الأعراف ٢٠٥
ترجمه
الأعراف ٢٠٤ | آیه ٢٠٥ | الأعراف ٢٠٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً»: فروتنانه و بیمناکانه. با فروتنی و هراس. این دو واژه حال بوده و به معنی (مُتَضَرُّعاً وَ خائِفاً) است، و یا این که مضافی در تقدیر است و در اصل چنین است: (ذا تَضَرُّعٍ وَ خِیفَةٍ). «دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»: مراد این است که اگر خدای را همراه دل با زبان هم یاد کردی، آهستهتر از بلندکردن صدا و بالاتر از سرّ نهان، یعنی تنها گرداندن زبان باشد (نگا: اسراء / . «الْغُدُوِّ»: صبحگاهان. فاصله طلوع فجر و طلوع خورشید. «الآصالِ»: جمع أَصیل: شامگاهان. فاصله عصر و مغرب.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۹۹ - ۲۰۶، سوره اعراف
- معناى عفو در: (( خذالعفو و اءمر بالعرف ((
- معناى (( عرف (( و (( معروف (( و (( نزغ شيطان ((
- پناه بردن به خدا از شر شيطان
- امر به ذكر خداى تعالى با (( تضرع (( و (( خيفه (( و در صبح و شام
- قرب به خدا فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود
- بحث روايتى : رواياتى درباره : عفو و گذشت ، ذكر خدا، استماع به تلاوت و قرآن و...
نکات آیه
۱- خداوند از پیامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خویش یاد کند. (و اذکر ربک فى نفسک)
۲- خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او، از آداب توجه به خدا و یاد کردن اوست. (و اذکر ربک فى نفسک تضرعا و خیفة) «تضرع» به معناى خشوع و اظهار کوچکى است و «خیفه» به معناى ترسیدن و هراس داشتن است. «تضرعا» و «خیفه» مصدر و در آیه شریفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. یعنى: یاد کن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.
۳- خداوند از پیامبر(ص) خواست تا لب به ذکر او گشاید و زبانش را به یاد او مترنم سازد. (و اذکر ربک ... دون الجهر من القول) برداشت فوق بر این اساس است که «دون الجهر ... » عطف بر «فى نفسک» باشد. بر این مبنا آیه شریفه اشاره به دو گونه ذکر دارد: ذکر قلبى که «فى نفسک» آن را بیان مى کند، ذکر زبانى که «دون الجهر من القول» به آن اشاره دارد.
۴- پرهیز از آواى بلند در ذکر زبانى، از آداب لب گشودن به ذکر خداوند است. (و اذکر ربک ... دون الجهر من القول) «دون» به معناى پایینتر و «جهر» به معناى آشکار کردن و علنى ساختن و «من القول» بیان براى «الجهر» است. بنابراین «الجهر من القول»، یعنى بلند کردن صدا و «دون الجهر من القول»، یعنى ادا کردن لفظ و سخن پایینتر از حد جهر.
۵- انسانها باید در دل و جان به یاد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذکر او گشایند. (و اذکر ربک ... بالغدو و الاصال) «غدوة» (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشید) است. «آصال» جمع و یا جمع الجمع «اصیل» است و اصیل به زمان میان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذکر است که «ال» در «الغدو» و «الأصال» براى استغراق است و افاده عموم مى کند ; یعنى هر صبح و عصر.
۶- خداوند پیامبر(ص) را از اینکه در زمره غافلان باشد برحذر داشت. (و لاتکن من الغفلین)
۷- غفلت از یاد خدا، امرى نکوهیده و نارواست. (و لاتکن من الغفلین)
۸- یاد کردن خدا در هر صبح و عصر، انسان را از زمره غافلان بیرون مى کند. (و اذکر ربک ... بالغدو و الاصال و لاتکن من الغفلین)
روایات و احادیث
۹- عن رسول اللّه(ص) قال: «و اذکر ربک فى نفسک» یعنى مستکینا «و خیفة» یعنى خوفا من عذابه «و دون الجهر من القول» یعنى دون الجهر من القرائة «بالغدو و الأصال» یعنى بالغداة و العشى.[۱] از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «و اذکر ربک فى نفسک [تضرعا]» یعنى خدا را در دل خود با خضوع و خاکسارى یاد کن. و «خیفة» یعنى با ترس از عذاب او. و «دون الجهر من القول» یعنى بدون صداى بلند. و «بالغدو و الأصال» یعنى در صبح و شام.
موضوعات مرتبط
- انسان: مسؤولیت انسان ۵
- خدا: اوامر خدا ۱، ۳ ; ترس از خدا ۲ ; ربوبیت خدا ۱، ۲ ; هشدارهاى خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر ۸ ; آداب ذکر ۲ ; اهمیت ذکر خدا ۳ ; خشوع در ذکر ۲ ; ذکر خدا ۱، ۵ ; ذکر در صبح ۵، ۸ ; ذکر در عصر ۵، ۸
- عمل: ناپسند ۷
- غفلت: اجتناب از غفلت ۶ ; سرزنش غفلت ۷ ; غفلت از خدا ۷ ; موانع غفلت ۸
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۳ ; هشدار به محمد(ص) ۶
- وِرد: آداب وِرد ۴ ; اهمیت وِرد ۳، ۵ ; صدا در وِرد ۴ ; وقت وِرد ۵
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۴۴، ح ۱۳۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۱۲، ح ۴۲۴.