هود ٣٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۱ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
أَمْ‌ يَقُولُونَ‌ افْتَرَاهُ‌ قُلْ‌ إِنِ‌ افْتَرَيْتُهُ‌ فَعَلَيَ‌ إِجْرَامِي‌ وَ أَنَا بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ‌

ترجمه

(مشرکان) می‌گویند: «او [= محمد (ص)] این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! «بگو: «اگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است؛ ولی من از گناهان شما بیزارم!»

ترتیل:
ترجمه:
هود ٣٤ آیه ٣٥ هود ٣٦
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْ»: یا این که. آیا. «إِفْتَرَاهُ»: آن را از پیش خود ساخته است و به دروغ به خدا نسبت داده است. فاعل (إِفْتَری) می‌تواند پیغمبر اسلام باشد، و این آیه به عنوان یک جمله معترضه ذکر شده باشد، و می‌تواند نوح باشد و قوم او گفته باشند که وی این قصص و اخبار را از پیش خود می‌گوید. «إِجْرام»: گناه‌کردن. مجرم به معنی گناهکار، از این واژه است. «بَرِی‌ءٌ»: برکنار. به دور (نگا: یونس / ). متنفّر و بیزار (نگا: انعام / )


تفسیر


نکات آیه

۱- مشرکان عصر بعثت ، قرآن را ساخته و پرداخته پیامبر(ص) مى پنداشتند. (أم یقولون افتریه) در اینکه مقصود از ضمیر در «یقولون» چه کسانى هستند، دو نظر ابراز شده است: برخى برآنند که مقصود، مشرکان عصر پیامبر(ص) هستند و گروهى دیگر از مفسران، مراد از آن را کفرپیشگان قوم نوح مى دانند. برداشت فوق براساس نظر اول است. گفتنى است که براین اساس، مخاطب کلمه «قل» پیامبر(ص) و ضمیر مفعولى در «إفتراه» به قرآن و یا خصوص داستان نوح(ع) باز مى گردد.

۲- مشرکان مکه ، سرگذشت نوح و قوم او را ، داستانى ساختگى و بافته پیامبر(ص) مى پنداشتند. (و لقد أرسلنا نوحًا ... أم یقولون افتریه) برداشت فوق ، براین اساس است که ضمیر مفعولى در «إفتراه» به داستان نوح(ع) و قوم او که در آیات پیشین آمده ، باز گردد.

۳- نسبت دادن مطالب خود ساخته به خداوند جرم و گناه است. (قل إن افتریته فعلىّ إجرامى) «إفتراء» به معناى دروغ بافتن است و در آن نسبت دادن به دیگرى قید نشده است; ولى قرینه هاى موجود در آیه شریفه از لحاظ این قید در «إفتراه» و «إفتریته» حکایت دارد. بنابراین «إن افتریته ...»; یعنى، اگر آن را من بافته باشم و به خدا نسبت دهم ... .

۴- خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر(ص) در چگونه پاسخ دادن به مشرکان و چگونه برخورد کردن با ایشان (أم یقولون افتریه قل إن افتریته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون) برداشت فوق ، از کلمه «قل» استفاده شده است.

۵- هر کس مسؤول عملکرد خویش است و تنها خودش به خاطر گناهش مؤاخذه مى شود. (إن افتریته فعلىّ إجرامى) «إجرام» به معناى ارتکاب و کسب گناه است. تقدیم «علىّ» بر «إجرامى» حکایت از حصر دارد; یعنى ، گناه افترا (اگر افترایى باشد) تنها متوجه من است نه دیگرى.

۶- شرک ورزى و پرستش غیر خدا ، جرم و گناه است. (و أنا برىءٌ مما تجرمون) چون مخاطبان «تجرمون» مشرکان و پرستش کنندگان غیر خدا هستند ، مى توان گفت: منظور از گناه در جمله «تجرمون» شرک ورزى و پرستش غیر خداست. قابل ذکر است که «ما» در «مما» مصدریه مى باشد; یعنى: أنا برىءٌ من إجرامکم.

۷- اعلام بیزارى پیامبر(ص) از شرک ورزى مشرکان مکه و گناهان آنان (و أنا برىءٌ مما تجرمون)

۸- ضرورت حفظ مواضع و ابراز پایبندى به عقاید دینى ، دربرخورد با مخالفان دین (إن افتریته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون)

موضوعات مرتبط

  • افترا: افترا به قرآن ۱; افترا به محمد(ص) ۱; گناه افترا به خدا ۳
  • انسان: مسؤولیت انسان ها ۵
  • تبرى: تبرى از شرک ۷; تبرى از گناه ۷
  • جرم: موارد جرم ۶
  • خدا: تعالیم خدا ۴
  • دین: روش برخورد با دشمنان دین ۸
  • دیندارى: استقامت در دیندارى ۸; اهمیت دیندارى ۸
  • شرک: گناه شرک عبادى ۶
  • عقیده: استقامت در عقیده ۸
  • عمل: آثار عمل ۵
  • گناه: کیفر گناه ۵; موارد گناه ۳، ۶
  • مجازات: شخصى بودن مجازات ۵; ویژگیهاى مجازات ۵
  • محمد(ص): اعلام تبرى محمد(ص) ۷; تهمت دروغگویى به محمد(ص) ۲; محمد(ص) و مشرکان ۴; معلم محمد(ص) ۴
  • مشرکان: بینش مشرکان صدراسلام ۱; روش برخورد با مشرکان ۴;مشرکان صدر اسلام و قرآن ۱
  • مشرکان مکه: بینش مشرکان مکه ۲; تهمتهاى مشرکان مکه ۲; مشرکان مکه و قصه نوح(ع) ۲

منابع