طه ٨٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قَالَ‌ هُمْ‌ أُولاَءِ عَلَى‌ أَثَرِي‌ وَ عَجِلْتُ‌ إِلَيْکَ‌ رَبِ‌ لِتَرْضَى‌

ترجمه

عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پی منند؛ و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی!»

|گفت: اينك آنها پشت سر منند، و من به حضورت شتافتم- اى پروردگار من- تا خشنود شوى
گفت: «اينان در پى منند، و من -اى پروردگارم- به سويت شتافتم تا خشنود شوى.»
موسی عرضه داشت: هم اینک قوم از پی من هستند و من خود برای خشنودی تو تعجیل کرده و بر آنها تقدم جستم.
گفت: پروردگارا! من به سوی تو شتافتم تا خشنود شوی. آنان گروهی هستند که اینک به دنبال من می آیند.
گفت: آنها همانهايند كه از پى من روانند. اى پروردگار من، من به سوى تو شتافتم تا خشنود گردى.
گفت آنان به دنبال من روانند و من پروردگارا به سوی تو شتافتم تا از من خشنود باشی‌
گفت: آنان اينك بر پى من مى‌آيند و به سوى تو، پروردگارا، شتافتم تا خشنود شوى.
(موسی) گفت: آنان به دنبال من بوده و (هرچه زودتر به خدمت می‌رسند). پروردگارا! من به سوی (میعادگاه و محضر وحی) تو شتاب کردم تا (هرچه زودتر احکام و قوانین تو را دریافت و به بندگانت برسانم و از من) خوشنود شوی.
گفت: «هم اینان بر پی من‌اند، و - پروردگارم!- سویت شتافتم تا (از من) خشنود شوی.»
گفت اینک ایشانند پشت سرم و شتافتم بسوی تو پروردگارا تا راضی شوی‌

He said, “They are following in my footsteps; and I hurried on to You, my Lord, that you may be pleased.”
ترتیل:
ترجمه:
طه ٨٣ آیه ٨٤ طه ٨٥
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَی أَثَرِی»: به دنبال من. نزدیک به من و پا به پای من.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‌ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‌ «84»

(موسى) گفت: آنها (قوم من) به دنبال من هستند و پروردگارا! براى خشنودى تو به سوى تو شتاب كردم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‌ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‌ (84)

قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‌ أَثَرِي‌: گفت موسى در جواب حق تعالى: ايشان گروه قوم بر عقب من برسند بزودى. وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‌: و شتاب نمودم به سوى تو اى پروردگار من تا خشنود شوى از من، زيرا فرمانبردارى، موجب رضاى امر كننده است، يعنى پيش آمدن من از قوم نه به جهت تعظيم بر ايشان بود، بلكه‌


«1» تفسير برهان، ج 3، ص 40 بنقل از عياشى و حاكم ابو القاسم حسكانى- ترجمه شواهد التنزيل حسكانى، ص 320 ذيل آيه شريفه 5 روايت ذكر نموده است.

جلد 8 - صفحه 309

محض طلب خشنودى تو پيش افتادم؛ و سرعت به امر مطلوب عقلائى و آيه شريفه‌ «وَ سارِعُوا إِلى‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ» «1» دليل جواز آن باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى‌ (77) فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (78) وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‌ (79) يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ (80) كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‌ (81)

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‌ (82) وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى‌ (83) قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‌ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‌ (84) قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85) فَرَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)

ترجمه‌

- و بتحقيق وحى نموديم بموسى كه سير ده در شب بندگان مرا


جلد 3 صفحه 517

پس بزن براى ايشان براهى در دريا خشك در حاليكه نه بيم داشته باشى از رسيدن دشمن و نه بترسى‌

پس رفتند از پى ايشان فرعون با لشگرهايش پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فرو گرفت آنها را

و گمراه كرد فرعون قوم خود را و هدايت نكرد

اى بنى اسرائيل بتحقيق نجات داديم شما را از دشمنانتان و مواعده نموديم با شما طرف راست كوه طور را و نازل كرديم بر شما ترنجبين و مرغ بريان را

بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزى كرديم شما را و تعدّى مكنيد در آن پس فرود آيد بر شما غضب من و كسيكه فرود آيد بر او غضب من پس بتحقيق هلاك شده است‌

و همانا من هر آينه آمرزنده‌ام كسى را كه توبه كند و بگرود و بجا آورد كار شايسته را پس هدايت يابد

و چه چيز بشتاب انداخت تو را در پيشروى از قومت ايموسى‌

گفت ايشان آنگروهند كه در دنبال منند و شتاب نمودم بسوى تو پروردگارا تا خشنود شوى‌

گفت پس همانا ما بتحقيق آزمايش نموديم قوم تو را بعد از تو و گمراه كرد آنها را سامرى‌

پس برگشت موسى بسوى قوم خود غضبناك متأسف‌

گفت اى قوم آيا وعده نداد بشما پروردگار شما وعده خوبى آيا پس طول كشيد بر شما آنزمان يا خواستيد كه فرود آيد بر شما غضبى از پروردگارتان پس تخلّف نموديد از وعده من.

تفسير

- پس از اتمام حجّت بر فرعون و فرعونيان بظهور معجزات باهرات بدست حضرت موسى و استنكاف آنها از قبول خداوند بحضرت موسى وحى فرمود كه شبى بنى اسرائيل را از مصر كوچ دهد و چون بدريا رسد عصاى خود را بدريا زند با توسل بمحمّد و آل او چنانچه در سوره بقره در ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر مفصلا بيان شد و قرار دهد براى آنها در دريا راهى خشك با آنكه ايمن باشد از آنكه دشمن ايشانرا درك كند و بآنها برسد و نترسد از آنكه آب ايشانرا فرو گيرد و غرق نمايد و چون آنحضرت بدستور الهى عمل فرمود و بسلامت از دريا عبور نمودند و فرعون و فرعونيان در تعقيب ايشان بر آمدند آب دريا آنها را فرو گرفت بطوريكه در محلّ مذكور شرح آنگذشت و بنى اسرائيل آنرا مشاهده نمودند و از حقيقت و سرّ آن كسى آگاه نبود جز خدا و اينكه فرموده پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فروگرفت بطور ابهام براى عظمت امر و اشاره بشهرت واقعه و ايجاز در كلام و مبالغه در آن است و فرعون با آنكه مدّعى بود كه قوم خود را


جلد 3 صفحه 518

هدايت بسبيل رشاد ميكند گمراه كرد آنها را و باز داشت از هدايت و بعد از اين فتح و فيروزى خداوند در ضمن وحى بحضرت موسى بنى اسرائيل را مخاطب قرار داده ميفرمايد و ظاهرا احتياج باضمار قول يا صرف خطاب به بنى اسرائيل زمان پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در صافى فرموده ندارد چون مستفاد از وحى است باين تقريب كه بتحقيق نجات داديم ما شما را از چنگ دشمن قوى مانند فرعون و قومش و مواعده نموديم با شما بتوسط پيغمبرتان موسى عليه السّلام براى مناجات و انزال تورية كه در جانب راست كوه طور حاضر شويد و فرستاديم براى ارتزاق شما در وادى تيه ترنجبين و مرغ سمانى بريان شده را از آسمان بتفصيلى كه در سوره بقره ذكر شد و گفتيم بخوريد از روزى حلال پاكيزه لذيذى كه ببهترين وجه ما براى شما از آسمان نازل نموديم ولى در اداء شكر آن كوتاهى نكنيد و از حدّ اعتدال در صرف تجاوز باسراف و تبذير ننمائيد و از مستحق احيانا دريغ نداريد كه در صورت تخلّف مستحق عقوبت و نزول عذاب من خواهيد شد و كسيكه مستحق نزول عذاب من شود و مشمول آن گردد بتحقيق در پستى افتاده و بهلاكت رسيده در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غضب در اين آيه عقاب است چون خداوند از حالى بحالى منتقل نميشود و تغيير در ذات او روى نميدهد و همانا من آمرزنده‌ام كسى را كه توبه كند از شرك و ايمان آورد بآنچه واجب است ايمان بآن و بجا آورد كارهائى را كه بايد بجا آورد پس هدايت شود و راه يابد بولايت ائمه اطهار عليهم السلام كه جمعا چهار شرطند براى مغفرت، توبه و ايمان و عمل صالح و معرفت امام كه شرط قبول اعمال است و باين معنى اخبار كثيره از پيغمبر اكرم و ائمه هدى در كتب معتبره نقل شده ولى بعضى از مفسّرين ثمّ اهتدى را بمعناى لزوم و استمرار بر ايمان تا وقت موت و بعضى عدم تشكيك در آن و بعضى اخذ بسنّت و ترك بدعت دانسته‌اند و خلاف ظاهر بودن همه ظاهر است و مواعده خدا با بنى اسرائيل بتوسط حضرت موسى كه قبلا ذكر شد آن بود كه آنحضرت با بزرگان بنى اسرائيل متّفقا بطور بيايند ولى چون نزديك بكوه شدند حضرت موسى از شوق چند قدمى از آنها جلو افتاد و خداوند باو فرمود چه موجب شد كه عجله كردى و از قومت جلو افتادى اى موسى او در جواب عرض كرد كه آنها در عقب منند و اين‌


جلد 3 صفحه 519

چند قدم كه من جلو افتادم براى شوق بخدمت و تعجيل در اطاعت امر تو بود كه موجب خوشنودى تو گردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه حضرت موسى نخورد و نياشاميد و نخوابيد و بچيزى از اين قبيل ميل نكرد در رفتن بميقات و برگشتن از آن مدّت چهل روز براى اشتياق بپروردگار خود و در مدّت غيبت حضرت موسى سامرى بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل آيه و إذ واعدنا موسى گذشت بنى اسرائيل را گمراه نمود و خداوند بآنحضرت اعلام فرمود كه ما امتحان نموديم قوم تو را و مبتلا كرديم بعبادت گوساله بعد از بيرون آمدن تو از ميان آنها تا معلوم شود مخلص از منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود نزد بنى اسرائيل با كمال خشم و غضب و اندوه و تأسف از حال قوم كه چرا بايد مرتكب چنين امر قبيحى شوند و بآنها فرمود آيا وعده نفرمود خداوند بشما وعده خوبى كه دادن تورية باشد كه در آن نور و هدايت بود براى شما و مرحمت فرمود مگر زمان مفارقت من از شما بطول انجاميد كه از موعد مقرّر تجاوز شده باشد و باين سبب گوساله را عبادت كرديد يا آنكه خواستيد مشمول غضب الهى شويد براى اين امر شنيع لذا از وعده‌اى كه بمن داديد در حين مفارقت كه آنمدت از استقامت و ثبات در دين و اطاعت هارون در بيان اوامر و نواهى الهيّه تخلّف ننمائيد تخلف كرديد و در كلام اشاره است بآنكه وجهى براى اين عمل شما نبود جز آنكه عمدا خواستيد خودتان را مستحق عقوبت الهيّه نمائيد و اين كاشف از نهايت جهل و سفاهت است.


جلد 3 صفحه 520

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ هُم‌ أُولاءِ عَلي‌ أَثَرِي‌ وَ عَجِلت‌ُ إِلَيك‌َ رَب‌ِّ لِتَرضي‌ (84)

‌گفت‌: ‌آنها‌ كساني‌ ‌که‌ بنا ‌بود‌ ‌با‌ ‌من‌ بيايند ‌بر‌ اثر ‌من‌ ميآيند و اينكه‌ ‌من‌ عجله‌ كردم‌ بواسطه‌ شوق‌ آمدن‌ بسوي‌ تو پروردگار ‌من‌ ‌براي‌ خشنودي‌ تو (مسئلة) تكاليف‌ موقّته‌ مثل‌ صلوات‌ يوميّه‌ و ‌لو‌ وقت‌ وسعت‌ دارد لكن‌ تعجيل‌ ‌در‌ اوّل‌ وقت‌ موجب‌ رضاي‌ الهي‌ ميشود و تأخيرش‌ فقط اسقاط تكليف‌ ميكند و رفع‌ عقوبت‌ مخالفت‌، چنانچه‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ مرويست‌ فرمود:

(اوّل‌ الوقت‌ رضوان‌ اللّه‌ و آخر الوقت‌ غفران‌ اللّه‌)

لذا موسي‌.

(قال‌َ هُم‌ أُولاءِ عَلي‌ أَثَرِي‌) خواهند آمد ‌در‌ اثر ‌من‌ و متابعت‌ كنند مرا ‌در‌ آمدن‌ بميقات‌.

(وَ عَجِلت‌ُ إِلَيك‌َ رَب‌ِّ لِتَرضي‌) و تعجيل‌ ‌من‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ بوده‌ ‌که‌ اوّل‌ وقت‌ ‌را‌ درك‌ كنم‌ ‌که‌ وقت‌ فضيلت‌ ‌است‌ و صبر نكنم‌ ‌تا‌ وقت‌ فضيلت‌ بگذرد و ‌در‌ وقت‌ اجزاء عمل‌ كنم‌ ‌براي‌ رضاي‌ تو (تنبيه‌) ‌از‌ ‌براي‌ صلوات‌ يوميّه‌ شش‌ وقت‌ هست‌ وقت‌ فضيلت‌ و وقت‌ اجزاء و وقت‌ مختص‌ّ و وقت‌ مشترك‌ و وقت‌ اختياري‌ و وقت‌ اضطراري‌، ‌از‌ ‌براي‌ نماز صبح‌ دو وقت‌ ‌است‌ فضيلت‌ ‌از‌ طلوع‌ فجر صادق‌ ‌تا‌ ظهور حمره مشرقيّه‌ و اجزاء ‌از‌ ظهور حمره‌ ‌تا‌ طلوع‌ شمس‌، و ‌از‌ ‌براي‌ ظهر و عصر چهار وقت‌ ‌است‌ وقت‌ مختص‌ّ بظهر چهار ركعت‌ ‌ يا ‌ دو ركعت‌ ‌ يا ‌ دو ركعت‌ ‌اگر‌ مسافر ‌باشد‌ اوّل‌ وقت‌ و مختص‌ّ بعصر چهار ‌ يا ‌ دو ركعت‌ ‌اگر‌ مسافر ‌باشد‌ آخر وقت‌ و ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو وقت‌ مختص‌ّ وقت‌ مشترك‌ ‌است‌، و وقت‌ فضيلت‌ ظهر ‌از‌ اوّل‌ وقت‌ ‌است‌ ‌تا‌ سايه شاخص‌ بقدر شاخص‌ زياد شود، و فضيلت‌ عصر ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اداء ظهر ‌است‌ ‌تا‌ سايه‌ شاخص‌ دو برابر شاخص‌ شود و بقيه‌ وقت‌ اجزاء ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ مغرب‌ و عشاء شش‌ وقت‌ ‌است‌، مختص‌ّ بمغرب‌ سه‌ ركعت‌ اوّل‌ وقت‌، و مختص‌ّ بعشاء چهار ركعت‌ ‌ يا ‌ دو ركعت‌ ‌اگر‌ مسافر ‌باشد‌ بنصف‌ شب‌ شرعي‌ ‌که‌ ‌از‌ مغرب‌ ‌است‌ ‌تا‌ طلوع‌ فجر صادق‌ نه‌ شب‌ عرفي‌ ‌که‌ ‌از‌ غروب‌ ‌است‌ ‌تا‌ طلوع‌ آفتاب‌، و وقت‌ فضيلت‌ مغرب‌ ‌از‌ اوّل‌ مغرب‌ ‌است‌ ‌تا‌ ذهاب‌ شفق‌ مغربيّه‌ و فضيلت‌ عشاء ‌پس‌ ‌از‌

جلد 13 - صفحه 78

ذهاب‌ شفق‌ ‌است‌ ‌تا‌ ثلث‌ شب‌، و وقت‌ اجزاء مغرب‌ ‌پس‌ ‌از‌ ذهاب‌ شفق‌ ‌است‌ ‌تا‌ رسيدن‌ بوقت‌ مختص‌ّ عشاء، و وقت‌ اجزاء عشاء دو وقت‌ ‌است‌ «1» ‌بعد‌ ‌از‌ مغرب‌ ‌تا‌ ذهاب‌ شفق‌ «2» ‌از‌ ثلث‌ شب‌ ‌تا‌ نصف‌ شب‌، و وقت‌ اختياري‌ ‌اينکه‌ دو ‌از‌ مغرب‌ ‌است‌ ‌تا‌ نصف‌ شب‌ ‌که‌ تأخيرش‌ حرام‌ و معصيت‌ ‌است‌ و وقت‌ اضطراري‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌از‌ نصف‌ شب‌ ‌است‌ ‌تا‌ طلوع‌ فجر و ‌در‌ اينجا يك‌ مسئله‌ مشكله‌ ‌است‌ ‌بر‌ شخص‌ مسافر ‌که‌ ‌اگر‌ بمقدار سه‌ ركعت‌ بنصف‌ شب‌ باقيست‌ ‌اگر‌ مغرب‌ ‌را‌ بجا آورد وقت‌ اختصاصي‌ عشاء ‌از‌ ‌بين‌ ميرود و ‌اگر‌ عشاء ‌را‌ مقدّم‌ دارد هنوز وقت‌ اختصاصي‌ ‌او‌ نرسيده‌ مرحوم‌ استاد آية اللّه‌ نائيني‌ (ره‌) ميفرمود: بايستد بمغرب‌ يك‌ ركعت‌ مغرب‌ ‌را‌ بجا آورد سپس‌ مشغول‌ بعشاء شود و ‌پس‌ ‌از‌ عشاء دو ركعت‌ ديگر مغرب‌ ‌را‌ بجا آورد ‌که‌ نماز عشاء ‌در‌ وسط مغرب‌ واقع‌ شود، لكن‌ ‌اينکه‌ فرمايش‌ بنظر تمام‌ نيست‌، زيرا ‌اگر‌ فرضا پنج‌ ركعت‌ ‌براي‌ شخص‌ حاضر بوقت‌ باقيست‌ ‌در‌ ظهر و عصر ميگويند: ظهر مقدم‌ ‌است‌ و ‌لو‌ سه‌ ركعت‌ ظهر ‌در‌ وقت‌ مختص‌ عصر ‌باشد‌ بقاعده‌

(‌من‌ ادرك‌ ركعة ‌من‌ الصلاة فقد ادرك‌ الصلاة)

و همچنين‌ ‌در‌ مغرب‌ و عشاء و ‌لو‌ دو ركعت‌ مغرب‌ ‌در‌ وقت‌ مختص‌ّ عشاء واقع‌ شود بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ ‌در‌ فرض‌ مزبور بايد 3 ركعت‌ مغرب‌ ‌را‌ بجا آورد ‌که‌ يك‌ ركعت‌ ‌از‌ مغرب‌ ‌در‌ وقت‌ مختص‌ واقع‌ شود و اللّه‌ العالم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 84)- و موسی بلا فاصله «عرض کرد: پروردگارا! آنها به دنبال منند، و من برای رسیدن به میعادگاه و محضر وحی تو، شتاب کردم تا از من خشنود

ج3، ص136

شوی» (قالَ هُمْ أُولاءِ عَلی أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی).

نه تنها عشق مناجات تو و شنیدن سخنت مرا بی‌قرار ساخته، بلکه مشتاق بودم هر چه زودتر قوانین و احکام تو را بگیرم و به بندگانت برسانم و از این راه رضایت تو را بهتر جلب کنم، آری من عاشق رضای توام و مشتاق شنیدن فرمانت.

نکات آیه

۱ - موسى(ع)، سبقت گرفتن خود بر قومش در آمدن به میقات را، به جهت اطمینان به قومش در پیروى از او و طى مسیر تا میقات دانست. (قال هم أُوْلاء على أثرى ) «أُوْلا» اسم اشاره به بعید است و «أثر» به معناى علامت باقى مانده از هر چیزى است. از همین رو به جاى پا نیز «اثر» گفته مى شود. «أثر» به معناى اتباع و دنباله روى نیز آمده است. (مقاییس اللغة). مفاد آیه بالا این است که آنان همان جماعت اند که بر نشانه پاى من به سوى میقات روان اند و یا این که به دنبال من در حال آمدن به میقات هستند.

۲ - ورود موسى(ع) به میقات، اندکى پیش از ورود قومش به آن مکان بود. (و ما أعجلک ... قال هم أُوْلاء على أثرى ) مورد اشاره قرارگرفتن همراهان موسى از سوى آن حضرت، نشان مى دهد که آنان در چشم انداز موسى(ع) بودند و براى رسیدن به میقات، زمان زیادى لازم نداشتند. بنابراین بین ورود موسى(ع) به میقات و ورود قوم او، چندان فاصله اى نبوده است.

۳ - قوم موسى، با فاصله زمانى کوتاهى، به دنبال موسى(ع) و رد پاى او به سوى میقات روانه شدند. (و ما أعجلک ... قال هم أُوْلاء على أثرى )

۴ - موسى(ع)، حضور پیش از موعد خود و جلوتر از دیگران را در میقات موجب جلب رضایت خداوند مى پنداشت. (و ما أعجلک ... و عجلت إلیک ربّ لترضى )

۵ - شوق موسى(ع) به ملاقات و گفت وگوى با پروردگار و جلب رضایت او، موجب شتاب وى در آمدن به میقات بود. (و عجلت إلیک ربّ لترضى )

۶ - شتاب در کار خیر و تعجیل در وفاى به وعده، موجب جلب رضایت خدا است. (و ما أعجلک ... و عجلت إلیک ربّ لترضى ) هر چند که موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از این تعجیل، مورد نقد قرار نگرفته است; یعنى، تسریع در وفاى به وعده و حضور در میقات، به خودى خود، کار مطلوبى بوده است.

۷ - عبادت، موجب جلب رضایت الهى است. (عجلت إلیک ربّ لترضى )

۸ - خوبى هرکار، علاوه بر صدور آن به نیت خیر، در گرو هماهنگى آن با سایر خواسته ها و دستورات خداوند است. (و ما أعجلک ... و عجلت إلیک ربّ لترضى ) با وجود آن که موسى(ع) در تعجیل خود، نیت خیر داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براین مطلب است که صرف داشتن نیت خیر، براى برترى یافتن عمل کافى نیست; بلکه باید با ادله دیگر آن عمل را سنجید. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام کرد.

۹ - پیامبران، در تشخیص موارد رضایت خداوند، نیازمند راهنمایى و هدایت او هستند. (و ما أعجلک ... عجلت إلیک ربّ لترضى )

۱۱ - ربوبیت خداوند، مقتضى پاداش به دارندگان نیت خیر و سبقت گیرندگان در کار نیک (و عجلت إلیک ربّ لترضى)

۱۲ - همراه بودن با هم سفران در مسافرت، و جدا نشدن از آنان در مسیر، از آداب سفر است. (و ما أعجلک ... قال هم أُوْلاء على أثرى)

موضوعات مرتبط

  • انبیا: نیازهاى معنوى انبیا ۹; هدایت انبیا ۹
  • بنى اسرائیل: نمایندگان بنى اسرائیل در میقات ۱، ۲، ۳
  • تکلیف: عمل به تکلیف ۸
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; زمینه تشخیص رضایت خدا ۹ ; زمینه رضایت خدا ۴، ۶، ۷; گفتگوى خدا با موسى(ع) ۵
  • نت : آثار نت ۸
  • عبادت: آثار عبادت ۷
  • عمل: آثار سبقت در عمل خیر ۶; پاداش سبقت در عمل خیر ۱۱; زمینه پاداش عمل خیر ۱۱; شرایط عمل خیر ۸; نیت در عمل خیر ۸
  • مسافرت: آداب مسافرت ۱۲
  • موسى(ع): بینش موسى(ع) ۴; پیروى از موسى(ع) ۱; عجله موسى(ع) ۱، ۲، ۴; علایق موسى(ع) ۵; عوامل عجله موسى(ع) ۵; قصه موسى(ع)۱، ۲، ۳، ۵; ملاقات موسى(ع) با خدا ۵; موسى(ع) در میقات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
  • نیازها:
  • نیاز به هدایتهاى خدا :۹
  • وعده: آثار عجله در وفاى به وعده ۶
  • همسفران: همراهى با همسفران ۱۲

منابع