هود ٢٠
ترجمه
هود ١٩ | آیه ٢٠ | هود ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأرْض»: زمین. مراد دنیا است. «أَوْلِیَآءَ»: یاران و مددکاران. آلهه و معبودان. «مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ ...»: تاب شنیدن حق و چشم دیدن نشانههای دالّ بر وجود آفریدگار، و توان پیروی از قرآن را نداشتهاند، و در حقیقت از گوش و چشم خود سود نبردهاند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴ - ۱۷، سوره هود
- معناى ((بينه )) و موارد اطلاق و استعمال آن
- بينه در آيه : ((افمن كان على بينه من ربه ...)) به معناى بصيرت الهى است و جملهمذكور منطبق بر رسول خدا (ص ) است
- معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن
- اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير المؤ منين (ع ) و وجوه ديگرى كهمفسرين درباره مراد از شاهد گفته اند
- قرآن چيز نوظهورى نيست و پيش از آن ، كتاب موسى (ع )نازل شده ، كتابى كه امام و رحمت بود
- خطاب به مشركين : اين شما هستيد كه به خدا افتراء مى بنديد
- توضيح : مراد از اينكه در قيامت مشركين بر پروردگارشان عرضه مى شوند
- تمامى منحرفين از راه حق ، ستمكار و مفترى بر خدايند
- مشركين و كفار با كفر خود و جز خدا را ولى گرفتن ، از قدرت و سلطه خداى تعالى وولايت او خارج نگشته اند و عذابشان دو برابر مى شود
- توضيحى درباره اينكه كفار آيات خدا را نمى بينند و انذارها و تبشيرها را نمى شنوند
- وجوه ديگرى كه مفسرين در معناى جمله : ((و ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوايبصرون )) گفته اند
- معناى خسران نفس و ضلال گم شدن متريات و مراد از اينكه كفار در آخرت ((اخسرون ))هستند
- معناى ((اجابت ))و مراد از اخبات مؤ منينى بسوى خدا
- وصف (واجتنبوا ربهم ) به طايفه خاصى از مؤ منين اشاره دارد.
- بحث روايتى
- روايات متعددى درباره انطباق جمله : ((افمن كان على بينه من ربه و يتلوه شاهد منه ))بر رسول خدا (ص ) و امير المؤ منين (عليه السلام )
- رد سخن مغرضانه صاحب المنار
- روايتى درباره معناى : ((واخبتوا الى ربهم )) ۲۹۲
نکات آیه
۱- کفرپیشگان در هیچ کجاى زمین ، نمى توانند خود را از سیطره و حاکمیت خداوند خارج سازند. (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض) اعجاز (مصدر معجزین) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراین و با توجه به اینکه مفعول «معجزین» الله است ، جمله «أُولئک لم یکونوا ...» چنین معنا مى شود: آنان هیچ گاه از دسترس خدا (حاکمیت و سلطه او) خارج نبوده اند.
۲- کفرورزى کافران و اعمال ایشان (افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و ...) خارج از حاکمیت خداوند نیست. (و من أظلم ممن افترى على الله کذبًا ... أُولئک لم یکونوا معجزین) ماضى بودن معناى جمله «أُولئک لم یکونوا ...» (آنان هیچ گاه ازحاکمیت خدا خارج نبوده اند) مى رساند که: گرایش کافران به کفر نیز تحت حاکمیت خدا صورت گرفته است.
۳- حاکمیت مطلق خداوند بر سراسر هستى (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض)
۴- کافران به قیامت و آنان که براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى کنند، در خطر گرفتارشدن به عذابهاى دنیوى اند. (الذین ... یبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم کفرون. أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض)
۵- مانعان راه خدا و آنان که به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذابهاى دنیوى اند. (و من أظلم ممن افترى على الله کذبًا ... أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض) جمله «أُولئک لم یکونوا ...» کنایه از تهدید به عذاب است و «فى الأرض» مى تواند دلیل بر دنیوى بودن آن عذاب باشد.
۶- تنها خداوند ، ولى و سرپرست انسانهاست. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء)
۷- هیچ کس (معبودان اهل شرک) توان یارى کردن گرفتاران به عذاب الهى را نخواهد داشت. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء)
۸- کسانى که ولایت خدا را نپذیرند ، خویشتن را به ولایتهایى متعدد و بى اساس گرفتار خواهند کرد. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء) جمع آوردن کلمه «أولیاء» با وجود این که بیان معناى مقصود با کلمه «ولىّ» نیز ممکن بود ، اشاره به این نکته دارد که انسان ، اگر ولایت الهى را نپذیرد ، گرفتار تعدد اولیا مى شود و ناچار است به ولایتهاى متعددى گردن نهد.
۹- گرایش انسانها به کفر و شرک ، نه دلالت بر خروج آنان از سیطره خدا دارد و نه بیانگر ولایت غیر خدا بر آنان است. (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون) خداوند، با بیان ریشه کفرورزى کافران (ماکانوا ...)، پس از اعلام ولایت خدا بر آنان، به این حقیقت اشاره مى کند که: مخالفت کافران با برنامه هاى الهى به خاطر خروج آنان از حاکمیت خدا و سلطه غیر او بر ایشان نیست; بلکه به دلیل ناتوانى آنان از درک معارف الهى است.
۱۰- کفرپیشگانى که مردم را از پیوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد. (الذین یصدون ... یضعف لهم العذاب)
۱۱- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ مى بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهى ناتوانند. (و من أظلم ممن افترى ... أُولئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون)
۱۲- درک نکردن معارف و حقایق دین ، ریشه گرایش به کفر و شرک است. (أُولئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون) جمله «ما کانوا ...» بیانگر دلیل و ریشه کفرورزى کافران است.
روایات و احادیث
۱۳- «عن أبى عبدالله(ع) [فى قوله تعالى]: «ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون» ... قال: لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و لکن یعاتبهم بما صنعوا...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا «ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون» فرمود: خداوند آنان را براى آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه براى آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است ...».
موضوعات مرتبط
- آخرت: عذاب مکذبان آخرت ۴
- آفرینش: حاکم آفرینش ۳
- افترا: افترا به خدا ۲
- انسان: ولىّ انسان ها ۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳، ۶
- خدا: آثار رد ولایت خدا ۸; اختصاصات خدا ۶; حاکمیت خدا ۱، ۲، ۳، ۹; سرزنشهاى خدا ۱۳; ولایت خدا ۶
- دین: آثار عدم فهم دین ۱۲; آسیب شناسى دین ۱۲
- سبیل الله : عذاب دنیوى مانعان از سبیل الله ۵; عذاب دنیوى منحرف کنندگان سبیل الله ۴; عذاب مضاعف مانعان از سبیل الله ۱۰; ممانعت از سبیل الله ۲
- شرک: زمینه شرک ۱۲
- عذاب: امداد به اهل عذاب ۷; اهل عذاب ۴، ۵، ۱۰; بى یاورى اهل عذاب ۷
- کافران: افتراهاى کافران ۲; رذایل کافران ۲; عجز کافران ۱; عذاب دنیوى کافران ۴; عذاب مضاعف کافران ۱۰; عمل ناپسند کافران ۲; کافران و آیات خدا ۱۱; کرى کافران ۱۱; کورى کافران ۱۱
- کفر: زمینه کفر ۱۲
- گرایشها: گرایش به شرک ۹; گرایش به کفر ۹
- مشرکان: کرى مشرکان ۱۱; کورى مشرکان ۱۱; مشرکان و آیات خدا ۱۱
- معبودان باطل: عجز معبودان باطل ۷
- مفتریان بر خدا: سرزنش مفتریان بر خدا ۱۳; عذاب دنیوى مفتریان بر خدا ۵; کرى مفتریان بر خدا ۱۱، ۱۳; کورى مفتریان بر خدا ۱۱، ۱۳; مفتریان بر خدا و آیات خدا ۱۱
- ولایت: قبول ولایت غیر خدا ۸; ولایت غیر خدا ۹
منابع
- ↑ تفسیرعیاشى، ج ۲، ص۳۵۲، ح ۸۸; بحارالأنوار، ج ۵، ص ۳۰۶، ح ۲۸.