الأنعام ١٦٠
کپی متن آیه |
---|
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ |
ترجمه
الأنعام ١٥٩ | آیه ١٦٠ | الأنعام ١٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَشْرُ أَمْثَالِهَا»: ده برابر. چندین برابر. برخی لفظ (عَشْرُ) را برای کثرت میدانند؛ نه حصر (نگا: بقره / زمر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶۰ - ۱۵۸، سوره انعام
- مراد از آمدن خدا و آمدن بعض آيات خدا در آيه شريفه : (( هل ينظرون ... )) .
- ايمان و عمل در موقع روبرو شدن با عذاب الهى يا هنگام مرگ ، سودى ندارد.
- امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشته ومشمول قضاى به قسط و حكم خداوند مى شود.
- بيزارى رسول خدا (ص ) از مشركين و كفار و بدعت گزاران و مذهب تراشان امت خود.
- (درباره آيات الهى قبل از قيامت ، تفرقه در دين و پاداش مضاعف حسنات .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «160»
هركه نيكى آورد، پس براى او پاداشى ده برابر آن است وهركه بدى آورد، جز مانند آن كيفر نخواهد ديد و به آنان هرگز ستم نخواهد شد.
نکته ها
از كلمهى «جاءَ» استفاده مىشود كه پاداش و كيفر مورد بحث در اين آيه، مربوط به دادگاه قيامت است. وگرنه چه بسا خلافى كه با توبه محو يا به نيكى تبديل شود. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1»، يا مورد عفو قرار مىگيرد. «يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» «2»، و چه بسا نيكىها كه
«1». فرقان، 70.
«2». مائده، 15.
جلد 2 - صفحه 593
با ريا و عُجب و گناهان ديگر محو و حبط شود. پس عملى ملاك است كه به صحنهى قيامت آورده شود. جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... جاءَ بِالسَّيِّئَةِ
گرچه آيهى مربوط به عملنيك و بد است، ولى طبق روايت، آنكه نيّت خير كند پاداش دارد ولى نيّتسوء تا به مرحله عمل نرسد، كيفر ندارد واين فضلالهى است.
در روايات آمده است: هر كه در ماه، سه روز روزه بگيرد، گويا همهى ماه را روزه گرفته است، زيرا هر روزش ده روز حساب مىشود. «عَشْرُ أَمْثالِها»
پاداش ده برابر، حداقلّ است. بعضى اعمال، در بعضى شرايط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بىحساب هم دارد.
از ده پاداش الهى، فقط يك قسمت «مزد» است و نُه قسمت ديگر «فضل». «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «1» سؤال: اگر كيفر گنهكار، به اندازهى گناه اوست، پس چرا يك روز روزه خوردن، شصت روز روزه كفّاره دارد؟
پاسخ: مقصود از «مثل» در آيه، از نظر عدد نيست، بلكه كيفيّت و چگونگى است. اهميّت يك روز، روزه ماه رمضان، برابر با 60 روز در غير ماه رمضان است. مثل شب قدر كه در اهميّت، بيش از هزار ماه است. اين بيان اهميّت است، نه برترى عددى.
پیام ها
1- در شيوهى تربيتى اسلام، تشويق ده برابر تنبيه است. «عَشْرُ أَمْثالِها»
2- تشويقِ چند برابر، ظلم نيست ولى كيفر بيش از حد ظلم است. «فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
3- خداوند، در پاداش با فضل خود رفتار مىكند، ولى در كيفر، با عدل. عَشْرُ أَمْثالِها ... إِلَّا مِثْلَها
«1». نساء، 173.
جلد 2 - صفحه 594
4- عمل انسان هميشه و همه جا همراه انسان است. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (160)
بعد از ذكر وعيد فجار، وعده اخيار را فرمايد:
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ: هر كه بياورد به طريق نيكو از طاعات واجبه و مستحبه فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها: پس مر او را ثابت است ده مثل آن، يعنى در عوض، او را ده نيكوئى است بر وجه تفضل از او سبحانه، و وعده به هفتاد و هفتصد و به غير
«1» اعراف آيه 159.
«2» مائده آيه 83.
«3» اعراف آيه 181.
«4» احقاق الحق، جلد 5، صفحات 623 تا 638 (از كتب عامّه)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 419
حساب داده شده. و لذا گفتهاند مراد تعيين عدد نيست، بلكه اظهار كثرت و تنبيه بر تفضل است به تضعيف. مذهب اماميه آنكه يكى به ده حسنه به استحقاق و زياده بر آن به تفضل كه «لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «1» يا مراد حسنه كلمه اخلاص است. در بحر الحقايق- بيان نموده: هر كه حسنهاى نمايد، پس او راست ده حسنه قبل از بجا آوردن آن: 1- ايجاد از عدم 2- خلقت در احسن تقويم 3- تربيت 4- رزق 5- بعثت رسل 6- انزال كتب 7- تبيين حسنات و سيئات 8- توفيق 9- اخلاص 10- قبول و تا اين ده حسنه وجود نگيرد، بنده نتواند حسنهاى بجا آورد وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ: و هر كه بيايد به بدى، يعنى به خصلتى بد از منهيات فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها: پس جزا داده نشود مگر مثل آن، يعنى يكى به يكى بدون زياده، چه زياده ظلم و يكى عدل است، و الا مىتواند به فضل خود عفو فرمايد وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و ايشان كه اهل حسنه و سيئهاند، ظلم كرده نشوند به نقصان ثواب و زيادتى عقاب. يا مراد به حسنه توحيد، و به سيئه شرك. و بنابر اين اصل حسنات توحيد و اسوء سيئات كفر مىباشد. و اولى حمل آنست بر عموم، چه الف و لام براى جنس است.
أبو ذر غفارى روايت نموده قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله الحسنة عشرة او زايدة و السّيئة واحدة او اغفر فالويل لمن غلبت آحاده عشراته و من لقينى و عليه ملأ الارض خطيئة و لا يشرك بي شيئا جعلت له مثلها مغفرة فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله: حق تعالى فرمايد حسنه را ده عوض دهم يا بيشتر، و سيئه را يكى جزا دهم يا بيامرزم، و واى بر آن كس كه آحادش غلبه كند بر عشراتش.
يعنى سيئاتش بر حسنات غالب آيد. و هر كه بيايد نزد من و به پرى زمين گناه نموده، لكن شرك نباشد به مثل آن، مغفرت را شامل او گردانم.
معانى الاخبار از حضرت على بن الحسين عليه السّلام فرمود: واى بر كسى كه غلبه كند آحادش بر عشراتش. گفتم چگونه باشد؟ فرمود: آيا نشنيدى قول خداى عزّ و جلّ را «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها»
«1» سوره فاطر آيه 30.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 420
پس حسنه واحده هرگاه عمل كند او را مكلّف، نوشته شود براى او ده حسنه، و سيئه او يكى نوشته شود. پس پناه مىبرم به خدا از كسى كه در يك روز مرتكب شود ده سيئه را، و نباشد براى او يك حسنه كه سنگين گردد بر سيئاتش. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (160)
ترجمه
كسيكه بجا آورد كار خوبى را پس از براى او است ده برابر آن و كسيكه بجا آورد كار بدى را پس جزا داده نشود مگر مانندش و آنها ستم كرده نمىشوند.
تفسير
در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه چون آيه من جاء بالحسنة فله خير منها نازل شد پيغمبر (ص) از خداوند مسئلت نمود كه زياده فرمايد پس اين آيه نازل شد قمى ره فرموده پس اين آيه ناسخ آن آيه است فيض ره فرموده اين كمتر عددى است كه وعده فرموده است از اضعاف زيرا وعده هفتاد برابر و هفتصد برابر و وعده بيشمار هم فرموده است حقير عرض ميكنم اين مواعيد چون از باب تفضّل است با يكديگر منافاتى ندارد تا زائد ناسخ ناقص باشد بلكه بحسب مراتب ايمان و موارد عمل و مقامات عامل و درجات خلوص و غيرها تفاوت پيدا ميكند چنانچه در كافى از حضرت باقر (ع) نقل نموده است كه از براى مؤمن فضيلت است در اعمال و عباداتش بر مسلم و آن آنستكه خداوند مضاعف ميفرمايد حسنات ايشان را بقدر ايمانشان بهفتاد برابر و هر قدر بخواهد و قمّى ره از آن
جلد 2 صفحه 404
حضرت نقل نموده كه اين آيه عموميّت دارد بالنسبه بتمام مسلمانان ولى اگر اهل ولايت نباشند اجر حسنات آنها در دنيا و اصل بآنها خواهد شد و در آخرت بهره ندارند. و عدل الهى مقتضى است كه زائد از ميزان استحقاق عذاب نفرمايد و كمتر از آن ثواب ندهد پس جزاى سيّئه نمىشود زياده از مثلش باشد ولى كمتر ممكن است چنانچه عفو كلّى هم امكان دارد بلكه آن مقتضاى فضل است و قمى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه حضرت آدم عرض كرد پروردگارا شيطان را بر اولاد من مسلط فرمودى و در عروق آنها مانند خون جارى ساختى و قوّت و نفوذ دادى پس در مقابل بمن و اولادم چه عنايت فرمودى جواب رسيد براى تو و اولادت اين مزيّت را مقرر داشتم كه جزاى سيّئه را مانندش دادم و جزاى حسنه را ده برابر حضرت آدم عرض كرد پروردگارا زياده فرما جواب رسيد توبه آنها را مىپذيرم تا جان بگلويشان رسد عرض كرد زياده فرما جواب رسيد مىآمرزم و باك ندارم عرض كرد كافى است مرا فيض ره فرموده شايد سرّ آنكه ثواب حسنه ده برابر و جزاى سيّئه مانند آن است آن باشد كه جوهر انسانى كه طبعا مؤمن است مايل بعروج است و هبوط مخالف با طبع او است و حسنه ترقى ميدهد آنرا بجهتى كه طبعا مايل بآن جهت است بخلاف سيّئه كه تنزل ميدهد آنرا بجهتى كه مخالف طبع او است و تأثير محرك ملايم با طبع ده برابر و زياده تا هفتصد برابر محرّك مخالف با طبع است بلكه اگر مصادف با مانعى نشود تأثيرش بيحساب ميشود و متحرك را بمنتهاى ميلش ميرساند چنانچه قوهئيكه سنگ را از بالا بپائين پرتاب كند تأثيرش ده برابر و زياده تا هفتصد برابر قوهئيست كه سنگ را از پائين ببالا پرتاب كند و اگر مصادف با مانع نشود تأثيرش بيحساب ميشود و آن سنگ را بمنتهاى ميلش ميرساند لذا حسنه كه مصادف با ريا و سمعه و عجب نشود مانند سنگ پرتاب شده از بالا خود و عامل را بمقام اصلى ميرساند و ثوابش بيحساب ميشود حقير عرض ميكنم شايد باين ملاحظه فرموده باشند كه نماز معراج مؤمن است يعنى روح مؤمن را بكمال لايق خود ميرساند و بنابر اين مقدرات مذكوره از قبيل ده برابر و هفتاد و هفتصد برابر از باب مثال است و تفاوت بحسب قوّت مقتضى و عدم مانع است چنانچه اشاره شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي إِلاّ مِثلَها وَ هُم لا يُظلَمُونَ (160)
كسي که آمد با حسنه يعني اتيان بحسنه كرد پس براي او است ده برابر آن و كسي که آمد بسيئه يعني سيئه مرتكب شد پس جزاء داده نميشود مگر بمقدار سيئه و بآنها ظلم نميشود.
مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ حسنه شيء حسن را ميگويند که در غايت حسن باشد که تا در حسنة دلالت بر شدّت حسن ميكند و اينکه شامل جميع واجبات و مستحبات شرعيه ميشود زيرا اسلام از جهت ثمرات و فوائد دنيوي و مثوبات اخروي در غاية حسن است و اينکه افعال واجبه يا مندوبه هم هر كدام ذي مراتب بسياري هستند
جلد 7 - صفحه 257
و از سه جهت مراتب آنها مختلف ميشود: يكي از جهت ايمان هر چه ايمان و معرفت كاملتر باشد درجات عبادات بالاتر ميشود، و يكي از جهت اخلاق هر چه اخلاق حميده بهتر و زيادتر باشد درجات را بالاتر ميبرد، و يكي از جهت مراعات آداب و شرائط قبول و تقوي مثلا يك نماز از حيث اول وقت و از حيث مكان نماز و جماعت و با عمامه و با عطر و با انگشتر و با توجه و با تقوي و با ايمان كامل و علم و معرفت و تزكيه اخلاق و هزارها جهات ديگر چه اندازه تفاوت ميكند و بهمين معني حمل ميشود جمع بين اخبار مختلفه مثلا يك زيارت ابي عبد اللّه عليه السّلام از يك حج و عمره دارد تا هزار حج و عمره بلكه هر قدمي يك حج و عمره و هكذا ساير عبادات.
فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها يعني يك عبادت را ده عبادت در نامه عمل مينويسند و اينکه مرتبه ادني است و الّا ميشود هفتصد يا مضاعف که هزار و چهارصد بلكه اضعاف مضاعف نوشته شود مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموالَهُم فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَن يَشاءُ اينکه از حيث تعداد و اما هر كدام چه درجه مثوبات دارد جز خدا كسي نميداند، و تمام اينها از باب تفضل است نه استحقاق زيرا اگر كسي عبادت جن و انس را داشته باشد برابري با اندك نعم الهي نميكند چه رسد جميع نعم.
وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي إِلّا مِثلَها آنهم چه اندازه تفضل در او شده (نيّة السوء لا تكتب) حديث نبوي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم وَ يَعفُوا عَن كَثِيرٍ شوري آيه 29، و اگر توبه كرد قبل المعاينه فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 7، و سيّئات هم مختلف است كبائر و صغائر که اگر از كبائر اجتناب كرد صغائر را عفو ميكنند إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم نساء آيه 35 و درجات سيّئه هم بزيادتي كفر و عناد و اخلاق رذيله و ازمنه و امكنه شدّت و ضعف
جلد 7 - صفحه 258
پيدا ميكند مثلا در شهر رمضان و ايام متبركه و سوگواريها و در اماكن مشرفه و غير اينها تفاوت ميكند، از امير المؤمنين عليه السّلام است
(ويل لمن آحاده اكثر من عشراته)
و جزاء سيّئه موافق با عدل است خردلي زائد بر استحقاق نيست بلكه بسا دون الاستحقاق است وَ هُم لا يُظلَمُونَ زيرا ظلم قبيح است و محال است از خدا صادر شود إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ نساء آيه 44.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- هر کار نیک داراى پاداش ده چندان است. (من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها) «فلا یجزى ... » دلیل بر این است که مراد از «عشر أمثالها» پاداش کار نیک است.
۲- عمل ناشایست داراى کیفرى مانند آن و نه بیشتر (من جاء بالسیئة فلا یجزى إلا مثلها)
۳- عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست. (من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزى إلا مثلها)
۴- پذیرش همه معارف و احکام دین، حسنه و پذیرش بخشى از آن و رهاسازى بخشهاى دیگر، سیئه است. (إن الذین فرقوا دینهم ... من جاء بالحسنة ... و من جاء بالسیئة) با توجه به آیه قبل مى توان گفت مصداق مورد نظر براى «الحسنة» ایمان به همه معارف و احکام دین و مصداق «السیئة» تفرقه در دین است.
۵- در قیامت به گنهکاران ستم نخواهد شد. (و هم لا یظلمون) ذیل آیه قبل (ثم ینبئهم ... ) بیانگر این است که ظرف پاداش و جزاى مطرح شده در این آیه روز قیامت است.
۶- کیفر دادن گنهکاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نیست. (و من جاء بالسیئة فلا یجزى إلا مثلها و هم لا یظلمون)
۷- انجام عمل نیک به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قیامت داراى پاداشى ده چندان است. (من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها) حرف «باء» در «بالحسنة» هم مى تواند براى تعدیه باشد، که در این صورت «مجىء» به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، که در این صورت «مجىء» به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر این مبنا جمله «من جاء بالحسنة» (کسى که با عمل نیکى در قیامت حاضر شود)، اشاره به این معنا دارد که پاداش از آن کسى است که عمل نیکش تا قیامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.
۸- کیفر اخروى گناه در صورتى است که گنهکار تا حضور در صحنه قیامت مورد عفو الهى قرار نگیرد. (و من جاء بالسیئة فلا یجزى إلا مثلها) برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل معلوم مى شود.
روایات و احادیث
۹- عن على (ع) فى قوله تعالى ... «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»، الحسنة حبنا أهل البیت و السیئة بغضنا ... .[۱] از امیرالمؤمنین (ع) درباره آیه «من جاء بالحسنة ... » روایت شده است: «حسنه» دوستى ما اهل بیت و «سیئه» دشمنى ماست ... .
۱۰- سئل أبو عبدالله (ع) ... عن قول الله عز و جل: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»، یجرى لهؤلاء ممن لا یعرف منهم هذا الأمر؟ فقال: إنما هذه للمؤمنین خاصة ... .[۲] امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از اینکه آیا آیه «من جاء بالحسنة ...» شامل آنان که شناختى به ولایت ندارند، مى شود؟ فرمود: این آیه فقط براى مؤمنان (شیعیان) است ... .
موضوعات مرتبط
- اعداد: عدد ده ۱، ۷
- اهل بیت: حب اهل بیت ۹ ; دشمنى با اهل بیت ۹
- پاداش: مضاعف ۱، ۷
- حسنات: موارد حسنات ۴ ; مراد از حسنه ۹
- خدا: آثار عفو خدا ۸ ; پاداشهاى خدا ۳ ; فضل خدا ۳
- دین: تجزّى در قبول دین ۴ ; قبول تعالیم دین ۴
- سیئات: موارد سیئات ۴ ; مراد از سیئه ۹
- شیعیان: مقامات شیعیان ۱۰
- عمل: کیفر عمل ناپسند ۲
- عمل صالح: آثار حبط عمل صالح ۷ ; پاداش اخروى عمل صالح ۷ ; پاداش عمل صالح ۱
- قیامت: نفى ظلم در قیامت ۵
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۲، ۶ ; شرایط کیفر اخروى ۸ ; عدالت در کیفر ۳، ۶ ; نظام کیفر ى ۲، ۳، ۵، ۶، ۸
- گناه: کیفر اخروى گناه ۸
- گناهکاران: کیفر گناهکاران ۶ ; گناهکاران در قیامت ۵
- مؤمنان: مقامات مؤمنان ۱۰
- نظام جزایى:۱، ۳، ۷
منابع