الكافرون ٦
کپی متن آیه |
---|
لَکُمْ دِينُکُمْ وَ لِيَ دِينِ |
ترجمه
الكافرون ٥ | آیه ٦ | الكافرون ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَکُمْ دِینُکُمْ وَ ...»: چکیده آیات این است که: ای کافران! ما و شما، هم معبودمان جدا است و هم عبادتمان متفاوت است (نگا: یونس / ، شعراء / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۶:
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره در جواب جماعتى از قریش نازل شده که به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته بودند، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن و ما متقابلاً یک سال خداى تو را عبادت مینمائیم سپس این سوره آمد و نیز درباره آنها آیه ۶۴ سوره زمر «أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجاهِلُونَ» نازل گردید.
و نیز گویند: ولید بن مغیرة و عاص بن وائل و اسود بن مطلب و امیة بن خلف به پیامبر گفته بودند ما و شما عبادت خدایان متعدد خود و خداى واحد تو را دست به دست مى چرخانیم تا این که دشمنى و کینه ما با شما از بین برود سپس این سوره نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۶ سوره كافرون
- رواياتى راجع به زخم زبان در «يا أيّها الكافرون ...» به گروهى معهود و معين از كفّار بوده و «و لا أنتم عابدون ما أعبد»، إخبار غيبى از آينده است
- وجه تكرار مضمون سابق در «و لا أنتم عابد ما عبدتم و لا أنتم عابدون ما أعبد»
- بيان اين كه آيه: «لكم دينكم و لِىَ دين»، إخبار از اين است كه كافران مخاطب پيامبر «صلّى الله عليه و آله» به دين او نخواهند گرويد. چند وجه ديگر در معناى اين آيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ «1» لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ «2» وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ «3» وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ «4» وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ «5» لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ «6»
بگو: اى كافران! من نمىپرستم آنچه شما مىپرستيد. و نه شما مىپرستيد آنچه من مىپرستم. و نه من مىپرستم آنچه را شما پرستش كردهايد. و نه شما مىپرستيد آنچه را من مىپرستم. (حال كه چنين است) آيين شما براى خودتان و آيين من براى خودم.
نکته ها
در شأن نزول اين سوره آمده است كه بعضى از سران قريش به پيامبر گفتند: اى محمّد تو يك سال از آيين ما پيروى كن، ما سال بعد از تو پيروى مىكنيم. آنگاه هر كدام بهتر بود آن را ادامه مىدهيم، اما پيامبر نپذيرفت. گفتند: لااقل خدايان ما را مسّ كن و تبرّك بجوى تا ما نيز خداى ترا بپرستيم، در اين هنگام اين سوره نازل شد.
كلمه «قُلْ» اندكى از كينه كفار نسبت به پيامبر مىكاهد، زيرا مىفهمند كه سركارشان با خداست و پيامبر تنها مأمور است.
گاهى بايد مخالفان را به حال خود رها كرد و گفت: «لَكُمْ دِينُكُمْ» چنانكه در سوره قصص آيه 55 مىخوانيم: «لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ» و اين نوعى تحقير و تهديد است نه اجازه براى هر نوع عمل و عقيده.
جلد 10 - صفحه 621
در مواردى از قرآن تكرار براى تأكيد است، نظير: «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» «1» و «فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ» «2» در اين سوره نيز تكرار مىتواند براى تأكيد باشد تا مشركان از تسليم شدن مسلمانان قطع اميد كنند و مىتواند براى تلقين استقامت به مؤمنان باشد تا در مواضع خود پايدار بمانند.
خبر از ايمان نياوردن گروهى از كفار، بارها در قرآن مطرح شده است، از جمله آنها آيه ششم سوره بقره و آيه هفتم سوره يس است كه با صراحت مىفرمايد: «فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»*
پیام ها
1- پيامبر اكرم امين وحى است و هر چه به او نازل شود بازگو مىكند. «قُلْ»
2- مسلمانان بايد در برابر پيشنهادات غير منطقى، صريح و قاطع پاسخ بگويند و دشمنان را از خود مأيوس نمايند. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»
3- به نام وحدت، نبايد از اصول و ارزشها سرپيچى كرد. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»
4- دنياى كفر بايد از تسليم شدن مسلمانان مأيوس باشد. لا أَعْبُدُ ... وَ لا أَنا عابِدٌ
5- اعلام برائت از كفار بايد مكرّر و مؤكّد و علنى باشد. «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»
6- در دين معامله نكنيد، با دشمن سازش و مداهنه نكنيد و در برابر تكرار پيشنهادهاى نابجا، شما نيز موضع خود را قاطعانه تكرار كنيد. لا أَعْبُدُ ... لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ... وَ لا أَنا عابِدٌ ...
7- به خاطر جذب ديگران، دست به هر كارى نزنيد. لا أَعْبُدُ ... وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ
8- قرآن از غيب خبر مىدهد. حتى يك نفر از پيشنهاد دهندگان، حاضر به اسلام آوردن نشد. «وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ»
9- پايدارى و قاطعيّت، شرط رهبرى است. وَ لا أَنا عابِدٌ ...
10- عبادت و بندگى خدا، ملاك تمايز مؤمن از كافر است. يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ ... لا أَنْتُمْ
«1». تكاثر، 3 و 4.
«2». مدّثر، 19 و 20.
جلد 10 - صفحه 622
عابِدُونَ ما أَعْبُدُ»
11- انسان در انتخاب دين آزاد است نه مجبور. «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ»
12- بايد صفها از هم جدا شود، حق از باطل و كفر از ايمان متمايز شود. «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ»
13- معبود هر كس، بيانگر دين و آيين اوست. لا أَنا عابِدٌ ... لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ... لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ
«والحمدللّه ربّ العالمين
جلد 10 - صفحه 624
سوره نصر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ «6»
لَكُمْ دِينُكُمْ: مر شما راست كيش شما كه شرك است و معتقد آنيد و از آن دست بر نداريد، وَ لِيَ دِينِ: و مراست دين و آئين من يعنى توحيد كه بر آنم و به هيچ وجه آن را ترك نخواهم كرد و وانگذارم. يا براى شماست جزا و پاداش اعمال شما كه شرك و بت پرستى است و براى من است جزاى اعمال من كه توحيد و حق پرستى است. وقتى اين سوره مباركه نازل شد، حضرت به مسجد الحرام آمد و در ميان قريش آن را قرائت فرمود. چون ايشان استماع آن نمودند، از آن حضرت مأيوس شده، اذيت و آزار به او و اصحابش رسانيدند.
جلد 14 - صفحه 369
سوره يكصد و دهم « (النصر- الفتح)»
سورة النصر- اين سوره مباركه مدنى است.
عدد آيات- سه بلا خلاف.
عدد كلمات- نوزده.
عدد حروف- هفتاد و نه.
ثواب تلاوت- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السّلام: من قرء إذا جاء نصر اللّه فى فريضة أو نافلة نصره اللّه على جميع اعدائه و جاء يوم القيمة و معه كتاب ينطق قد أخرجه اللّه من جوف قبره فيه امان من جسر جهنّم و من النّار و من زفير جهنّم فلا يمرّ على شيء يوم القيمة الّا بشّره و اخبره بكلّ خير حتّى يدخل الجنّة و يفتح له في الدّنيا من اسباب الخير ما لم يتمنّ و لم يخطر على قلبه.
هر كه قرائت كند «سوره اذا جاء نصر اللّه» در نماز واجب يا مستحب، نصرت فرمايد او را خدا بر جميع دشمنان و مىآيد روز قيامت و با او كتابى است كه حق تعالى بيرون آورد آن را از قبرش، در آن امان است از جسر جهنم و از آتش و زفير آن. پس مرور نكند بر چيزى، روز قيامت، مگر آنكه بشارت دهد او را و خبر دهد او را به خير، تا داخل بهشت شود و باز كند براى او در دنيا از اسباب
جلد 14 - صفحه 370
خير آنچه خطور نكند در قلبش. «1» اين سوره مباركه اعلام و اخبار است به فتح مكه و ساير بلاد و ظهور دين اسلام، پس اعلام نبوت باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ «1» لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ «2» وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ «3» وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ «4»
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ «5» لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ «6»
ترجمه
بگو اى كافران
عبادت نميكنم آنچه را عبادت ميكنيد
و نه شما عبادت كنندگانيد آنرا كه عبادت ميكنم
و نه من عبادت كنندهام آنچه را عبادت كرديد
و نه شما عبادت كنندگانيد آنرا كه عبادت ميكنم
از آن شما باشد دين شما و از آن من است دين من.
تفسير
در امالى نقل نموده كه جمعى از قريش كه از آن جمله عتبة بن ربيعه و اميّة بن خلف و وليد بن مغيره و عاص بن سعد بودند سر راه را بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرفته عرضه داشتند بيا عبادت كنيم ما معبود تو را و عبادت كن تو معبود ما را تا با هم شريك باشيم در امر اگر حق با ما باشد تو به بهره خود رسيدهاى و اگر حق با تو باشد ما بهره خود را بردهايم پس خداوند اين سوره را نازل فرمود و ظاهرا مفاد سوره شريفه آنست كه بگو اى پيغمبر در جواب كفار مكّه كه چنين پيشنهادى نمودهاند اى كسانيكه منكر توحيد خدائيد من بعد از اين عبادت نميكنم آنچه را شما عبادت ميكنيد چون فعل مضارع منفى ظاهر در استقبال است و نه شما عبادت كنندگانيد فعلا خداى يگانه را كه معبود من است چون اسم فاعل ظاهر در حال و متلبّس به مبدء است و نه من عبادت كنندهام فعلا خدايان شما را و براى اشاره باصرار آنها بر كفر و اينكه ممكن است در آتيه و لو بعد از فتح و ظفر اسلام آنها موحّد شوند ثانيا تكرار فرموده كه و نه شما عبادت كنندگانيد فعلا خداى يگانه را اين معنى بنظر حقير رسيده ولى مفسرين اين فرق را بين تعبير بمضارع و اسم
جلد 5 صفحه 446
فاعل رعايت ننمودهاند و بنابر آنكه فرقى نباشد تكرار بيش از اين ميشود و وجوهى از براى آن ذكر نمودهاند كه خالى از مناقشه نيست بلى اين وجه كه گفتهاند در كلام عرب تكرار در اين مقامات رائج است و شواهدى براى آن ذكر نمودهاند صحيح است و حقير مكرّر تذكّر دادهام كه آن از لوازم وعظ و خطابه و انذار و ارشاد است و اينجا علاوه بر آنچه در اين مقامات براى تأكيد كلام معمول شده نكته خاص دارد كه ذكر شد و محتمل است يكى از نكات تكرار معادل شدن جملهاى كه براى بقاء آنها بر كفر ذكر شده باشد در عدد با دو جملهاى كه براى تصريح ببقاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر عبادت حق در آتيه و حال ذكر شده چنانچه لفظ ما هم باين مناسبت در چهار جمله تكرار شده با آنكه مناسب در دو جملهاى كه مراد از آن ذات احديّت است لفظ من ميباشد خلاصه آنكه جور شدن اطراف كلام با هم خود امرى است كه بلغاء ملحوظ مينمايند و قمى ره در نكته تكرار و سبب نزول از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قريش به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند بيا عبادت كن خدايان ما را يك سال و ما هم عبادت ميكنيم خداى تو را يك سال و اين كلام را دو مرتبه گفتند لذا خداوند هم مانند آنها جواب گوئى فرمود از آنان حقير عرض ميكنم اين هم بملاحظه جور شدن كلام است كه لطف مخصوصى دارد و در خاتمه باز تأكيد فرموده عدم موافقت پيغمبر خود را با آنها براى آنكه بكلّى مأيوس شوند و تهديد و وعيد بر مخالفت آنها باشد و اعلام ختم مذاكرات و آمادگى براى هر گونه طرفيّت و ضدّيت كه ميفرمايد بگو از آن شما باشد دين باطل خودتان و از آن من باشد دين من كه حق است خلاصه آنكه شما دين مرا قبول ننمائيد من هم دين شما را قبول ندارم و بر دين خود ثابتم و ميكوشم تا خداوند مرا بر شما ظفر دهد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره قل يا ايّها الكافرون و قل هو اللّه احد را در يكى از نماز هاى واجب خود خداوند او و پدر و مادرش را بيامرزد و نام او را از ديوان اشقياء محو نمايد اگر شقى باشد و در ديوان سعداء ثبت فرمايد و زنده بدارد او را با آنكه سعيد باشد و بميراند او را با آنكه سعيد باشد و مبعوث فرمايد او را با آنكه شهيد
جلد 5 صفحه 447
باشد و در مجمع و كافى از آن حضرت نقل نموده كه قل يا ايّها الكافرون را پدرم فرموده ربع قرآن است و در مجمع علاوه فرموده كه وقتى فارغ ميشد از قرائت آن ميفرمود أعبد اللّه وحده أعبد اللّه وحده و قمى ره از آن حضرت نقل نموده كه چون فارغ شدى سه مرتبه بگو دينى الاسلام و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 448
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَكُم دِينُكُم وَ لِيَ دِينِ «6»
ديني بوده كسره بجاي يا است. بايد بكلي اعراض كرد از اينها مگر آنكه
جلد 18 - صفحه 250
ايمان بياورند چنانچه ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُم أَولِياءَ الي قوله تعالي- قَد كانَت لَكُم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَومِهِم إِنّا بُرَآؤُا مِنكُم وَ مِمّا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ كَفَرنا بِكُم وَ بَدا بَينَنا وَ بَينَكُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاءُ أَبَداً حَتّي تُؤمِنُوا بِاللّهِ وَحدَهُ ... الايه ممتحنه آيه 1 الي 4.
لَكُم دِينُكُم براي شما باشد دين شما از كفر و شرك و ضلالت تا طعم آن را بچشيد در قيامت در عذاب سخت جهنم که ميفرمايد: سَنُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ- الي قوله تعالي- وَ مَأواهُمُ النّارُ وَ بِئسَ مَثوَي الظّالِمِينَ آل عمران آيه 151، و ميفرمايد: فَادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئسَ مَثوَي المُتَكَبِّرِينَ نحل آيه 29، و ميفرمايد: فَإِن يَصبِرُوا فَالنّارُ مَثويً لَهُم فصلت آيه 24. و غير اينها از آيات بسيار در حق كفار.
وَ لِيَ دِينِ و از براي من هم باشد دين من که دين خدايي است: إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسلامُ آل عمران آيه 19،منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ آل عمران آيه 85.
سورة النصر
و گفتند: آخر سوره است که نازل شده در حجة الوداع و مشتمل بر سه آيه است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- حال که چنین است «آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم» (لکم دینکم و لی دین).
یعنی آیین شما به خودتان ارزانی باد! و به زودی عواقب نکبتبار آن را خواهید دید.
«پایان سوره کافرون»
زیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 605
سوره نصر [110]
اشاره
این سوره در «مدینه» نازل شده و دارای 3 آیه است
محتوا و فضیلت سوره:]
این سوره بعد از هجرت نازل شده است، و در آن بشارت و نوید از پیروزی عظیمی میدهد که به دنبال آن مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند، و لذا به شکرانه این نعمت بزرگ پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را دعوت به «تسبیح» و «حمد» الهی و «استغفار» میکند.
گرچه در اسلام فتوحات زیادی رخ داد، ولی فتحی با مشخصات فوق جز «فتح مکه» نبود، بخصوص این که طبق بعضی از روایات، اعراب معتقد بودند اگر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله مکّه را فتح کند و بر آن مسلّط گردد این دلیل بر حقانیت اوست.
بعضی گفتهاند: این سوره بعد از «صلح حدیبیه» در سال ششم هجرت، و دو سال قبل از «فتح مکه» نازل گردید.
یکی از نامهای این سوره سوره «تودیع» (خداحافظی) است چرا که در آن بطور ضمنی از رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خبر میدهد.
در حدیثی آمده است هنگامی که این سوره نازل شد و پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آن را بر یاران خود تلاوت کرد همگی خوشحال و خوشدل شدند، ولی «عباس» عموی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که آن را شنید گریه کرد، پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: ای عمو چرا گریه میکنی؟
ج5، ص606
عرض کرد: گمان میکنم خبر رحلت شما در این سوره داده شدهای رسول خدا! پیامبر فرمود: مطلب همانگونه است که تو میگوئی.
در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است:
«کسی که آن را تلاوت کند همانند این است که همراه پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله در فتح مکّه بوده است».
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «کسی که سوره (اذا جاء نصر الله و الفتح) را در نماز نافله یا فریضه بخواند خداوند او را بر تمام دشمنانش پیروز میکند و در قیامت در حالی وارد محشر میشود که نامهای با اوست که سخن میگوید، خداوند آن را از درون قبرش همراه او بیرون فرستاده، و آن امان نامهای است از آتش جهنم ...».
ناگفته پیداست این همه افتخار و فضیلت از آن کسی است که با خواندن این سوره در خط رسول اللّه قرار گیرد، و به آیین و سنت او عمل کند.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - دین کافران براى پیامبر(ص)، غیر قابل پذیرش بود. (لکم دینکم) درباره مفاد این آیه سه بیان وجود دارد: ۱- . من دین شما را نخواهم پذیرفت و شما هم دین من را نمى پذیرید; بنابراین، سازش من و شما امکانپذیر نیست و درگیرى تبلیغاتى ادامه خواهد یافت (برداشت هاى یکم تا چهارم، ناظر به این معنا است); ۲. شما به راه خود بروید و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من کارى داشته باشید و نه من به شما کارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به این مفاد است); ۳. دین شما لایق خود شما است و دین من شایسته خود من است; نه شما زیبنده دین من هستید و نه دین شما زیبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، این معنا را مى رساند).
۲ - کافرانى که در ادعا، آماده سازش بودند، زمینه پذیرش دین پیامبر(ص) را نداشتند. (و لى دین)
۳ - پیامبر(ص) در گفتوگو با کافران، ناامیدى خود را از ایمان آنان ابراز کرد و آنها را از مشرک شدن خویش، مأیوس ساخت. (لکم دینکم و لى دین)
۴ - توحید و شرک، آشتى ناپذیر و ناسازگارى آن دو باهم، جاودانه است. (لکم دینکم و لى دین) مفاد سوره مبارکه - به ویژه این آیه - ممکن است این باشد که شما از دین خود حمایت کنید و من از دین خود. نه من سر سازگارى با شما دارم و نه شما با من کنار خواهید آمد.
۵ - پیامبر(ص)، دعوت برخى کافران را به ترک شرک و بت پرستى، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود رها ساخت. (لکم دینکم)
۶ - پیامبر(ص) پس از ناامیدى از ایمان کافران، از آنان خواست براى پایبندى او به دین خود، مشکل آفرین نباشند. (و لى دین)
۷ - دین کافران، خالى از هرگونه جاذبه و ارزش (لکم دینکم)
۸ - برخى کافران ناتوان از درک دین پیامبر(ص) و ارزش آن و نالایق براى استفاده از آن (و لى دین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۵، ۶; عجز از درک اسلام ۸
- بت پرستى: اصرار بر بت پرستى ۵
- تبرى: تبرى از کفر ۱
- توحید: ناهماهنگى توحید با شرک ۴
- شرک: اصرار بر شرک ۵
- کافران: بت پرستى کافران ۵; بى اعتنایى به کافران ۵; بى لیاقتى کافران ۸; شرک کافران ۵; عجز کافران ۸; کافران و اسلام ۲; موانع اسلام پذیرى کافران ۲; یأس کافران ۳
- کفر: بى ارزشى کفر ۷
- محمد(ص): بى اعتنایى محمد(ص) ۵; تبرى محمد(ص) ۱; خواسته هاى محمد(ص) ۶; محمد(ص) و کافران ۶; یأس محمد(ص) ۳، ۶
- یأس: یأس از ایمان کافران ۳، ۶
منابع
- ↑ طبرانى و ابن ابى حاتم در تفاسیر خود از ابن عباس نقل کنند که قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: به تو مال و ثروت زیادى میدهیم که ثروتمندترین افراد ما قرار بگیرى و هر چه زن بخواهى به تو میدهیم که از بدگوئى خدایان ما دست بردارى و در ازاء آن ما هم به خداى تو بد نخواهیم گفت و اگر حاضر نیستى عبادت ها را تقسیم مى کنیم. یک سال تو خدایان ما را عبادت کن و یک سال ما خداى تو را عبادت خواهیم نمود سپس این سوره نازل گردید و نیز عبدالرزاق در تفسیر خود از وهب و همچنین ابن المنذر در تفسیر خود از ابن جریج این موضوع را روایت کرده اند.