مريم ٢٧
کپی متن آیه |
---|
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيّاً |
ترجمه
مريم ٢٦ | آیه ٢٧ | مريم ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَحْمِلُهُ»: در حالی که او را برداشته بود. «فَرِیّاً»: بسیار زشت و عجیب. کار نادرست و نابجا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27»
پس مريم در حالى كه نوزادش را در آغوش گرفته بود، او را به نزد بستگان خود آورد. گفتند: اى مريم! به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شدهاى.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ: پس آورد مريم عيسى را به قوم خود در حالتى كه برداشته بود او را. همينكه چشم آن گروه بر مريم افتاد و طفل را در بر او ديدند، دلتنگ شدند و بگريستند، زيرا او از خاندان نبوت و فتوت بود و پدران و مادران
«1» نور الثقلين ج 3 ص 332 روايت 58 و 59 به نقل از كافى و من لا يحضره الفقيه.
«2» منهج الصادقين ج 5 ص 415- أبو الفتوح رازى ج 7 ص 406.
جلد 8 - صفحه 171
او به ورع و تقوى و صلاحيت معروف بودند و او به سمت عصمت و طهارت و پاكدامنى مشهور و معروف بود. چون اين حال را ديدند، منزجر شدند. قالُوا يا مَرْيَمُ: گفتند اى مريم. لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا: هر آينه بتحقيق آمدى تو اى مريم به چيزى عجيب و غريب يا امر قبيح و منكر.
در تفسير لوامع- مروى است كه عيسى در راه با مادر به سخن درآمد و گفت: اى مادر، من بنده خدا و رسول او مىباشم، از قوم خود انديشه مكن و در مكالمه مرا به ايشان واگذار «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَتَت بِهِ قَومَها تَحمِلُهُ قالُوا يا مَريَمُ لَقَد جِئتِ شَيئاً فَرِيًّا «27»
جلد 12 - صفحه 434
پس آمد مريم بعيسي قوم خود را که او را در بغل گرفته بود گفتند اي مريم هر آينه آمدهاي امر غريبي و زشتي فَأَتَت بِهِ گفتند عيسي را در يك پارچه سفيدي بست و او را در بر گرفت و آورد قومها نزد قوم بستگان و خويشان تحمله که در بر گرفته بود قالُوا يا مَريَمُ قوم او بسيار تعجب كردند و توهم كردند که از راه حرام و زنا او را بدست آورده چنانچه تا كنون يهود همين عقيده را دارند و عيسي را حرام زاده ميدانند گفتند اي مريم هر آينه لَقَد جِئتِ آمدهاي در حالتي که شَيئاً فَرِيًّا عملي بسيار قبيح و زشت و عجيب و بعضي گفتند فرّي از افتراء است بمعني كذب.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 27)- مسیح در گاهواره سخن میگوید: «سر انجام مریم در حالی که او (کودکش) را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد» (فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ).
هنگامی که آنها کودکی نوزاد را در آغوش او دیدند، دهانشان از تعجب باز ماند، بعضی که در قضاوت و داوری، عجول بودند گفتند: حیف از آن سابقه درخشان، با این آلودگی! و صد حیف از آن دودمان پاکی که این گونه بد نام شد.
«گفتند: ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی»! (قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا).
نکات آیه
۱- مریم(س) پس از دریافت رهنمودهاى نوزادش عیسى(ع)، او را آشکارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد. (فأتت به قومها تحمله)
۲- مریم(س) به هنگام بازگشت میان مردم، فارغ از هرگونه هراس و نگرانى بود. (فکلى و اشربى ... فإمّاترینّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله) بااین که جمله «أتت به قومها» براى بیان آوردن عیسى(ع) توسط مادرش، جمله اى کامل است، ولى جمله حالیه «تحمله» نیز بر آن اضافه گردیده است تا بر مباشرت مریم(س) در حمل کردن فرزندش دلالت کند; یعنى دیگر مریم(س) انگیزه اى براى پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلکه آشکارا او را در بغل گرفته و به میان مردم آمد.
۳- مردم با دیدن مریم(س) همراه کودک خویش، بدون پرس و جو او را به زنا متهم کردند. (فأتت به قومها تحمله قالوا یمریم لقد جئت شیئًا فریًّا) «فریّاً» صفت مشبهه به معانى «سنگین و بزرگ» و «شگفت» و «کار بى سابقه» آمده و از ریشه «فرى» به معناى قطع گرفته شده است; به این تناسب که چنین عملى قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ کسانى که این سخن را به مریم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.
۴- مریم(س)، نزد قوم خود، داراى پیشینه اى سالم و پاک و عارى از هرگونه بدنامى بود. (قالوا یمریم لقد جئت شیئًا فریًّا) «فریّاً» دال بر آن است که مردم به تصور واهى، مریم(س) را خطاکار دانسته، از این عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مریم دانستند; بنابراین سابقه او نزد مردم سابقه اى نیکو بوده است.
۵- مردم بیت المقدس در زمان مریم(س)، در برابر انحرافات اخلاقى و جنسى حساس بودند. (لقد جئت شیئًا فریًّا)
روایات و احادیث
۶- «عن أبى جعفر(ع) قال: لمّا قالت العواتق ... لمریم(ع): «لقد جئت شیئاً فریّاً» أنطق اللّه تعالى عیسى(ع) عند ذلک ; از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: چون دختران نورس به مریم گفتند: «لقد جئت شیئاً فریّاً» خداوند در آن هنگام زبان عیسى(ع) را به سخن گفتن گشود».[۱]
موضوعات مرتبط
- عواطف: عواطف مادرى ۱
- عیسى(ع): تکلم عیسى(ع) در نوزادى ۶; قصه عیسى(ع) ۱، ۶
- مریم(ع): بازگشت مریم(ع) ۱، ۲; تهمت زنا به مریم(ع) ۳، ۶; حُسن پیشینه مریم(ع) ۴; رفع نگرانى مریم(ع) ۲; عفت مریم(ع) ۴; عواطف مریم(ع) ۱; قصه مریم(ع) ۱، ۲، ۳، ۶
- یهود: تهمتهاى یهود دوران مریم(ع) ۳; صفات یهود دوران مریم(ع) ۵; یهود دوران مریم(ع) و انحرافات جنسى ۵
منابع
- ↑ قصص الأنبیاء راوندى، ص ۲۶۵، ح ۳۰۴; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۵، ح ۱۵.