الأنعام ١٣٧
کپی متن آیه |
---|
وَ کَذٰلِکَ زَيَّنَ لِکَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِکِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْتَرُونَ |
ترجمه
الأنعام ١٣٦ | آیه ١٣٧ | الأنعام ١٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیُرْدُوهُمْ»: تا این که آنان را به هلاکت اندازند. از ماده (رَدی) به معنی هلاک. «لِیَلْبِسُوا»: تا مشتبه کنند. تا این که به هم آمیزند و مخلوط سازند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام
- بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.
- مراد از نهى از اسراف در: (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين )) .
- خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است .
- رواياتى در مورد حق فقراء و مساكين در محصول زراعت .
- معناى : (( ثمانيه ازواج من الظاءن اثنين ... )) .
- در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ «137»
و بدين سان (بتها و خادمان بتها كه) شريكان آنها (در اموالشان محسوب مىشدند،) كشتن فرزند را براى بسيارى از مشركان (به عنوان قربانى براى بتها) زيبا جلوه دادند تا آنان را به هلاكت كشيده و آيين آنان را مشتبه سازند. و اگر خداوند مىخواست چنين نمىكردند (و به اجبار جلو آنان را مىگرفت)، پس آنان را با دروغهايى كه مىبافند واگذار.
نکته ها
همان گونه كه تقسيم كشت و دام، ميان خدا و شريكان، در نظر مشركان جلوه داشت، عشق به بت و فرزندكشى در پاى بت را هم وسوسههاى شيطانى در نظرشان آراسته بود.
«لِيُرْدُوهُمْ»: از «ارداء» به معناى هلاك كردن است.
مشركان يا مىگويند: دختر ننگ است و زنده به گورش مىكنند، «أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ» «1» يا مىگويند: خرجى ندارم و بايد نابود شود، «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» «2» يا آن را نوعى قرب به بتها
«1». نحل، 59.
«2». اسراء، 31.
جلد 2 - صفحه 562
مىدانند، كه همهى اينها نوعى تزيين است.
پیام ها
1- بينش غلط و خرافى، سبب مىشود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نمايد. زَيَّنَ ... قَتْلَ أَوْلادِهِمْ
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجيه درست مىكنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَيَّنَ»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. «لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» نه آنكه همه چنيناند.
4- توجيه گناه و آراستن زشتىها، عامل هلاكت و سقوط است. زَيَّنَ ... لِيُرْدُوهُمْ
5- خرافهگرايى، سبب التقاط و آميختگى دين با شبهات است. «وَ لِيَلْبِسُوا»
6- پيامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دلهاى آماده مىرود. «فَذَرْهُمْ»
7- افكار و رفتار منحرفان، نبايد حقّجويان را دلسرد كند. «فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ»
8- شريك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (137)
بعد نوع دوم از صفات ذميمه آنها را فرمايد:
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: و چنانچه آرايش باطل نمود شيطان در
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 384
قربات، همچنين زينت داد و آراسته كرد براى بسيارى از مشركين قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ: كشتن اولادشان را شركاء شياطين يا سدنه و خدمه بتخانه، كه آرايش مىدادند كشتن اولاد را در نظر آنها. و مراد، زنده در گور نمودن دختران است. و اين از عادات خبيثه جاهليت بوده كه دختران را زنده در گور مىنمودند به جهت آنكه هر كه را دختر متولد مىشد او را سرزنش مىكردند و او بسبب ننگ و عار، دختر را زنده در گور، يا مىكشت لِيُرْدُوهُمْ: تا هلاك سازند ايشان را به گمراه نمودن و فريب دادن وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ: و تا مخفى و مشتبه گردانند بر ايشان دين ايشان را به افعال مبتدعه يعنى آن چيزى را كه بر آن بودند از دين اسمعيل بن ابراهيم عليه السّلام و يا آنچه را كه واجب بود تدين و عمل به آن.
نكته- «ل» براى تعليل، اگر مزين شيطان؛ و براى عاقبت، اگر سدنه باشد. وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ: و اگر خواستى خدا بر وجه قهر و جبر و الزام و اضطرار، شياطين يا سدنه را از اين تزيين بازدارد، بجا نياوردى و قادر نشدى بر آن، لكن جبر و قهر، منافى تكليف، و مخالف حكمت و مصلحت است؛ بلكه تكليف به اختيار باشد، و چون چنين است فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ: پس واگذار ايشان را و آنچه افترا و دروغ كه مىگويند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (137)
ترجمه
و همچنين زينت دادند از براى بسيارى از مشركان كشتن اولادشانرا انبازانشان تا هلاك سازند آنها را و تا مشتبه كنند بر آنها دينشان را و اگر خواسته بود خدا نميكردند پس واگذار آنها را با آنچه افترا مىبندند
تفسير
مانند رسم مذكور در آيه سابقه در قبح رسم ديگرى در مشركين عرب مرسوم
جلد 2 صفحه 386
بوده كه در نظر آنها جلوه داده بودند آنرا شياطين كه آنها را شريك قرار داده بودند با خدا در اطاعت يا خدّام بتها كه آنها را شريك نموده بودند در اموال خودشان كه در آيه سابقه ذكر شد و آن رسم اين بود كه دختران خود را از ترس فقر و عار زنده بگور ميكردند و پسران خود را بعنوان قربانى بتها سر مىبريدند و اين ترغيب و تشويق شياطين از آنها براى آن بود كه هلاك كنند ايشانرا باغوا و اضلال و مشتبه نمايند بر آنها دين حق و ملّت ابراهيم و اسمعيل (ع) را يا آنكه اين جلوه دادن از خدّام بتها نتيجهاش گمراهى و اشتباه آنها بود در هر حال خداوند پيغمبر خود را تسليت داده است كه عدول آنها از ملّت حق بيرون از اختيار الهى نه بوده چون اگر خداوند اراده فرموده بود سعادت آنها را منصرف ميفرمودشان از اين عقايد و اعمال قبيحه ولى چون قابليت نداشتند بحال خودشان واگذار فرمود تا بكمال شقاوت برسند و امر فرمود كه پيغمبر اكرم هم با آنها اين رويّه را معمول فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ المُشرِكِينَ قَتلَ أَولادِهِم شُرَكاؤُهُم لِيُردُوهُم وَ لِيَلبِسُوا عَلَيهِم دِينَهُم وَ لَو شاءَ اللّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرهُم وَ ما يَفتَرُونَ (137)
و همين نحو زينت دادند شركاء آنها جماعتي از مشركين را بكشتن اولاد خودشان براي آنكه آنها را هلاك كنند و از بين ببرند و دين آنها را بر آنها مشتبه كنند و اگر مشيت حق تعلق گرفته بود همچه عملي انجام نميدادند پس واگذار آنها را و آنچه که افتراء ميبندند.
توضيح كلام اينكه جماعتي از مشركين عرب اگر دختر پيدا ميكردند بسيار غمنده ميشدند و آنها را ميكشتند بلكه زنده زير خاك ميكردند يا از كبر و نخوتي که در آنها بود که دختران را شوهر دهند و ديگران تصرف كنند که هنوز در ميان اعراب بسيار ننگ است که بگويند فلان شوهر دختر اينست يا شوهر خواهر اينکه، يا از جهت فقر که دختر مخارجاتش بگردن و در عهده پدر است و خودش درآمد ندارد و بالعكس اگر پسر پيدا ميكردند بسيار خوشنود و فرحناك ميشدند چنانچه در بسياري از آيات اشاره باين دارد إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثي ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَواري مِنَ القَومِ مِن سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمسِكُهُ عَلي هُونٍ أَم يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحكُمُونَ نحل آيه 60 و 61 وَ لا تَقتُلُوا أَولادَكُم خَشيَةَ إِملاقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم وَ إِيّاكُم إِنَّ قَتلَهُم كانَ خِطأً كَبِيراً اسري آيه 33، و كبر و نخوت در نظر آنها بسيار جلوه داشت باندازهاي که اگر درب خانه كوتاه بود حاضر نبود سر خود را خم كند بايد درب را خراب كرد اگر چيزي از دست آنها روي زمين ميافتاد حاضر نبود خم شود بردارد حتي بعضي خدمت حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند که اگر سجده را از نماز برداري ما بتو ايمان ميآوريم و اينکه جلوه يا بواسطه احترام بتها بود که همراه خود داشتند يا بواسطه اغواي شياطين يا بواسطه تملق و چاپلوسي بود که ديگران از اينها ميكردند اينها خود را گم
جلد 7 - صفحه 218
كرده بودند و توهم بزرگي در خود ميكردند بعد از اينکه بيان ميگوييم:
و كذلك يك نكوهش ديگري شبيه نكوهشي که در آيه قبل از آنها شده بود زيّن فاعل زيّن شركاؤهم که بتهاي آنها باشند و مراد يا خدام بتكدهها يا شياطين که بجهت احترام بتها اينها را اغواء كردند يا بعض رؤساء آنها که اينکه موضوع را تزريق نمودند لكثير كثير جمعيست و منافي نيست که اكثريت با ديگران باشد و اينها در طرف اقليت باشند لكن جماعتي هستند مِنَ المُشرِكِينَ مشركين مكه معظمه قَتلَ أَولادِهِم مفعول زيّن و مراد از اولاد بنات است چنانچه ذكر شد شركاؤهم فاعل زيّن چنانچه بيان شد.
لِيُردُوهُم لام لام عاقبت است نه اينكه فاعل زيّن قصدش اينکه باشد بلكه عاقبت اينکه عمل باعث هلاكت و از بين رفتن آنها بود زيرا اگر بنات كشته شوند ديگر نسلي از آنها باقي نميماند و معناي ليردوا هلاكت آنها است اي ليهلكوا وَ لِيَلبِسُوا عَلَيهِم دِينَهُم ضرر ديگر که بر اينکه عمل سوء مترتب ميشود التباس دين آنها است که در ضلالت و گمراهي و سر بگريبان ميشوند.
وَ لَو شاءَ اللّهُ ما فَعَلُوهُ اگر قابل هدايت بودند و بشرف اسلام مشرف ميشدند البته اينکه عمل شنيع را ترك ميكردند ولي چون قابل هدايت نيستند خداوند آنها را بخود واگذار فرمود و مشيت حق بر خلاف عمل آنها تعلق نگرفته.
فذرهم اي پيغمبر اكرم خود را زحمت مده و كوشش در هدايت آنها نفرما که اينها ايمان نخواهند آورد آنها را واگذار وَ ما يَفتَرُونَ هر چه ميخواهند بخدا و دين افتراء ببندند و تهمت زنند.
219
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- فرزند کشى و قربانى براى شریکان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشرکان عصر جاهلیت بوده است. (ساء ما یحکمون. و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم) در آیه شریفه تزیین کشتن فرزندان به «شرکاء» نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى کردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگیزه هاى دیگرى نیز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و ... فرزندان خود را مى کشتند.
۲- کشتن فرزند در نظر بسیارى از مشرکان عصر جاهلیت کارى زیبا و شایسته بوده است. (و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم)
۳- اعتقاد مشرکان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زیبا جلوه نمودن فرزندکشى در نظر ایشان (و کذلک زین ... قتل أولدهم شرکاؤهم)
۴- نقش جهانبینى در توجیه و تعیین زشتى و زیبایى عمل * (و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم شرکاؤهم)
۵- انطباق دقیق با واقعیت و پرهیز از مبالغه، معیارهایى که باید در نقل خبر مراعات کرد. (زین لکثیر من المشرکین)
۶- عقاید شرک آلود و جاهلانه موجب گرایش انسان به اعمال ناشایست و خلاف فطرت و وجدان است. (و کذلک زین ... قتل أولدهم شرکاؤهم)
۷- فرزندکشى در نظر گروهى از مشرکان عصر جاهلیت، على رغم نظر بسیارى دیگر، کارى شایسته تلقى نمى شده است. (کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم)
۸- زیبا پنداشتن عمل نقشى عمده در انگیزش انسان براى عمل دارد. (زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم شرکاؤهم)
۹- تعیین سهمى در اموال براى خداوند و سهمى براى شریکان موهوم او و تجویز مصرف سهم خداوند براى شریکان، کارهایى زیبا و شایسته از دیدگاه مشرکان عصر جاهلیت (و جعلوالله مما ذراً من الحرث ... کذلک زین لکثیر من المشرکین) اسم اشاره «کذلک» به آیه قبل اشارت دارد و مفاد «کاف» تشبیه در آن، بیان شباهت تزیین در این کار (قتل فرزند) با تزیین در آیه قبل (تعیین سهام و ...) است.
۱۰- تزیین اعمال زشت، از ترفندهاى گمراهگران براى به هلاکت افکندن مردم و به اشتباه انداختن آنها در دین (و کذلک زین ... لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم)
۱۱- شریکان موهوم خداوند با تزیین اعمال ناروا موجبات هلاکت و سردرگمى و اشتباه در دین را براى مشرکان فراهم مى سازند. (و کذلک زین ... لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم) «ردى» به معناى هلاکت و «لبس» به معناى اشتباه است.
۱۲- شریکان پندارى به اذن خداوند مشرکان را به هلاکت و سردرگمى مى اندازند. (و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم)
۱۳- گمراه شدن مشرکان و به هلاکت افکندن آنان از سوى شریکان موهوم خداوند (جنیان و بتها) در قلمرو مشیّت الهى است. (و لو شاء الله ما فعلوه)
۱۴- مشیت الهى تخلف ناپذیر است. (و لو شاء الله ما فعلوه)
۱۵- اختیار تکوینى انسان در انتخاب مسیر شرک و توحید (و لو شاء الله ما فعلوه)
۱۶- پیامبر (ص) مسؤول هدایت و ارشاد است و نه رساندن قهرى انسان به مقصد. (و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم)
۱۷- پیامبر (ص) مأمور بى اعتنایى به مشرکان و دروغپردازى آنان است. (فذرهم و ما یفترون)
۱۸- هدایت ناپذیرى برخى از مردم حقیقتى است که باید آن را در تبلیغ مد نظر داشت. (و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم و ما یفترون)
۱۹- شریک پنداشتن براى خداوند افترا به اوست. (فذرهم و ما یفترون)
موضوعات مرتبط
- افترا: به خدا ۱۹; موارد افترا ۱۹
- انسان: اختیار انسان ۱۵; انسان هاى هدایت ناپذیر ۱۸
- انگیزش: عوامل انگیزش ۸
- بت پرستى: آثار بت پرستى ۳
- تبلیغ: شرایط تبلیغ ۱۸
- توحید: اختیار در توحید ۱۵
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۱، ۷
- جبر و اختیار:۱۵
- جهان بینى: آثار جهان بینى ۴; جهان بینى و ایدئولوژى ۴
- خبر: شرایط نقل خبر ۵
- خدا: اذن خدا ۱۲; تعیین سهم المال براى خدا ۹; حتمیت مشیّت خدا ۱۴; مشیّت خدا ۱۳
- دین: اکراه در دین ۱۶; عوامل تحیر در دین ۱۱
- رسوم: ناپسند ۱
- شبهات: القاى شبهه در دین ۱، ۱۱; عوامل شبهه ۱۰
- شرک: آثار شرک ۶، ۱۹; اختیار در شرک ۱۵
- عقیده: آثار عقیده باطل ۳; آثار عقیده جاهلانه ۶; عقیده به معبودان باطل ۳
- عمل: آثار تزیین عمل ۸; تحلیل زشتى عمل ۴; تحلیل زیبایى عمل ۴; تزیین عمل ناپسند ۲، ۳، ۱۰، ۱۱; عوامل عمل ناپسند ۶
- غلو: اجتناب از غلو ۵
- فرزندکشى: در جاهلیت ۱، ۲، ۷
- قربانى: فرزند براى بتها ۱
- گرایشها: عوامل گرایشهاى ناپسند ۶
- گمراهگران: توطئه گمراهگران ۱۰
- محمّد (ص): محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۱۶; محمّد (ص) و مشرکان ۱۷; مسؤولیت محمّد (ص) ۱۷; هدایتگرى محمّد (ص) ۱۶
- مشرکان: بى اعتنایى به مشرکان ۱۷; تحیر مشرکان ۱۱، ۱۲; تزیین عمل مشرکان ۹; تزیین فرزندکشى مشرکان ۳; دروغگویى مشرکان ۱۷; عقیده باطل مشرکان ۳; گمراهى مشرکان ۱۳; مشرکان دوران جاهلیت ۱، ۲، ۷، ۹; هلاکت مشرکان ۱۱، ۱۲، ۱۳
- معبودان باطل: سهم المال معبودان باطل ۹; نقش معبودان باطل ۱۱، ۱۲، ۱۳
- هلاکت: عوامل هلاکت ۱۱
منابع