الانسان ١٥
کپی متن آیه |
---|
وَ يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِيرَا |
ترجمه
الانسان ١٤ | آیه ١٥ | الانسان ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَکْوَابٍ»: جمع کُوب، قَدَح (نگا: زخرف / ، واقعه / ). «قَوَارِیرَ»: جمع قَارُورَة، ظرف بلورین و شیشهای. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر وجود دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر
- اشاره به مضامين سوره مباره دهر
- مراد از اينكه انسان شى ء مذكورى نبوده ، و احتجاجى كه اين بيان متضمّن است
- مقصود از ابتلاء انسان (نبتليه ) و آنچه از تفريع ((فجعلناه سميعا بصيرا)) بر آناستفاده مى شود
- معناى شكر و كفر و دو نكته اى كه از آيه : ((انّا هديناهالسبيل امّا شاكرا و كفورا)) استفاده مى شود
- فرق بين هدايت تكوينى و هدايت تشريعى
- بيان اينكه فطرت و خلقت آدمى شاهد بر حقّ و واجب الاتّباع بودن دعوت تشريعى الهىاست
- مراد از ((ابرار))، و صفات ايشان
- توضيحى در مورد تنعّم ابرار و نوشيدنشان از چشمه اى كه ((يشرب بها عباداللّه ...))
- مفاد، سبب و محلّ نزول آيه : ((و يطعمون الطعام على حبّه ...))
- معناى اينكه عملى به خاطر وجه اللّه انجام شود
- وصف نعمت هاى بهشتى ابرار كه در مقابل صبرشان در راه خدا داده شده اند
- مقصود از ((شراب طهور)) كه در بهشت به ابرار نوشانده مى شود
- اشاره به وجه اينكه در شمار نعم بهشتى ابرار، از حورالعين نام برده نشده است
- چند روابت حاكى از مدنى بودن سوره هل اتى
- رواياتى راجع به نزول سوره هل اتى در شاءن اميرالمؤ منين و فاطمه (عليهماالسّلام )
- چند روايت از طرق عامّه دالّ بر جضور مردى سياه نزدرسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) و نزول سوره هل اتى
- نقد و بررسى روايات فوق و اثبات نزول سوره در شاءن(اهل بيت (ع ) )
- ردّ سخن يكى از مفسّرين دائر بر اينكه سوره هل اتى مكّى است
- رواياتى در بيان معناى جمله : ((لم يكن شيئا مذكورا))
- رواياتى ديگر در زيل برخى آيات گذشته : ((انا هديناهالسبيل ...))، ((عينا يشرب بها عباد الله ...))، ((و يطعمون الطعام ...)) و...
- رواياتى در تفسير آيات مربوط به وصف بهشت و نعمتهاى آن
- (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15» قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلًا «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا «18»
جلد 10 - صفحه 330
پس خداوند آنان را از شرّ آن روز مصون دارد و آنان را با شادى و سُرورى بس بزرگ روبرو كند. و به سبب صبرى كه كردند، بهشتى بزرگ و پوششى از حرير پاداششان دهد. در حالى كه در آن بر تختها تكيه زدهاند، در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى. و سايههاى درختان بر سرشان نزديك و خوشههاى ميوه در دسترس آنان. بر دور آنان ظرفهاى نقرهفام و تنگهاى بلورين گردانده شود.
بلورهايى از نقره كه در اندازههايى (معيّن و متفاوت) اندازهگيرى كردهاند. در آن بهشت، جامى نوشانده مىشوند كه با زنجبيل آميخته است. چشمهاى در آنجا است كه سلسبيل ناميده مىشود.
نکته ها
«نَضْرَةً» به معناى زيبايى و شادابى است. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ» «1» «ارائك» جمع «اريكة» به معناى تخت زينت داده شده است.
«زمهرير» به معناى سرماى شديد و «قطوف» جمع «قطف»، به معناى چيدن است.
«تذليل» در معناى رام كردن و در اختيار گذراندن است.
«أَكْوابٍ» جمع «كوب» به معناى كاسه و «قوارير» جمع «قارورة» به معناى شيشه و «سلسبيل» نام چشمهاى در بهشت است.
امام باقر عليه السلام ذيل آيه «جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا» فرمود: پاداش ابرار به خاطر صبرى است كه در برابر فقر و مصيبتهاى دنيا داشتند. «2» چنانكه حضرت على عليه السلام فرمود: «صبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى» «3» صبر كردم در حالى كه در چشم، خار و در گلو تيغ داشتم. و درباره امام حسين عليه السلام مىخوانيم: «لقد عجبت من صبرك ملائكة السماوات» «4» همانا از صبر تو فرشتگان آسمان به تعجّب افتادند.
اطعام ابرار براى دو هدف صورت گرفت: «لِوَجْهِ اللَّهِ» و «نَخافُ مِنْ رَبِّنا» و به آن دو
«1». قيامت، 22.
«2». بحارالأنوار، ج 75، ص 186.
«3». نهج البلاغه، خطبه 3.
«4». بحارالانوار، ج 98، ص 239.
جلد 10 - صفحه 331
هدف هم رسيدند. «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»
صابران نه تنها در قيامت پاداش مىبينند، بلكه در دنيا، سلام و صلوات الهى را دريافت مىكنند. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «1»، «بَشِّرِ الصَّابِرِينَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» «2»، «إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا» «3»
نعمتهاى بهشتى در اعلى درجه خوبى هستند. تنوين در كلمات «نَضْرَةً»، «سُرُوراً»، «جَنَّةً»، «حَرِيراً» براى عظمت است.
پیام ها
1- خداوند، مخلصان را به مراد خود مىرساند. إِنَّا نَخافُ ... يَوْماً عَبُوساً- فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ
2- ثمره خوف از خدا، نجات از قهر اوست. إِنَّا نَخافُ ... فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ
3- كيفر و پاداش بايد متناسب با عمل باشد. (حفظ و نجات محرومان، سبب حفظ و نجات انسان در قيامت است.) «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ»
4- ترس امروز، امنيّت فردا و مسرور كردن امروز، مسرور شدن فردا را به دنبال دارد. نَخافُ مِنْ رَبِّنا ... فَوَقاهُمُ اللَّهُ ... وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً
5- پاداشهاى الهى به خاطر صبر است. «جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا»
6- بهشتيان در آسايش و آرامش به سر مىبرند. «مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ»
7- هواى بهشت بسيار مطبوع است. «لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً»
8- در بهشت، نعمتها تسليم ابرار هستند. «ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا»
9- خادمان بهشتيان، پروانهوار به دور آنان مىچرخند. «يُطافُ عَلَيْهِمْ»
10- ظرفهاى بهشت در شكل و اندازههاى متفاوت و مطابق با اراده و ميل بهشتيان ساخته شده است. «قَدَّرُوها تَقْدِيراً»
«1». رعد، 24.
«2». بقره، 155.
«3». مؤمنون، 111.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 332
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ: و گردانيده شود بر ايشان، بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ: جامهاى خرد دستهدار كه از نقره باشد، وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا: و جامهاى بزرگ بىدسته، كه باشد مانند بلور در صفا و شفافيت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»
ترجمه
پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را
و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت
جلد 5 صفحه 319
و لباس ابريشمى را
تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمىبينند در آن آفتابى و نه سرمائى را
و بهشت نزديك است بايشان سايههايش و آسان شده است چيدن ميوههايش آسان شدنى مخصوص
و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينههائى
كه از نقره است ساخته و اندازه نمودهاند آنها را به اندازهئى كه موافق ميل آنان باشد
و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل
از چشمهاى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل
و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده
و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را
در برشان جامههاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه
همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده.
تفسير
خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايههايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوههاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگهائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقرهاش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان
جلد 5 صفحه 320
آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نمودهاند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفتهاند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفتهاند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مىنوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمهاى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بىآزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بىزوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مىآشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بىنتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا
جلد 5 صفحه 321
آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يُطافُ عَلَيهِم بِآنِيَةٍ مِن فِضَّةٍ وَ أَكوابٍ كانَت قَوارِيرَا «15» قَوارِيرَا مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقدِيراً «16»
و طواف داده ميشود بر آنها با آنيه از نقره و اكواب قدحها که هست بلور و آن بلور از نقره است و اندازه گرفته ميكنند باندازه معتدل نه زياده و نه نقصان.
وَ يُطافُ عَلَيهِم طواف كننده خدمه بهشت هستند که غلمان بهشتي هستند که خداوند توصيف آنها را ميكند ميفرمايد: وَ يَطُوفُ عَلَيهِم غِلمانٌ لَهُم كَأَنَّهُم لُؤلُؤٌ مَكنُونٌ طور آيه 24. که اينکه غلمانهاي بهشت مثل مرواريد در صفاء تلألؤ هستند، و در جاي ديگر تعبير به ولدان فرموده ميفرمايد: يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ واقعه آيه 17 و 18. چنانچه حوران بهشتي را توصيف ميفرمايد: وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمثالِ اللُّؤلُؤِ المَكنُونِ واقعه آيه 22. و در جاي ديگر ميفرمايد: فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ- الي قوله- كَأَنَّهُنَّ الياقُوتُ وَ المَرجانُ الرحمن آيه 56 و 58. و اينکه تشبيهات براي تقريب بذهن است و الا اوصاف آنها را نميتوان درك كرد با لؤلؤ و مرجان و ياقوت دنيا بسيار تفاوت دارند چنانچه تشبيه آنيه و قوارير
جلد 17 - صفحه 324
بفضه هم از همين باب است که ميفرمايد:
بِآنِيَةٍ مِن فِضَّةٍ در جاي ديگر تعبير بكاس فرموده چنانچه ذكر شد و ما امروز تعبير ميكنيم بليوان.
وَ أَكوابٍ که بزبان امروزه پارچ ميگويند که دسته دارد و مملو از آب و شربت ميكنند و بدست چپ ميگيرند و از او در ليوان ميريزند و ليوان را بدست راست ميگيرند و باهل مجلس ميدهند و آن پارچ را از قدح که مملو از آب و شربت است برميدارند و قدح را از چشمه و نهر مملو ميكنند و اينکه اكواب که پارچش ميگوييم.
كانَت قَوارِيرَا از جنس بلور است و اينکه قوارير از نقره است.
قَوارِيرَا مِن فِضَّةٍ يعني مثل نقره روشن و سفيد و درخشندگي دارد و گفتيم تمام اينها تشبيه است براي تقريب بذهن که ما جز بلور و فضه در دنيا درك نميكنيم.
قَدَّرُوها آن غلمان و ولدان باندازه که ظرفيت دارد قوارير و پارچ را برميدارند.
تَقدِيراً که اندازه آن را ميدانند و اندازهگيري ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- در این آیه به توضیح قسمتی از چگونگی پذیرائی از این میهمانان بهشتی خدا و وسائل پذیرائی آنها، و پذیرائی کنندگان پرداخته، میفرماید: «و در گرداگرد آنها ظرفهائی سیمین و قدحهائی بلورین میگردانند» پر از بهترین غذاها و نوشیدنیها (و یطاف علیهم بآنیة من فضة و اکواب کانت قواریرا).
نکات آیه
۱ - گردش پیوسته جام هاى نقره اى و کوزه ها و قدح هاى بلورین، جهت پذیرایى از ابرار در بهشت (و یطاف علیهم بانیة من فضّة و أکواب کانت قواریرَا) «اناء» (مفرد «ءانیة») به معناى ظرف است و «کوب» (مفرد «أکواب») در معناى کوزه بى دسته و قدح بى دسته استعمال مى شود. «قارورة» (مفرد «قواریر») نیز به معناى ظرف شیشه اى و بلورین است.
۲ - جام هاى سیمین و کوزه ها و قدح هاى بلورین، از ظرف هاى بهشتى براى پذیرایى بهشتیان (و یطاف علیهم بانیة من فضّة و أکواب کانت قواریرَا)
۳ - لذت بخش بودن استفاده از ظرف هاى سیمین و بلورین، براى بهشتیان (و یطاف علیهم بانیة من فضّة و أکواب کانت قواریرَا) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه در مقام بیان نعمت ها و لذت هاى بهشتى است.
موضوعات مرتبط
- ابرار: ابرار در بهشت ۱
- بهشت: پذیرایى در بهشت ۲; جامهاى بلورین بهشت ۱، ۲; جامهاى نقره اى بهشت ۱، ۲; ظروف بلورین بهشت ۳; ظروف بهشت ۲; ظروف نقره اى بهشت ۳; کوزه هاى بهشت ۲; گردش جامهاى بهشت ۱; نعمتهاى بهشت ۲; ویژگیهاى پذیرایى در بهشت ۱
- بهشتیان: لذایذ بهشتیان ۳
منابع