شباهت داشتن به نعم و احسان از بعض وجوه و مشابهت به قهر و عذاب از بعض وجوه، و در اين آيه شريفه چهار نوع شواهد را ذكر فرموده:
اول حدوث برق از عجائب قدرت الهى است زيرا شك نيست اثر جسمى است مركب از اجزاء رطبه مائيه و اجزاء هوائيه و ناريه. و ايضا اجزاء مائيه غالب، و آب هم جسم سرد و تر، و آتش جسم گرم و خشك، و ظهور ضد از ضد تام برخلاف عادت، زهى قدرت قاهرى كه ظاهر گرداند ضد از ضد! اگر گوئى هوا ابر را متراكم و اقتضاى طبيعت موجب احداث برق شود، اين قول مردود و باطل باشد به جهت آنكه متعقل نيست طبيعتى كه از خود وجودى ندارد منشأ آثار وجوديهاى گردد به برهان عقلى كه فاقد شيئى، موجد شيئى نخواهد بود.
ذات نايافته از هستى بخش
كى تواند كه شود هستى بخش
نوع دوم از دلائل قادر متعال آنكه: وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ: و ايجاد فرمايد ابرهاى گرانبار را به باران و مىكشد خود را در جوّ هوا؛ و اين هم از شواهد قدرت سبحانى است، زيرا ابر يا در جوّ هوا حادث شود يا سبب آن بخارات و اجزاء مائيه متصاعده زمين باشد؛ بنابر اول، واجب است حدوث آن به احداث قادر حكيم و هو المطلوب؛ و بنابر ثانى، اجزاء متصاعده از زمين كه به كره هوا رسد و تبديل آب گردد، هر آينه بايد به يك رويه دائما باشد، و حال آنكه قطرات باران گاهى بزرگ و گاهى كوچك و زمانى متقارب و مرتبهاى متباعده؛ و ايضا مدت باريدن كم يا بسيار، هر آينه اين اختلاف باران در اين صفات با آنكه طبيعت زمين و آفتاب مسخنه بخارات يكى باشد، البته لازم دارد فاعل مختار مدبرى را كه ايجاد اشياء در تحت قدرت او است. و ايضا تجربيات اخيار و واقعات اعصار دال است بر آنكه دعا و تضرع در آمدن باران اثر عظيمى
جلد 6 - صفحه 351
دارد، چنانچه سالهاى قحطى مشاهده گرديده و بدين جهت نماز استسقا مشروع، و حديث خروج حضرت رضوى عليه السّلام براى استسقا معروف و مشهور است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ «12» وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ «13» لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلاَّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ «14» وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «15»
ترجمه
او است آنكه مينمايد بشما برق را براى ايجاد ترس و طمع و پديد ميآورد ابرهاى گرانبار را
و تسبيح ميكند رعد بستايش او و فرشتگان از ترس او و ميفرستد صاعقهها را پس آسيب ميرساند بآنها هر كه را ميخواهد و آنها مجادله ميكنند در خدا و او سخت انتقام است
مر او را است خواندن بر حقّ و آنانكه ميخوانند غير از او را اجابت نميكنند مر ايشانرا بچيزى مگر مانند اجابت كسيكه گشاينده است دو كفش را بسوى آب تا برسد آن بدهنش با آنكه نيست آن رسنده بآن و نيست خواندن كافران مگر در تباهى
و مر خدا را سجده ميكند هر كه در آسمانها و زمين است از روى اختيار و اجبار و سايههاشان در بامدادان و نزديكهاى غروب.
تفسير
حكماء طبيعى گويند كه چون بخارات و دودهائى كه از زمين متصاعد
جلد 3 صفحه 194
ميشود بجائى برسند كه اشعه منعكسه خورشيد بآن جا نميرسد و حرارتى وجود ندارد كه طبقه زمهريريّهاش ناميدهاند با يكديگر مجتمع و مؤتلف گردند و از تراكم و تكاثف آنها ابر پديدار شود و در اين حال اگر حرارت دود باقى باشد باز ميل بصعود دارد و اگر تمام شده باشد ميل بهبوط و در هر دو حال براى بيرون آمدن فشار با بر ميآورد و آنرا ميشكافد و پاره ميكند و از آن صدائى موجود ميشود و بگوش ميرسد كه نامش رعد است و چون دود حامل اجزاء دهنيّه و كبريتيّهاى از زمين باشد در اثر فشار محترق و مشتعل گردد و آن را برق نامند اگر كم باشد و بزمين نرسد و الا صاعقه خوانند كه بزمين ميرسد و موجودات آنرا ميسوزاند و حكماء الهى گويند بر فرض آنكه تمام اين بيانات و تصوّرات حقّ و صدق باشد آيا علّت پيدايش بخار و دخان چيست و كه منشأ وجود آنها را ايجاد نموده و كه ميل بصعود و هبوط را در آنها وديعه نهاده و مخصّص آنها بازمنه و امكنه خاصه چيست يعنى چرا ابر در همه جا و همه وقت وجود ندارد و چرا با وجودش گاهى باران مىآيد و گاهى نمىآيد و گاهى برق و رعد و صاعقه موجود ميشود و گاهى نميشود پس معلوم ميشود اختيار تمام اين امور بدست صانع قادر عالم حكيمى است كه هر وقت و هر جاى، حكمتش اقتضاء داشته باشد اين اسباب را موجود ميفرمايد و آثار آن بروز ميكند و اگر نداشته باشد نميكند و نميشود و بتواتر و تجربه قطعيّه ثابت شده است كه اولياء خدا و علماء و صلحاء بدعا و نماز از خدا باران گرفتهاند نماز استسقاء مرحوم حجة الاسلام حاج سيد محمد تقى خوانسارى قدس سرّه و نزول باران كافى در قم و حوالى آن سال 1363 قمرى مشهود عامّه و موجب عبرت اجانب مقيم آن سامان گشت و واضح است كه خداوند از براى هر امرى سببى ايجاد فرموده و خواسته است كه امور باسبابش جارى شود ولى نه آنكه اختيار را از دست داده باشد و مقدّرات مملكت و بندگان خود را بطبيعت بىشعور واگذار كرده باشد پس يگانه علّت حقيقى تمام كائنات اراده الهى است پس او است كه ارائه ميدهد بمردم برق را براى ايجاد خوف در آنها از اصابت آن و طمع در باران رحمت كه بر آنها فرود آيد در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه خوف در مسافر است و طمع در مقيم و بنظر حقير بيان مصداق غالب را فرمودهاند و اشاره است بلزوم خوف و رجاء در نفوس بندگان و او است كه ايجاد و
جلد 3 صفحه 195
بلند مينمايد ابرهاى سنگين را از زمين و چون سحاب جمع سحابه است موصوف بثقال كه جمع ثقيل و ثقيله است شده و علّت سنگينى آن ذكر شد و محتمل است مراد پر آبى و باران دارى آن باشد و رعد تنزيه ميكند خدا را از هر عيب و نقص بصداى مهيب خود چون دلالت بر وجود صانع حكيم دارد و همان ستايش و حمد او است كه در ساير موجودات هم هست ولى بىصدا و چون اين صدادار است در اين آيه مخصوص بذكر شده و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه رعد ملكى است موكل برابر با او است تازيانههاى آتشين كه ميراند بآنها ابر را بهر جا كه خواهد گفتند آنصدا كه شنيده ميشود چيست فرمود تشرى است كه بآن ميزند و نيز از آنحضرت نقل شده كه چون صداى رعد را ميشنيد ميفرمود سبحان من سبّح الرّعد بحمده و نيز ملائكه تنزيه ميكنند خدا را با خوف و خشيت براى جلال و عظمت او و خداوند نازل ميفرمايد صاعقهها را بر هر قوم و شخصى كه بخواهد و مستحقّ آن باشد و كفار مجادله ميكنند با پيغمبر در توحيد خدا و عدل او و اعادهاش بندگانرا در قيامت براى جزاى اعمالشان و همچنين مجادله مينمايند با اهل ايمان در اصول عقائدشان و ميخواهند آنها را بجدل و مغالطه از دين خارج كنند و خداوند شديد و عظيم است تدبيرش در هلاكت دشمنانش و بعضى گفتهاند پر قوّت است و قمّى ره فرموده شديد الغضب است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه شديد الاخذ است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه صاعقه نميرسد بكسيكه ذاكر است پرسيدند ذاكر كيست فرمود كسيكه صد آيه قرائت نمايد و از براى خداوند است خواندنى كه آن حقّ و بر حقّ و بحقّ و از حقّ است يعنى محقّق و مبنى بر تحقيق و راجع بحقّ و از جانب حقّ است و آن كلمه لا اله الا اللّه است كه از ابن عبّاس و غيره نقل شده و او سزاوار است براى خواندن چون اجابت ميفرمايد و كسانيكه جز او را ميخوانند اجابت نميكنند خوانده شدگان از آنها مگر مانند اجابت كسيكه در ته چاه، آبى مىبيند و دو كف دست خود را گشوده و ميكشاند بسوى آب براى آنكه كفى بردارد و بنوشد و دستش نميرسد و بر فرض برسد چون گشوده است آب در آن قرار نميگيرد و محروم ميشود فقط طلب بىثمر بيجائى نموده بلسان حال از آب بىشعور كه بكام او برسد و خود را مورد استهزاء عقلاء قرار داده اين چنين است حال كسانيكه از بتها حاجت ميطلبند
جلد 3 صفحه 196
كه جماد و بىشعورند و قدرت بر اجابت ندارند و نيست خواندن كفار و مشركين بتها را مگر سير در طريق ناحقّ و بيجا و بىفائده و از براى خدا سجده ميكنند اهل آسمانها و زمين چون خضوع دارند از حيث وجود در برابر وجود او و از جهت اراده در مقابل اراده او چون بدون حول و قوّه او نمىتوانند كارى بكنند نهايت آنكه بعضى راضيند برضاى او و بالطوع و الرّغبة خضوع و انقياد دارند و بعضى ناراضى و بكراهت و اجبار تسليم مقدرات الهى شدهاند اين در صورتى است كه مراد از طوعا و كرها دو معناى متقابل باشد براى دو دسته ولى بنظر حقير محتمل است يك معناى بسيط اراده شده باشد كه در فارسى تعبير از آن بخواهى نخواهى ميكنند و بنابراين مراد آنستكه همه فقير و محتاجند از حيث وجود بوجود او و از جهت اراده و فعل بحول و قوه او پس همه مقهورند بقهر او و محكومند بحكم او و كسى را قدرت سرپيچى نيست از فرمان او اين حال خود آنها است امّا سايههاشان چون در صبحها و عصرها بارز و ظاهر و كامل ميشوند اين خضوع و انقياد از حيث وجود و تكامل كه سجده آنها است در اين دو وقت از آنها ظهور و وجود پيدا ميكند و نيز سجده ميكنند از براى خدا ملائكه آسمان و كسانيكه باختيار ايمان آوردند بگذاردن پيشانى بر زمين بطوع و رغبت و كسانيكه از ترس شمشير مسلمان شدند باكراه و اجبار و كسانيكه بكفر باقى ماندند سايههاشان سجده ميكنند در صبحها و نزديكهاى غروب بظهورشان در سمت مغرب و كمالشان در جانب مشرق باراده الهى و اين تفصيل و تقريب را قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و بعضى گفتهاند مراد از ظلّ بدن است كه موجب پيدايش سايه در خارج و بمنزله سايه است براى روح كه آن نورانى و اين ظلمانى و متحرك بحركت آن است و كسانيكه قلبا خضوع و انقياد در برابر اوامر الهى ندارند جسمشان ناچار مقهور و منقاد در مقابل اراده او است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از قول خداوند و ظلالهم بالغدوّ و الآصال دعاء است قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن كه ساعت اجابت است و شايد مراد نعمت و راحت باشد كه يكى از معانى ظلّ است و محتمل است بالغدوّ و الآصال كنايه از دوام و استمرار باشد و صبح و عصر خصوصيّتى نداشته باشد و جمع بين معانى و اختصاص هر يك بمورد مناسب ممكن و موكول بنظر اهل ذوق و دقت است.
جلد 3 صفحه 197
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ البَرقَ خَوفاً وَ طَمَعاً وَ يُنشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ «12»
او است خداوندي که بشما ارائه ميدهد برق را هم موجب خوف ميشود و هم مورث طمع و انشاء ميفرمايد ابر را با ثقالت و سنگيني.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ البَرقَ برق ظاهر ميشود از شكاف ابرها خَوفاً وَ طَمَعاً بعضي گفتند خوف صاعقه که بسا يك قسمت را برق ميزند و ميسوزاند و طمع نزول غيث و باران بعضي گفتند خوف از نزول باران براي مسافر که سدّ طريق ميشود و طمع براي كشت و زرع و تلطيف هوا و جريان انهار و زيادتي آب چاهها
جلد 11 - صفحه 316
و چشمهها، بعضي گفتند خوف از شدت باران و خرابي عمارات و طغيان سيل و طمع براي رشد اشجار و زرع و رياحين و امثال اينها.
ما ميگوييم تمام اينکه برقها و ابرها و بارانها و برفها هم منافع زيادي دارد و هم مضاري دارد حتي مثل برودت هوي و شدّت سرما نسبت ببلاد و قري حتي نسبت بمنازل و نسبت باشخاص مختلف ميشود هم موجب خوف است و هم موجب طمع وَ يُنشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ ابرها بسا رقيق است يا باران نميدهد و در هوي از هم ميپاشد و بسا تيره و محكم است که ميبارد. سحاب جمع سحابة است و ثقال جمع ثقيل و اينکه جمله عطف بيريكم است مدخول هو الذي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- بخش دیگری از نشانههای عظمت او: قرآن در اینجا بار دیگر به آیات توحید و نشانههای عظمت خدا و اسرار آفرینش میپردازد.
نخست به برق (برقی که در میان قطعات ابر پیدا میشود) اشاره کرده، میگوید: «او کسی است که برق را که مایه ترس و طمع میباشد به شما ارائه میدهد» (هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً).
از یک سو شعاع درخشانش چشمها را خیره میکند و شما را به وحشت میاندازد.
ج2، ص469
اما از آنجا که غالبا همراه آن رگبارهایی به وجود میآید و تشنه کامان بیابان را آب زلال میبخشد و درختان و زراعت را سیراب میکند، آنها را به امید و طمع میکشاند، و در میان این بیم و امید، لحظات حساسی را میگذرانند.
سپس اضافه میکند: «او کسی است که ابرهای سنگین و پربار ایجاد میکند» که قادر به آبیاری زمینهای تشنهاند (وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ).
نکات آیه
۱- خداوند ، آشکار کننده برقهاى آسمانى و نمایاننده آنها به آدمیان (هو الذى یریکم البرق)
۲- هراس مردم از خشکسالى و امید آنان به نزول باران ، زمینه ساز پدید آمدن برقهاى آسمانى و نمایاندن آنها به ایشان است. (هو الذى یریکم البرق خوفًا و طمعًا) هر یک از دو کلمه «خوفاً» و «طمعاً» مى تواند مفعول له حصولى باشد و مى تواند مفعول له تحصیلى باشد. بر فرض نخست مفاد عبارت «هو الذى ...» چنین مى شود: «چون هراس داشتید و نیز امیدوار بودید برقهاى آسمانى را براى شما پدیدار مى کنیم». و بر مبناى دوم مفاد «هو الذى ...» چنین مى شود: «براى آنکه بهراسید و نیز امیدوار شوید، برقهاى آسمانى را به شما مى نمایانیم». برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۳- برقهاى آسمانى مایه هراس مردم و نیز موجب امید آنان است. (هو الذى یریکم البرق خوفًا و طمعًا) برداشت فوق بر این اساس است که هر یک از «خوفاً» و «طمعاً» مفعول له تحصیلى باشد.
۴- خداوند پدید آورنده ابرهاى سنگین پرباران (و ینشىء السحاب الثقال) «انشاء» (مصدر ینشىء) به معناى خلق کردن و پدید آوردن است. «سحاب» (جمع سحابة) به معناى ابرهاى باران زاست و «ثقال» نیز جمع ثقیل است.
۵- عوامل طبیعى در اختیار خداوند است و تنها او حاکم بر آنهاست. (هو الذى یریکم البرق ... و ینشىء السحاب الثقال)
روایات و احادیث
۶- «قال الرضا(ع) فى قول الله عزوجل: «هو الذى یریکم البرق خوفاً و طمعاً» قال: خوفاً للمسافر و طمعاً للمقیم ;[۱] از امام رضا(ع) درباره سخن خدا: «هو الذى یریکم البرق خوفاً و طمعاً» روایت شده است که فرمود: مایه ترس براى مسافر و مایه امید براى مقیم در وطن مى باشد».
۷- «سأل أبوبصیر أباعبدالله(ع): ... ما حال البرق فقال: تلک مخاریق الملائکة تضرب السحاب فتسوقه إلى الموضع الذى قضى الله عزوجل فیه المطر ;[۲] ابوبصیر از امام صادق(ع) از چگونگى برق سؤال کرد، حضرت فرمود: آن تازیانه هاى فرشتگان است که بر ابرها مى زنند و آنها را به مکانى که خداى عزوجل در آن باران مقدر فرموده است، مى رانند.
موضوعات مرتبط
- ابرها: خالق ابرهاى باران زا ۴; عوامل حرکت ابرها ۷
- امیدوارى: آثار امیدوارى ۲; امیدوارى به باران ۲; عوامل امیدوارى ۳، ۶
- برقهاى آسمانى: حقیقت برقهاى آسمانى ۷; زمینه برقهاى آسمانى ۲; نقش برقهاى آسمانى ۳، ۶; نمایاننده برقهاى آسمانى ۱
- ترس: آثار ترس ۲; ترس از خشکسالى ۲; عوامل ترس ۳، ۶
- توحید: توحید افعالى ۵
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- خدا: افعال خدا ۱; حاکمیت خدا ۵; خالقیت خدا ۴; خدا و عوامل طبیعى ۵; محدوده اختیارات خدا ۵
- عوامل طبیعى: حاکم عوامل طبیعى ۵
- ملائکه: نقش ملائکه ۷
منابع