الأنفال ١٨
کپی متن آیه |
---|
ذٰلِکُمْ وَ أَنَ اللَّهَ مُوهِنُ کَيْدِ الْکَافِرِينَ |
ترجمه
الأنفال ١٧ | آیه ١٨ | الأنفال ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذلِکُمْ»: آن نصرت و پیروزی مؤمنان، و شکست و کشتار کافران. مبتدا و خبر آن محذوف است؛ و یا این که خود خبر مبتدای محذوف است، و جمله (أَنَّ اللهَ مُوهِنُ ...) عطف بر آن است (نگا: انفال / ). «مُوهِن»: سستکننده.
تفسیر
- آيات ۲۹ - ۱۵، سوره انفال
- بيان آيات شريفه متضمن دستوراتى راجع به جهاد اسلامى و نهى از فرار از جنگ
- پيروزى مسلمين در جنگ بدر مرهون عنايت الهى و امدادهاى غيبى بوده است (...و ما رميت اذا رمين...)
- معناى (( الذين قالوا سمعنا و هم لا يسمعون )) و اينكه مراد از آن در آيه شريفه چه كسانى است
- بدترين جنبندگان ، كر و لالهايى هستند كه تعقل نمى كنند
- شرحى در مورد (( حيات )) و اقسام آن از نظر قرآن ، در ذيل آيه شريفه : (( استجيبوا لله وللرسول اذا دعاكم و لما يحييكم ))
- آيه شريفه ناظر به زندگى حقيقى انسان است كه اشرف واكمل از حيات دنيوى است و با علم و عمل درك مى شود
- وجوهى كه درباره مراد از آنچه رسول الله (ص ) بدان دعوت مى كند و موجب احياء است گفته شده است
- معناى (( قلب )) در قرآن كريم و توضيح درباره جمله : (( ان اللهيحول بين المرء و قبله ))
- از آنجا كه خدا مالك حقيقى تمام موجودات است و انسان به تمليك او مالك مى شود، پس خداوند ميان انسان و متعلقات او حائل و رابط است
- براى ترك اجابت دعوت پيامبر (ص ) هيچ عذرى مقبولنيست
- از آنجا كه دلها مسخر خداوند است ، غرور به خاطر تمايل قلب به صلاح و تقوا، و ياءس و نوميدى از عدم اقبال قلب به خيرات و صالحات بى مورد است
- اشاره به اينكه آيه شريفه : (( ان الله يحول بين المرء و قبله )) از جامع ترين آيات قرآنى است
- فتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين وفتنه اى كه دامنه آن همه را (ظالمين و غير ظالمين )فرا مى گيرد و از آن زنهار داده شده است عبارتست از اختلاف داخلى بين امت
- معناى آيه شريفه : (( واتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصه )) بنابر قرائت مشهورو بنابر قرائت (( لتصيبن ))
- روزگار استضعاف و نگرانى خود و تاءييد و يارى خدا را بياد آوريد
- معناى : (( و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون )) در آيه شريفه كه از خيانت به خدا و رسول (ص ) نهى مى كند
- نهى از خيانت به خدا و رسول (ص ) ناظر به عمل بعضى از مسلمين بوده است كه تصميمات سرى را به دشمن اطلاع مى داده اند
- (در ذيل آيات مربوط به جنگ بدر)
- عدم اختصاص نهى از فرار از جنگ به جنگ بدر و سخن صاحب المنار در اين باره
- اشكال سخن صاحب المنار
- رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( و ما رميت اذ رميت و لكن اله رمى ))
- چند روايت در معناى : (( واعملوا ان الله يحول بين المرء و قبله ))
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه ))
- چند روايت در مورد شاءن نزول آيه : (( يا ايها الذين آمنوا لاتخوفوا اللهوالرسول ... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18»
آن، (شكست دشمن وپيروزى شما لطف خدا بود.) و (بدانيد) كه خداوند، سست كنندهى نيرنگ كافران است.
نکته ها
«ذلِكُمْ»، اشاره به وضع مسلمانان و كفّار در جنگ بدر دارد و يادآور امدادهاى الهى از آسمان و زمين و شكست دشمن است. گويا چنين گفته است: «ذلكم لطف اللّه عليكم»
سست شدن نقشههاى دشمن، با ايجاد رعب و ترس در دل آنان، تزلزل و تفرقه، افشاى اسرار، طوفان و رعد و برق بود.
پیام ها
1- خداوند، نقشههاى دشمنان عليه مؤمنان را خنثى مىكند. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» (اگر روحيّات ايمانى حفظ شود، خداوند حتّى امور مخفى و غير محسوس دشمنان عليه ما را خنثى مىكند و درهم مىشكند، چنانكه در دوران ما واقعهى طبس رخ مىدهد، در حالى كه ما خواب بوديم و يا حتّى تصوّر آن را نمىكرديم.)
2- ايمان، شرط دريافت حمايت الهى و كفر، زمينهى سستى و نابودى انسان است. «ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ»
3- در هر شرايطى توكّل بر خدا كنيم و از دشمنان و توطئههاى آنان هراسى نداشته باشيم. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18»
ذلِكُمْ: امر آن بود كه ديديد از تأييد و نصرت و قهر و غلبه، وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ: و بتحقيق خداى متعال خوار و ضعيف و سست كننده
جلد 4 صفحه 311
است مكر و حيله كفار را، هر چند قوى باشند به القاء رعب و خوف در قلوب آنها، و تفريق كلمه و نقض حكم به سبب اختلاف قصدشان. ابن عباس گويد:
كيد كفار موهون شد به قتل جبابره و اسيرى اشراف آنها و رؤساى ايشان.
تذكره: محقق است كه نصرت و تأييد سبحانى هميشه با طريقه حقه و سلسله محقه خواهد بود، گر چه در بعضى مواقع به مقتضاى حكمت، امورى واقع شود كه مغلوبيت حق به حسب ظاهر متصور شود، لكن شخص بصير اين نكته را دريابد كه باطل سرابى است نمايان، و حقيقت ثابته ندارد، به خلاف حق كه آب حياتى است بىپايان، گرچه ظلمات او را مخفى كند؛ سپس به اندك زمانى ريشه باطل متزلزل، و ثمره حق به جلوه ظهور در آيد: الا و انّ للباطل جوله و للحقّ دولة. «1» نظر و سير تاريخى اين مطلب را مبرهن سازد كه آثار سلسله جائره طاغيه نمروديه، شداديه، فرعونيه، بنى اميه، بنى عباس، و غيره با آن همه حشمت و سطوت ظاهريه به كلى آثار آنها از عالم محو، و نام آنها به قباحت و شناعت در جرايد ثبت، و تا أبد الدهر باقى ماند، لكن جلالت سلسله جليله نبويه و هاشميه و حسينيه مطاف و مظهر توجهات اتطاف، و نام نامى آنها به حقانيت و نيكى در صفحه روزگار مستقر گرديد و مصداق كريمه: وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ، ظهور يافت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «17» ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18»
ترجمه
پس نكشتيد ايشانرا ولى خدا كشت آنها را و نينداختى چون انداختى ولى خدا انداخت و تا نعمت دهد گروندگان را از خود نعمتى نيكو بدرستيكه خداوند شنواى دانا است
امر اين است و آنكه خداوند سست كننده مكر كافران است.
تفسير
روايت شده است كه در جنگ بدر وقتى قريش با تمام وسائل نخوت و تكبّر آماده جنگ شدند جبرئيل نازل شد بر پيغمبر اكرم و دستور داد كه يك مشت از خاك زمين بردارد و بكفار بپا شد و آنحضرت بامير المؤمنين (ع) فرمود يك مشت سنگ ريزه بياورد و آورد پيغمبر (ص) آنرا انداخت بصورتهاى كفار و فرمود زشت باد روىهاى شما
جلد 2 صفحه 519
پس مشركى باقى نماند مگر مشغول بچشم خود شد و منهزم شدند و مسلمانان آنها را تعقيب نمودند ميكشتند و اسير مىگرفتند و چون مراجعت نمودند مفاخره مينمودند كه كشتيم و اسير كرديم پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه نبايد مفاخره نمايند چون آنها نكشتند و اسير نكردند بقوت خودشان بلكه خداوند ملائكه را بكمك ايشان فرستاد و قوت قلب بآنها عنايت فرمود و در دل كفار رعب مسلمانان را جاى داد و پيغمبر (ص) را مأمور برمى حصاة فرمود و اثريكه از آن رمى حاصل شد از قدرت بشر خارج بود و معلوم بود كه كار خدائى است پس در واقع آنهم فعل خدا بود اگر چه در ظاهر از پيغمبر (ص) بكمك امير المؤمنين (ع) صادر شده بود و عياشى ره از حضرت صادق و حضرت سجاد عليهما السلام نقل نموده كه امير المؤمنين (ع) آن قبضه از سنگ ريزه را كه پيغمبر در روىهاى كفار انداخت بآنحضرت داد پس خدا فرمود تو نينداختى چون انداختى ولى خدا انداخت و بنظر حقير اشاره بلقب يد اللّه است براى حضرت امير (ع) و اين كمك الهى براى آن بود كه انعام فرمايد بر اهل ايمان از قبل خود نعمت بزرگيرا كه فتح و ظفر و مشاهده آيات الهى است و خدا شنوا است استغاثه و دعاى ايشانرا و داناست نيّات و حالات آنها را غرض و مقصود و امر الهى اين بود كه اهل ايمان از اين نعمت عظمى برخوردار شوند و آنكه مكر و حيله كفار را ضايع و باطل فرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكُم وَ أَنَّ اللّهَ مُوهِنُ كَيدِ الكافِرِينَ «18»
اينکه نوع عنايتهايي که بشما شده در اينکه جهاد و بدانيد که خداوند محققا سست و نابود ميفرمايد كيد كفار را.
كيد يك نوع تمهيداتي است بر عليه خصم بطوري که خصم متوجه نشود و اينکه قريب المعني است با مكر و حيله و تزوير و پلتيك و تقلب و فريب و بقول امروزيها سياست لكن اينکه نوع افعال و لو آنكه بسيار حرام است هم جنبه حق اللهي دارد و هم حق الناسي بلكه مستلزم معاصي بسياري مثل ظلم و اذيت و كذب و امثال اينها ميشود علاوه با طرفي اينکه نوع رفتار ميكند که طرف متوجه نشود و الّا اگر متوجه شود در مقام دفع او برميآيد اما با خداوندي که عالم السرّ و الخفيات است و قادر بر دفع و رفع مكيده آنها است نميتوان كيد كرد لذا ميفرمايد ذلكم خطاب بمؤمنين و اشاره بامور قريبه که خداوند ملائكه فرستاد و آنها را بحزيمت داد و مقتول و اسير فرمود وَ أَنَّ اللّهَ قادر متعال مُوهِنُ كَيدِ الكافِرِينَ وهن بمعني سستي است و لو كيد آنها هر چه محكم باشد چنانچه ميفرمايد وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ ابراهيم آيه 47، خداوند مثل تار عنكبوت ميفرمايد چنانچه فرموده مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ أَولِياءَ كَمَثَلِ العَنكَبُوتِ اتَّخَذَت بَيتاً وَ إِنَّ أَوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُ العَنكَبُوتِ عنكبوت آيه 40.
92
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- در این آیه برای تأکید و تعمیم این موضوع میفرماید: «سرنوشت مؤمنان و کافران و عاقبت کارشان همان بود که شنیدید» (ذلِکُمْ).
سپس به عنوان ذکر علت میگوید: «خداوند نقشههای کافران را (در برابر مؤمنان) ضعیف و سست میکند» تا نتوانند آسیبی به آنها و برنامههایشان برسانند (وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ).
نکات آیه
۱- شکست و رسوایى، فرجام کافران ستیزه گر با خدا و رسول او (ذلکم) «ذلکم» خبر براى مبتدایى محذوف و اشاره به شکست خفتبار مشرکان در جنگ بدر دارد ; یعنى «الأمر ذلکم» ; مطلب از این قرار است که بیان شد.
۲- ضرورت توجه اهل ایمان به فرجام شوم کافران ستیزه گر و نقش اصلى خدا در پیروزیهاى مؤمنان (ذلکم) حرف «کم» در «ذلکم» خطاب به اهل ایمان است. یعنى اى اهل ایمان سرنوشت مشرکان ستیزه جو همان است که بیان شد.
۳- خداوند همواره پشتیبان اهل ایمان و یاور آنان در رویارویى با مشرکان ستیزه جو (ذلکم) بدان احتمال که «ذلکم» اشاره باشد به یارى اهل ایمان و امداد آنان از سوى خداوند در موقعیتهایى همانند موقعیت بدر.
۴- سنت الهى بر سست کردن حیله کافران است. (ذلکم و أن اللّه موهن کید الکفرین) «أن اللّه ... » خبر براى مبتدایى محذوف است ; یعنى «و الأمر أن اللّه ... ».
موضوعات مرتبط
- ایمان: آثار ایمان ۳
- پیروزى: منشأ پیروزى ۲
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۲
- جهاد: با مشرکان ۳
- خدا: افعال خدا ۲ ; سنتهاى خدا ۳، ۴
- کافران: رسوایى کافران ۱ ; سستى مکر کافران ۴ ; شکست کافران ۱ ; فرجام کافران ۱، ۲
- کنترل اجتماعى: عوامل کنترل اجتماعى ۲
- مؤمنان: امداد به مؤمنان ۳ ; پشتیبان مؤمنان ۳ ; پیروزى مؤمنان ۲ ; مسؤولیت مؤمنان ۲
- محاربان: با خدا ۱ ; محاربان با محمد(ص) ۱
منابع