الحديد ١٣

از الکتاب
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ يَقُولُ‌ الْمُنَافِقُونَ‌ وَ الْمُنَافِقَاتُ‌ لِلَّذِينَ‌ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ‌ مِنْ‌ نُورِکُمْ‌ قِيلَ‌ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ‌ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ‌ بَيْنَهُمْ‌ بِسُورٍ لَهُ‌ بَابٌ‌ بَاطِنُهُ‌ فِيهِ‌ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ‌ مِنْ‌ قِبَلِهِ‌ الْعَذَابُ‌

ترجمه

روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: «نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم!» به آنها گفته می‌شود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیواری میان آنها زده می‌شود که دری دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!

|آن روز كه مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند گويند: نظرى به ما بيفكنيد تا از نورتان فروغى برگيريم. گفته شود: به پشت سرتان [دنيا] بازگرديد و از آن جا نورى بطلبيد. آن‌گاه ميان آنها ديوارى زده شود كه آن را درى است كه اندرون آن رحمت است و بير
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى‌] برگيريم.» گفته مى‌شود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مى‌شود كه آن را دروازه‌اى است: باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
و باز آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: مشتابید و به ما فرصتی دهید تا ما هم از نور شما روشنایی برگیریم. در پاسخ به آنها گویند: واپس گردید (یعنی اگر می‌توانید به دنیا بازگردید) و از آنجا نور طلبید. در این گفتگو باشند که بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود.
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده اند، می گویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده می شود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] رحمت است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است.
روزى كه مردان منافق و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: درنگى كنيد تا از نورتان فروغى گيريم. گويند: به دنيا بازگرديد و از آنجا نور بطلبيد. ميانشان ديوارى برآورند كه بر آن ديوار درى باشد؛ درون آن رحمت باشد و بيرون آن عذاب.
روزی که مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان گویند به خاطر ما درنگ کنید تا از نورتان روشنی فراگیریم، گفته شود پس پشت خویش باز گردید و نوری بجویید، سپس میان آنان دیواری زده شود که دری دارد، از درون‌سو در آن رحمت است و از برون سوی آن عذاب است‌
روزى كه مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند گويند: به ما بنگريد- يا درنگ كنيد- تا از نور شما [روشنايى‌] فرا گيريم. گفته شود- مؤمنان يا فرشتگان گويند-: به پشت سر خويش- يعنى به دنيا- بازگرديد و [از آنجا] روشنايى بجوييد- يعنى روشنايى را بايد از دنيا با خود آورد-. پس ميانشان ديوارى برآرند كه آن را درى باشد در اندرون آن رحمت- بهشت- است و بيرون آن از پيشش عذاب- دوزخ- است.
روزی مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: (با شتاب به سوی بهشت حرکت نکنید و) منتظرمان بمانید تا از نور شما فروغ و پرتوی (به ما بتابد و از آن) استفاده کنیم! بدیشان گفته می‌شود: به عقب برگردید (و مجدّداً به دنیا بروید) و نوری به دست بیاورید! در این حال ناگهان دیواری میان آنان کشیده می‌شود که دری دارد. داخل آن (که به طرف مؤمنان است) رو به رحمت است (که بهشت و نعمت سرمدی است) و خارج آن (که به طرف منافقان است) رو به عذاب است (که دوزخ و نقمت ابدی است).
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‌اند گویند: «ما را بنگرید تا مقداری از نورتان را بهره برگیریم.‌» گفته شد: «واپس روید. پس نوری درخواست کنید.» پس میانشان دیواری زده شد که آن را دربی است: باطنش در (ژرفای) رحمت و از سوی ظاهرش عذاب است.
روزی که گویند مردان و زنان دوروی بدانان که ایمان آوردند بنگرید به ما تا بهره‌مند شویم به پرتوی از نور شما گفته شد بازگردید پشت سر خویش پس بجوئید پرتوی پس زده شد میانشان حصاری (دیواری) که آن را است در اندرونش رحمت و برونش از پیش آن است عذاب‌

On the Day when the hypocritical men and hypocritical women will say to those who believed, “Wait for us; let us absorb some of your light.” It will be said, “Go back behind you, and seek light.” A wall will be raised between them, in which is a door; within it is mercy, and outside it is agony.
ترتیل:
ترجمه:
الحديد ١٢ آیه ١٣ الحديد ١٤
سوره : سوره الحديد
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُنظُرُونَا»: منتظر ما بمانید و شتاب مکنید. به ما بنگرید تا از نور صورت شما بهره‌مند شویم و راه خود را پیدا کنیم (نگا: قاسمی). نظر لطف و محبتی به ما بیفکنید و سهمی از نور خود را به ما بدهید. «نَقْتَبِسْ»: شعله و پرتوی برگیریم (نگا: طه / ). «إِرْجِعُوا وَرَآءَکُمْ»: به عقب برگردید. مراد برگشتن به دنیا است. «قِیلَ»: گویندگان آن مؤمنان یا فرشتگانند. «سُورٍ»: دیوار بلند. باره. بارو. «بابٌ»: در. دروازه. چه بسا مراد این باشد که چنین دیواری دروازه‌ای دارد که مؤمنان از آنجا وارد طرف بهشت می‌گردند و پس از ورود همه آنان، به روی منافقان بسته می‌شود. «بَاطِنُهُ»: داخل آن. قسمتی که مؤمنان در آنجا هستند. «ظَاهِرُهُ»: پشت دیوار. خارج دیوار. قسمتی که منافقان در آنجا هستند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱۳ و ۱۴:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از سلام بن مستنیر روایت کند که گفت: از امام باقر علیه‌السلام درباره این قسمت از آیه «فَضُرِبَ بَینَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» سؤال کردم.

فرمود: درباره ما و شیعیان ما و نیز درباره کفار نازل شده است زیرا وقتى که روز قیامت آشکار می‌شود. خلایق در راه محشر در تنگناى سختى قرار مى گیرند و خداوند سور و قلعه اى از تاریکى در مقابل آنان قرار می‌دهد که در باطن آن رحمت و نور است و در ظاهر آن، عذاب و ظلمت و تاریکى است و خداوند ما و شیعیان ما را در باطن آن جاى می‌دهد و دشمنان ما و کفار را در ظاهر آن قرار دهد سپس دشمنان ما شما شیعیان را مورد خطاب قرار داده و گویند: آیا در دنیا ما با شما نبوده ایم؟ و آیا پیامبر ما و شما یک نفر نبوده است؟ و آیا نماز و روزه و حج ما با شما به یک کیفیت نبوده است؟ سپس فرشته اى از جانب خداوند جواب آن‌ها را می‌دهد (چنان که در آیه ۱۴ مذکور گردیده است).[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13»

جلد 9 - صفحه 465

روزى كه مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند، مى‌گويند:

درنگى كنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم. به آنان گفته مى‌شود: به عقب برگرديد و (از دنيا) نورى بجوييد. پس ميان آنان ديوارى زده مى‌شود، با درى كه درونش، (بهشتِ) رحمت و از جانب بيرونش (جهنمِ) عذاب است.

نکته ها

«انْظُرُونا» از ريشه «نظر» است. اين واژه اگر بدون «الى» بيايد به معناى انتظار و مهلت دادن است، همانند اين آيه و آيه‌ «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» «1» واگر با «الى» بيايد به معناى نظر كردن است، مانند آيه‌ «يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ» «2»

«اقتباس» به معناى برگرفتن قطعه‌اى از آتش است. «سور» به معناى ديوار و برج و باروى بلندى است كه در قديم دور شهرها مى‌كشيدند تا مانع ورود بيگانه شود.

در قيامت، مجرمان از چهار گروه استمداد مى‌كنند:

الف) از رهبران خود. فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ‌ ... «3» آيا مى‌شود شما ما را نجات دهيد، ولى پاسخ منفى مى‌شنوند.

ب) از مؤمنان، كه در آيه مورد بحث مى‌خوانيم. «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»

ج) از فرشتگانِ مأمور دوزخ. «قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ» «4» از خدا بخواهيد كه يك روز از عذاب ما كاسته شود، ولى باز پاسخ منفى است.

د) شيطان را ملامت مى‌كنند كه تو ما را گمراه كردى و گناه ما به دوش توست، شيطان مى‌گويد: «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» «5» مرا سرزنش نكنيد، بلكه خود را سرزنش كنيد.

پیام ها

1- بيمارى نفاق، مرد و زن نمى‌شناسد. «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ»

2- كسانى كه در دنيا حاضر نشدند از ظلمات جهل و شرك و تفرقه خارج شوند،


«1». بقره، 162.

«2». محمّد، 20.

«3». ابراهيم، 21.

«4». غافر، 49.

«5». ابراهيم، 22.

جلد 9 - صفحه 466

در قيامت در ظلماتند و براى كسب نور به ديگران التماس مى‌كنند. «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»

3- تحقير و ذلت منافقان در قيامت، هم با لفظ است، «قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ»، هم با عمل. «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ»

4- منافق در دنيا، در ظاهر با مؤمنان است و در باطن با كافران. در قيامت نيز، تا پاى بهشت با مؤمنان مى‌آيد، امّا همراه كافران به دوزخ وارد مى‌شود. فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ ... باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13»

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ‌: ياد كن روزى را كه گويند مردان منافقان و زنان منافقه، لِلَّذِينَ آمَنُوا: مر آنان را كه ايمان آورده‌اند، يعنى از اهل ايمان التماس نور كنند كه شما، انْظُرُونا: نظر كنيد به ما، يعنى روى به عقب نمائيد، نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ‌: تا اقتباس كنيم و بگيريم روشنى از نور شما چون به ما نگاه كنيد، يا منتظر ما باشيد و توقف كنيد تا كسب نور از شما نمائيم. و اين را به جهت آن گويند كه مؤمنان بر صراط گذرند مانند برق خاطف بر مركبهاى خوش‌رفتار، و منافقان پياده.

بعضى گفته‌اند: چون مؤمنان و منافقان از قبر برخيزند، مختلط شوند.

منافقان در روشنى مؤمنان راه روند. چون ممتاز شوند، منافقان بى‌نور مانند؛ پس التماس نور كنند از مؤمنان.

نزد بعضى از مفسرين: چون مؤمنان در عرصه قيامت آيند، به نور اعمال خود مانند برق گذرند؛ و منافقان چون در دنيا به ظاهر ايمان با مؤمنان بوده‌اند، بعد از مرگ، نور آنها پنهان شده، در قيامت بر وجه جزاى مكر و خدعه ظاهر شده، ناگاه بادى برآيد نور آنها خاموش شود. نزد اين حال به مؤمنان گويند:

«انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ».

چون طلب نور كنند، قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ‌: گفته شود، يعنى مؤمنان يا ملائكه گويند ايشان را: بازگرديد باز پس خود، يعنى به دنيا رجوع كنيد، فَالْتَمِسُوا نُوراً: پس بجوئيد نور را در آنجا به تحصيل سبب آن، كه ايمان است،

جلد 13 - صفحه 26

زيرا در محشر، كسب نور نتوان كرد و از دنيا بايد آورد. يا رجوع به موقف كنيد كه اين نور از آنجا به ما داده‌اند، نااميد و مأيوس بازگرديد و از ما دور شويد كه شما را از اين نور نصيبى نيست. اين كلام را بر وجه يأس آنها گويند، زيرا مى‌دانند در پس ايشان نورى نيست و منافقان به تصور نور در عقب، روى كنند.

فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ: پس زده شود، يعنى ملائكه به حكم خدا بزنند ميان مؤمنان و منافقان ديوارى بلند، لَهُ بابٌ‌: مر آن را درى باشد كه مؤمنان در آن درآيند، باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ: داخل آن كه مؤمنان در آن باشند در او رحمت بود زيرا كه نزديكى بهشت باشد. وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ‌: و خارج آن كه منافقان باشند از نزد آن عذاب باشد، زيرا نزديك جهنم باشد. و منافقان چون به عقب نگرند، نورى نبينند، باز متوجه مؤمنان شوند، ديوار را ببينند ميان خود و ايشان مانع شده، از بيرون در نگاه كنند، در بهشت مؤمنان را بينند خرامان متوجه رياض جنانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11» يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «12» يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13» يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‌ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «14» فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»

ترجمه‌

كيست آنكه وام دهد بخدا و امى نيكو پس زياده گرداند آنرا براى او و براى او است مزدى پرفائده‌

روز كه ميبينى مردان مؤمن و زنان مؤمنه را كه بشتاب ميرود نورشان پيش روى ايشان و در جانب راستشان مژده شما را است امروز بهشتهائى كه جارى است در آنها نهرها جاودانيان در آنها اينست آن كاميابى بزرگ‌

روز كه ميگويند مردان منافق و زنان منافق بآنان كه ايمان آوردند منتظر شويد ما را تا بهره‌مند شويم از نور شما گفته شود برگرديد به پشت خود پس طلب كنيد نورى را پس كشيده شود ميانشان ديوار معظمى كه برايش در ميباشد و داخلش در آن رحمت است و خارجش در مقابل آن عذاب است‌

ندا كنند ايشانرا كه آيا نبوديم با شما گويند بلى ولى شما بهلاكت افكنديد خودتان را و منتظر بدى براى ما بوديد و شك آورديد و فريب داد شما را آرزوها تا آنكه آمد فرمان خدا و فريب داد شما را بخدا فريب دهنده‌

پس امروز گرفته نميشود از شما چيزى عوض جان و نه از آنان كه كافر شدند جاى شما آتش است و بد جاى بازگشتى است آن.

تفسير

قرض كه بفارسى آنرا وام گويند آنست كه كسى مال خود را بديگرى تمليك نمايد با اين قيد كه او عوض آن را يا زيادتر باو بعدا بپردازد خدا ميفرمايد كيست آن مرديكه قرض بدهد بخدا قرض خوبى پس خدا چندين‌


جلد 5 صفحه 144

برابر باو عوض عنايت فرمايد و چون خدا محتاج نيست كه براى خودش قرض بخواهد معلوم ميشود مراد انفاق در راه خدا است و خوبى قرض بآنست كه از مال حلال باشد و از عزيزتر و بهترين اموال باشد و در بهترين احوال كه جوانى و سلامتى است واقع شود و صرف نمايد در بهترين مصارف خير و بكسى اظهار ننمايد و ارائه ندهد آنرا و بنظرش نيآيد كه كار بزرگى كرده و بعدا منّت ننهد و آزارى نرساند بكسيكه چيزى داده و در آن انفاق جز رضاى خدا منظور و مقصودى اصلا و ضمنا و تبعا بهيچ وجه نداشته باشد و چون چنين باشد خداوند چندين برابر آن مال باو عوض عنايت خواهد فرمود از هفت تا هفتاد و هفتصد بحسب جهاتيكه ذكر شد و درجات معرفت و اخلاص نيّت و اجر گرامى و پرفائده و بزرگتر از همه بهشت جاويد است در روزى كه مى‌بينى تو اى پيغمبر مردان و زنان از اهل ايمان را كه ميتابد نورشان در مقابلشان كه راه بهشت است و از جانب دست راستشان كه نامه اعمالشان را بآنها ميدهند و گفته ميشود بشارت باد شما را امروز ببهشت كه نهرها در زير قصور و كنار اشجار آن روان است و هميشه در آن هستيد و آن بزرگترين نيل بمطلوب است در روز كه مردان و زنان اهل نفاق و دو روئى كه ظاهرا ميگويند ما مسلمانيم و باطنا از كافر بدترند باهل ايمان ميگويند صبر كنيد يا نظرى بما نمائيد كه در تاريكى هستيم و منتظر باشيد كه ما با شما بيائيم و از نور شما استفاده كنيم ايشان جواب ميدهند مراجعه بپشت سر خودتان بنمائيد و نور را از آنجا طلب نمائيد و مقصودشان عود بدنيا است و طعن بآنها كه اين نور از عمل صالح خالص توليد شده كه در دنيا بايد بجا آورد و شما نيآورديد و ديگر قابل تدارك نيست پس ناگهان ديوار عظيم البنيان بهشت مانند سور شهر نمايان گردد و حائل شود بين آن دو گروه و آن سور درى دارد يا درهائى كه اهل ايمان و عمل صالح داخل در درون آن ميشوند و آنجا محلّ رحمت و نعمت بى‌منتهاى الهى است كه بهشت است و بيرون سور كه اهل نفاق اقامت دارند در نزد آن و در مرئى و منظر آنان عذاب و آتش جهنم است و در آن حال بصداى بلند اهل نفاق ميخوانند اهل ايمان را و ميگويند آيا ما داخل در حزب شما نبوديم و با شما


جلد 5 صفحه 145

نماز نميخوانديم و روزه نميگرفتيم و حج بجا نميآورديم و آنان جواب گويند بلى ولى شما مبتلا نموديد و بهلاكت انداختيد خودتان را باضمار كفر و نفاق و شقاق و معاصى و انتظار داشتيد روز مصيبت و بلا را براى مسلمانان و در شك و شبهه بوديد از حق بودن دين اسلام تا فرمان قبض روح شما صادر شد و مغرور نمود شما را آرزوهائى از قبيل شكست خوردن مسلمانان و رفتن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا و رسيدن شما بسلطنت ظاهرى و فريب داد شما را شيطان بحلم و صبر و عفو خدا و امروز ديگر چاره از دست رفته حتى اگر مالى داشته باشيد و بخواهيد بدهيد كه جان خودتان را بآن بخريد از شما قبول نميشود و همچنين از آنانكه ظاهرا و باطنا كافر بودند قبول نميشود جايگاه شما آتش جهنّم است و آن اولى و احقّ از هر چيزى است بشما و بد جايگاه و محلّ بازگشتى است آن آتش براى اهلش و مستفاد از چند روايت معتبر آنست كه آيه اوّل در صله امام عليه السّلام نازل شده و راجع بپرداخت سهم امام عليه السّلام در زمان سلطان جائر است و آنكه خدا محتاج نيست كه از مردم قرض بخواهد هر حقّى كه خدا دارد آن مخصوص بولى او است كه امام است و قمّى ره نقل فرموده كه نور روز قيامت ميان مردم قسمت شود بحسب مراتب ايمانشان سهم منافق از آن در سر انگشت بزرگ پاى چپ آن است پس نگاه ميكند بنور خود پس ميگويد باهل ايمان بجاى خودتان بمانيد تا ما از نور شما مستفيد شويم پس اهل ايمان ميگويند رجوع بپشت سر خودتان نمائيد و كسب نور كنيد و آنها برميگردند پس سور ميان آنها كشيده ميشود و قسم بخدا يهود و نصارى را خدا اراده نفرموده و مقصود فقط اهل قبله ميباشند حقير عرض ميكنم كفّار كه اصلا نورى ندارند اين مختصر نور از همان ايمان ظاهرى توليد شده ولى چون بباطن سرايت ننموده نتيجه‌اش اين شده كه اهل ايمان را ديده‌اند و از آنها خواهش كرده و جواب ملامت‌آميز شنيده‌اند و مأيوس شده‌اند پس حال اينها بدتر از آنها است كه اهل ايمان را نديده‌اند و خواهشى نكرده‌اند و جواب شماتت‌آميزى نشنيده‌اند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از


جلد 5 صفحه 146

يكديگر ممتاز شدند اهل نفاق در تاريكى باقى ميمانند و اين خواهش را مينمايند پس بمنافقين گفته ميشود برگرديد بمحشر آنجا كه نور قسمت ميشود و از آنجا نور طلب كنيد پس برميگردند و نورى نمى‌بينند و بنابراين خداوند خواسته در مقابل اعمال سخريّه آميز ريائى آنان در دنيا باين نحو آنها را سخريّه نمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ يَقُول‌ُ المُنافِقُون‌َ وَ المُنافِقات‌ُ لِلَّذِين‌َ آمَنُوا انظُرُونا نَقتَبِس‌ مِن‌ نُورِكُم‌ قِيل‌َ ارجِعُوا وَراءَكُم‌ فَالتَمِسُوا نُوراً فَضُرِب‌َ بَينَهُم‌ بِسُورٍ لَه‌ُ باب‌ٌ باطِنُه‌ُ فِيه‌ِ الرَّحمَةُ وَ ظاهِرُه‌ُ مِن‌ قِبَلِه‌ِ العَذاب‌ُ «13» يُنادُونَهُم‌ أَ لَم‌ نَكُن‌ مَعَكُم‌ قالُوا بَلي‌ وَ لكِنَّكُم‌ فَتَنتُم‌ أَنفُسَكُم‌ وَ تَرَبَّصتُم‌ وَ ارتَبتُم‌ وَ غَرَّتكُم‌ُ الأَمانِي‌ُّ حَتّي‌ جاءَ أَمرُ اللّه‌ِ وَ غَرَّكُم‌ بِاللّه‌ِ الغَرُورُ «14»

روزي‌ ‌که‌ مي‌گويند: منافقين‌ و منافقات‌ ‌از‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ نظر كنيد ‌بما‌ ‌تا‌ ‌ما ‌از‌

جلد 16 - صفحه 427

نور ‌شما‌ اقتباس‌ كنيم‌ و روشن‌ شويم‌ بآنها گفته‌ مي‌شود ‌که‌ ‌بر‌ گرديد ‌به‌ پشت‌ سر ‌خود‌ و طلب‌ كنيد نوري‌ ‌را‌ ‌پس‌ زده‌ مي‌شود ‌بين‌ مؤمنين‌ و منافقات‌ بسوري‌ و ديواري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ دري‌ ‌است‌ پشتش‌ ‌که‌ بطرف‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌در‌ ‌او‌ رحمت‌ و روي‌ ‌او‌ ‌که‌ بطرف‌ منافقين‌ ‌از‌ جلو ‌او‌ عذاب‌ ‌است‌، منافقين‌ ‌از‌ پشت‌ سور فرياد مي‌زنند مؤمنين‌ ‌را‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ صدا ميزنند و مي‌گويند مگر ‌ما ‌با‌ ‌شما‌ ‌در‌ دنيا معاشرت‌ نداشتيم‌ و ‌با‌ ‌شما‌ نبوديم‌، مؤمنين‌ مي‌گويند: بلي‌ ‌با‌ ‌ما بوديد لكن‌ ‌شما‌ امتحان‌ ‌خود‌ ‌را‌ داديد و مفتون‌ شديد بنفوس‌ ‌خود‌ و انتظار مي‌كشيديد و بريب‌ و شك‌ افتاديد و فريب‌ داد ‌شما‌ ‌را‌ آمال‌ و آرزوها ‌تا‌ آنكه‌ آمد امر الهي‌ ‌که‌ موت‌ ‌باشد‌ ‌شما‌ ‌را‌ مرگ‌ گريبان‌ ‌شما‌ ‌را‌ گرفت‌ و فريب‌ داد ‌شما‌ ‌را‌ بخدا فريب‌ دهنده‌ ‌که‌ شيطان‌ ‌باشد‌.

يَوم‌َ يَقُول‌ُ المُنافِقُون‌َ وَ المُنافِقات‌ُ ذكر خصوص‌ منافقين‌ ‌با‌ اينكه‌ تمام‌ كفّار و مشركين‌ ‌در‌ عذاب‌ شركت‌ دارند ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ساير كفّار و مشركين‌ ‌با‌ مؤمنين‌ نبودند دشمن‌ خارجي‌ بودند و منافقين‌ ‌با‌ مؤمنين‌ مختلط بودند و دشمن‌ داخلي‌ بودند مسجد مي‌آمدند، ‌به‌ نماز حاضر مي‌شدند طرف‌ معامله‌ بودند، ازدواج‌ ‌با‌ ‌آنها‌ داشتند، اسم‌ اسلام‌ و ايمان‌ روي‌ ‌خود‌ گذارده‌ بودند و ‌غير‌ اينها.

لِلَّذِين‌َ آمَنُوا ‌يعني‌ طرف‌ صحبت‌ ‌آنها‌ مؤمنين‌ بودند.

انظُرُونا نَقتَبِس‌ مِن‌ نُورِكُم‌ چون‌ توجه‌ مؤمنين‌ ‌به‌ طرف‌ بهشت‌ ‌بود‌ و جهنم‌ عقب‌ سر و طرف‌ پشت‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و منافقين‌ ‌به‌ طرف‌ جحيم‌ بودند گفتند برگرديد ‌به‌ طرف‌ ‌ما ‌تا‌ ‌ما ‌هم‌ ‌از‌ نور ‌شما‌ استضائه‌ كنيم‌.

قِيل‌َ ارجِعُوا وَراءَكُم‌ بعضي‌ گفتند ‌يعني‌ ‌بر‌ گرديد ‌به‌ دنيا و تحصيل‌ ايمان‌ كنيد ‌تا‌ نوراني‌ شويد و هيهات‌ ‌که‌ ديگر ‌بر‌ گشتن‌ ندارد و بعضي‌ گفتند برگرديد ‌به‌ صفحه قيامت‌ و صحراي‌ محشر چون‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر تمام‌ مجتمع‌ بودند و نور ايمان‌ مؤمنين‌ صحراي‌ محشر ‌را‌ روشن‌ كرده‌ موقعي‌ ‌که‌ خطاب‌ رسيد وَ امتازُوا اليَوم‌َ أَيُّهَا المُجرِمُون‌َ يس‌ ‌آيه‌ 59 منافقين‌ ‌در‌ ظلمت‌ افتادند.

فَالتَمِسُوا نُوراً ‌آنها‌ مي‌خواهند برگردند.

فَضُرِب‌َ بَينَهُم‌ بِسُورٍ ديواري‌ كشيده‌ مي‌شود ‌بين‌ بهشت‌ و جهنّم‌ ديگر راه‌ فرار و برگشتن‌ ندارند.

جلد 16 - صفحه 428

لَه‌ُ باب‌ٌ يك‌ باب‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ سور هست‌ يك‌ طرف‌ ‌آن‌ ‌که‌ رو ‌به‌ بهشت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ باطن‌ ‌آن‌ باب‌ ‌باشد‌ پشت‌ درب‌.

باطِنُه‌ُ فِيه‌ِ الرَّحمَةُ و يك‌ طرف‌ ‌آن‌ ‌که‌ جلو ‌باشد‌ رو ‌به‌ جهنّم‌ ‌است‌ ‌که‌ وَ ظاهِرُه‌ُ مِن‌ قِبَلِه‌ِ العَذاب‌ُ نكته مليحه‌ آنكه‌ درب‌ ‌را‌ ‌از‌ پشت‌ مي‌بندند ‌که‌ پشت‌ درب‌ رو ‌به‌ خانه‌ و منزل‌ ‌است‌ ‌که‌ بيروني‌ داخل‌ نشود و روي‌ درب‌ رو ‌به‌ خارج‌ ‌است‌ و خانه‌ و منزل‌ بهشت‌ و رحمت‌ ‌است‌ و بيرون‌ ‌آن‌ خارج‌ و عذاب‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ درب‌ بسته‌ مي‌شود منافقين‌ ‌از‌ بيرون‌ فرياد مي‌زنند.

يُنادُونَهُم‌ أَ لَم‌ نَكُن‌ مَعَكُم‌ ‌با‌ ‌شما‌ بوديم‌ نماز ‌به‌ جا مي‌آورديم‌، ‌در‌ مسجد پاي‌ فرمايشات‌ پيغمبر استماع‌ مي‌كرديم‌، معاشرت‌ داشتيم‌، حج‌ مي‌رفتيم‌ و ‌غير‌ اينها و همين‌ كلام‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌با‌ خداي‌ متعال‌ دارند ‌که‌ ‌در‌ خبر دارد اول‌ حكمي‌ ‌که‌ مي‌شود ‌در‌ مورد اينها ‌است‌ مي‌گويند ‌که‌ هنوز ‌در‌ حق‌ كفّار و مشركين‌ حكم‌ نفرموده‌اي‌ ‌با‌ اينكه‌ ‌ما اقرار ‌به‌ شهادتين‌ داشتيم‌ قرآن‌ تلاوت‌ مي‌كرديم‌ ‌در‌ جامعه مسلمين‌ بوديم‌ خطاب‌ مي‌رسد ليس‌ ‌من‌ يعلم‌ كمن‌ ‌لا‌ يعلم‌ و ‌در‌ اينجا ‌هم‌ گفته‌ مي‌شود.

قالُوا بَلي‌ وَ لكِنَّكُم‌ فَتَنتُم‌ أَنفُسَكُم‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ فتنه كفر و نفاق‌ و رجوع‌ ‌از‌ اسلام‌ و ظلم‌ و تعدي‌ و ذهاب‌ حق‌ّ و تضييع‌ حقوق‌ و غصب‌ اموال‌ و خلافت‌ انداختيد.

وَ تَرَبَّصتُم‌ انتظار مي‌كشيديد چه‌ موقع‌ بتوانيد ‌اينکه‌ فتنه‌ها ‌را‌ عملي‌ كنيد ‌تا‌ زمان‌ رحلت‌ پيغمبر فرصت‌ بدست‌ آورديد و كرديد آنچه‌ كرديد.

وَ غَرَّتكُم‌ُ الأَمانِي‌ُّ و آمال‌ و آرزوهايي‌ ‌که‌ داشتيد ‌شما‌ ‌را‌ فريب‌ داد و شيطان‌ ‌هم‌ ‌شما‌ ‌را‌ راهنمايي‌ كرد.

حَتّي‌ جاءَ أَمرُ اللّه‌ِ مرگ‌ گريبان‌ ‌شما‌ ‌را‌ گرفت‌.

وَ غَرَّكُم‌ بِاللّه‌ِ الغَرُورُ غرور شيطان‌ و راههاي‌ شيطان‌ ‌هم‌ بسيار ‌است‌ ‌هر‌ كسي‌ ‌را‌ ‌از‌ يك‌ راهي‌ فريب‌ مي‌دهد ‌شما‌ صراط مستقيم‌ ‌را‌ رها كرديد و متابعت‌ سبل‌ شيطان‌ نموديد ‌با‌ اينكه‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد گوشزد ‌شما‌ نمود ‌که‌ فرمود: وَ أَن‌َّ هذا صِراطِي‌ مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوه‌ُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل‌َ فَتَفَرَّق‌َ بِكُم‌ عَن‌ سَبِيلِه‌ِ انعام‌ آيه 54.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 13)- اما منافقان که در تاریکی وحشتناک کفر و نفاق و گناه قرار گرفته‌اند در این هنگام فریادشان بلند می‌شود و ملتمسانه از مؤمنان تقاضای نور می‌کنند، اما چیزی جز جواب منفی نمی‌شنوند، چنانکه آیه می‌گوید: «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم» (یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ).

یعنی کمی مهلت دهید تا ما هم به شما برسیم و در پرتو نورتان راه را پیدا کنیم.

در پاسخ به آنها «گفته می‌شود: به پشت سر خود برگردید و کسب نور کنید»! (قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً).

اینجا جای تحصیل نور نیست، می‌بایست آن را از دنیائی که پشت سر گذاشتید، از طریق ایمان و عمل صالح، به دست می‌آوردید، اما دیگر گذشته و دیر شده است.

«پس (در این هنگام) دیواری میان آنها زده می‌شود که دری دارد» (فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ).

ج5، ص100

ولی دو طرف این دیوار عظیم، یا این در، کاملا با هم متفاوت است «درونش رحمت است و برونش عذاب» (باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ).

این «در» ممکن است برای این باشد که منافقان از این در، نعمتهای بهشتی را ببینند و حسرت ببرند، یا این که افرادی که کمتر آلوده‌اند پس از اصلاح از آن بگذرند و در کنار مؤمنان قرار گیرند.

نکات آیه

۱ - عرصه قیامت، فرو رفته در ظلمت و تاریکى (یوم یقول المنفقون و المنفقت للذین ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم) آیه قبل در بیان این معنا بود که مؤمنان، در پیمودن مسیر خود به بهشت از نور خودشان استفاده مى کنند. در این آیه بیان مى دارد که منافقان، براى پیمودن مسیر خود در قیامت، فاقد نور بوده و دست به دامان مؤمنان مى زنند تا از نور آنان بهره گیرند. گفتنى است نیاز به همراه داشتن نور، در صورتى صحیح است که انسان در جاى تاریک قرار گرفته باشد.

۲ - حرکت در عرصه تاریک قیامت، نیازمند داشتن نور و روشنایى از خود (یوم یقول المنفقون ... انظرونا نقتبس من نورکم)

۳ - مؤمنان، برخوردار از نور و روشنایى در صحنه تاریک قیامت (یوم یقول المنفقون ... انظرونا نقتبس من نورکم)

۴ - وجود نیرومند جریان نفاق، در میان زنان و مردان مسلمان، در عصر نزول قرآن و بعثت پیامبراکرم(ص) (یوم یقول المنفقون و المنفقت ... انظرونا نقتبس من نورکم) تصریح قرآن به نام مردان و زنان منافق، نشان دهنده وجود آنان در میان مسلمانان صدراسلام است. تعبیر «ألم نکن معکم» در آیه بعد، بیانگر نفوذ آنان در میان صفوف مسلمین به صورت یک جریان گسترده است.

۵ - منافقان، فاقد نور و روشنایى در ظلمت قیامت (یوم یقول المنفقون ... انظرونا نقتبس من نورکم)

۶ - تساوى مردان و زنان در عرصه قیامت، از نظر کیفر و عذاب و محرومیت از ثواب ها و بهره هاى اخروى (یوم یقول المنفقون و المنفقت للذین ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم)

۷ - زنان منافق چونان مردان نفاق پیشه، فاقد نور و روشنایى در ظلمت قیامت (یوم ... و المنفقت ... انظرونا نقتبس من نورکم)

۸ - مهلت خواهى منافقان از مؤمنان در قیامت، براى برگرفتن مقدارى از نور ایشان (یوم یقول المنفقون ... انظرونا نقتبس من نورکم) ماده «نظر» هرگاه بدون واسطه متعدى شود، به معناى انتظار کشیدن و مهلت دادن خواهد بود. بنابراین «انظرونا»; یعنى، انتظار ما را بکشید و ما را مهلت دهید. «قبس» (مبدأ اشتقاق «نقتبس») به شعله اى از یک آتش گفته مى شود. بنابراین «نقتبس من نورکم»; یعنى، تا شعله اى از نور شما برگیریم.

۹ - کسب کردن نور از دیگران در قیامت، در صورتى که انسان نور نداشته باشد، ممکن نیست. (یوم یقول المنفقون ... قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورًا)

۱۰ - پاسخ استهزاآمیز فرشتگان به منافقان در قیامت، در قبال مهلت خواهى آنان از مؤمنان براى کسب نور (یوم یقول المنفقون ... نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورًا) امر در «ارجعوا ورائکم» امر تهکمى و استهزایى است; زیرا در پشت سر منافقان نورى وجود ندارد تا آنان برگردند و از آن برگیرند. گفتنى است که در این که گوینده «ارجعوا ورائکم» کیست، چند دیدگاه وجود دارد. آنچه در برداشت بالا آمده، منطبق با یکى از آنها است.

۱۱ - دنیا، محل کسب نور براى آخرت (قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورًا) برداشت یاد شده بدان احتمال است که مراد از «ورائکم» در «ارجعوا ورائکم» دنیا باشد.

۱۲ - ایمان و عمل صالح، نور است. (قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورًا) «إلتماس» (مصدر «التمسوا») به معناى تحصیل و به دست آوردن است. در صورتى که مراد از «ورائکم» دنیا باشد، مقصود این خواهد بود که به دنیا برگردید و با ایمان و عمل صالح، براى آخرت خود نور به دست آورید.

۱۳ - قیامت، روز جلوه گر شدن حقیقت نورانى ایمان و عمل صالح (قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورًا)

۱۴ - کشیده شدن حصار بلند و ضخیم، میان مؤمنان و منافقان در قیامت (فضرب بینهم بسور) «سور» به دیوار شهر گفته مى شود. نکره آمدن «سور» مى تواند بیانگر بلندى و ضخامت آن باشد.

۱۵ - حصار کشیده شده میان مؤمنان و منافقان، داراى یک درب است. (فضرب بینهم بسور له باب)

۱۶ - مؤمنان در قیامت، در داخل حصار (حصار میان آنان و منافقان) قرار مى گیرند و منافقان در بیرون آن. (فضرب بینهم بسور له باب)

۱۷ - درون حصار کشیده شده میان مؤمنان و منافقان در قیامت، محل رحمت خدا و خارج آن در احاطه عذاب الهى است. (باطنه فیه الرحمة و ظهره من قبله العذاب)

۱۸ - مؤمنان در قیامت، مشمول رحمت خداوند و منافقان محکوم به عذاب الهى اند. (یوم یقول المنفقون ... باطنه فیه الرحمة و ظهره من قبله العذاب)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
  • ایمان: نورانیت ایمان ۱۲، ۱۳
  • دنیا: نقش دنیا ۱۱
  • رحمت: مشمولان رحمت ۱۸
  • زن: تساوى زن و مرد ۶; زنان منافق در قیامت ۷; زنان منافق صدراسلام ۴
  • عذاب: اهل عذاب ۱۸; اهل عذاب اخروى ۱۷
  • عمل صالح: نورانیت عمل صالح ۱۲، ۱۳
  • قیامت: تاریکى قیامت ۱، ۲، ۵; ظهور حقایق در قیامت ۱۳; فاقدان نور در قیامت ۵، ۷، ۹; کسب نور در قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت۱۳
  • کیفر: تساوى در کیفر ۶
  • مؤمنان: درب دیوار میان مؤمنان و منافقان ۱۵; دیوار میان مؤمنان و منافقان ۱۴، ۱۶، ۱۷; رحمت اخروى بر مؤمنان ۱۷; فضایل اخروى مؤمنان ۱۸; مؤمنان در قیامت ۳، ۱۴، ۱۶، ۱۸; مهلت از مؤمنان ۸، ۱۰; نورانیت اخروى مؤمنان ۳، ۸
  • ملائکه: استهزاهاى ملائکه ۱۰
  • منافقان: استمهال منافقان ۸، ۱۰; استهزاى منافقان ۱۰; عذاب اخروى منافقان۱۷، ۱۸; منافقان در قیامت ۵، ۷، ۱۴، ۱۶، ۱۸; منافقان صدراسلام ۴
  • نیازها: نیاز به نور ۲; نیازهاى اخروى ۲

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.