الحجر ٨٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ لَقَدْ آتَيْنَاکَ‌ سَبْعاً مِنَ‌ الْمَثَانِي‌ وَ الْقُرْآنَ‌ الْعَظِيمَ‌

ترجمه

ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!

|و به راستى تو را سبع المثانى (سوره‌ى فاتحه) و قرآن بزرگ عطا كرديم
و به راستى، به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه‌] و قرآن بزرگ را عطا كرديم.
(ای محمد) همانا هفت آیت با ثنا (و دعا که قسمت بین خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده می‌شود، یعنی سوره حمد) و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم.
و به راستی که هفت آیه از مثانی [یعنی سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم.
ما سبع‌المثانى و قرآن بزرگ را به تو داديم.
و به راستی که به تو سبع‌المثانی و [همگی‌] قرآن عظیم را بخشیدیم‌
و هر آينه تو را «سبع المثانى» و قرآن بزرگ [قدر] داديم.
(ای پیغمبر!) ما هفت (آیه) به تو داده‌ایم که (سوره‌ی فاتحه را تشکیل می‌دهند و در هر نمازی) تکرار می‌گردند (و از منزلت خاصّی برخوردارند و وسیله‌ی دعا و ثنا و طلب هدایت از خدایند) و همه‌ی قرآن بزرگ را به تو عطاء نموده‌ایم (که معجزه‌ی جاویدان یزدان و مایه‌ی تاب و توان مسلمان است).
و به‌راستی و درستی، تو را به تأکید، هفت (آیه) از مثانی [:سوره‌ی فاتحه] و (نیز) قرآن بزرگ را دادیم.
و همانا آوردیم تو را هفت تا از بندها و قرآنی بزرگ‌

We have given you seven of the pairs, and the Grand Quran.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٨٦ آیه ٨٧ الحجر ٨٨
سوره : سوره الحجر
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَبْعاً»: هفت. مراد هفت آیه سوره فاتحه است که در اصل مشتمل بر چکیده قرآن است. یا به عبارت دیگر، قرآن تفصیل اصول مذکور در آن است. «الْمَثَانِی»: جمع مثنّی، یعنی: مکرّر، بارها و بارها خوانده شده. مراد از مثنّی، تنها دوبار نیست، بلکه بر جمع یعنی بر بیش از تثنیه دلالت دارد، همان گونه که برخی از الفاظ به صورت تثنیه ذکر می‌شوند و معنی جمع دارند. از قبیل: لبّیک و سَعْدَیْک. حَنانَیْک (نگا: ملک / . اگر جمع (مَثْناه) باشد، به معنی ثَناء است. یعنی هفت آیه‌ای که ثناء خدا است، خواه به صورت تسبیح صریح و خواه به صورت تسبیح در قالب دعاء. «سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی»: مراد سوره فاتحه است که امّ الکتاب نام دارد. در این صورت عطف (الْقُرْآنَ الْعَظیمَ) بر آن، از قبیل عطف عامّ بر خاصّ، یا کلّ بر جزء است. برخی هم (سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی) را خود قرآن می‌دانند (نگا: زمر / ) و واژه (سَبْعاً) را برای کثرت می‌شمارند و عطف را به منزله عطف صفت بر صفت می‌دانند. «مِنَ الْمَثَانِی»: حرف (مِنْ) برای بیان (سَبْعاً) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ «87»

وهمانا ما به تو سبع‌المثانى (سوره حمد) و قرآن بزرگ داديم.

نکته ها

در روايات شيعه و سنى آمده است كه مراد از «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي»، سوره حمد مى‌باشد. زيرا اين سوره در هر نماز دوبار خوانده مى‌شود و در روايتى آمده كه خداوند مى‌فرمايد: من سوره حمد را ميان خود و بنده‌ام دو قسمت كرده‌ام؛ نيمى از آن در مورد من است و نيمى از آن به بندگانم ارتباط دارد. (از «بسم‌اللَّه» تا «مالك يوم الدين» مربوط به خداست و از «ايّاك نَعبد» كه اظهار عبوديّت و استمداد و دعاست مربوط به بندگان است.)

البتّه بعضى گفته‌اند مراد از «الْمَثانِي» خود قرآن است، «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي» به معناى هفت آيه از قرآن است، كه همان سوره حمد باشد. ودليل اين سخن آيه‌ «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ» «1» يعنى خداوند بهترين حديث را نازل كرد، كتابى كه آياتش متشابه و هماهنگ و تكرارى است.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «من اعطاه الله القرآن فراى ان رجلا اعطى افضل مما اعطى فقد صغر عظيما و عظم صغيرا» «2» يعنى كسى كه خداوند به او قرآن عطا كند و چنين تصور كند كه به ديگرى چيز بهترى داده شده، قرآنِ بزرگ را كوچك شمرده و غير قرآن را كه كوچك است، بزرگ دانسته است.

پیام ها

1- قانون‌گذارى حقّ آفريننده است وتشريع بايد براساس تكوين باشد. خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ ... أَتَيْناكَ‌ ... الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ‌

2- تكرار در مسائل تربيتى يك اصل است. «الْمَثانِي»* (تكرار نزول آيات، تكرار كلمات، تكرار داستان‌ها، تكرار صفات الهى، تكرار آيات عذاب ومعاد، تكرارسرنوشت امّت‌ها، تكرار الطاف الهى، تكرار دستورات و تكرار تلاوت قرآن)


«1». زمر، 23.

«2». تفسير كنزالدقائق.

جلد 4 - صفحه 479

3- سوره حمد معادل قرآن است با آنكه عدد آيات آن هفت مى‌باشد. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87)

جلد 7 - صفحه 142

بعد از آن تخصيص فرمايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به نعمتهاى خاصه بر طريق امتنان و مى‌فرمايد:

وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي‌: و هر آينه بتحقيق داديم تو را اى پيغمبر سبع مثانى. وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ‌: و داديم تو را قرآن عظيم كه در غايت عظمت است، زيرا در بر دارد آنچه محتاجند تمامى مردمان در امور معاد و معاش بطرز خاص و روش محكم و متقن، بمرتبه‌اى كه كليّه فوائد روحى و جسدى دنيائى و آخرتى عموم طبقات بشر را تا روز قيامت بيان، و عقول دانشمندان را حيران نموده.

و مراد از سبع مثانى سوره مباركه حمد مى‌باشد، چنانچه ابن بابويه به اسناد خود از حضرت امام حسن عسكرى از آباء گرام خود عليهم السّلام از امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بسم اللّه آيه‌اى از فاتحة الكتاب، و آن هفت آيه و تمامى آن بسم اللّه الرّحمن الرحيم است. شنيدم حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداى تعالى فرمود: اى محمد، هر آينه بتحقيق داديم تو را سبع مثانى و قرآن عظيم، پس متفرد ساخته مرا به امتنان، به سبب فاتحة الكتاب و قرار داده آن را مقابل قرآن عظيم. «1» و در مثانى بودن سوره حمد وجوهى ذكر شده: «2» 1- به اعتبار آن كه گفتار در آن دو تا شود و محمد بن مسلم از صادقين عليهما السّلام نيز روايت نموده، علما كلمات مثانى را هفت شمرده‌اند. اول:

اللّه، رب. دوم: رحمن رحيم. سوم: اياك. اياك. چهارم: الصراط. صراط.

پنجم: عليهم. عليهم. ششم: غير. لا. هفتم: المغضوب عليهم و لا الضالين.

2- به اعتبار آن كه در نماز دو مرتبه تكرار شود


«1» مجمع البيان جلد 3، صفحات 344 و 345.

«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 345- تفسير برهان جلد 2 صفحه 353- تفسير صافى، جلد 3، صفحه 120.

جلد 7 - صفحه 143

3- به اعتبار آن كه نصف آن ثناى بنده است خدا را، و نصفى ديگر عطاى پروردگار است بنده را.

4- به اعتبار آن كه دو مرتبه نازل گشته.

5- مثانى به اين معنى كه هفت آيه، و قرائت آن برابرى كند با قرائت هفت سبع قرآنى كه تمام آن باشد.

6- مثانى به اعتبار اشتمال بر حقين حق خداى تعالى و حق بنده.

7- به اعتبار تضمن دو نوع معانى متقابله، مثل ربوبيت و عبوديت، خالقيت و مخلوقيت، عمل و توفيق، هدايت و ضلالت، دوست و دشمن.

8- مثانى به اعتبار مشتمل بودن بر معانى كثيره، و هر يك دو قسم باشد.

بيان: 1- اسماء و صفات الهى بر دو قسم باشد: قسمى دال بر عظمت و جبروت و كبريائى، و قسمى دال بر رحمت و رأفت و لطف و احسان، و ذكر اللّه و رحمن رحيم مشتمل است بر هر دو قسم.

2- ثناى سبحانى بر دو وجه است: ثناى بر ذات و صفات، و ثناى بر الاء و نعماء، و كلمه (الحمد للّه) هر دو را شامل.

3- ربوبيت بر دو نوع باشد: يكى اعطاى وجود، و ديگر ابقاى موجود، و كلمه (رب) افاده هر دو تربيت را نمايد.

4- عالم نيز بر دو نوع است: عالم فنا و عالم بقا يا عالم صغير و كبير (العالمين) شامل هر دو باشد.

5- رحمت نيز دو قسم است: رحمت دنيا و رحمت آخرت يا رحمت عامه و خاصه (الرحمن الرحيم) دلالت نمايد بر هر دو.

6- جزا بر دو چيز متفرع باشد: ثواب بر طاعت و عقاب بر معصيت (مالك يوم الدين) اشاره به هر دو باشد.

7- طاعت دو صنف است: عبادت و عبوديت (اياك نعبد) به هر دو دالّ است.

8- استعانت بر دو نوع: يكى بر تحصيل خير و ديگر بر ترك شر (و اياك‌

جلد 7 - صفحه 144

نستعين) به هر دو اشاره دارد.

9- اهل ضلالت دو گروهند: جبريه و قدريه، كلمه (اهدنا الصراط المستقيم) ردّ هر دو مذهب نمايد.

10- هدايت بر دو قسم: هدايت بيان و هدايت ارشاد (صراط الذين) به هر دو دال است.

11- مهتديان دو دسته‌اند: انبياء و اولياء، كلمه (انعمت عليهم) شامل هر دو باشد.

12- مخالفان دو فرقه‌اند: كفار و مبتدعان، (غير المغضوب عليهم و لا الضالين) شامل هر دو خواهد بود.

تتميم: تفسير برهان‌ «1» چند روايت ذكر شده از حضرت باقر و صادق عليهما السّلام مى‌فرمايد: مائيم مثانى كه خداى تعالى عطا فرموده پيغمبر ما را.

ايضا- از حضرت صادق‌ «2» عليه السّلام- ظاهر مثانى (الحمد) و باطن آن ولد ولد و هفتم آنها قائم عليه السّلام.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (86) وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87)

ترجمه‌

ترجمه- و نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را ميان آندو است مگر بحقّ و همانا قيامت هر آينه آينده است پس در گذر در گذشتى خوب‌

همانا پروردگار تو او است آفريدگار دانا

و بتحقيق داديم تو را هفت آيه از آيات دوبار قرائت شده و قرآن بزرگ.

تفسير

- خداوند آسمانها و زمين را بحقّ و مقتضاى حكمت آفريد نه بباطل و عبث پس بايد از فساد و فتنه و شر محفوظ و مأمون باشد و لذا خداوند اهل باطل و فساد را در زمين باقى نميگذارد و هلاك ميفرمايد مانند اقوام مذكوره در آيات سابقه و آن وقت معيّن كه قيامت كبرى است بطور يقين خواهد آمد و در آنروز خداوند انتقام كامل از كفار و تكذيب كنندگان پيغمبران خواهد كشيد پس نبايد خاطر مبارك پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از سلوك كفّار آزرده و ملول باشد و از خطاء آنها بايد صرف نظر فرمايد و بحسن خلق خود با آنها رفتار فرمايد تا موقع انتقام از آنها در دنيا يا آخرت برسد و در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه صفح جميل عفو است بدون عتاب و بعضى اين آيه را منسوخ دانسته‌اند بآيه قتال و ظاهرا مراد همان است كه ذكر شد و منافات با قتال آنها در موقع مقتضى ندارد و پروردگار عالم كه آفريننده بندگان و عالم باحوال آنها است از هر كس صلاح آنها را بهتر ميداند و ميداند كه چه وقت و چه نوع بايد از كفار انتقام بكشد و آنها را عذاب فرمايد و بپاداش كردارشان برساند پس بايد بر او تو كل كرد و منتظر حكم و فرمان او بود و تعجيل در عقوبت ننمود و خدا منّت نهاده است بر پيغمبر خود كه باو عطا فرموده و داده است هفت آيه كه سوره فاتحة الكتاب است و در نماز دو مرتبه قرائت ميشود چنانچه در اوائل كتاب بيان شد كه بسم اللّه الرّحمن الرحيم جزء سوره فاتحه است و با آن هفت آيه ميشود و مشتمل بر تمام معانى قرآن است لذا اينجا در مقابل قرآن بزرگ قرار داده شده چون بحقيقت قرآن كوچك است و نيز باو عطاء فرموده قرآن بزرگ را كه بهتر است از دنيا و ما فيها و در روايات متعدده سبع المثانى بسوره فاتحة الكتاب و سوره حمد از امير المؤمنين و امام باقر و صادق‌


جلد 3 صفحه 264

و سجّاد عليهم السّلام در اين آيه تفسير شده و در بعضى تصريح بوجه تسميه بمثانى فرموده‌اند كه آنستكه دو مرتبه خوانده ميشود و بعضى گفته‌اند چون دو مرتبه نازل شده يكمرتبه در مكّه و ديگر در مدينه و وجوه ديگرى هم ذكر نموده‌اند كه حسنى ندارد و قابل اعتماد نيست و بعضى سبع المثانى را بهفت سوره طولانى از اوّل قرآن بعد از فاتحة الكتاب تأويل و تفسير نموده‌اند و انفال و برائة را يك سوره حساب كرده‌اند باعتبار آنكه بين آن دو بسم اللّه نيست و وجه تسميه آنرا بمثانى تكرار قصص و حكايات آنها دانسته‌اند و در توحيد و عيّاشى ره و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مائيم مثانى كه خداوند به پيغمبر ما عطاء فرموده و صدوق ره فرموده مراد آنستكه مائيم كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را قرين قرآن قرار داد و وصيّت فرمود بر تمسّك بقرآن و بما و خبر داد بامّت خود كه از يكديگر جدا نشويم تا وارد شويم بر او در كنار حوض و ظاهرا ميخواهد بفرمايد چون در حديث مشهور بين فريقين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من در ميان شما دو چيز سنگين بوديعت ميگذارم كتاب خدا و عترت خودم عترت بر كتاب عطف شده است پس آنذوات مقدّسه دومى قرآن شده‌اند و باين اعتبار مثانى برايشان اطلاق ميشود و فيض ره فرموده اطلاق سبع بر ايشان باعتبار اسماء مقدسه آنها است كه هفت است يعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و جعفر و موسى و اطلاق مثانى يا باعتبار ثناء بر آنها است اگر مثانى مأخوذ از ثناء باشد يا باعتبار دو تا شدنشان است با قرآن اگر مأخوذ از تثنيه باشد يا كنايه بودن از عدد ايشان كه چهارده معصومند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون دو هفت است و محسوب شدن آنحضرت از ايشان باعتبار آنستكه تمامى نور واحدند و تغاير اعتبارى است سلام اللّه عليهم اجمعين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد آتَيناك‌َ سَبعاً مِن‌َ المَثانِي‌ وَ القُرآن‌َ العَظِيم‌َ (87)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ آورديم‌ ‌براي‌ تو سبع‌ مثاني‌ ‌را‌ و قرآن‌ عظيم‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلد اول‌ صفحه‌ 83 اسامي‌ سور مباركه‌ حمد ‌را‌ بيان‌ كرديم‌ «1» فاتحة الكتاب‌ «2» الحمد «3» ام‌ الكتاب‌ «4» وافيه‌ «5» كافيه‌ «6» شافيه‌ «7» أساس‌ «8» ام‌ّ القرآن‌ «9» الصلاة «10» سبع‌ المثاني‌، و ‌اينکه‌ سوره‌ ‌را‌ سبع‌ المثاني‌ گفتند چون‌ مشتمل‌ ‌بر‌ هفت‌ ‌آيه‌ ‌است‌، اما بمذهب‌ شيعه‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ ‌است‌، بلكه‌ ‌در‌ اخبار ‌با‌ عظم‌ ‌آيه‌ ‌في‌ كتاب‌ اللّه‌ تعبير فرموده‌: ‌از‌ صراط ‌الّذين‌ ‌تا‌ آخر يك‌ ‌آيه‌ ‌است‌، و اما بمذهب‌ عامه‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ خارج‌ ‌از‌ قرآن‌ ميدانند آخرين‌ ‌آيه‌ ‌را‌ ‌غير‌ المغضوب‌ شمردند، و اما مثاني‌ گفتند وجوهي‌ بيان‌ ‌شده‌: يكي‌ آنكه‌ ‌اينکه‌ سوره‌ مباركه‌ دو مرتبه‌ نازل‌ ‌شده‌

جلد 12 - صفحه 70

يكي‌ ‌در‌ مكّه‌ و ديگر ‌در‌ مدينه‌، ديگر آنكه‌ ‌در‌ نماز دو مرتبه‌ واجب‌ ‌است‌ قرائت‌ شود ‌در‌ ركعتين‌ اوليتين‌، ديگر آنكه‌ كلمات‌ مكرّره‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ اللّه‌. الرحمن‌. الرحيم‌ إيّاك‌. صراط. ‌عليهم‌، ديگر آنكه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ ثناء و دعاء ‌است‌، ديگر آنكه‌ دو قسمت‌ ‌است‌ ‌بين‌ ‌خدا‌ و بندگان‌، ديگر آنكه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ عبادت‌ و استعانت‌ ‌است‌، ديگر آنكه‌ كفّار ‌را‌ دو قسمت‌ فرموده‌ المغضوب‌ ‌عليهم‌ يهود، و الضالين‌ نصاري‌.

وَ القُرآن‌َ العَظِيم‌َ عطف‌ عام‌ بخاص‌ و عظمت‌ القرآن‌ چون‌ مشتمل‌ ‌است‌ ‌بر‌ جميع‌ ‌ما يحتاج‌ العباد ‌في‌ دينهم‌ ‌من‌ العقائد و الاخلاق‌ و الاعمال‌ و اعظم‌ همه‌ ‌آنها‌ چون‌ عين‌ الفاظ و كلماتش‌ صادر ‌از‌ مصدر جلال‌ و عظمت‌ خداوند متعال‌ ‌است‌ و چون‌ أعظم‌ معجزات‌ ‌است‌ زيرا ساير معجزات‌ انبياء مشروط ‌است‌ بدعوي‌ نبوّت‌ و واحد بودن‌ شرائط رسالت‌ و فاقد بودن‌ موانع‌ نبوت‌ ‌که‌ قبلا احراز شود، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ اقامه‌ معجزه‌ كند ‌که‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ دعوي‌ ‌باشد‌، لكن‌ قرآن‌ مجيد بنفسه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ جميع‌ ‌اينکه‌ امور ‌است‌ و احتياج‌ بخارج‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 87)- سپس به پیامبر خود دلداری می‌دهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادی که در اختیار دارند، هرگز نگران نشود،

ج2، ص545

چرا که خداوند مواهبی در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابری نمی‌کند می‌گوید: «و ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم»! (وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ).

خداوند به پیامبرش این واقعیت را بازگو می‌کند که تو دارای چنین سرمایه عظیمی هستی، سرمایه‌ای همچون قرآن به عظمت تمام عالم هستی، مخصوصا سوره حمد که چنان محتوایش عالی است که در یک لحظه کوتاه انسان را به خدا پیوند داده و روح او را در آستانش به تعظیم و تسلیم و راز و نیاز وا می‌دارد.

نکات آیه

۱- «سوره حمد» از عطایاى خداوند بر پیامبر(ص) (و لقد ءاتینک سبعًا من المثانى) نوع مفسّران بر آنند که مراد از «سبعاً» سوره حمد است که هفت آیه دارد و «المثانى» (جمع مثنى) صفت براى قرآن کریم است; چنان که در سوره «زمر» (آیه ۲۳) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنى است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

۲- سوره حمد، داراى جایگاه ویژه و ارزشى والا در میان مجموعه سوره هاى قرآن (و لقد ءاتینک سبعًا من المثانى و القرءان العظیم) برداشت فوق از اختصاص به ذکر یافتن سوره حمد پیش از بیان قرآن به عنوان «کتاب عظیم» استفاده مى شود.

۳- خداوند، اعطا کننده قرآن به پیامبر(ص) (و لقد ءاتینک ... القرءان العظیم)

۴- قرآن، کتابى است با عظمت و نعمتى بزرگ (و لقد ءاتینک ... و القرءان العظیم)

۵- قرآن، جلوه اى از خلاّقیت و علم خداوند (إن ربّک هو الخلّ-ق العلیم . و لقد ءاتینک سبعًا من المثانى و القرءان العظیم) ذکر «اعطاى قرآن به پیامبر(ص)» پس از بیان دو صفت خالقیت و دانایى خداوند، مى تواند بیانگر مصداقى از خلاّقیت و علم خداوند باشد.

روایات و احادیث

۶- «عن یونس بن عبدالرحمان ... قال: سألت أباعبدالله(ع) «و لقد آتیناک سبعاً من المثانى و القرآن العظیم» قال: هى سورة الحمد و هى سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانى لأنها یثنى فى الرکعتین;[۱] یونس بن عبد الرحمان ... گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند «ولقد آتیناک سبعاً من المثانى و القرآن العظیم» سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانى نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده مى شود».

موضوعات مرتبط

  • خدا: عطایاى خدا ۱، ۳; نشانه هاى خالقیت خدا ۵; نشانه هاى علم خدا ۵
  • سوره حمد: فضیلت سوره حمد ۱، ۲، ۶; نامهاى سوره حمد ۶
  • قرآن: اهمیت قرآن ۵; عظمت قرآن ۴
  • محمد(ص): اعطاء سوره حمد به محمد(ص) ۱; اعطاء قرآن به محمد(ص) ۳
  • نعمت: مراتب نعمت ۴; نعمت قرآن ۴; نعمت هاى بزرگ ۴

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۱، ص ۱۹، ح ۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۷، ح ۹۸.