الحجر ٨٨
کپی متن آیه |
---|
لاَ تَمُدَّنَ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِينَ |
ترجمه
الحجر ٨٧ | آیه ٨٨ | الحجر ٨٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَمُدَّنَّ»: چشم مدوز. خیره مشو. «ما»: چیزی که. چیزهائی که. مراد ثروت و نعمت دنیوی است. «أَزْواجاً»: دستهها و گروههائی. «إِخْفِضْ»: پائین بیاور و بگستران. «جَنَاحَ»: بال. «إِخْفِضْ جَنَاحَکَ»: متواضع و مهربان باش (نگا: إسراء / ، شعراء / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ... (۱) وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ... (۳) وَ لاَ تَمُدَّنَ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا... (۴)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا... (۱) اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ... (۰) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِينَ (۰)
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۹۹ سوره حجر
- ردّ استدلال هر يك از قائلان به جبر و تفويض، به آيه شریفه
- معناى «صفح»، و فرق آن با «عَفو»
- مراد از «سَبعاً مِنَ المَثَانى» چیست؟
- بيان چهار دستور به رسول خدا «ص»، در آيه شريفه
- مقصود از «مُقتَسِمِين»، در آیه شریفه چیست؟
- مراد از «يقين» در آيه: «وَ اعبُد رَبَّكَ حَتَّى يَأتِيَكَ اليَقِين»
- بحث روایتی: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)
- بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ «88»
اى پيامبر! به آنچه كه ما با آن گروههاى از كفّار را كامياب كردهايم، چشم مدوز و بر آنان اندوه مخور و بال محبّت خويش را براى مؤمنان فروگستر.
نکته ها
نهى، همه جا بعد ارتكاب عمل نيست، بلكه گاهى نيز براى هشدار و پيشگيرى است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هرگز رغبتى به دنياى كفّار نداشت، لذا نهى خداوند، به معناى هشدار است كه ديگر مؤمنان چشم به دنياى كفّار ندوزند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس به آنچه در دست ديگران است خيره شود همّ و غمّ او زياد شده و ناراحتيش درمان نمىشود. «1»
يكى از سفارشات اكيد قرآن به پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان، سفارش به نرمش و رحم و صبر، نسبت به اهل ايمان است. از جمله:
«وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ» «2» با كسانى كه همواره پروردگارشان را مىخوانند، شكيبايى كن،
«أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» «3» با مؤمنان فروتن هستند،
«رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4» با همديگر مهربانند.
«ازواج» شامل مرد وزن هر دو مىشود وممكن است در اينجا منظور اصناف مردم و كفّارباشد. «5»
«1». تفسير صافى.
«2». كهف، 28.
«3». مائده، 54.
«4». فتح، 29.
«5» .. تفسير الميزان
جلد 4 - صفحه 480
پیام ها
1- در برابر امكانات ديگران، بر توانايىها وامكانات خود تكيه كنيد. تو كه قرآن دارى، «آتَيْناكَ سَبْعاً» به دنياى كفّار دل نبند، وَ لا تَمُدَّنَ ...
2- به نعمتهاى دنيوى خيره و وابسته نشويد. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (زيرا دنيا هم كم است «قليل» هم زودگذر است «عرض» هم غنچهاى است كه براى كسى بطور كامل باز نمىشود «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»)
3- خيره شدن سبب علاقه و دلبستگى مىشود. (نگاه نكن تا دل اسير نشود) «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (گناه و انحراف را بايد از سرچشمه جلوگيرى كرد)
زدست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
4- كسى مىتواند مردم را به معنويّت سوق دهد، كه خود گرفتار ماديات نباشد «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (خطاب آيه به پيامبر است)
5- همهى كسانى كه به سراغ دنيا مىروند، به آن نمىرسند. «أَزْواجاً مِنْهُمْ»
6- براى كسانى كه قابل هدايت نيستند، نبايد غصه خورد. «لا تَحْزَنْ»
7- تواضع و نرمى در برابر دنيا ودنياپرستان، هرگز. «لا تَمُدَّنَّ» ولى در برابر دينداران همواره. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»
8- رهبر و مربى بايد در برابر مردم، نرمش و عطوفت داشته باشد. «وَ اخْفِضْ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 481
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ: خطاب به پيغمبر، و مراد امت باشد) يعنى: و طولانى مكن نظر خود را، يا چشم داشت مدار. إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ: به آنچه بهره ور ساختيم به آن از اموال و اولاد و ساير نعمتها. أَزْواجاً مِنْهُمْ: اصناف كفار را از يهود و نصارى و مجوس و بتپرستان، زيرا تمام آنها در معرض فنا و زوال است با
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 353.
«2» تفسير برهان جلد 2، صفحه 354.
جلد 7 - صفحه 145
تبعات حساب و پاداش آن، يا نظر مكن به آنچه در دست كفار است از نعمتهائى كه شيبه باشد بعضى به بعضى ديگر، زيرا ما انعام فرموديم تو را نعمتهائى كه طرف مقايسه نخواهد بود مانند نبوت و اسلام و قرآن و نصرت، و حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نظر نمىفرمود به آنچه خوشايند بود از دنيا.
انس بن مالك روايت نموده «1» كه: روزى گلّه شترى خوشايند بر آن حضرت گذشت، دست بر چشم نهاد و اين آيه تلاوت فرمود.
لذا بزرگان فرمودهاند: واجب است پوشانيدن چشم از بناهاى ظلمه و لباسهاى حرام آنها، زيرا ايشان اينها را فرا گيرند براى چشمهاى نظر كننده، پس ناظر به آنها محصل غرض ايشان، و واداركننده آنان است.
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ: و اندوهناك مباش بر كفار اگر ايمان نياورند و عذاب آتشى كه به سبب كفر بر آنها وارد آيد. يا عذاب دنيا. يا محزون مشو به سبب آنچه به آنها داديم. وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ: و فرو بر بال خود را براى ايمان آرندگان.
نكته: اصل خفض وقتى است كه پرنده بخواهد جوجهاش را به خود چسباند، پهن و باز كند بال خود را بعد جمع كند؛ و استعمالش در آيه كنايه باشد از خوش خلقى، و مقرر است خلعت خلق عظيم، جز بر قدّ و بالاى آن حضرت نيامده.
ذات تو را وصف نكوخوئى است
خوبى تو، سرمايه نيكوئى است
روز ازل، دوخت حكيم قديم
بر قد تو، خلعت خلق عظيم
«1» منهج الصادقين جلد 5، صفحه 173.
جلد 7 - صفحه 146
مفضل از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده «1»: چون آيه شريفه نازل شد، فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
هر كه تسليت نيابد در مصيبات دنيا به تسليت خدا، بريده شود نفس او با حسرتهاى بر دنيا؛ و هر كه چشم بدارد به آنچه در دست غير است، غصهاش بسيار و شفا نيابد خشم او و هر كه نداند كه حق تعالى بر او انعام فرموده، نشناسد نعمت او را نه در خوردنى و نه نوشيدنى و نه در پوشيدنى، پس كوتاه گردد عملش و نزديك شود عذابش؛ و هر كه صبح كند در حالت غمناكى بر دنيا، صبح نموده به حالت خشمناكى بر خدا؛ و هر كه شكايت كند از مصيبتى كه بر او نازل شده، پس شكايت پروردگار نموده؛ و هر كه از قاريان اين امت داخل آتش شود، از كسانى باشد كه استهزاء نموده به آيات الهى.
و هر كه دولتمند را خاشع گردد به جهت طلب آنچه كه به دست او است، برود دو ثلث دين او.
تتمه- حديث ظاهرا اشاره باشد به آنكه هميشه چنين نيست، بلكه اگر خشوع او براى طلب از خدا و لكن تدبير نمايد به آن از آنچه در دست غير است، ضرر ندارد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92)
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ (93)
ترجمه
مدوز البتّه دو چشم خود را بسوى آنچه بهرهمند نموديم بآن اصنافى را از آنها و اندوه مخور بر ايشان و فرود آور جانبت را براى اهل ايمان
و بگو همانا اين منم بيم دهنده آشكار
چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان
جلد 3 صفحه 265
آنانكه گردانيدند قرآن را پارهها
پس قسم بپروردگار تو هر آينه مسئول ميكنيد البته آنها را تمامى
از آنچه بودند كه بجا ميآوردند.
تفسير
- خداوند سبحان براى گوشزد بندگان نهى فرموده است پيغمبر خود را از دوختن چشم بمال كفار چه اموال آنها اجناس و انواعى باشند و چه آنها فرق و اصنافى و بنابر اوّل ازواجا حال براى ما متّعنا است و بنابر ثانى مفعول به آنست كه اظهر است و بآن ترجمه شد چون تمام آنها در مقابل نعمت كتاب و ايمان كه خداوند باو و امّتش داده حقير و ناچيز است و نيز نهى فرمود او را از آنكه محزون و غمگين باشد از بقاء آنها بر كفر براى علاقمندى آنحضرت بقوّت و شوكت اسلام چون خداوند قادر است كه اسلام را قوّت و شوكت دهد بدون مسلمان شدن آنها و امر فرمود آنحضرت را كه تواضع و فروتنى كند با اهل ايمان اگر چه ضعيف و ناتوان باشند و بىاعتنا باشد بكفّار اگر چه قوى و توانا باشند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه قرآن باو داده شده است پس گمان كند بكسى داده شده است بهتر از آنچيزيكه باو داده شده پس بزرگ شمرده چيزيرا كه كوچك شمرده خدا و كوچك شمرده چيزى را كه بزرگ شمرده خدا و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قريب باين مضمون كه كسيكه دلبستگى بخدا پيدا نكند از دنيا جز حسرت نبرد و كسيكه چشم بمال مردم داشته باشد گرفتارى و همّش زياد شود و خشم و غيظش ساكن نگردد و كسيكه نداند نعمت خدا را براى خود جز در خوراك و لباس ارزان شده است كار او و نزديك گشته عذاب او و كسيكه صبح كند در حاليكه غمناك باشد براى دنيا صبح نموده است در حاليكه غضبناك است بر خدا و كسيكه شكايت كند از مصيبتى كه بر او وارد شده شكايت از پروردگار خود نموده و كسيكه داخل شود در آتش از اين امّت كه قرآن خوانده از كسانى است كه بقرآن استهزاء نموده و كسيكه وارد شود بر دولتمندى و خشوع نمايد نزد او براى طلب مالش دو ثلث از دينش رفته است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه نگاه نميفرمود بآنچه در نظر او خوب ميآمد از امتعه دنيا و نيز امر فرمود آنحضرت را كه بفرمايد من با بيان كافى وافى ميترسانم شما را از غضب
جلد 3 صفحه 266
خدا در برابر مخالفت و معصيت او و بيان ميكنم تمام معارف الهيّه و آنچه را محتاجيد شما بآن و مأمورم من بابلاغ آن بشما و آنكه در صورت اعراض عذاب بر شما نازل خواهد شد چنانچه نازل فرمود خدا عذاب را بر قسمت كنندگان و آنها آنانند كه قرآن را پاره پاره و جزء جزء نمودند و بعضى را گفتند حقّ است و بعضى را گفتند باطل است و ما ببعضى مؤمنيم و ببعضى كافريا بعضى را گفتند سحر است و بعضى را گفتند شعر است و بعضى را گفتند افسانه است و آنها يهود و نصارى بودند كه مفسرين گفتهاند يا قريش بودند كه از صادقين سلام اللّه عليهما روايت شده است و چگونگى عذاب آنها در دنيا مذكور در تواريخ و در آخرت مسطور در لوح محفوظ است و بنابراين كما انزلنا در آيه شريفه مربوط و متعلّق است به انا النذير در آيه قبل كه مراد از آن انذار از عذاب است و بعضى گفتهاند مفاد اين آيه آنستكه ما نازل نموديم كتاب را بتو چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان و بنابراين كما انزلنا مربوط است بقول خداوند و لقد آتيناك در آيات سابقه كه مراد از آن انزال كتاب است و معناى اوّل اظهر است و كلمه عضين جمع عضه بمعناى عضو و جزء است و خداوند قسم ياد فرموده بذات اقدس خود كه تمامى آنها را در معرض سؤال و پرسش كه موجب رسوائى و فضيحت و خوارى و خفت آنها گردد در آورد و مجازات فرمايد آنها را بر اعمال ناشايستهاى كه بجا ميآوردند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ إِلي ما مَتَّعنا بِهِ أَزواجاً مِنهُم وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ اخفِض جَناحَكَ لِلمُؤمِنِينَ (88)
چشم مينداز بآنچه ما دادهايم که تمتع و التذاذ ببرند باو از مال و اولاد و محزون نباش بر اينكه ايمان نمياورند و ايذاء ميكنند و بال خود را پهن كن براي مؤمنين.
لا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ إِلي ما مَتَّعنا بِهِ أَزواجاً مِنهُم.
اينکه جمله مفادا منطبق و مطابق است با آيه شريفه.
فَلا تُعجِبكَ أَموالُهُم وَ لا أَولادُهُم إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِها فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ تَزهَقَ أَنفُسُهُم وَ هُم كافِرُونَ توبه آيه 55.
و نيز ميفرمايد: وَ لا تُعجِبكَ أَموالُهُم وَ أَولادُهُم إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِها فِي الدُّنيا وَ تَزهَقَ أَنفُسُهُم وَ هُم كافِرُونَ توبه آيه 85.
جلد 12 - صفحه 71
مدّعين چشم انداختن و چشم دوختن كنايه از تعجّب است و تمتع عبارت از مشتهيات امور زندگانيست و ازواج بعيد نيست که مراد اموال و اولاد باشد که باين دو چيز كفّار و مشركين افتخار ميكردند و ميبرازيدند، اگر چه معاني ديگر هم كردند لكن بعيد است.
وَ لا تَحزَن عَلَيهِم حزن پيغمبر براي اينکه بود که اينها هدايت نميشدند و دست از اعمال ناشايسته خود بر نميداشتند و خود را جهنمي ميكردند ميفرمايد: اينها قابليت هدايت ندارند و زحمت بيجا در مورد اينها متحمل نشو که مفادا مطابق است با قوله تعالي:
فَذَرهُم يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي يُلاقُوا يَومَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ زخرف آيه 83 معارج آيه 42 وَ اخفِض جَناحَكَ لِلمُؤمِنِينَ.
خفض جناح كنايه از تواضع و فروتني و ترك استطاله و افتخار و تكبّر و نحو اينها است البته با تواضع رغبت بآنها بيشتر ميشود عقيده آنها محكمتر ميگردد ايمان آنها كاملتر ميشود اينکه آيه شريفه و لو خطاب به پيغمبر است و مورد آيه است لكن دستور كلي بر جميع است که نبايد چشم داشته باشند باموال و اولاد و ها و هوي كفّار و نبايد محزون باشند بفسق و فجور آنها و نسبت بجميع أهل إيمان متواضع باشند و بچشم حقارت نگاه نكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 88)- و به دنبال بیان این موهبت بزرگ چهار دستور مهم به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد، نخست میگوید: «هرگز چشم خود را به نعمتهای مادّی که به گروههایی از آنها [کفار] دادهایم میفکن» (لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
این نعمتهای مادی نه پایدارند، نه خالی از دردسر، حتی در بهترین حالاتش نگاهداری آن سخت مشکل است.
سپس اضافه میکند: «و هرگز (به خاطر این مال و ثروت و نعمتهای مادی که در دست آنهاست) غمگین مباش» (وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).
در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «کسی که چشم خود را به آنچه در دست دیگران است بدوزد، همیشه اندوهگین و غمناک خواهد بود و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمینشیند».
دستور سومی که به پیامبر میدهد در زمینه تواضع و فروتنی و نرمش در برابر مؤمنان است میفرماید: «و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر»! (وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ).
این تعبیر کنایه زیبایی از تواضع و محبت و ملاطفت است همانگونه که پرندگان به هنگامی که میخواهند نسبت به جوجههای خود اظهار محبت کنند آنها را زیر بال و پر خود میگیرند، و هیجان انگیزترین صحنه عاطفی را مجسم میسازند، آنها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ میکنند.
نکات آیه
۱- خداوند، پیامبر(ص) را از هرگونه چشم دوختن و مجذوب شدن به امکانات دنیوى کافران برحذر داشت. (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم) «مدّ» به معناى زیاده و طولانى کردن است و هر گاه در رابطه با چشم و نظر به کار رود، به معناى چشم دوختن، خیره شدن و مجذوب شدن است.
۲- پیامبر(ص) وظیفه دار متمرکز کردن تمامى توجه خویش به کافران براى هدایت آنان بدون توجه به امکانات فراوان دنیوى آنها (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم) براى آیه فوق احتمالاتى ذکر شده است و برداشت فوق بر این احتمال است که مراد از «لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزواجاً» این باشد که: به ذهنت خطور نکند که چرا کافران دشمن خدا از امکانات دنیوى زیادى برخوردار هستند؟ و با این فکر خود را به آن امکانات مشغول بکنى و از هدف اصلى باز بمانى; بلکه توجه خود را معطوف به خود آنان کن.
۳- تمامى ثروتها، امکانات و جلوه هاى زندگى دنیا، در مقایسه با دین دارى و شناخت حقایق نورانى قرآن، ناچیز و بى فروغ است. (و لقد ءاتینک سبعًا من المثانى و القرءان العظیم . لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم) نهى از چشم دوختن به متاعها و امکانات مادى دنیا، پس از یادآورى اعطاى نعمت بزرگ قرآن به پیامبر(ص)، مى تواند بیانگر برداشت فوق باشد.
۴- برخى از مردم کافر و مشرک در عصر ظهور اسلام، از ثروت و امکانات چشمگیرى برخوردار بودند. (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم)
۵- زخارف و متاعهاى زندگى دنیوى، دلربا و جذاب است. (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم)
۶- چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنیا، امرى نکوهیده و ناپسند (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم)
۷- چشم ندوختن به اموال و مکنتهاى افراد ثروتمند و مرفّه، از وظایف رهبران اسلامى (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن علیهم واخفض جناحک للمؤمنین)
۸- خداوند، مالک و منشأ تمامى ثروتها و متاعهاى انسان است. (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم) خداوند امکانات و نعمتهاىِ در دست بشر را داده خود شمرده است (متّعنا) و این بیانگر این حقیقت است که همه آنها منشأ خدایى دارد.
۹- توصیه خداوند به پیامبر(ص) بر اندوهگین نشدن و خودخورى نکردن براى کافران و مشرکان (لاتمدّنّ عینیک ... و لاتحزن علیهم)
۱۰- کافران و مشرکان حق ناپذیر، شایسته دلسوزى نیستند. (لاتمدّنّ عینیک ... و لاتحزن علیهم) حزن و اندوه پیامبر(ص) درباره کافران و مشرکان - همان گونه که مفسران گفته اند - به خاطر حق ناپذیرى آنان بود. نهى شدن پیامبر(ص) از اندوه براى آنان، ممکن است از این جهت باشد که آنان ارزش چنین اندوهى را ندارند.
۱۱- دلسوزى شدید و خودخورى پیامبر(ص) براى هدایت کافران و مشرکان (لاتمدّنّ عینیک ... و لاتحزن علیهم)
۱۲- پیامبراسلام(ص) وظیفه دار برخورد فروتنانه (خفض جناح) با مؤمنان (واخفض جناحک للمؤمنین) «خفض جناح» (بال گشودن) کنایه از فروتنى و تواضع است.
۱۳- ایمان، از معیارهاى ارزشمندى انسانها و از ملاکهاى شایستگى براى فروتنى در برابر آنان است. (واخفض جناحک للمؤمنین) برداشت فوق از وصف «مؤمنین» - که مشعر به علیت است - استفاده شده است; یعنى، چون آنان داراى ایمان هستند، پس تو اى رسول! نسبت به آنان فروتن باش.
۱۴- رهبران جامعه، در معرض توجه بیش از حد ضرور به مرفّهان بى ایمان جامعه قرار دارند. (لاتمدّنّ عینیک إلى ما متّعنا به أزواجًا منهم) آیه شریفه هر چند درباره پیامبراسلام(ص) است، ولى مى شود از مورد انتزاع کرد و این اخطار و هشدار را شامل تمامى رسالت مداران و رهبران جامعه دانست.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳
- امکانات مادى: بی ارزشى امکانات مادى ۳; بی اعتنایى به امکانات مادى ۷; جذابیت امکانات مادى ۵; مالک امکانات مادى ۸; منشأ امکانات مادى ۸
- ایمان: نقش ایمان ۱۳
- تواضع: ملاک تواضع ۱۳
- ثروت: منشأ ثروت ۸
- خدا: توصیه هاى خدا ۹; مالکیت خدا ۸; نواهى خدا ۱
- دنیاطلبى: سرزنش دنیاطلبى ۶
- دیندارى: ارزش دیندارى ۳
- رهبران: رهبران و مرفهان ۱۴; لغزشگاههاى رهبران ۱۴
- رهبران دینى: زهد رهبران دینى ۷; مسؤولیت رهبران دینى ۷
- زهد: اهمیت زهد ۷
- طمع: سرزنش طمع ۶
- عمل: عمل ناپسند ۶
- غبطه: غبطه ناپسند ۶
- قرآن: ارزش قرآن ۳
- کافران: اجتناب از اندوه بر کافران ۹; امکانات مادى کافران صدراسلام ۴; اندوه بر کافران ۱۰; اهمیت هدایت کافران ۲; بی اعتنایى به امکانات مادى کافران ۱، ۲; ترحم بر کافران ۱۰; ثروتمندى کافران صدراسلام ۴; هدایت کافران ۱۱
- مؤمنان: تواضع براى مؤمنان ۱۲
- محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱، ۲; تواضع محمد(ص) ۱۲; توصیه به محمد(ص) ۹; دلسوزى محمد(ص) ۱۱; علایق محمد(ص) ۱۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱۲; نهى به محمد(ص) ۱; محمد(ص) و امکانات مادى کافران ۱; هدایتگرى محمد(ص) ۱۱
- مشرکان: اجتناب از اندوه بر مشرکان ۹; امکانات مادى مشرکان صدراسلام ۴; اندوه بر مشرکان ۱۰; ترحم بر مشرکان ۱۰; ثروتمندى مشرکان صدراسلام ۴; هدایت مشرکان ۱۱
منابع