الأنبياء ٩٦
کپی متن آیه |
---|
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ |
ترجمه
الأنبياء ٩٥ | آیه ٩٦ | الأنبياء ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَتّی»: حرف ابتدائیّه بوده و کلام بعد از آن غایت و هدف است. «فُتِحَتْ»: گشوده میشوند. مراد از میان رفتن سدّ سر راه ایشان، یا گشایش ابواب فتنه و فساد توسّط آنان است. «یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ»: (نگا: کهف / ). «هُمْ»: مراد قبائل بیبند و بار یأجوج و ماجوج است. یا این که ضمیر (هُمْ) به مردم برمیگردد و معنی چنین میشود که: از نشانههای فرا رسیدن قیامت یکی شکسته شدن سدّ ذوالقرنین و طغیان یأجوج و مأجوج است، و دوم روان شدن مردمان از فراز و بلندیهای زمین به سوی محشر است (نگا: تفسیر المراغی). «حَدَبٍ»: زمین بلند و مرتفع. «یَنسِلُونَ»: شتاب میگیرند. تند رهسپار میشوند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۲ - ۱۱۲ سوره انبياء
- مراد از «امت واحده» در آيه شریفه: «إنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً وَاحِدَة»
- نكوهش اختلاف مردم در امر دين
- شرط قبولی اعمال، ایمان همراه با عمل صالح است
- وجوه مختلف در معناى آيه: «وَ حَرَامٌ عَلَى قَريَةٍ أهلَكنَاهَا أنَّهُم لَا يَرجِعُون»
- يادآورى معاد و تهديد مشركان به عذاب جاودانى
- مقصود از «زبور»، «ذكر» و «وراثت»، در آيه: «إنَّ الأرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُون»
- اعلام خطر رسول خدا «ص»، به مشركان استهزاء كننده
- بحث روايتى
- بيان ضعف روايات اهل سنت، در ذیل آیه «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ حَصَبُ جَهَنّم»
- روايتى درباره اين كه على «ع» و شيعيانش، از مصاديق آيه: «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى...» مى باشند
- روايتى در اين كه آيه: «وَ لَقَد كَتَبنَا فِى الزَّبُور...»، درباره مهدی «ع» و اصحاب اوست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ «96»
تا آن زمان كه (راه بر) يأجوج ومأجوج گشوده شود وآنان از هر بلندى بتازند و به سرعت عبور كنند.
نکته ها
در اينكه مراد از عدم بازگشت كفّار چيست، از امام صادق عليه السلام نقل است كه فرمودهاند: براى افرادى كه (به قهر الهى) در دنيا هلاك شدهاند، ديگر رجعت دنيوى ممكن نيست، ولى براى كفّارى كه هلاك نشدهاند (و به مرگ طبيعى از دنيا رفتهاند) اين رجعت به دنيا امكان پذير است. «1» بنابراين، منظور عدم بازگشت به دنياست و بديهى است كه در آخرت، همه باز خواهند گشت.
چنانكه در آيات 93 تا 98 سوره كهف گذشت، يأجوج و مأجوج اقوامى بودند كه با حملات خود به مناطق همجوار، موجب فساد در زمين و خرابى و نابودى مىشدند، تا آنكه به دستِ ذوالقرنين سدّى ساخته شد و راه نفوذ آنان به ديگر مناطق بسته شد.
ولى يكى از نشانههاى قيامت و پايان عمر زمين، خراب شدن اين سدّ و هجوم مجدّد اين اقوام است. چنانكه در آنجا فرمود: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ» «2» و در اينجا در آيه بعد مىفرمايد: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ».
به هر حال اين آيات، نوعى پيشگويى در مورد يورش تجاوزكاران و سرازير شدن آنان به همهى مناطق زمين است.
«1». تفسير اطيبالبيان و قمى، ج 1، ص 24.
«2». كهف، 98.
جلد 5 - صفحه 495
پیام ها
1- رجعت و آرزوى بازگشت اقوام هلاك شده تنها در زمان ظهور يأجوج و مأجوج محقّق خواهد شد. لا يَرْجِعُونَ حَتَّى ...
2- دنيا، جولانگاه طغيانگران خواهد شد. «حَتَّى إِذا فُتِحَتْ»
3- در آيندهى تاريخ نيز مفسدان تاخت و تاز خواهند كرد. «مِنْ كُلِّ حَدَبٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96)
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ: هلاك شدگان ممتنع است كه بازگردند تا وقتى كه گشاده شود سد يأجوج و مأجوج، يعنى آن سد را بگشايند و بيرون آيند. وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ: و ايشان از هر بلندى و پستى مىشتابند و مىدوند. مراد آنكه در تمام زمين متفرق شوند و هيچ مكانى نباشد مگر آنكه در آنجا روند.
«1» از جمله به كتب زير مراجعه شود:
1) اثبات رجعت- مرحوم آية اللّه سيد ابو الحسن رفيعى قزوينى.
2) الايقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة- شيخ حرّ عاملى.
3) الشيعة و الرجعة- مرحوم آية اللّه شيخ محمدرضا طبسى نجفى.
4) بحار الانوار، ج 53- علامه مجلسى.
5) العبقرى الحسان، ج 2- مرحوم آية اللّه شيخ على اكبر نهاوندى.
6) بيان الفرقان، ج 5- مرحوم شيخ مجتبى قزوينى.
7) تحفة الشيعة- مرحوم سيد حسن عرب باغى.
جلد 8 - صفحه 443
على ابن ابراهيم از ابى بصير در ذيل خبر ذى القرنين: وقتى پيش از قيامت شود در آخر الزمان، منهدم شود آن سد و بيرون آيند يأجوج و مأجوج به دنيا و مىخورند مردمان را «1».
مفسرين از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله روايت نمودهاند كه: آنها سه طايفهاند: صنفى قامت هر يك مانند درختهاى بلند، و صنفى طول و عرضشان مساوى است، و اين دو صنفند كه هيچ كوهى در مقابل ايشان نمىايستد. و صنف ديگر يك گوش خود را فرش و ديگرى را لحاف مىنمايند و نمىگذرند بر هيچ درنده و جانورى مگر آنكه آن را مىخورند. و هر كه از آنها مىميرد، مىخورند. مقدمه آنها در شام، و ساقه آنها در خراسان خواهد بود.
نزد بعضى ضمير «هم» راجع به جميع مردمان است، يعنى همه آدميان از قبرها بيرون آمده مىشتابند تا به حسابگاه خود و كريمه «فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» «2» مؤيد اينست و قرائت «حدث» به ثاى مثلثه به معنى «قبر» نيز شاهد اين است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ (91) إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (92) وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ (93) فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ (94) وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ (95)
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96)
ترجمه
- و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان
همانا اين ملّت شما است با آنكه ملّت يگانه است و من پروردگار شمايم پس بپرستيد مرا
و جدا نمودند كار دينشان را ميانشان تمامى باشند بسوى ما بازگشت كنندگان
پس كسيكه بجا آورد از كارهاى شايسته با آنكه اهل ايمان باشد پس نيست ناسپاسى مرسعيش را و همانا مائيم مر آنرا نويسندگان
و حرام است بر اهل بلدى كه هلاك نموديم آنها را براى آنكه آنها باز گشت نميكنند
تا وقتى كه باز شود سدّ يأجوج و مأجوج و آنها از هر بلندى ميشتابند.
تفسير
- خداوند در ذيل احوال انبياء مخصوصا خانواده حضرت زكريّا متذكّر حال مريم و فرزند برومندش عيسى عليهما السلام شد چون اين دو خانواده با يكديگر نسبت داشتند و حضرت عيسى پسر خاله حضرت يحيى بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشارهئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود براى حضرت مريم و فرزندش حضرت عيسى با آنكه يك امر و واقعه مشهورهئى بود لذا حاجت بتعبير از آن بآيتين كه صيغه تثنيه است نداشت و در خاتمه بيان فرمود قدر مشترك ميان دعوت تمام انبياء و اولياء خدا را كه آن توحيد و معاد، اصل دين اسلام و پيروى از سفراء خدا است باين تقريب كه اين ملّت و دين شما است كه يك ملّت و دين است ولى مردم هوا پرست مانند يهود و نصارى و مجوس بدلخواه خودشان امر مشتركى را تجزيه و تقسيم و پاره پاره و متفرّق نمودند و هر دستهئى براى خودشان ملّت و طريقه و كيشى اختيار كردند و خود را بآن معرّفى نمودند و هر يك از آن فرق و ملل و تمامى آنها روز قيامت در پيشگاه ما حاضر خواهند شد و بپاداش اعمال خودشان خواهند رسيد پس هر كس اعمال صالحهئى بجا آورده با آنكه مؤمن بخدا و روز جزا و وسائط فيض الهى باشد خداوند اجر او را ضايع نميكند و نميگذارد سعى و كوشش او هدر رود و از عمل او قدردانى خواهد فرمود و در صحيفه اعمالش نوشته و ثبت
جلد 3 صفحه 577
خواهد شد براى تدارك آن بثواب و نعيم بهشتى ولى آن ثواب و نعيم حرام و ممنوع است بر اهالى بلدى كه هلاك نموديم ما آنها را بعذاب دنيوى براى آنكه آنها ديگر بدنيا بر نميگردند تا احتمال داده شود كه عمل صالحى بجا آورند و مستحق ثواب شوند بلكه بهمين حال بر قرارند تا سدّ يأجوج و مأجوج منهدم شود كه از علائم بر پا شدن قيامت است و البتّه در آنروز خلق اولين و آخرين در پيشگاه الهى حاضر خواهند شد و بمقام لايق خود خواهند رسيد اين معنائى است كه بنظر حقير رسيده براى آيه پنجم كه مناسب با آيه قبل و بعد و خالى از خلل و اشكال است ولى حضرات مفسّرين بعضى گفتهاند حرام است رجوع آنها بدنيا و بعضى گفتهاند حرام است رجوع آنها بتوبه و بر اين دو تقدير لا زائده است و بعضى حرام را بمعناى واجب و حتم گرفتهاند و بعضى گفتهاند حرام است رجوع ننمودن آنها در روز جزا و در هر حال حرام را خبر انّهم لا يرجعون دانستهاند با آنكه زائده بودن لا خلاف اصل است خصوص در مقاميكه مأمون از اشتباه نيست و بودن حرام بمعناى واجب اگر ثابت باشد در لغت با آنكه نيست از زائده بودن لا بعيدتر است و همچنين است حتم اگر چه بهتر است از واجب و مصحّحى ميتوان براى آن فرض نمود ولى اين تركيب فى نفسه و بخودى خود حسنى ندارد چنانچه بر ارباب سليقه و ذوق ادبى پوشيده نيست و معناى اخير كه عبارت از حرمت رجوع ننمودن آنها در روز جزا باشد تخصيص بلا مخصّص و موجب لغويّت حتّى در صدر آيه بعد است چون تمام خلق بايد در روز جزا حاضر شوند اختصاص بآنها ندارد و ديگر تا فتح سدّ يأجوج و مأجوج معنى ندارد علاوه بر آنكه اين معنى مخالف است با اخبار مفسّره اين آيه كه رجوع را بمعناى باز گشت بدنيا و رجعت بآن گرفتهاند و فتح سدّ يأجوج و مأجوج منتهاى اين رجوع ننمودن است نه منتهاى رجوع نمودن در روز جزاء كه مستفاد از حرمت و ممنوعيّت عدم رجوع در آنروز است بنابر معناى اخير و هيچيك از اين اشكالات بر معناى مختار وارد نيست با آنكه منطبق بر مفاد اخبار است و حاجت بتقديرى ندارد جز مبتدا براى حرام كه مستفاد از آيات سابقه و مؤيّد بساير آيات و اخبارى است كه دلالت دارد بر حرمت و ممنوعيّت نعيم بهشت بر كفّار و اضمار لام تعليل قبل از كلمه أنّ بقرائت مشهوره كه رايج است با تأييد آن بقرائت كسر كه
جلد 3 صفحه 578
محتاج باضمار نيست چون بعضى بكسر انّ قرائت نمودهاند ولى مشهو أنّهم بفتح است در فقيه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه در خطبه روز جمعه فرمود آيا نمىبينيد پيشينيان خود را كه باز گشت نميكنند و باز ماندگان را كه باقى نميمانند خدا فرموده وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه فرمودند هر بلدى كه هلاك كرد خداى عزّ و جلّ اهل آنرا بعذاب رجوع نميكنند در رجعت و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر بلديكه هلاك كرد آنرا خدا بعذاب پس همانا آنها رجوع نميكنند و معلوم است كه مراد دنيا است و شرح انهدام سدّ اسكندر و باز شدن راه يأجوج و مأجوج پيش از صور اسرافيل بدنيا و اختلال امور مردم و بر پا شدن قيامت در سوره كهف گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
حَتّي إِذا فُتِحَت يَأجُوجُ وَ مَأجُوجُ وَ هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ (96)
حتّي زماني که فتح كردند يأجوج و مأجوج، و آنها از هر بلندي فرود آيند، قضيّه يأجوج و مأجوج را در سوره كهف بيان كرديم و خلاصه آن اينکه که نتوانستيم بفهميم که اينها كيايند آيا از افراد وحشي انسان هستند، يا از حيوانات وحشي! و كلمات مفسّرين که بعضي ميگفتند:
که از طوائف اتراك هستند، و بعضي گفتند که: از نطفه آدم که در خاك ريخته شد بوجود آمدند که از پدر با انسان شريك هستند و از مادر جدا،
جلد 13 - صفحه 243
بعضي گفتند که: يك نوع حيوان هستند تماما بيمدرك است، و با اكتشاف جديد که از تمام نقاط ارض با خبر هستند سازش ندارد، و با اخبار كمال تنافي را دارد که ميفرمايد:
«يملأ الارض قسطا و عدلا».
و بالجمله فتح يأجوج و مأجوج از اشراط ساعت و قيامت شمرده شده چنانچه از همين آيه هم استكشاف ميتوان كرد، و لازم نيست که مقارن با قيامت باشد.
بلي از اشراط ساعت- و لو هزاران سال قبل از قيامت باشد- شمرده ميشود، و آنچه فعلا در نظر ميآيد اينكه همين بعض دول جديده باشند که متمدّنه و مترقّيه ميشمارند و از حيوانات وحشي وحشيترند که حتّي حيوانات وحشي را ميبلعند و از بين ميبرند و در اينکه آيه شريفه تعبير به فتح فرموده.
(حَتّي إِذا فُتِحَت يَأجُوجُ وَ مَأجُوجُ) و فتح غير از شكستن سدّ است چنانچه تصوّر كردند، و جمله (وَ هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ) شايد به توسّط هواپيماها و طيّارهها پائين ميآيند و بندهگان خدا را نابود ميكنند که الآن آثارش ظاهر است و مسلّما قبل از ظهور واقع ميشود. و ممكن است ضمير هم راجع به خلق باشد در:
(وَ هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ): يعني از قبور خارج ميشوند و در صحراي قيامت پراكنده ميشوند، و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- به هر حال این بیخبران دائما در غرور و غفلتند، و این بد بختی تا پایان جهان همچنان ادامه دارد.
چنانکه قرآن میفرماید: «تا زمانی که راه بر یأجوج و مأجوج گشوده شود و آنها (در سراسر زمین پخش شوند، و) از هر بلندی و ارتفاعی با سرعت بگذرند» (حَتَّی إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ).
نکات آیه
۱- سنت الهى بر ثبت اعمال مؤمنان براى پاداش و محرومیت هلاک شدگان از بازگشت به دنیا، تا خروج یأجوج و مأجوج (انقراض دنیا) ادامه خواهد داشت. (فمن یعمل ... و حرم على ... حتّى إذا فتحت یأجوج و مأجوج) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «حتى» معناى غایت را افاده کند. البته میان اهل ادب در افاده آن براى غایت، اختلاف نظر وجود دارد; ولى از سیاق و آهنگ آیه، غایت قابل استفاده است. براین اساس «حتّى إذا فتحت...» غایت براى «فمن یعمل من الصالحات... و حرام عل قریة...» خواهد بود. گفتنى است که نوع مفسران بر آنند که مقصود از یأجوج و مأجوج، دوگروه از مردمى هستند که در آخر الزمان ظاهر مى شوند و به تاخت وتاز و فتوحات دست مى زنند و پس از مرگ آنان، عمر دنیا به پایان مى رسد.
۲- اختلافات دینى پیروان ادیان الهى در مسأله توحید، تا خروج یأجوج و مأجوج (انقراض دنیا) ادامه خواهد داشت. (و تقطّعوا أمرهم بینهم ... حتّى إذا فتحت یأجوج و مأجوج) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «حتّى» غایت براى «و تقطّعوا أمرهم بینهم» باشد.
۳- تمامى راه هاى فتوحات به روى یأجوج و مأجوج در آینده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه، ارتفاع و بلندى هاى زمین با سرعت خواهند گذشت. (حتّى إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون) «حدب» به معناى جاهاى مرتفع و بلند زمین است و «نسل» (ماده «ینسلون») در اصل به معناى جدا شدن از شىء است و هرگاه این ماده در باره رونده به کار رود، به معناى حرکت سریع خواهد بود. پس «ینسلون»; یعنى، به سرعت مى روند و مى تازند.
۴- پیش گویى قرآن به هجوم سریع و فتوحات فراگیر یأجوج و مأجوج در سراسر زمین در آینده (حتّى إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کلّ حدب ینسلون) اضافه شدن لفظ عموم «کلّ» بر اسم نکره «حدب» بیانگر این است که ماجراى یأجوج و مأجوج مربوط به سرزمین خاصى نیست; بلکه شامل تمامى سرزمین ها و جهانى خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- امتها: بازگشت امتهاى هلاک شده ۱; تداوم اختلاف دینى امتها ۲
- بازگشت به دنیا :۱ استحاله بازگشت به دنیا ۱
- توحید: اختلاف در توحید ۲
- خدا: سنتهاى خدا ۱
- قرآن: پیشگویى قرآن ۴
- مأجوج: پیروزى مأجوج ۳، ۴; خروج مأجوج ۱، ۲; قصه مأجوج ۳; وسعت هجوم مأجوج ۴; هجوم مأجوج ۳
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱; ثبت عمل مؤمنان ۱
- یأجوج: پیروزى یأجوج ۳، ۴; خروج یأجوج ۱، ۲; قصه یأجوج ۳; وسعت هجوم یأجوج ۴; هجوم یأجوج ۳
منابع