نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه «مسکنت» به معناى بیچارگى است; مخصوصاً بیچارگى شدید که راه نجات از آن مشکل باشد. و در اصل از مادّه «سکونت» گرفته شده; زیرا افراد مسکین

۲ مساکین: آثار ترک اطعام به مساکین ۱، ۲; وجوب اطعام به مساکین ۴ مسکنت: نشانه هاى مسکنت ۵

صفات، قطعاً از ذلت به دور هستند. ۱۴- صالحان از اهل کتاب، آسوده از ذلّت و مسکنت و ایمن از غضب الهى (ضربت علیهم الذّلّة ... لیسوا سواءً من اهل الکتب امّة

چنانچه اشاره فرمايد: ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ‌: آن مذلت و مسكنت و غضب الهى براى آن بود كه عاصى شدند به فرمان خدا، و بودند كه از حد درگذشتند

غايت توجه موصوف غايب را حاضر دانسته، از غيبت عدول به خطاب و به لسان عجز و مسكنت اعتراف نمايد به اينكه تو را عبادت كنيم و تو را يارى جوئيم. و در اين مقام

از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند

از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند

و سلّم. نزد بعضى مراد اختلاف در روزى است كه عده‌اى با ثروت و دسته‌اى به مسكنت مگر آن كس كه به مرحمت الهيه نعمت قناعت را دارا باشد. وَ لِذلِكَ‌ جلد 6 -

نعم باقيه اخرويه است مصروف داشتند، لا جرم به فقر و جلد 6 - صفحه 53 فاقه و مسكنت سلوك نمودند. وَ ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ‌: و نمى‌بينيم شما را

يا اين كه قرآن مى فرمايد: «ضربت عليهم الذلة و المسكنة - يعنى خداوند ذلت و مسكنت را بر ايشان واقع ساخته و ثابت كرد». و نيز مى فرمايد: «و ضرب بينهم بسور -

خواسته بود روزى برادران حسود او را در برابر او و برادر محسودش در موقف ذلت و مسكنت قرار داده و او را در برابر ايشان بر سرير سلطنت و اريكه قدرت قرار دهد. «قَالَ

نتيجه مشرف به خسرانى شديم كه تمامى سعادتهاى زندگيمان را تهديد مى كند، ذلت و مسكنت بر ما مسلط شده و احتياج ما به رحمت تو و محو لكه اين ظلم مبرم گشته و براى

رأفت و رحمتى كه از اين رهگذر شامل حال ضعفا مى‏شود، و عطف و تفقّدى كه به اهل مسكنت مى‏پيوندند، و به علاوه آنكه زكات تحريض و تشويق اغنيا به مواسات، و تقويت فقرا

آن داخل است . بعضى معتقدند كه تفاوت «مسكنت » با «ذلت » اين است كه ذلت جنبه تحميلى از طرف ديگران دارد در حالى كه مسكنت حالت «خود كم بينى درونى » خود شخص را

نامبرده را تا آنجا كه پاى جبر در كار نيايد و مجبور به تضرع و التماس و اظهار مسكنت نشوند به انواع شدتها و محنتها امتحان مى نمود، و به اقسام باساء و ضراء مبتلا

خاموشى رهسپارشان ساخته است ، و نيز مانند دلالتى كه چهره افسرده مسكين بر فقر و مسكنت و بد حاليش دارد، و دومى انكشاف و درز كردن معنا از قائل است ، به اين معنا

با بهتر عوض مى كنيد بشهر فرود آئيد تا اين چيزها كه خواستيد بيابيد و ذلت و مسكنت بر آنان مقرر شد و بغضب خدا مبتلا شدند زيرا آيه هاى خدا را انكار همى كردند

مجالى جز براى التجاى به او و به خرج دادن تنها سرمايه خود يعنى ذلت عبوديت و مسكنت بندگى و مملوكيت بتمام معناى خود، برايش ‍ باقى نمى گذارد. در يك چنين موقفى

مالك چيزى نيست ، و مالك نبودنش به تمام معناى كلمه است ، و همين خود ذلت و مسكنت على الاطلاق است ، و اگر ((عنوه (( و ذلت را به وجوه نسبت داده ، از اين باب

ملامت و هر شناعتى ديگر قرار بگيرد، و هر چند كه در اثر دورى از آن دچار فقر و مسكنت گردد. پس ، حيات حسنه براى مجتمع صالح و آزاده ، عبارت از حياتى است كه در آن