البقرة ٦٦
کپی متن آیه |
---|
فَجَعَلْنَاهَا نَکَالاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ مَا خَلْفَهَا وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ |
ترجمه
البقرة ٦٥ | آیه ٦٦ | البقرة ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَعَلْنَاهَا»: آن را گرداندیم، مرجع ضمیر (هَا) حال، کَیْنُونَة، صَیْرُورَة، مَسْخَة، و یا قِرَدَة است. «نَکَالاً»: عبرت. پند و اندرز. «مَا بَیْنَ یَدَیْهَا»: مراد معاصران ایشان است. «مَا خَلْفَهَا»: مراد آیندگان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۳ ۷۴ بقره
- برداشتن كوه بمنظور اكراه مردم نبوده
- نمى شود به خدا نسبت اميد داد
- نكاتى كه باعث بيان داستان گاو بنى اسرائيل با اسلوب مخصوص شده
- بى ادبى بنى اسرائيل و آزار حضرت موسى (ع ) توسط آنان كه از آيات قرآنى استفاده مى شود
- داستان گاو در تورات
- داستان گاو بنى اسرائيل و برخورد آنان با پيامبر عصر خود
- تشبيه قساوت قلوب به سنگ سخت
- بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته و درباره داستان گاو بنىاسرائيل )
- بحث فلسفى (درباره دو معجزه : زنده كردن مردگان و مسخ )
- اشكالى بر گفتار فوق و پاسخ به آن
- بحث علمى و اخلاقى (درباره رفتار و اخلاق بنىاسرائيل )
- هر تقليدى مذموم نيست
- در زندگى اجتماعى ، انسان ناچار از تقليد است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«66» فَجَعَلْناها نَكالًا لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ
ما اين عقوبت را عبرتى براى حاضران معاصر و نسلهاى بعدشان و پندى براى پرهيزكاران قرار داديم.
نکته ها
«نكال» عذابى است كه اثر آن باقى وظاهر باشد تا ديگران ببينند و عبرت بگيرند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «لِما بَيْنَ يَدَيْها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّتهاى بعد از نزولند كه شامل ما مسلمانان نيز مىشود.
«1». تفسير مجمعالبيان و نورالثقلين و صافى، ذيل آيه 18 سوره نبأ.
جلد 1 - صفحه 133
پیام ها
1- شكستها و پيروزىها بايد براى آيندگان درس باشد. «نكالا ... لما خلفها»
2- عبرت گرفتن و پندپذيرى، نيازمند داشتن روحيّهى تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (66)
فَجَعَلْناها نَكالًا: پس قرار داديم و گردانيديم اهل «ايله» را كه مسخ شده بودند، عبرتى و پندى، لِما بَيْنَ يَدَيْها: براى كسانى كه اهل عصر آنها بودند، وَ ما خَلْفَها: و آن كسانى كه بعد از ايشان بودند، از اهل هر عصرى كه بيايند تا روز قيامت، وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ: و موعظه و پند براى پرهيزكاران كه از آن عبرت يابند.
تنبيه: آيه شريفه و قضيه هائله را اشاراتى است براى امت مرحومه:
1- عبرتى است براى متمرّدين از فرمان الهى و منهمكين به عصيان اوامر سبحانى، كه متنبه شوند و توبه نمايند پيش از ورود عذاب و عقاب.
2- اجتناب از خدعه و حيله در ارتكاب مناهى.
3- واجب است راضى نبودن به معصيت و انكار منكر به مراتب سه گانه از دست و زبان و قلب به هر قسم تواند.
4- پرهيز از مجالست و مخالطه فجار و فساق كه مبادا به شآمت آنها مبتلا به عذاب شوند؛ چنانچه طايفه ساكته هم معذّب شدند.
5- پس از منتهى نشدن اهل معصيت، واجب است مهاجرت از آنها، چنانچه طايفه ناهيه بعد از اتمام حجت از آنها مهاجرت نمودند.
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 129.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 169
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (66)
ترجمه
پس قرار داديم آنها را عبرت براى حاضران در زمان آنها و كسانيكه ميايند بعد از آنها و پند از براى پرهيزكاران..
تفسير
خداوند آن مسوخ را عقوبت قرار داد براى گناه حاضر آنها كه بآن مستحق عقوبت شده بودند يعنى صورت آنها عقوبت نفسشان شد و موجب ردع نمود براى آنانكه مشاهده نمودند آنها را بعد از مسخ شدن و براى آنانكه ميشنوند حكايت آنها را بعد از اين تا مرتدع شوند از مثل افعال آنها و موعظه و پند باشد براى پرهيزكاران و در مجمع از حضرت باقر و صادق (ع) قريب به مضمون ترجمه را نقل نموده است و بنا بر اين كلمه ما در هر دو مورد به معنى من است باعتبار معدود و نكال به معنى عقوبت و بنا بر آنچه در تفسير ذكر شد كلمه ما در اول بظاهر خود محفوظ است و در ثانى به معنى من است و نكال در اول به معنى عقوبت و در ثانى به معنى ردع است چون عقوبت را هم كه نكال ناميدهاند براى آنستكه رادع از معصيت است و ممكن است گفته شود مراد آنستكه قرار داديم آنصورت ممسوخه را عقوبت براى گناهان سابقه و لاحقه آنها و بنابراين ظواهر الفاظ محفوظ است ولى انصاف آنستكه معنى منقول در مجمع الطف است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَجَعَلناها نَكالاً لِما بَينَ يَدَيها وَ ما خَلفَها وَ مَوعِظَةً لِلمُتَّقِينَ (66)
پس قرار داديم عقوبت اهل اينکه قريه را عقوبتي که عبرت باشد براي امّتهايي که در آن زمان بودند و امّتهايي که پس از آنها آمدند و پند براي پرهيزكاران).
1- العظاية: جانوري است نرم و كوچكتر از حرذون که هر دم با شتاب ميرود و ميايستد و خنفسا: سرگين گردانك است و زمير بكسر زاء و تشديد ميم نوعي ماهي است و وبر جانوري كوچكتر از گربه و ورك حيوانيست که مشي آن باران اوست مثل طفلي که تازه براه افتاده.
جلد 2 - صفحه 54
ضمير (در جعلناها) را بعضي گفتند راجع بعقوبت است و بعضي گفتند راجع بحادثه مسخ است و ظاهر اينست که راجع بقريه است که در سوره اعراف ذكر شد و مراد قريه ايلة است که در خبر مروي از حضرت باقر و صادق «ع» تصريح شده.
و مراد از لِما بَينَ يَدَيها امتهاي موجوده زمان نزول عذاب و از ما خَلفَها امتهاي بعد از نزول عذاب ميباشد.
و نكال بمعني عذابي است که داراي اثر ظاهر يا باقي باشد و ديگري بواسطه آن تهديد و ترسانيده شود و بمعني منع نيز اطلاق ميشود و نكل که بمعني قيد و لجام است از اينجا است.
وَ مَوعِظَةً لِلمُتَّقِينَ يعني موجب زيادت بصيرت در معرفت و ايمان براي اهل تقوي قرار داديم که بر تقوي و پرهيزكاري خود ثابتتر شوند و از اينجا استفاده ميشود که عذابهاي الهي در دنيا براي تهديد و تخويف اهل معصيت و موعظه و زيادتي ايمان و بصيرت اهل تقوي است.
55
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 66)- «ما این امر را کیفر و عبرتی برای مردم آن زمان و زمانهای بعد قرار دادیم» (فَجَعَلْناها نَکالًا لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها).
«و همچنین پند و اندرزی برای پرهیزکاران» (وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ).
شرح این ماجرا ذیل آیات (163 تا 166) سوره اعراف خواهد آمد.
و خلاصه آن چنین است: «خداوند به یهود دستور داده بود، روز «شنبه» را تعطیل کنند، گروهی از آنان که در کنار دریا میزیستند به عنوان آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهی نگیرند، ولی از قضا روزهای شنبه که میشد، ماهیان فراوانی بر
ج1، ص87
صفحه آب ظاهر میشدند، آنها به فکر حیلهگری افتادند و با یک نوع کلاه شرعی روز شنبه از آب ماهی گرفتند، خداوند آنان را به جرم این نافرمانی مجازات کرد و چهرهشان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت»
نکات آیه
۱ - عقوبت اصحاب سبت، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آیندگان ایشان (فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها) مراد از ضمیر در «فجعلناها» عقوبت اصحاب سبت است که از جمله «فقلنا لهم کونوا قردة» به دست مى آید. ضمیر در «یدیها» و «خلفها» به «الذین اعتدوا» ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار «امت و طایفه» بودن آنان است. مقصود از «ما بین یدیها» (آنچه پیش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از «ما خلفها» (آنچه پس از آنان بود) آیندگان ایشان است.
۲ - مسخ شدن، مجازات اصحاب سبت و دیگر امتهاى متخلف از احکام خدا (فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها)
۳ - کیفر اصحاب سبت، موعظه و پندى براى اهل تقواست. (فجعلنها ... موعظة للمتقین)
۴ - امتهاى گنهکار و متمرد از فرمان خدا، در خطر گرفتار شدن به کیفرهاى دنیوى و سرنوشتى شوم (فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها)
۵ - توجّه به سرنوشت شوم اصحاب سبت، زمینه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است. (فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها) «نکال» به معناى عبرت و نیز به معناى عقوبت و کیفر بازدارنده است.
۶ - عبرت آموز گشتن حوادث و رخدادها به دست خدا و در اختیار اوست. (فجعلنها نکلا) نسبت دادن «جعل» به خداوند در جمله «فجعلناها ...» (ما آن عقوبت را عبرت قرار دادیم) مى رساند که: همه کارها، حتى اینکه واقعه و رخدادى چهره عبرت پیدا کند، به دست خدا و در اختیار اوست.
۷ - پندپذیرى از سرگذشت امتها، نشانه برخوردار بودن از روحیه تقواست. (فجعلنها ... و موعظة للمتقین)
۸ - تاریخ و سرگذشت امتها، منبعى براى موعظه و عبرت گیرى و درس آموزى (فجعلنها نکلا لما بین یدیها و ما خلفها و موعظة)
روایات و احادیث
۹ - «فجعلناها» - الضمیر یعود الى الامة التى مسخت - و هم أهل إیله قریة على شاطىء البحر، و هو المروى عن ابى جعفر(ع) ...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که : «خداوند اهل شهر ایل را - که در ساحل دریا قرار داشت - مسخ نمود ....»
موضوعات مرتبط
- اصحاب سبت: عبرت از اصحاب سبت ۱، ۳، ۵; عذاب اصحاب سبت ۱; فرجام اصحاب سبت ۵; کیفر اصحاب سبت ۲، ۳; مسخ اصحاب سبت ۲
- اهل ایله: مسخ اهل ایله ۹
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱، ۶، ۷، ۸; فواید تاریخ ۱، ۸
- تقوا: نشانه هاى تقوا ۷
- خدا: مشیّت خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر تاریخ ۵
- عبرت: عوامل عبرت ۱، ۳، ۸
- عذاب: موجبات عذاب دنیوى ۴
- عصیان: زمینه اجتناب از عصیان ۵
- عصیانگران: فرجام عصیانگران ۴; کیفر دنیوى عصیانگران ۴; مسخ عصیانگران ۲
- فرجام: فرجام شوم ۴
- گناه: زمینه اجتناب از گناه ۵
- گناهکاران: فرجام گناهکاران ۴; کیفر دنیوى گناهکاران ۴
- متقین: عبرت متقین ۳; موعظه متقین ۳
- موعظه: عوامل موعظه ۸
منابع
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶۵; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۸۷، ح ۲۳۷.