الإسراء ٤٧
کپی متن آیه |
---|
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْکَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً |
ترجمه
الإسراء ٤٦ | آیه ٤٧ | الإسراء ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْتَمِعُونَ بِهِ»: حالی که ایشان به هنگام گوش فرا دادن داشتند و متلبّس به چه تمسخر و استهزائی در حق تو و قرآن بودند. «إِذْهُمْ نَجْوَی»: آن گاه که آنان با هم درگوشی صحبت میکردند و نهانی سخنان زشتی میگفتند. واژه (إِذْ) ظرف زمان و بدل از (إِذْ) پیشین است. واژه (نَجْوَی) جمع (نَجِیّ) است. مانند: قَتیل و قَتْلی، جَریح و جَرْحی. به معنی: نجواکنندگان با یکدیگر. کلمه (نَجْوی) میتواند مصدر هم باشد. «مَسْحُوراً»: جادو شده. مراد دیوانه و دارای اختلال حواسّ است.
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۵۵ سوره إسراء
- تصريف و تنوع آیات قرآن، به منظور متذكر شدن شنوندگان
- با اين كه ثمره تصريف آيات، ازدياد نفرت كفار بوده، حكمت نزول آيات چه بوده است؟
- احتجاجى با مشركان، در نفى شريك براى خداوند متعال
- تقرير استدلال بر نفى شرك براى خدا، به صورت يك قياس استثنایى
- تسبيح سنگ و چوب، به چه معناست؟
- تسبيح همه موجودات، تسبيح حقيقى و قالى است
- وجود موجودات، هم حمد خدا و هم تسبيح اوست
- وجوه مختلفى كه در معناى «حِجَاباً مَستُوراً» گفته شده است
- پاسخ خداوند، به استبعاد مشركان، نسبت به مسأله معاد
- امر به خوش زبانى و ادب در کلام و پرهیز از درشتگويى
- سعادت و شقاوت هر كس، بسته به مشيت الهى است كه بر اساس عمل تعيين مى شود
- بحث روايتى
- توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى موجودات كه در پاره اى روايات نقل شده است
- چند روايت درباره «بِسمِ اللّهِ الرَّحمِان الرَّحِيم»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً «47»
ما داناتريم كه چون به تو گوش مىدهند، براى چه گوش مىدهند و آنگاه كه (براى خنثى كردن تبليغات پيامبر) با هم نجوا مىكنند (نيز بهتر مىدانيم چه مىگويند). آن زمان كه ستمگران (به ديگران) مىگويند: شما جز از مردى افسون شده پيروى نمىكنيد (آن را هم مىدانيم).
نکته ها
در تفاسير آمده است كه هر يك از سران كفّار، شبانه وبدون اطلاع يكديگر مخفيانه پشت خانهى پيامبر حاضر مىشدند تا در تاريكى، صوت قرآن را بشنوند وسپس تحليل كنند.
گاهى هم در تاريكى به هم برمىخوردند ويكديگر را شناخته ملامت مىكردند كه ما خود، دل از صوت محمّد نمىكنيم، مردم چه كار كنند!
اين آيه، به پيامبر خدا دلگرمى مىدهد كه از فرار و بىاحترامى كفّار، متأثّر نشود، چون همه چيز بر خدا روشن است.
جلد 5 - صفحه 71
پیام ها
1- خداوند، از اهداف و اغراض مردم نيز آگاه است. «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ»
2- همهى شنوندگان، حسن نيّت ندارند. نَحْنُ أَعْلَمُ ...
3- مبلّغِ حق، نبايد با فرار يا تهمت مردم عقبنشينى كند، بلكه بايد بداند كه زير نظر خداست و دلگرم باشد. نَحْنُ أَعْلَمُ ...
4- دشمنان، چون توجّه مردم را به رهبران الهى مىبينند، با تهمت و دروغ به آنان ضربه مىزنند. «رَجُلًا مَسْحُوراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (47)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ: ما داناتر هستيم به آنچه را كه به سبب آن گوش مىكنند قرائت تو را از لغو و استهزاء به قرآن، يعنى ما مىدانيم كه آنها استماع قرآن كنند به عنوان لغو و استهزاء. إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ: وقتى كه گوش مىدارند به قرائت تو. وَ إِذْ هُمْ نَجْوى: و زمانى را كه با يكديگر سرّى گويند در حق تو: بعضى گويند ساحر است، بعضى گويند شاعر، بعضى گويند كاهن، بعضى گويند ديوانه؛ تمام احوال و اقوال آشكارا و پنهان آنها را دانيم. إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ: وقتى كه گويند كافران به همديگر. إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً: پيروى نمىكنيد شما مگر مردى را سحر كرده شده كه عقلش مختل گرديده، يا پيروى نمىكنيد مگر صاحب سحرى را.
حاصل آنكه: اين كفار و معاندين حق و يقين، در حالت اعراض و فرار از معالم دين، امثالى را زنند به مرتبهاى كه صاحب برهان و حجت را نسبت به سحر دهند از جهت عجز خودشان از معارضه و مقاومت و نهايت سفاهت و جهالت. و جاى تعجب است كه شخص در مقام مخاصمه و مجادله، چون تاب مقاومت برهان و دليل ندارد، طرف را به آيات بينه و معجزات باهره، به سحر منسوب سازد!
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (45) وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (46) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (47) انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (48)
ترجمه
و چون بخوانى قرآن را قرار دهيم ميان تو و ميان آنانكه ايمان نميآورند بروز باز پسين حجابى پوشيده
و قرار دهيم بر دلهاشان پوششها كه مبادا بفهمند آنرا و در گوشهاشان سنگينى و چون ياد كنى پروردگار خود را در قرآن يكتا بر گردند به پشتهاشان رمندگان
ما داناتريم براهى كه گوش ميدهند بآن راه هنگاميكه گوش ميدهند بجانب تو و هنگاميكه آنها راز گويانند آنگاه كه گويند ستمكاران پيروى نميكنيد مگر مرديرا سحر كرده شده
بنگر چگونه زدند براى تو مثلها را پس گمراه شدند پس نميتوانند يافت راهى.
تفسير
گفتهاند وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرائت قرآن ميفرمود و نماز ميخواند در حول كعبه معظمه جمعى از اهل شرك از قبيل ابو سفيان و ابو جهل و نضر بن حرث و امّ جميل زن ابو لهب آنحضرت را اذيّت و آزار مينمودند و سنگ ميزدند لذا خداوند
جلد 3 صفحه 364
حجابى قرار داد بين آنحضرت و آنها كه نه او را مىديدند و نه حجاب را پس آن حجاب هم ساتر بود و هم مستور و بنابراين حاجت نيست كه گفته شود اسم مفعول بمعناى فاعل و داراى ستر است چنانچه گفته شده است و اين از قدرت خداوند عجيب نيست كه مستبعد باشد و بعضى گفتهاند اين در شب بوده كه صداى حضرت را مىشنيدند و نميتوانستند او را پيدا كنند و بعضى حجاب را معنوى و كنايه از بعد آنها از مقام فهم و استماع آيات الهى دانستهاند كه عبارت از خذلان و منسوب بخداوند است چنانچه فرموده و قرار داديم بر دلهاشان پوششها كه مانع شود از فهم معانى قرآن و در كوشهاشان سنگينى كه باز دارد آنها را از شنيدن صوت آن بسمع قبول در نتيجه تعصّب و عناد و ترك تفكّر و تدبر خودشان كه مستحق اين عقوبت شدند و شهادت ميدهد باين كورى و كرى باطنى حقيقى ناشى از سوء سريرت و خبث طينت آنها كه چون نام خداوند را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در قرآن بتنهائى بدون انضمام با سامى معبودهاى باطلشان ميبرد بر ميگردند به پشتهاشان از روى تنفر با آنكه رمندگان باشند چون نفور جمع نافر است و حال از فاعل ولّوا و بعضى آنرا مصدر دانستهاند بر خلاف متعارف و گفتهاند معناى كلام آنستكه نفرت ميكنند نفرت كردنى و اين كاشف از كمال عناد و تنفر آنها از طريق رشاد است و از چند روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه الرّحمن الرّحيم ميفرمود در نماز و غيره در هر حال خداوند داناتر است از هركس حتى از خود كفّار كه بچه سبب و غرض گوش ميدهند بقرآن از لهو و استهزاء و غيرها در وقتى كه گوش ميدهند بقرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در وقتى كه زير گوشى سخن ميگويند با يكديگر هنگاميكه ميگويند متابعت نميكنيد شما مگر مرديرا كه سحر كرده و ديوانه شده و بسى جاى تعجّب است از حال كسانيكه شخص اوّل عالم امكان و عقل كلّ را مسحور و ساحر و كاهن و شاعر و ديوانه خوانند و باينها تشبيه نمايند و براى او اين مثلها را بزنند پس گمراه شوند از دين حقّ و نتوانند راهى بآن براى خودشان تهيه نمايند و بعضى مسحور را بمعناى ساحر دانستهاند و اين بعيد است بحسب لفظ و قريب است بحسب معنى و نجوى ظاهرا اسم مصدر است و بر متلبّس اطلاق ميشود خواه مفرد باشد خواه جمع.
جلد 3 صفحه 365
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
نَحنُ أَعلَمُ بِما يَستَمِعُونَ بِهِ إِذ يَستَمِعُونَ إِلَيكَ وَ إِذ هُم نَجوي إِذ يَقُولُ الظّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسحُوراً (47)
ما عالمترين بآنچه اينها استماع ميكنند باو زماني که ميشنوند و گوش فرا ميدهند بفرمايشات تو و زماني که با هم مسلكان خود نجوي ميكنند زماني که ميگويند ظالمين که متابعت نميكنيد مگر مرده جن زده که او را سحر كردند نَحنُ أَعلَمُ بِما يَستَمِعُونَ بِهِ بعلم ذاتي ببواطن و مقاصد آنها که مفاد كلمه ما است يعني خداوند از قلب آنها خبر دارد که غرض آنها از استماع فرمايشات شما چيست سپس بيان ميفرمايد: که اولا ميآيند إِذ يَستَمِعُونَ إِلَيكَ فرمايشات ترا استماع ميكنند وَ إِذ هُم نَجوي در پرده و در خفاي تو و مسلمين و با آنها مشورت ميكنند
جلد 12 - صفحه 264
که ما بپذيريم فرمايشات اينکه پيغمبر را و متابعت كنيم او را و ايمان بياوريم رؤساء آنها که هم بخود ظلم كردند و هم بتابعين خود بآنها ميگويند إِذ يَقُولُ الظّالِمُونَ بآنها جواب ميدهند که اگر بخواهيد متابعت كنيد.
إِن تَتَّبِعُونَ إِلّا رَجُلًا مَسحُوراً متابعت نكردهايد مگر مردي را که او را سحر كردهاند نسبتهايي که بحضرت ميدهند كذاب مفتري ساحر مجنون جن زده و امثال اينکه مزخرفات (تنبيه) از اينکه آيه استفاده ميشود که اينکه هايي که ميآمدند خدمت حضرت و استماع آيات شريفه و فرمايشات او را ميكردند شاك بودند در تصديق و تكذيب و پس از استماع ميرفتند و با بزرگان خود مشورت ميكردند آنها اينها را منع ميكردند و نسبت مسحوريت بحضرت رسالت ميدادند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- در این آیه اضافه میکند: «هنگامی که به سخنان تو گوش فرا میدهند، ما بهتر میدانیم برای چه گوش فرا میدهند» (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ).
«و (همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا میکنند» (وَ إِذْ هُمْ نَجْوی).
ج2، ص644
«آنگاه که ستمگران (به مؤمنان) میگویند: شما جز از انسانی که افسون شده، پیروی نمیکنید» (إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً).
در حقیقت آنها به منظور درک حقیقت به سراغ تو نمیآیند و سخنانت را با گوش جان نمیشنوند، بلکه هدفشان آن است که بیایند و اخلال کنند، وصله بچسبانند و مؤمنان را- اگر بتوانند- از راه به در برند.
نکات آیه
۱- آگاهى کامل خداوند، به هدفها و انگیزه هاى کافران در گوش فرا دادن به کلمات پیامبر(ص) (نحن أعلم بما یستمعون به) «با» در «بما» براى سببیت است. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: ما به غرض و انگیزه اى که کافران به خاطر آن به سخنان پیامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داریم.
۲- خداوند، از نجواها و سخنان سرّى کافران علیه پیامبر(ص) آگاه است. (نحن أعلم ... و إذ هم نحوى)
۳- کافران، به منظور خنثى کردن سخنان پیامبر(ص) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند. (نحن أعلم بما یستمعون به ... و إذ هم نحوى إذ یقول) «إذ هم نجوى» و إذ یقول الظالمون» بدل «إذ یستمعون إلیک» است. با توجه به این نکته، معناى آیه چنین مى شود: ما آگاهترین هستیم به غرض کافران در گوش فرا دادن به سخنان پیامبر(ص) - که تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست - و آگاه هستیم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنین بیانى حکایت از آن دارد که غرض آنها از گوش دادن، تمهید و آماده شدن براى خنثى سازى سخنان پیامبر(ص) بوده است.
۴- خداوند، با افشاى انگیزه هاى کافران در گوش فرا دادن به سخنان پیامبر(ص)، آنان را مورد تهدید قرار داد. (نحن أعلم ... و إذ هم نحوى) اعلام اطلاع خداوند از گوش دادن کافران به سخنان پیامبر(ص) و آگاهى از گفت وگوى آنها، براى تهدید و هشدار به آنان است.
۵- کافران، مخفیانه اقدام به استماع آیه هاى قرآن نموده و یکدیگر را بر این کار ملامت مى کردند. (نحن أعلم بما یستمعون به ... و إذ هم نحوى) احتمال دارد مراد از «إذ هم نجوى» - همان گونه که در برخى شأن نزولها آمده است - کافرانى باشد که مخفیانه، اقدام به استماع سخنان پیامبر(ص) مى کردند و با مشاهده یکدیگر به صورت نجوا، به ملامت یکدیگر مى پرداختند.
۶- متهم کردن پیامبر(ص) به سحرشدگى، نمودى از مستورى قلب کافران و ناتوانى آنان از درک حقایق است. (و جعلنا فى قلوبهم أکنّة أن یفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و ...إذ یقول الظلمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا)
۷- نسبت دهندگان سحرزدگى به پیامبر(ص)، مردمانى ستمکارند. (إذ یقول الظلمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا)
۸- کافران حق ناپذیر، مردمانى ظالم و ستم پیشه اند. (الذین لایؤمنون بالأخرة ... إذ یقول الظلمون)
۹- کافران از طریق اعلام سحرشدگى پیامبر(ص) در صدد ایجاد بدبینى در پیروان، نسبت به آن حضرت بودند. (إذ یقول الظلمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مخاطب «إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً» مؤمنین باشد و کافران با تهمت «مسحور» به پیامبر(ص) - که بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود - مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبینى ایجاد کنند.
۱۰- کافران، همواره در صدد ایجاد بدبینى به پیامبر(ص) در بین خود بودند تا به وسیله آن، کسى به آن حضرت تمایل پیدا نکند. (إذ یقول الظلمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا) نکته یاد شده بر این اساس که مخاطب فعل «تتّبعون» کافران باشد که به همدیگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع «یقول» براى بیان تلاش همواره آنان است.
۱۱- استفاده از تهمت و شخصیت شکنى، از روشهاى مبارزه کافران با پیامبر(ص) و تعالیم او (إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۹
- حقایق: عاجزان از درک حقایق ۶
- خدا: افشاگرى خدا ۴; تهدیدهاى خدا ۴; علم غیب خدا ۱، ۲
- ظالمان ۷، ۸:
- کافران: آبروریزى کافران ۱۱; افشاى انگیزه کافران ۴; انگیزه کافران ۱; توطئه کافران ۵، ۹، ۱۰; تهدید کافران ۴; تهمتهاى کافران ۹، ۱۱; جوسازى کافران ۹، ۱۰; دشمنى کافران ۹ ، ۱۰; روش برخورد کافران ۱، ۳; روش مبارزه کافران ۱۱; سرزنش کافران ۵; سرزنشهاى کافران ۵; ظلم کافران حق ناپذیر ۸; عجز کافران ۶; کافران و استماع قرآن ۵; کافران و سخنان محمد(ص) ۱، ۳، ۴; نجواى کافران ۲، ۳; نشانه هاى ختم قلب کافران ۶
- محمد(ص): توطئه علیه محمد(ص) ۲; توطئه بدبینى علیه محمد(ص) ۹، ۱۰; تهمت به محمد(ص) ۱۱; تهمت جادوزدگى به محمد(ص) ۶، ۷، ۹; دشمنان محمد(ص) ۲، ۹، ۱۰; ظلم تهمت به محمد(ص) ۷
منابع